خانه > سراجالدین میردامادی > گفتگو > «اسلام دنبال این نیست که فرد را شلاق بزند» | |||
«اسلام دنبال این نیست که فرد را شلاق بزند»سید سراجالدین میردامادیseraj.mirdamadi@radiozamaneh.comدر دومین برنامه از سلسله برنامههای اسلام و حقوق بشر به گفت و گو به آیتالله موسوی بجنوردی استاد دانشگاه تربیت معلم تهران و متخصص حقوق جزای اسلامی پرداختم و از ایشان ابتدا در خصوص میزان خشونت بالایی که در مجازاتهای حدود توسط شارع اعمال شده است پرسیدم.
اساس در اسلام، تربیت و ساختن فرد است. اسلام دنبال این نیست که فرد را شلاق بزند یا حتما مورد مجازات قرار دهد؛ این آخرین راه حل است وقتی که دیگر اگر هیچ راهی نباشد. اساس اسلام بر این است که انسان یک موجود منطقی است و فرد را باید با نصیحت و موعظه و اخلاق ساخت ما اگر سیره نظری و علمی پیامبر اکرم را ببینیم ایشان اینطور نبود که دنبال این باشد که مرتب مردم را حد بزند؛ دنبال این بود که مردم را موعظه و نصیحت بکند و جادلهم بالتی هی احسن. یکی از مواردی که ممکن است سئوال بکنید در قرآن آمده است که والاتی تخافون نشوزهن. زنهایی که خوف دارید نشوز بکنند و این نشوز (امتناع و سرباز زدن) در یک امر خاص جنسی منظور آیه است. زنی میخواهد شوهرش را اذیت کند؛ میل هم دارد به رابطه جنسی اما میخواهد شوهرش را اذیت کند، قرآن میگوید اول بنشینید و ایشانرا با صحبت موعظه کنید که با همین معمولا مساله حل میشود؛ اگر فایده نکرد؛ قرآن میفرماید: جایتان را جدا بیاندازید. این خودش نوعی اعراض است. آن به درد نخورد. برداشت من از این آیه که میفرماید واضربوهن، این نیست که شما کتک بزنید چون ما در اسلام زدن نداریم، زدن در هر جا آمده به معنی تعزیر و تأدیب است و روایات ما هم میگوید: التعزیر بید الحاکم. یعنی تعزیر را فقط قاضی میتواند انجام بدهد و فرد نمیتواند تعزیر کند و به اینجا که رسید برود به دادگاه شکایت کند. واضربوهن اینجا به معنی دیگهای بهکار میرود؟ بله به معنای تعزیر بهکار برده میشود که آنهم بهدست حاکم باید انجام شود. موارد مشابه در آیات قرآن بوده که ضرب به معنی تعزیر باشد؟ اینرا روایات ما بیان میکند که: ضرب هر جا بیاید به معنی تعزیر است و معنای تعزیر یعنی تأدیب، و تأدیب منحصر به زدن نیست؛ با موعظه است، با تشر زدن است، با توبیخ کتبی و جریمه مالی است. بستگی به این دارد ببینیم فرد چگونه مأدّب میشود؟ یک قاضی باید این جنبه روانشناسیاش قوی باشد که تشخیص بدهد این فرد چگونه تأدیب میشود . یک دسته هستند که باید نقره داغ بشوند با جریمه مالی؛ یک دسته باید توبیخ کتبی بشوند؛ یک دسته هستند زندان تأدیبشان میکند. اساس در اسلام تأدیب است یعزّر یعنی یأدّب. در اینجا ممکن است فعالان حقوق زنان این بحث را پیش بیاورند که چگونه قرآن اصرار دارد وقتی مرد تمایل به رابطه جنسی دارد، زن هم باید تمایل داشته باشد و بههمین دلیل باید او را تأیب کند؟ و چرا این تمایل دو طرفه نیست و قرآن اینرا آورده است که مرد در صورت عدم تمکین باید زن را تأدیب کند؟ حالا اگر ضرب را هم به معنی تأدیب بگیریم. عرض کردم مرد زن را تأدیب نمیکند ما نشوز در مرد هم داریم. در فقه ما مرد هم اگر عمل به وظایفش نکند این مرد نشوز کرده و زن میتواند به دادگاه شکایت کند . در فقه هم این نشوز مرد وجود دارد؟ بله، در فقه ما هم هست و اینطور نیست که یکطرفه باشد. اینجا هم که قرآن میگوید: فضربوهنّ، این به معنی زدن نیست. این از مسلمات در فقه است که ما ضرب در اسلام نداریم. هر جا که آمده به معنای تعزیز است. از آنطرف هم میگوید: التعزیر بید الحاکم تعزیر، بهدست قاضی است و قاضی هم باید تأدیب بکند. اینها مسائل مهمی است که ما در حقوق جزای اسلامی داریم.
بهخاطر وجود اعدام یا قطع دست و آن مواردی از مجازاتهای حدود که میزان خشونت آن بسیار بالا است، برخی بحث تعطیل حدود در زمان غیبت امام معصوم را مطرح میکنند ، نظر شما چیست؟ این حرف درستی نیست. یعنی بگوییم اسلام برای بیست و سه سال آمده است، یعنی ما بنشینیم تا امام زمان بیاید؟ حالا اگر ایشان سه هزار سال دیگر هم نیامد چی؟ ما که نمیدانیم ایشان کی ظهور میکنند؟ بگوییم شش، هفتهزار سال اجرای حدود اسلام تعطیل، همان بیست سی سال اول و بعد هم که ایشان میآید چند سالی اجرا بشود؟ این منافات با قانون دارد. اما قول مشهور فقها دایر بر این مسئله است. خوب بگویند مشهور فقها؛ ما حرفشانرا قبول نمیکنیم. بنابر این حدود نظام کیفری اسلام است. هر دینی یک نظام کیفری دارد؛ نظام حقوقی دارد؛ و یک وقت دینی است که سیستم حکومتی ندارد. دین اسلام سیستم حکومتی دارد حکومت قانون بر مردم. اینرا امام خمینی به آن اعتقاد داشت و حکومت هم جزء احکام اولیه است. یعنی در جامعه باید حکومت تشکیل بشود والا هرج و مرج میشود. این حکومت قوانینی میخواهد و اسلام از خصوصیاتش این است که اکثر قوانیناش را یا در اسلام گفته یا در سنت؛ و ما میبینیم که ادیان دیگر به این شکل توسعه ندارند و در مواردی که این چنین نیست عقلایی تعیین شده است؛ یعنی تعزیز متناسب با زمان و مکان قوانینی تشریع میشود که اینها سبب تأدیب فرد میشود. مساله خشونت که میگویید اینطور نیست. مثلا حد سرقت دوازده شرط دارد که دست طرف قطع میشود و خیلی کم اتفاق میافتد. اما علم قاضی را هم در کنارش گذاشتهاند که برخی از قضات با استفاده از علم قاضی این حدود را اجرا میکنند. به درد نمیخورد؛ علم قاضی هم باشد دوازده شرط دارد. اگر کسی از روی بیچارگی و فقر رفت سرقت کرد دستش قطع نمیشود. این شروط در مورد علم قاضی هم هست؟ بله، مسلماً هست. علم قاضی این است که فرد رفته سرقت کرده است اما این فرد چرا سرقت کرده است؟ در شرائط اضطرار بوده است؟ گرسنه بوده است؟در سال قحطی بوده است؟ حرز را شکانده است؟ اینها شرائط دارد و تازه یک قاعده در حقوق جزای اسلامی داریم که میگوید: ادرؤا الحدود بالشبهات. هر جا قاضی شک کرد کیفر ساقط میشود که این قاعده بسیار مهمی است.
آیا همین مجازاتهای حدود قابل تغییر و جایگزین هستند؟ بله، میشود. به نظر من باید متناسب با روز باشد. وقتی ما فهمیدیم فلسفه کیفر در اسلام تشفّی و انتقام نیست و فلسفه کیفر در اسلام اصلاح فرد است باید ببینیم افراد با چه چیزی اصلاح میشوند؟ مسلماً زمان و مکان تأثیر دارد. یک زمان اصلاح فرد یک شکل است و در زمان دیگری جور دیگری است. در یک زمان میبینید که اصلاح افراد با زمان دیگر فرق میکند. در مساله اجتهاد باید عنصر زمان و مکان را در نظر بگیریم و اجتهاد بکنیم. نباید خودمان را جدای از زمان و مکان بدانیم. دین اسلام یک دین جهانی است و باید زمان و مکان را در نظر بگیرد و اجتهاد بکند. اینکه میگویید عنصر زمان و مکان دخالت دارد این عین مدرنیته است . حتی در مجازاتهای حدود هم این حکم جاری است؟ در همه چیز، در حال تجدد است مگر در یک سری ثوابت که ما داریم که آن مربوط میشود به عبادات و رابطه فرد با خدا؛ اما در مسائل اجتماعی و عقلایی میتوانیم تغییر بدهیم. ولو در آنجایی که قرآن میگوید: السارق والسارقه فاقطعوا ایدیهما ... آنرا با شرائطش میگوید و از این حیث بین قرآن و سنت فرقی نیست. سنت که همان کلمات ائمه و پیامبر است نیز بر میگردد به وحی خداوند. پیام کلام شما این است که اصل حدود را نمیشود تغییر داد مگر شرائط اجرای آنرا، حال این سئوال پیش میآید که خود این حدود مثلا قطع دست را نمیشود تعطیل کرد؟ اگر در جامعه احساس کردیم که قطع ید وهن اسلام است، زیرا حفظ اسلام و کرامت آن از اوجب واجبات است، ولی امر میتواند موقتا تعطیل بکند و مجازات دیگری را بهجای آن جایگزین بکند. زیرا آنچه که مهم است، حفظ اسلام است که ما باید همیشه آنرا در نظر بگیریم و اساس هم در باب کیفر اصلاح فرد است نه انتقام و تشفّی؛ بلکه اساس کار بر اصلاح فرد است. پس باید بهترین را در نظر بگیریم که موجب اصلاح فرد بشود . آیا از منظر حقوق بشری نمیتوان این حدود را تغییر داد از منظر حقوق انسان. مسلما باید حقوق بشر در نظر گرفته شود و اینها هیچکدام از هم جدا نیستند. همه در یک خانواده است. تعبیر «وهن اسلام» قابل تأویل و نسبی است؟
در مورد ارتداد و دینگردانی نیز لطفا نظرتان را بیان بفرمایید. زیرا من چندی پیش در قم خدمت یکی از مراجع عظام تقلید بودم و از ایشان پرسیدم: اگر کسی دینگردانی بکند و هیچ تبلیغی هم در این رابطه نکند و صرفا به یکی دو نفر از نزدیکانش بگوید آیا باز هم حکم اعدام بر او صادر میشود که ایشان پاسخ داند: بله، حکم اعدام صادر میشود. میخواستم نظر شما را بدانم در این زمینه. من نظرم اینطور نیست. تکذیب، صرف برگشتن نیست. تکذیب رسولالله را هم بکند چیست؟ یعنی مقاله بنویسد، کتاب بنویسد، سخنرانی بکند، آن عقیده فاسد خودش را در جامعه منتشر بکند؛ و الا کسی خودش مرتد شده ایرادی ندارد. لااکراه فی الدین، بیان یک واقعیت است. دین یک امر قلبی است امر جوانحی است. یعنی باید بپذیری و این معنا را باورت بیاید. اینکه من چماقی بالای سرت بگیرم و بگویم الان شب است، حالا هرچه هم بزنم عقیدهات عوض نمیشود؛ باید با ادله و برهان و منطق برای شما ثابت بکنم. نباید وحشت داشته باشیم. ما منطق و ادله داریم بنابر این اگر فرد مرتد شد خوب بین خودش و خدای خودش است. اما اینکه بخواهد بیاید سخنرانی بکند و عقیده فاسد خودش را در جامعه تبلیغ بکند، اینجا مقابلش میایستند؛ والا اصل بر لااکراه فیالدین است که بیان یک واقعیت است که هیچ وقت نمیشود در تدین به یک دین، با اکراه من کسی را متدین به یک دین بکنم . حالا اگر فرد پس از دینگردانی به تبلیغ آن دینی که بعدا به آن گرایش پیدا کرد هم پرداخت در آنصورت حکمش چیست؟ این در همه جای دنیا جرم است. در انگلستان اینرا تحت عنوان قانون کفر میدانند. اگر کسی به حضرت مسیح جسارت بکند کیفر میشود، حتی چند سال قبل میخواستند تحت این عنوان که این قانون نقض حقوق بشر است آنرا لغو کنند؛ در مجلس لردها اعتراض شد. من هم آنوقت انگلستان بودم و به من گفتند میتوانی شرکت کنی که من آنجا اظهار نظر کردم و گفتم: اولا به شما بگویم حضرت مسیح اختصاص به مسیحیها ندارد و ما مسلمانان هم حضرت مسیح را پیامبر اولیالعزم میدانیم و حضرت مریم، مادر ایشانرا هم از زنان بسیار مقدس میدانیم. شما اگر به حضرت مسیح جسارت بکنید نه فقط مسیحی ها را جرح عواطف کردهاید بلکه مسلمانان را نیز جرح عواطف کردهاید .کسی که به حضرت مسیح اهانت بکند حد اقل به سه میلیارد نفر جرح عواطف کرده است. این حقوق عمومی است، حقوق خصوصی نیست بنا براین نقض حقوق بشر نیست بلکه برعکس آن کس که جرح عواطف سه میلیارد نفر را انجام میدهد و بعد هم نمیشود جلوی او را گرفت، این نقض حقوق بشر است که نهایتا پذیرفته شد و رد کردند حرفهای آنها را و این یک واقعیت است و همه این مساله را دارند. کسانی هستند که وحدانیت خدا را رد نمیکنند مثلا از اسلام به مسیحیت گرایش پیدا میکنند یعنی اهانتی به پیامبر اسلام نمیکنند. یعنی اگر یقین پیدا کرد به دین دیگری و بیرون هم هیچ اعلام نکرد ایرادی ندارد حالا اگر اعلام کرد که مثلا از اسلام به مسیحیت گرویده است و دین جدید خودش را ترویج بکند این چه صورتی دارد؟ اصل اینکه انسان عقیدهاش عوض بشود و یقین پیدا بکند من نمیتوانم جلوی شما را بگیرم و بگویم چرا یقین پیدا کردی؟ من باید کاری بکنم که یقین شما را خراب بکنم. اما اگر یقین پیدا کردید خداوند باریتعالی نمیآید در مقابل امری که امکان ندارد لایکلف الله نفسا الا وسعها همیشه تکلیف بر اساس توان انسان میباشد. شما اگر یقین پیدا کردید و به ادله مراجعه کردید که فلان دین حق است ما نمیتوانیم کاری به شما داشته باشیم اما اگر بیایید بگویید می دانید چرا من مسیحی شدم ؟ چون اسلام این اشکال را دارد و چنین و چنان این تخریب است و این همان حرفی است که می فرماید فکذبوا آیا چنین فردی را باید اعدام کرد؟ آن یک بحث دیگری است من میخواهم بگویم این جرم است و اینرا عقلا میپذیرند کما اینکه کشورها اینرا دارند. انگلستان یک کشور دموکراتیک است اینرا دارد، با اینکه قانون نوشته ندارد ولی براساس رویه قضایی اینرا جرم میدانند و چند سال زندان برای آن در نظر گرفتهاند. پس این یک مساله عقلایی و پذیرفته شده است تازه اعتقاد من بر این است که اگر فرد پس از اینکه او را روشن کردند توبه بکند، کیفر ساقط میشود.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
|
نظرهای خوانندگان
salam
-- Niknam ، Oct 31, 2008khoob ast in dialogue ra ba olama va niz ba maghamate eslam o iran bargharar kardid.khoob ast az inha dar mabahes,va neshastha dar gharb ham davat kard va ba Iran pol zad.
از آن جاییکه در کار سانسور و لت و پار کردن مطالب و یا به قول یکی از خوانندگانتان "مارمولک بازی" در انتشار نظراتی که باب میلتان نیست؛ ید طولایی دارید مجبور شدم که ترجمهء انگلیسی مطلب زیر را جَهَت اطّلاع به هیات مدیرهء پرس ناو هم بفرستم.
-- Rassoul Pedram ، Oct 31, 2008در آن روز هایی که سر چهار راه ها چارپایه می گذاشتند و جوانان را به بهانه های مختلف در ملاء عام شلاق می زدند. این عمل مورد اعتراض عده ای از حقوق دانان قرار گرفت و حتّی گفتند که شلاق زدن ممکن است مُنجَر به فلج شدن فرد بشود و یادم می آید یکی از حضرات در نماز جمعه نعره می زد که "ما می زنیم، آنقدر می زنیم تا فلج بشود." ما حرف این آقا را قبول بکنیم و یا حرف آن آقا را؟
راجع به "ضرب" و "اضربوهن" هزار بار بحث شده است. هزاران مطلب به فارسی و عربی و ترکی و انکلیسی و غیره چاپ و منتشر شده است و حتّی در همین سایت زمانه. انگار که جنابعالی در آن موقع خواب تشریف داشتید. می توانید آن مطلب را در نشانی زیر ببینید:
http://www.radiozamaneh.org/idea/2007/03/post_78.html
همین سال گذشته بود که یکی از امامان ایالت والنسیای اسپانیا هم کتابی در همین زمینه نوشت و بر اثر شکایت زنان چند ماهی هم تشریف برد زندان (چون فرمایشاتش توهین مستقیم به زنان و تضییع حقوق آنان بود). آیا از این همه تکرار مکررات خسته نمی شوید؟ که باز هم سراغ این گونه مطالب می روید؟
وانگهی مگر حضرات آیات با داشتن آن همه دارالتبلیغ و دارالتعلیم و دارالتدریس و آن همه فرستنده های رادیویی و تلویزیونی و جریده و نشریه و مطبوعه، با قحطی رسانه روبرو هستند که شما می آیید و امکانات پرس ناو را برای وعظ و خطابه در اختیار ایشان قرار می دهید؟
ماشاء الله کار حضرات به جایی کشیده است که حتّی برای سیستم های حقوقی جوامع دموکراتیک هم تعیین تکلیف می کنند!. کسانی که اندک سر و کاری با کتاب و مطالعه داشته باشند می دانند که برتراندراسل کتابی دارد تحت عنوان "چرا مسیحی نیستم؟" و نه تنها در انگلستان، بلکه در همهء کشور های مسیحی هر کسی می تواند آن کتاب را داشته باشد و بخواند و احدی هم کاری به کارش نخواهد داشت. بنابراین آنچه که معظم له در قسمت آخر مصاحبه خود فرموده اند، دروغ محض، و حرف بی ربطی بیش نیست. من در زبان اسپانیایی می توانم صد ها کتاب را که علیه مسیحیّت و کلیسا و حتّی شخص پاپ نوشته شده است به شما مُعَّرفی کنم، که نه نویسندگان آن ها دستگیر و توقیف شده اند و نه کتابشان از کتابفروشی ها جمع آوری شده است.
در معرفی پرس ناو قید شده است که: "کمک به رشد و توسعهء جوامع باز و دموکراتیک، از طریق حمایت از رسانه های مستقل در مناطق درگیر و کشورهای در حال گذار، از اهداف پرس ناو است." و در هیچیک از اهداف آن به تعلیم اصول دین و قرآن و شرعیات و یا قرائت انجیل و تورات اشاره ای نشده است. این نکته را هم محض اطّلاع خوانندگان عرض کنم که پرس ناو تشکیلاتی است که با اِعانه – و یا بهتر بگویم – با صدقهء افرادی خیرخواه راه اندازی شده است و رسانه های بسیاری را در کشور های مختلف دنیا تحت حمایت خود دارد و رادیو زمانه، رسانهء مورد پشتیبانی منحصر به فرد آن نیست.
الان در کشورهای پیشرفته دیگر کسی حتی نمی تواند به الاغ هم شلاق بزند ، آن وقت ما در سراسر ایران نه تنها مرتب این کار را طی سالها انجام می دهیم که مثل این آقا توجیه اش هم می کنیم...خوبه به خدا ، فرق جمهوری اسلامی با طالبان در چیه ؟! غیر از این است که هر دو موازین اسلام ناب را در این زمینه رعایت می کنند ؟!
-- مهدی ، Oct 31, 2008به نظرم پاسخ هاي ايشان كمي سردرگم و نامشخص است. در ضمن من يك اشكالي را بگويم كه خيلي وقت ها توسط مدافعين يك نظريه(به ويژه در مواردي مشابه سوالات شما در اين گفتگو) در برابر مخالفين گفته مي شود و اصلن استدلال درستي نيست. اينكه مثلن مي گويند در فلان جا هم همينطور است. خب اين دليل نمي شود كه اگر فلان جا اينطور است حتمن روش مناسبي باشد(يا برعكس، اگر نيست مناسب نباشد). حالا مكان مورد اشاره انگلستان باشد يا افغانستان. اين استدلال نادرست است.
-- ماني جاويد ، Oct 31, 2008به همين ايشان اگر بگويي در انگلستان رابطه همجنسگرايان آزاد است، آنوقت حاضر است كه بپذيرد كه چنين موردي هم عقلاني است؟
file soti kharab ast.Merci
-- Shahram ، Oct 31, 2008. . . .
زمانه ـ با سپاس از توجه و تذکر شما.
فایل صوتی اصلاح شد.
. . .
اسلام ناب و حقوق بشر ؟! بامزه گفتید ، یک کم قرآن بخوانید یا تاریخ...متوجه می شوید که این دو جمع اضداد هستند...
-- علی ، Oct 31, 2008سانسور نفرمایید
روزنامه ال پائیس چاپ اسپانیا، در شماره امروز (شنبه اول نوامبر) خود گزارش مفصلی دارد در مورد تجاوز و سنگسار یک دختر چهارده ساله به اتهام "زنا" در سومالی طبق رای یک محکمهء شرع
-- Rassoul Pedram ، Nov 1, 2008http://www.elpais.com/articulo/sociedad/Asha/adolescente/violada/lapidada
/elpepusoc/20081101elpepisoc_2/Tes
می خواستم از حضور انور حضرت آیت الهی سئوال بفرمایید که بعد از این همه در افشانی در بارهء ضرب و اضربوهن می توانند با انتشار یک مطلب دو سطری این عمل وحشیانه را محکوم بفرمایند؟!. البته پس از اتمام کار روزانه من آن رپرتاژ را به فارسی بر می گردانم و در یکی از سایت های اینترنتی می کنم.
خنده دار ترین قسمت بخش جناب ایت خدا این است که اگر طرف دینش را عوض کرد و هیچ جا هم نگفت نمیشود مجازاتش کرد. خوب خیلی طبیعی است که اگر طرف دینش را عوض کرد هیچ جا هم نگفت اصلا مسئله ای وجود ندارد واصلا کسی نمیفهمد که این اتفاق افتاده مگر اینکه چند وقت دیگر اخوندها مردم ایران را با دروغ سنج هم تست کنند.
-- Ali ، Nov 1, 2008چه کسی گفته است قول مشهور فقها دائر بر تعطیلی حدود در زمان غیبت است؟ بهتر است مصاحبه کننده اطلاعات بیشتری داشته باشد.
اما درباره مقایسه اسلام و حقوق بشر، از اساس مقایسه دو چیزی که منشا متفاوتی دارند، اشتباه است. حقوق بشر از عقل انسانی مایه گرفته است اما اسلام از وحی الهی!
-- سیدعلی ، Nov 2, 2008گردانندگان محترم زمانه،
-- رضا ، Nov 2, 2008زمانه که بنا به ادعای خودتان، قرار بوده صدای کسانی باشد که در ایران مجال سخن گفتن ندارند، چرا باید چنین امکانی را در اختیار سخنان کسانی مثل این فرد بگذارد؟
کسی که امروز در آستانه قرن بیست و یکم بگوید، هرکس میتواند هر نظر و یا دین دیگری غیر اسلام داشته باشد، و اضافه کند «اما اینکه بخواهد بیاید سخنرانی بکند و عقیده فاسد خودش را در جامعه تبلیغ بکند،» باید در مقابل او ایستاد (یعنی سرکوبش کرد)، چنین آدمی را اگر در جوامع غربی باشد، میشود در قفس گذاشت تا مردم تماشایش کنند!
خوهش من از شما این است که همدست این یدآموزیها نشوید. بگذارید این آقایان هر روایتی که از اسلام دارند، برای خودشان نگهدارند. فقط کاری که باید بکنند این است که دین را وارد عرصۀ سیاست نکنند. عرصۀ سیاست یا امر عمومی، متعلق به همگان است و همگان، از نظر جنسی، دینی، قومی و زبانی متفاوت و گوناگون اند. و به همین دلیل، این عرصه، عرصۀ برابری همگان در برابر قانونی است که ناشی از ارادۀ همگانی و بدون هیچگونه تبعیض دینی، جنسی و غیره باشد.
و شما خوب ميدانيد كه هيچكدام از اين آقايان، اعتقادي به اين چيزها ندارند. بايد بگويم كه حتا انعكاس دادن سخنانی اینچنین شرم آور است!
معنی این حرف چیست که حدود را نمیتواند تغییر داد ولی شرایط آن را میتوان عوض کرد؟ شرایط اجرای حد جزيی از حد است. آیا آقایان سر خودشان را هم کلاه می گذارند؟
-- بدون نام ، Nov 2, 2008من تا اینجا فهمیدم که چون «حفظ کرامت اسلام از اهم واجبات است» و بخاطر آن میشود خیلی کارها کرد. می خواهم بدانم که آیا حد و مرزی هم برای این کارها متصور است؟. هرکسی چیزی میگوید و آخر سر این مردم بیچاره اند که باید تقاص بدهند.
بله ، حالا برو ثابت کن که اسلام از وحی الهی مایه نگرفته .... از وحی الهی ؟! چه جوری به این نتیجه رسیده اید ؟! جوابش البته روشن است : چون خود قرآن و خود پیغمبر و همینطور افرادی مثل آقای مطهری گفته اند ، این وسط استدلال ، منطق تجربه و عقل هم کشک...
-- فرامرز ، Nov 2, 2008آقای میردامادی عزیز ، دنیا دیگه از این مسائل شرم آور عبور کرده به خدا ، به قول دوستمان در همینجا که کامنت گذاشته الان در کشورهای نسبتاً درست هم حتی به الاغ نمی توانند شلاق بزنند ...خجالت آوره واقعاً...ما چقدر از قافله جهان عقب افتاده ایم ، هنوز در این بدیهیات غیر انسانی گیج و بلا تکلیفیم ، آن نماینده پارلمان هلند مگر با ساختن آن فیلم چه کار کرده بود ؟ غیر از این بود که حرفهای مقامات دینی و اعمال ما را جلوی چشمان ما گذاشت ؟! شما نگاه کنید این همه شیعیان و سنی ها در طول تاریخ همدیگر را کشته اند که هیچ قوم غیر مسلمانی به این اندازه مسلمان نکشته ... در اسلام ناب برای اعدام فقط لازم نیست از دین خارح شد ، دلایل برای کشتن زیاده..
-- محمود ، Nov 2, 2008با دورود به دستاندرکاران سایت زمانه
-- کاوه ، Nov 14, 2008با احترام به نظر آقای رضا
اتفاقان من فکر میکنم جناب میردامادی کاری بسیار زیبا را شروع کردن، تو اینکه ایرانیان داخل نمیتونن صداشون رو به دیگران برسونن حرفی نیست اما کشیدن اینگونه افراد به بحث هم کار ساده ای نیست . چون استدلالهای اینها قوی نیست، بسادگی میتوان باعث روشن کردن تفکر آنهای که کمتر مرتجع هستند شد. و این خود یک نعمت است. اما سوال من از این آقایون اینه ، شما که در هر محفلی عدالت علی ابن ابیطالب رو به رخ همه می کشین و خودتون رو شاگرد اون میدونین یا حداقل اینطور وا نمود میکنین. با توجه به اینکه بی عدالتی رو امروز می بینین (شاید در مجالس خصوصی از اون انتقاد میکنین) و با وجود اینکه مولایتان گفت کسی که ببینه، به حق دیگری ظلم میشه و سکوت کنه . تفاوتی با ظالم نداره، و مگر نه اینه که سر منبر آرزو میکنید که ایکاش در جنگهای صدر اسلام بودید و انتقام میگرفتید،،چرا با داشتن قدرت و امکانات امروز سکوت میکنید و حق مظلوم رو نمیگیرین،،، آیا این هم نوعی مصلحت برای حفظ اسلام یا نظام نیست؟
امیدوارم آقای میردامادی این سوال رو از آیت الله بعدی کنند.[شیوه مبارزه شما در مقابل بی عدالتی]
با سپاس کاوه