خانه > سراجالدین میردامادی > گزارش > انقلاب ایران چگونه اتفاق افتاد؟ | |||
انقلاب ایران چگونه اتفاق افتاد؟سید سراجالدین میردامادیseraj.mirdamadi@radiozamaneh.comبه مناسبت سیامین سالگرد پیروزی انقلاب بهمن ۵۷ مراسم سخنرانی و گفت و شنودی از سوی مجامع اسلامی ایرانیان روز شنبه، دهم اسفند در سالن آژیکا در پاریس یازدهم برپا شد. در این مراسم ابتدا دکتر جمشید اسدی، استاد اقتصاد بینالملل در پاریس و عضو اتحاد جمهوریخواهان ایران در خصوص چرایی انقلاب ۵۷ گفت:
«از یک دیدگاه سیاسی که چطور شد انقلاب ایران اتفاق افتاد؟ باید توضیح داد که وقتی میگوییم از دیدگاه سیاسی منظور من از سیاست چیست که از آن دیدگاه میخواهم انقلاب ایران را ببینم. عمدهترین مسأله سیاست، مسأله توازن قوا و قدرت است. چگونگی حفظ و نگاهداشت قدرت و چگونگی دستیابی به قدرت و چگونگی مناسبات بین نیروهای مختلف که میخواهند به این قدرت سیاسی برسند و یا در آن تأثیر داشته باشند. حالا با این مقدمه خیلی اختصار عرض کنم من چگونه انقلاب ایران را میبینم؟»
وی در ادامه توضیح داد: «اگر ما با این دیدگاه سیاسی انقلاب ایران را ببینیم پس باید بگوییم که بازیگران سیاسی چه کسانی بودند و این مناسبات قدرت میان اینها چگونه شد. به طریقی که اینقدر آسان در آن برهه از زمان قدرت را از دست داد و اینقدر آسان قدرت به دست مخالفین و ناخرسندان افتاد. چطور شد که در این مناسبات قدرت شاه ضعیف شد. به نظر من عمدتاً خودکامگی بینهایت شاه بود که در این نوشته سعی کردم نه از گزارشهای بسیار زیادی که در مورد نقض حقوق بشر است نقل قول بیاورم و نه از گزارشات بسیار زیادی که در مورد مخالفین سیاسی شاه بود نقل قول کنم، بلکه نقل قول ما بیشتر از کسانی است که جزو هواداران شاه بودند. مثلاً از اسدالله اعلم و محمدجعفر شریف امامی.» دکتر اسدی ادامه داد: «آنها به خودکامگی و تمرکز قدرت زیاد در دست شاه اشاره میکنند. معنی سیاسی این است که وقتی شما در نهایت قدرت را متمرکز میکنید، به این اندازه هم خودکامگی میکنید. یک نکته ظریفی در اینجا است که به دو لحاظ ضربه میزند. هرچند به تدریج و آهستگی اما ضربه میزند به آن حاکمی که خودکامه است و بینهایت قدرت را در دست خودش متمرکز میکند. به نظر من این در عین حال یک تفاوتی است که استبداد کنونی با استبداد قبل از انقلاب داشته است.» این استاد اقتصاد در ادامه گفت: «خودکامگی زیاد شاه باعث شده بود تا هر چقدر که ممکن است ناخرسندان سیاسی به ناچار به اردوگاه مخالف شاه بپیوندند. تا سال ۱۳۵۵ که حتی حزب توده هم شعار سرنگونی نظام سلطنتی را سر نمیدهد. و به همین لحاظ مورد انتقاد بسیار زیاد نیروهای دیگر چپ قرار میگیرد.» وی در پایان اضافه کرد: «این مسأله گویای این است که کسانی که هر چه بیشتر به انقلاب میپیوستند بدین دلیل بود که به علت خودکامگی شاه در نهادهای سلطنت هیچگونه اجازه ابراز گفته خودشان را نداشتند. کسانی که به قانون مشروطه سلطنتی وفادار هستند آنها هم در این نظام سلطنتی اجازه گفت و گو و صحبت ندارند. پس این خودکامگی باعث میشود که دایره مخالفین نظام هرچه بیشتر افزایش پیدا کند.»
در ادامه، دکتر مهران مصطفوی، فعال سیاسی و استاد دانشگاه در پاریس گفت: «مردم حداقل در اکثریت قاطع خودشان با بیانی که از اسلام میکردند به خاطر مسأله عدالت و برابری همیشه بین جمهوری اسلامی و حکومت عدل علی، مردم عادی خیابانها این دو را با همدیگر مطرح میکردند و خواستار یک رشد و توسعه بودند که بتوانند آن نیازهای برابری و عدالت اجتماعی را برآورده کنند که اختلافات بسیار زیادی در بین شهرنشینها که از طریق فروش نفت و واردات به ثروتهای کلان رسیده بودند، به وجود آمده بود.» دکتر مصطفوی در ادامه گفت: «مثل الان که طبقه جدیدی در جمهوری اسلامی به این ثروتها رسیده و نمیتوانستند یک عده را که میآمدند در روستاها در کنارهی شهرها زندگی میکردند تحمل کنند. پس، انقلاب ایران اهداف داشت و نمیتوانیم بگوییم که انقلابی بدون هدف باشد. چنین چیزی امکان ندارد. گفتن اینکه مردم میدانستند چه چیزی را نمیخواهند، ولی نمیدانستند چه چیز را میخواهند به نظر من عقلانی نیست. نمیشود چنین چیزی را گفت.» ایشان در ادامه توضیح داد: «کسی که یک چیزی را نمیخواهد میداند که یک چیز دیگر را میخواهد و آن چیز دیگر را واضح میگفت: استقلال، آزادی و برابری مسایلی نبود که تازه در جامعه ایران مطرح باشد، ادامه جنبش مشروطیت بود. ادامه جنبش دکتر محمد مصدق با زبان خودش در آن کنتکس بود و همان را بیان میکرد. اگر با تمام اسناد و مدارکی که وجود دارد، نخواهیم واقعیت شرکت بزرگ مردم در انقلاب را بپذیریم، دنبال نظریههایی میرویم که در گوادلوپ تصمیم گرفته شد که شاه برود و خمینی به جایش بیاید. یا اینکه این هجوم فرهنگی اعراب در مقابل ایرانیت بوده و یا انگلیسیها خواستند در مقابل آمریکاییان بایستند و خمینی را روی کار آوردند.» این فعال سیاسی ادامه داد: «یا اینکه انقلاب برای اسلام بود که آخوندها هم همین توجیه را میکنند و این توجیهاتی است که برای مردم شعور و درک قائل نمیشوند. در جامعهای که سراسر یک ملت در یکپارچگی کامل شرکت میکنند و یک لحظههای رهایی ایجاد میشود نمیتوانیم بگوییم این حرکت بدون هدف است و همینطوری بوده است. البته هدف داشتن، مسألهای بسیار مهم است. مکانیسم و شعور علمی به خاطر نبود دموکراسی در ایران و صحبت نکردن راجع به این مسأله وجود دارد. ملت ایران با مکانیسمهای قدرت که شما هم در موردش صحبت کردید آشنا نبود.»
پرویز نویدی، عضو فداییان خلق سومین سخنران این جلسه بود که پیرامون چرایی و اهداف انقلاب ۵۷ گفت: «فکر میکنم انقلاب ایران در تداوم آن انقلابی است که هرگز به خواستههای واقعی خودش نرسید، ضمن اینکه تأثیرات معینی را در جامعه به جا گذاشت یعنی جنبش عظیم مشروطیت و با آن خواستهی آزادی، ضد استبدادی که در آن جنبش وجود داشت و علیرغم فداکاریها و خونهایی که ریخته شد، در نیمه راه متوقف ماند و ما هنوز که هنوز است به آن خواستههای جنبش مشروطیت دست نیافتهایم و بعد از صد سال هنوز این خواستهها برای مردم ایران مطرح هستند. بنابراین اینکه احزاب سیاسی چه میگفتند، اینکه در میانه راه این جنبش به کجا کشیده شد، هیچکدام نمیتوانند اهداف انقلاب را توضیح بدهد.» پرویز نویدی ادامه داد: «آزادی استقلال و مبارزه با دیکتاتوری بدون اینکه معنای جمهوری به طور کامل برای مردم روشن باشد، مطرح بود و به نوعی جمهوری، خواستههای انقلاب بود، این خواستهها میتوانست در اشکال مختلف فرموله بشود. آن فرمولی که خمینی و اسلامیها آوردند هیچ معنا و مفهوم مشخصی نداشت. نه تنها آن موقع نداشت بعد از گذشت سی سال از حکومت اسلامی هنوز اسلامیون در مورد اینکه این حکومت چه است و چه میگوید و چه میخواهد انجام بدهد، توافق ندارند.» این عضو فداییان خلق اضافه کرد: «بنابراین جمهوری اسلامی یا خصلت اسلامی، خواست این جنبش انقلابی نبود. مگر انقلاب را از آن روزی بدانیم که چهلمها گرفته شد. انقلاب یک روند تاریخی است شما به زندانهای ایران نگاه کنید، در هر حکومت دیکتاتوری و مستبد زندانها و زندانیان سیاسی برشی از تاریخ آن جامعه هستند. نصف بیشتر زندانیان سیاسی حداقل در آن دورهای که من زندان بودم و هستند کسانی که در آن زمان در زندان بودند از غیر مذهبیها و کمونیستها تشکیل میشدند.» وی ادامه داد: «نصف دیگر، نیروهای مذهبی بودند که ۸۰ درصد بیشترشان مجاهدین بودند. وقتی از مجاهدین صحبت میکنم هیچ علایقی به مجاهدین امروز ندارم. ولی خیلی احترام عمیقی به آن مبارزاتی که مجاهدین آن موقع داشتند دارم و در مورد مجاهدین آن موقع صحبت میکنم. آن مجاهدین هم نه به خاطر اسلامی بودن بود که توانسته بودند یک بخشی از مردم را با خود همراه کنند به خاطر این بود که به خواستهای واقعی آنها توجه داشتند و میخواستند مضامین قرآنی را به آن شکل بیان کنند که بتواند خواست مردم را تأمین کنند. بنابراین میتوانیم خواست آزادی، استقلال و جمهوری را خواستههای این انقلاب بدانیم.» آخرین سخنران این مراسم شیدان وثیق، عضو جمهوریخواهان دموکرات و لائیک بود که در مورد موضوع مورد بحث گفت: «انقلاب از نگاه اندیشیدن به مثابه یک رخداد یا پیشامدی که ویِِِِِژگیهای خودش را دارد و به عنوان یک پدیده از تمام تحولات سیاسی اقتصادی پیش از رخداد و از آنچه بعد از رخداد اتفاق میافتد متمایز است. روشن است که خود رخداد هم به گذشتهاش ربط دارد و هم به آیندهاش. ولی ملهم از این نگاه که در بعضی از پژوهشگران تاریخ مثل فرانسوا فوره و در بعضی از متفکران نظری مثل فوکو یا بادیو وجود دارد، میخواهم چند تا از این ویژگیهای این رخداد را که انقلاب ایران باشد، مطرح کنم.» شیدان وثیق ادامه داد: «منتها بلافاصله باید زمانبندیاش را روشن کنیم. میگویند انقلاب فرانسه ۱۱سال طول کشید از ۱۷۸۹ تا ۱۷۹۹ که معروف است به همان کودتای برومر بناپارت. نه آن دومی که مارکس میگوید. داستان در مورد ایران از چه قرار است؟ آغاز و پایان این رخداد چگونه است. طبق این نگاه، انقلاب زمانی آغاز میشود که قدرت مطلقه متزلزل میشود، فرو میپاشد و قیام مردم یک وضیعت خلاء قدرت به وجودمیآورد. این رخداد انقلاب زمانی به پایان میرسد که فضای خالی قدرت دوباره اشغال میشود و قدرت جدید برقرار و آزادیهایی که در آن خلاء قدرت به وجود میآید، نسخ میشود.» دکتر وثیق در پایان گفت: «در واقع انقلاب آن لحظهی کوتاه آزادی و رهایی از قدرت و دوباره اشغال شدن قدرت است. اگر بخواهیم این را درمورد ایران به کار ببریم، اینگونه مسأله را مطرح میکنم که انقلاب ایران با نخستین تظاهرات ادواری و ضد رژیم شاه از دیماه ۱۳۵۶ آغاز میشود و با رفتن شاه و آمدن خمینی، یعنی با عادیسازی سیاسی توسط قدرت جدید یعنی همان تشکیل شورای انقلاب که بلافاصله صورت میگیرد، در آغاز فوریه ۱۹۷۹خاتمه پیدا میکند.»
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
|
نظرهای خوانندگان
یک نکته بنیادی در تحلیل ها واگذاشته شده: در جامعه ایرانی مثل گراند کانیون تمام لایه ها ی سوسیولوژیک را کنار هم می توان دید. انقلاب برای این لایه ها معنی های متفاوتی داشت. موتور انقلاب با یک همگرایی به حرکت افتاد. این همگرایی خیلی قبل از پنجاه و هفت آغاز شده بود. حتی آمادگی زمینه جهانی را نباید از تحلیل حذف کرد. بنابر این بحث این که انقلابی چی می خواست بدون در نظر گرفتن این تفاوت ها بی هوده است و به همان اندازه مفید است اگر کسی تحلیل کند چطور همگرا شد.
-- خسرو ، Apr 8, 2009