رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۱ شهریور ۱۳۸۷
گفت و گو با مژگان جمشیدی، فعال و روزنامه‌نگار محیط زیست:

دستی که طبیعت را می‌سوزاند

بیژن روحانی
rohani@radiozamaneh.com

جایزه‌ی سازمان منطقه‌ای حفاظت از محیط زیست خلیج فارس یا راپمی (ROPME) در سال ۲۰۰۸به‌طور مشترک به مژگان جمشیدی، روزنامه‌نگار و فعال محیط زیست ایران و فعالان دیگری در این حوزه اهدا شد. ‌این جایزه هرسال به افراد یا سازمان‌هایی كه كار برجسته‌ای در خصوص حمایت و حفاظت از محیط زیست خلیج فارس و دریای عمان انجام داده‌اند، اهدا می‌شود.

جمشیدی این جایزه را به دلیل فعالیت‌هایش در زمینه‌ی اطلاع‌رسانی در خصوص تخریب محیط زیست و سواحل مرجانی و هم‌چنین آلودگی‌های دریایی جنوب ایران دریافت کرده است. برگزیدگان دیگر این جایزه از کشورهای بحرین، کویت، عمان و عربستان سعودی بودند.

مژگان جمشیدی که نویسنده‌ی وبلاگ «دیده‌بان محیط زیست» ‌هم هست در مورد آتش‌سوزی‌های اخیر جنگل‌های گلستان نیز چندین گزارش منتشر کرده بود.

با او درمورد وضعیت فعلی پارک ملی گلستان بعد از مهار آتش‌سوزی صحبت کردم:

Download it Here!

پارک ملی گلستان سه روز در آتش سوخت و هنوز هم ماموران محیط زیست و منابع طبیعی در حالت آماده‌باش هستند، چون امکان دارد که به دلیل وسعت محدوده‌ی آتش‌سوزی، مجدداً آتش شعله‌ور شود.

میزان خسارتی ‌که از طرف منابع رسمی اعلام شده به این صورت است که بیش از ۱۲۰ هکتار جنگل و مراتع مشجر در آتش سوخته است. اما منابع غیررسمی و کارشناسان این رقم را بالای ۲۰۰ هکتار عنوان می‌کنند.

آیا تا به حال دلیل این آتش‌سوزی وسیع در جنگل‌های گلستان مشخص شده و یا این‌که هنوز دلایل آن در پرده‌ی ابهام است؟

از ابتدای سال جاری تا الان پارک ملی گلستان چهار مرتبه دچار حریق شد که عمدتاً هم در مناسبت‌های آخر هفته بوده و یا مناسبت‌های مذهبی و یا اعیاد و تعطیلی‌های دیگر؛ یعنی زمانی که به دلیل تردد بیش از حد مردم از طریق جاده داخل پارک و حضورشان در داخل جنگل و احیاناً بی‌احتیاطی‌هایی که صورت گرفته، جنگل دچار حریق شده و خب خیلی هم زود مهار شده است.

اما این دو دفعه‌ی آخر، وسعت آتش‌سوزی خیلی زیاد بود. پارک ملی گلستان درست در همان منطقه‌ای که این هفته آتش‌سوزی شد، هفته‌ی قبل هم دچار حریق شده بود و بین ۴۵ تا ۵۰ هکتار جنگل و مراتع مشجر در آتش سوختند و مجدداً این هفته دوباره در همان منطقه پارک دچار آتش‌سوزی شد.


مژگان جمشیدی جایزه راپمی را دریافت می‌کند

آن چیزی که کارشناسان عنوان می‌کنند، گویا به نظر می‌رسد که آتش‌سوزی‌ها عمدی، بوده است. خیلی بعید به نظر می‌رسد که خشکسالی یا گرمای تابستان خود به خود باعث آتش‌سوزی شده باشد.

ممکن است وزش بادهای گرم یا پایین بودن رطوبت هوا در مقطعی، مثلاً در سه چهار روز گذشته باعث شده باشد که آتش پیش‌روی بکند؛ ولی علت آتش‌سوزی نبوده و به نظر می‌رسد که این آتش‌سوزی عمدی بوده است.

در صورت عمدی بودن این آتش‌سوزی؛ چه کسانی و براساس چه منافع یا انگیزه‌های احتمالی اقدام به این عمل کرده‌اند؟

متاسفانه ما الان در شرایطی به سر می‌بریم که محیط زیست جایگاه خاصی را در برنامه‌ریزی‌های کلان کشوری ندارد و بعضاً حتی ما می‌بینیم که عالی‌ترین مسوولان اجرایی کشورمان مقابل محیط زیست ایستادگی می‌کنند و حتی بعضاً تفکرات حفاظت از محیط زیست را یک ایده یا تفکر غربی می‌پندارند.

در یک چنین شرایطی این فضا به گونه‌ای باز می‌شود که خیلی از افراد سودجو و متخلف از همین صحبت‌ها استفاده بکنند تا به پارک‌های ملی یا تالاب‌ها و یا مناطق دیگر حفاظت شده دست‌اندازی کنند.

درست در شرایطی که پارک ملی گلستان به عنوان یک ذخیره گاه بیوسفری، درحال سوختن بود؛ از صبح روز یک‌شنبه تالاب بین‌المللی امیر کلایه در استان گیلان نیز که به عنوان پناهگاه حیات وحش تحت حفاظت سازمان محیط زیست قرار دارد هم، دچار حرق شده بود.


آتش در پارک ملی گلستان/ منبع: خبرگزاری مهر

من با مسوولین محلی که صحبت می‌کردم همه عنوان می‌کردند که آتش‌سوزی‌ها صد درصد عمدی است و حتی مردم محلی می‌رفتند و به ماموران آتش‌نشانی می‌گفتند که نمی‌خواهد این‌ها را خاموش کنید. اگر خاموش کنید ما دوباره این‌جا را آتش می‌زنیم.

خب آن‌جا، بحث تصرف زمین و خشکاندن اراضی تالاب مطرح است و می‌خواهند نیزارها را بسوزانند تا این‌که بتوانند به اراضی کشاورزی دست‌اندازی کنند. و متاسفانه بعضاً دیده شده که برخی از مسوولین استانی یا شهری هم در سطح حمایت‌کنندگان از متخلفین قرار می‌گیرند و درواقع این را حق مردم می‌دانند که بخواهند بیایند و دست‌اندازی بکنند.

اما در پارک ملی گلستان؛ اگر به تاریخ آتش‌سوزی‌های چند سال گذشته در این پارک رجوع کنیم می‌بینیم که معمولاً آتش‌سوزی در این نقطه هرچند سال یک بار به‌طور خیلی شدید اتفاق می‌افتد.

در نزدیکی منطقه «چشمه‌خان» که در روزهای گذشته دچار حریق شده، چند روستا وجود دارد که بیرون از پارک است و شکارچی‌هایی که ساکن این روستا بودند به داخل پارک ملی می آمدند. ‌

کشته شدن یکی از این شکارچی‌ها توسط ماموران محیط‌بان طی چند سال گذشته باعث شده که این افراد یک خوی تهاجمی نسبت به ماموران محیط زیست داشته باشند.

آن‌ها این تصور را دارند که ماموران حفاظت محیط زیست مانعی هستند برای‌شان و به همین دلیل برای اینکه محیط بان‌های محیط زیست را دچار زحمت بکنند می‌روند و عمداً آن‌جا را به آتش می‌کشند.

در سال ۱۳۸۵ بین ۴۰۰ تا ۵۰۰ هکتار از اراضی این منطقه در آتش سوخت. امسال ظرف مدت کمتر از ده روز، ما دو بار حریق در یک منطقه داشتیم. در حدود ده تا دوازده سال پیش می‌بینیم که آتش‌سوزی‌های خیلی شدید باز در همان منطقه از پارک رخ داده است.

اگر باز به قبل آن آتش سوزی‌ها نگاه کنیم می‌بینیم که دقیقاً در همان دوره نیز برخوردی بین محیط بان‌های محیط زیست و شکارچی‌های غیرمجاز وجود داشته و این باعث شده که مقداری کینه به دل بگیرند.


درختان سوخته گلستان/ عکس سهراب سردشتی،خبرگزاری فارس

شما در صحبت‌های خودتان اشاره کردید که برخی مسوولان اجرایی، مقوله‌ی حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی را یک ایده یا تفکر غربی می‌بینند. اصلاً چه ارتباطی می‌تواند بین حفاظت از محیط زیست در ایران و دیدگاه‌های غربی وجود داشته باشد که به قول شما برخی از مسوولان از آن برداشت‌های منفی دارند؟

ما یک کشور درحال توسعه هستیم و مثل همه‌ی کشورهای درحال توسعه و جهان سومی، به دلیل این‌که می‌خواهیم طی یک مدت زمان کوتاهی به آن توسعه‌ی مطلوب برسیم؛ درواقع از منابع طبیعی و محیط زیست‌مان صرف نظر کرده و آن را قربانی می‌کنیم.

این تفکر حتی بین بالاترین مسوولان اجرایی کشور ما جا افتاده است که حتی بعضاً می‌آیند عنوان می‌کنند که منابع طبیعی، سد راه توسعه است.

فرد دیگری از مجموعه‌ی دولت می‌آید در یک برنامه‌ای اظهار نظر می‌کند که سیاست‌های کنترل جمعیت و حفاظت از محیط زیست توطئه‌ی غرب علیه دنیای اسلام است چون که آن‌ها نمی‌خواهند جمعیت ما بالا برود و ما همیشه کم باشیم و این‌که آن‌ها (غربی‌ها) خودشان محیط زیست‌شان را تخریب کردند و حالا دارند به ما می‌گویند نکنید؛ این‌ها واقعاً جای تاسف دارد.

ما نمی‌توانیم بگوییم که چون اروپا در عصر صنعتی شدن یک اشتباهی انجام داده و جنگل‌های خودش را تخریب کرده، پس ما هم تخریب کنیم. همین الان ما داریم تاوان اشتباهات خودمان را پس می‌دهیم.

ما داریم خشک شدن دریاچه‌ی ارومیه را می‌بینیم که می‌تواند بحرانی نه تنها در سطح ایران که در سطح منطقه ایجاد کند. بحرانی مثلاً در سطح نابودی دریاچه آرال در کشور شوروی سابق.

ما داریم تبعات این دیدگاه را در بندر امام و ماهشهر می‌بینیم. جایی که توسعه‌ی بی‌سابقه‌ی صنایع پتروشیمی و دفع نادرست پساب‌های آن به داخل دریا سطح جیوه را در آب را بسیار بالا برده است و اکنون شاهد تولد کودکان ناقص‌الخلقه در این منطقه هستیم.

وقتی یکی از خود مسوولین دولتی دو سال پیش آمد عنوان کرد که ظرف شش ماه اخیر در یک شهر کوچکی مثل ماهشهر، فقط ۲۸۰ کودک ناقص‌الخلقه و حتا بدون سر به دنیا آمدند، این واقعه باید از صدر تا ذیل مملکت را تکان بدهد که آن‌جا چه اتفاقی افتاده است.

این‌ها می‌تواند همه عوارض آلودگی‌های محیط زیست باشد. ما داریم تاوان همه‌ی این‌ها را پس می‌دهیم، ولی کماکان فقط به فکر سد‌سازی هستیم، به فکر راه‌سازی هستیم، آن هم بدون توجه به ملاحظات زیست محیطی.

Share/Save/Bookmark

لینک مرتبط:
دیده‌بان محیط زیست- وبلاگ مژگان جمشیدی

نظرهای خوانندگان

درود برشما
به خانم جمشيدي خجسته باد مي گويم بابت جايزه اي كه دريافت كرده اند .
سپاس بيكران از ايشان بابت زحماتي كه براي اطلاع رساني و كارهايي كه براي محيط زيست انجام مي دهند .
من متأسفم و حيرت زده شدم وقتي ديدگاه برخي از مردم و مسئولان را در مورد محيط زيست در اين مصاحبه خواندم .
به اميد خدا روزي برسد كه از اين اتفاقات در كشورمان نداشته باشيم .
شاد و پيروز باشيد .
بدرود .

-- سارا تقي نژاد نمين ، Sep 11, 2008 در ساعت 07:00 PM