خانه > سراجالدین میردامادی > گفتگو > «تقلب در انتخابات ایران، ساختاری است» | |||
«تقلب در انتخابات ایران، ساختاری است»سیدسراجالدین میردامادیseraj.mirdamadi@radiozamaneh.comهفته گذشته از سوی حوزه نمایندگی ولی فقیه در بسیج، طرحی مبنی بر اعزام چهار هزار هادی سیاسی به سراسر کشور به اجرا گذاشته شده و حجتالاسلام ذوالنوری در دیدار با سپاه قمر بنیهاشم در استان چهار محال بختیاری، اعلام کرده است که این شبکه هادیان سیاسی، از پنج سال پیش هم در کشور بودهاند و برای مبارزه با تهدیدات ضدانقلاب، این افراد به سراسر کشور اعزام می شوند. در همین زمینه با نیما راشدان، تحلیلگر مسایل سیاسی مقیم سوییس گفت و گو کردم:
البته ایشان گفتهاند در پنج سال گذشته، اما من میخواهم به شما بگویم در ده سال گذشته بهصورت مشخص حتی قبل از آن هم چنین ساختاری حضور داشته و مشغول فعالیت بوده است، بودجه، ارکان و تشکیلات داشته است. از آنجایی که به بسیج مربوط بوده، بسیج در ادارات هست، در دانشگاهها و تمام اصناف هست و چنین ساختاری وجود دارد در سپاه و بسیج و سایر نیروهای نظامی دیگر؛ در ارتش هم حتی وجود دارد. یعنی زیر مجموعههای حوزه نمایندگی ولیفقیه یا عقیدتی سیاسی در ارتش دفاتری دارند به نام دفاتر سیاسی که کار آنها، بررسی رویدادهای سیاسی و رویکرد نیروهای مختلف در عرصه سیاسی و جمعبندی از آن است که آن را بهصورت سیستماتیک آموزش میدهند و ارکان خودشان را توجیه میکنند. به همین خاطر به نظر من مطلب جدیدی نیست و بقدر کافی هم در سالهای گذشته در انتخابات ایران مستنداتی هست که چنین دخالتهایی وجود داشته در انتخابات، ظاهراً بسیج بهصورت مشخص وظیفه خودش میداند در انتخابات تأثیرگذار باشد. قرائتی که آنها دارند از نیروی مقاومت بسیج، قرائتی شبیه به ارتشهای منظم و کلاسیک در دنیا نیست و آنها واقعاً دخالت در انتخابات را جزو وظایف ذاتی خودشان میدانند و در این شکی ندارند. چقدر این دخالتها تأثیرگذار است؟ چقدر این شبکه نیروهای موسوم به هادی سیاسی و یا دفاتر سیاسی در ساختار سیاسی میتوانند تأثیرگذار باشند بویژه در مقاطع انتخابات؟ این بستگی دارد به اینکه انتخابات سراسری باشد یا منطقهای، یا اینکه انتخابات پارلمانی باشد یا ریاست جمهوری باشد یا خبرگان و یا شورای شهر. همچنین بستگی دارد که میزان مشارکت مردم به چه میزانی باشد اینها را باید بصورت آماری و دقیق روی آن کار کرد. به باور من در شهرستانهای کوچک و شهرهای به غیر از تهران بسیار تأثیرگذار است. یک مثال برای شما میزنم. در انتخابات مجلس هشتم من بررسی کردم که دخالت سازماندهی شده بسیج چقدر مؤثر بوده است. اتفاقاً پرویز سروری که مدت زیادی فرمانده سپاه ناحیه غرب تهران بود (این ناحیه بزرگترین ناحیه بسیج کشور است و یک جمعیت میلیونی از بسیج را در خودش دارد) مسوول دفتر ایشان، آقای حسین فدائی هم کاندیدا بود. اگر ما یک شبکه منسجم و منظم بسیجی داشته باشیم که اینها حدود یک دهه زمان داشتهاند تا آن را سازمان بدهند، بنابراین با رأی مستقیم این دو نفر باید ببینیم این شبکه چقدر تاثیرگذار است. من بهخاطر دارم در دوره اول انتخابات، آقای سروری که فرمانده سپاه مقداد ناحیه غرب تهران بود، حدود سیصد و هفتاد هزار رأی آورد و مسوول دفترش آقای فدایی حدود سیصد و هشتاد یا نود هزار رأی آورد و شما وقتی قیاس میکنید با آن جمعیت رأیدهنده در تهران که رفته بودند رأی داده بودند، آمار نسبتا ناچیزی است. کما اینکه هیچکدام از این دو نفر هم در مرحله اول وارد مجلس نشدند، حتی با آن تدبیری که اینها سیستم دور اول و دوم را تغییر داده بودند و با بیست و پنج درصد آرا محاسبه کرده بودند، حتی با آن فرمول هم اینها وارد مجلس نشدند و در دور دوم نهایتاً با دویست و هفتاد هزار رأی وارد مجلس شدند. اولاً این شبکه سازماندهی شده وجود دارد بهخاطر اینکه رأی این دو نفر بسیار بههم نزدیک است و نشان میدهد بر اساس یک نظمی، یک سری افراد رفتهاند رأی دادهاند. ثانیاً ما میدانیم در تمام انتخاباتهای سالهای گذشته هم آن کسانی که فرمانده بسیج بودهاند، اساساً برگزارکننده انتخابات بودهاند، حالا یا خودشان را حافظ امنیت انتخابات تلقی میکردند یا وظیفه خودشان را ترغیب مردم به شرکت در انتخابات میدانستند. به چه شکلی اینها در انتخابات دخالت میکنند و این شبکه بسیج و نیروهای شبهنظامی که سپاه آنها را هدایت میکند، به چه شکل در مسایل سیاسی، بهویژه انتخابات دخالت میکنند؟ نمود عینی این دخالتها چیست؟ باز این هم در تهران و شهرستانها تفاوت میکند. هرچه ما بیشتر به سمت کوچکتر شدن واحدهای اداری کشور پیش میرویم، دخالت اینها به نظر من بارزتر و قابل اثباتتر و در عین حال مؤثرتر و تعیینکنندهتر میشود. بهخاطر اینکه فرمانده سپاه در یک شهرستان کوچکتر به همراه امام جمعه و فرماندار یا شهردار، سه رأی یک مثلثی هستند که بیشترین میزان نفوذ سیاسی را در آن منطقه دارند و یک نکته دیگر هم این است که در واحدهای اداری - سیاسی کوچکتر، میزان نظارتی که بر افراد میشود، کمتر است و این افراد براساس شیوه تبلیغی حکومت و آنچه مورد نظر سطوح عالی رهبری ایران است، عمل میکنند و از سوی دیگر دفاع مقدس و هشت سال جنگ تبلیغ میشود و طبعاً نام اینها به میان آمده و بسیار برای اینها هزینه سیاسی شده است. بنابراین در شهرهای کوچک، اساساً کسی که میخواهد نماینده بشود و رأی بیاورد، نیازمند کسب حمایت امام جمعه و فرمانده سپاه است. اگر این دو نفر از او حمایت کنند، هم تریبونهای راست سنتی که مساجد است در اختیار ایشان قرار میگیرد و هم تریبونهای این حزب جدیدی که در یک دهه گذشته بهصورت مستمر روی آن کار کردهاند تا بسازند و نیروهای نظامی خیلی روی آن نقش دارند؛ آن تریبونها را نیز بهدست میآورند. به لحاظ آماری اینها میگویند که بسیج، حدود ۱۳ میلیون عضو دارد. من باور ندارم. اگر این رقم افراد در هر انتخاباتی در ایران فعال بشوند، حتا اگر ده درصد اینها هم حتی فعال بشوند، میتوانند نتیجه انتخابات را تغییر بدهند. یعنی اگر یک میلیون و دویست سیصد هزار نفر بهصورت فعال بهشکلی که در دیگر کشورها انجام میشود، بتوانند پنج نفر را برای رأی دادن به یک کاندیدا یا یک حزب سیاسی خاص راضی کنند؛ نتیجه انتخابات تغییر میکند. آیا این جمعیت همه دارای یک گرایش واحد سیاسی هستند و یا در سطوح پایینتر دیدگاههای گوناگونی وجود دارد؟ قطعاً نه، بهخاطر اینکه به دلیل ضعف ساختاری و ناکارآمدی که در بقیه کارهای جمهوری اسلامی است، احتمالاً تشکیل این حزب سیاسی هم بسیار ناکارآمد بوده است. یعنی شما یک رقم ۱۳ میلیونی دارید که دوازده میلیون آمدهاند عضو شدهاند و فرم پر کردهاند بهخاطر اینکه این کارت در جیبشان باشد، و فرضاً مساله راهنمایی رانندگیشان را حل کنند یا سهمیه فلان بگیرند، قطعاً اینها فعال نیستند. من آن آمار اولیه دویست و هفتاد هزار رأی سردار سروری را برای این گفتم که نشان بدهم اینها نتوانستهاند موفق بشوند. بر اساس اعلام خودشان اینها ۷۵ هزار پایگاه بسیج دارند که فعال است و در این پایگاهها امکانات اختصاص دادهاند و در این پایگاهها بودجه زیادی صرف این شده است که اینها را با یک شبکه سراسری به کامپیوتر تجهیز کنند و اینها به همه مرتبط بشوند و به همدیگر ایمیل بفرستند و برای این کار یک سامانه عجیب آماری درست کردهاند، منتها ما میبینیم که این سیستم کار نمیکند. فرض بفرمایید یک شبکه سیاسی که بیش ازهفتاد هزار گره دارد، در سراسر کشور در یک انتخابات، با یک جبهه اصلاحات که هفتاد هشتاد شعبه دارد که امکانات و رسانه هم ندارد، در رقابت باشد؛ اما اندازه هم مؤثر هستند. این نشان میدهد که این شبکه کار نمیکند و بهشدت ناکارآمد است. از نظر بودجه و امکانات این شبکه بسیج در چه وضعیتی قرار دارد و به چه میزان میتواند این امکانات را برای رسیدن به اهداف سیاسی بکار ببرد؟ شما حساب کنید بیش از هفتاد هزار محلی که باید در اختیار اینها گذاشته شود شما اگر بخواهید دو اطاق را تجهیز کنید با کامپیوتر و وسائلی که نیاز دارند و رسانه دارند، ببینید چقدر میشود. به باور من برای تغییر نتیجه انتخابات در ایران بسیار تلاش میشود که یک حزب سراسری مشابه احزاب کمونیستی که در کشورهای بلوک شرق بود ایجاد بشود که این حزب با دستور و بخشنامه برود رأی بدهد و عملاً انتخابات منتفی بشود. اما به نظر من این اراده زیاد در تغییر نتیجه انتخابات، تأثیر عینی نداشته است. آن چیزی که توانسته در نتیجه انتخابات در چند دوره گذشته تأثیر داشته باشد، روند دیگری است و آن روند، قضایی امنیتی است که گرفتن رسانه از جریاناتی است که دوست نداشتند در انتخابات رأی بیاورند. «بدون داشتن رسانه، یک قالب صابون نمیشود فروخت، چه برسد به فرستادن نماینده یا رییسجمهور در یک کشوری. به نظر من بیشترین وجه تقلب در انتخابات ایران، تقلب ساختاری است، نه استفاده از امکانات دولتی و نظامی برای تقویت یک کاندیدا. یعنی تقلب، کوبیدن و نابود کردن یک اردوی انتخاباتی و کمپین کاندیدایی است که می خواهند رأی نیاورد. اینجاست که تقلب، بسیار مؤثر واقع میشود.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
|