رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۶ شهریور ۱۳۸۷

اشپیگل و تاریخ ایران

بیژن روحانی
rohani@radiozamaneh.com

نشریه‌ی آلمانی اشپیگل به تازگی مقاله‌ای را منتشر کرده که در نسخه‌ی انگلیسی و اینترنتی آن نیز بازنشر شده است. مقاله حاوی دیدگاهی انتقادی نسبت به کوروش، شاه هخامنشی و استوانه‌ی اوست که به عنوان «منشور حقوق بشر کوروش» مشهور است.

Download it Here!

عنوان مقاله چنین است: «سازمان ملل همچنان از شاه خودکامه ایرانی تجلیل می‌کند.» نویسنده‌ی مقاله، مطرح شدن کوروش را به عنوان پادشاهی رئوف، محصول دو بار تبلیغات سیاسی، یکی در دوره‌ی باستان و دیگری در دوره‌ی معاصر معرفی می‌کند و معتقد است سازمان ملل نیز فریب این نیرنگ باستانی را خورده و از پادشاهی مستبد که خون‌های فراوان ریخت به عنوان یک انسان‌گرا یاد کرده است.

ماتیاس شولتز، نویسنده‌ی این مطلب در بخشی از مقاله خود می‌نویسد: محمدرضا پهلوی در ابتدا انقلاب سفید و اصلاحات ارضی را اعلام کرد و سپس خود را آریامهر نامید و بعد در سال ۱۹۷۱ خود را ملزم به برپایی جشن‌های دو هزار وپانصمدین سالگرد شاهنشاهی در ایران دید. جشن‌هایی که بنا بر وعده‌ی مجریان آن قرار بود بزرگ‌ترین نمایش روی کره ی زمین باشد...

در اوج مراسم شاه به آرامگاه کوروش که در قرن ششم پیش از میلاد پنج میلیون کیلومتر مربع را طی جنگی خونین و طولانی فتح کرده بود، قدم نهاد... شاه اصرار داشت که کوروش اولین کسی بوده که حق آزادی بیان را به رسمیت شناخته است.»


محمدرضا پهلوی در برابر آرامگاه کوروش

نویسنده‌ی مقاله اشپیگل سپس می‌نویسد که محمدرضا پهلوی معتقد بود که باید این دیدگاه تاریخی او مورد پذیرش سازمان ملل نیز قرار بگیرد، از این رو خواهر توامان او، اشرف پهلوی در ۱۴ اکتبر همان سال یک کپی از استوانه‌ی کوروش را به دبیر کل وقت سازمان ملل متحد، یو تانت، در نیوروک تحویل داد و او نیز از این هدیه‌ی تاریخی به عنوان «منشور باستانی حقوق بشر» تشکر کرد.

نویسنده سپس به بازتاب نظریات چند باستان‌شناس و مورخ آلمانی در مورد «منشور حقوق بشر» کوروش پرداخته و از قول یک مورخ هنر آلمانی به نام کلاوس گالاس می‌نویسد که «سازمان ملل مرتکب یک خطای جدی شده است».

این نشریه همچنین به شیرین عبادی، برنده‌ی جایزه‌ی صلح نوبل اشاره می‌کند که در جریان سخنرانی خود در شهر اسلو در سال ۲۰۰۳ میلادی تحت تاثیر این فریب باستانی، از کوروش به عنوان پادشاهی که «بدون خواست مردم برآنها حکومت نمی‌کرد»، نام برده است.

وایزهوفر، یک محقق دیگر آلمانی که از او در مقاله‌ی اشپیگل نام برده شده، معتقد است: «کوروش فردی عمل‌گرا بود که به اهدافش با سیاست چماق و هویج دست می‌یافت، اما به هیچ وجه یک انسان‌گرا نبود». او در ادامه می‌نویسد که تاریخ‌دانان نوین مدت‌هاست که این گزارش‌ها را نوعی چاپلوسی از او تلقی کرده‌اند.

در حقیقت تصویر درخشان از کوروش در دوره‌ی باستان جعل شده است، زیرا کوروش نیز مانند بسیاری از حاکمان دیگر فردی خشن بوده که لشکریانش محوطه‌های مقدس و مناطق مسکونی هماسیگان را غارت می‌کردند و فرزانگان آنها را به تبعید می‌فرستادند.

او همچنین ستایش کتاب مقدس از کوروش را به آن سبب می‌داند که او «احتمالا» به یهودیان اسیر در بابل اجازه‌ی بازگشت به وطن‌شان را داده است. ماتیاس شولتز در ادامه، ورود کوروش به بابل را بر اثر خیانت تعدادی از کاهنان و روحانیان معبد خدای مردوک اعلام می‌کند که به سبب از دست دادن قدرت‌شان در زمان پادشاهی نبونید، شاه بابل، از او خشمگین بودند و به این ترتیب مقدمات ورود کوروش را فراهم کردند و به عنوان پاداش کارشان به پول و دارایی رسیدند و سپس کوروش را به عنوان نجات دهنده جهان ستایش کردند.

اشپیگل ضمن مقایسه‌ی کوروش با محمدرضا شاه می‌نویسد که فقط شاه که در دهه‌ی شصت میلادی درگیر مشکلات خاص خودش بود، می‌توانست شخصیت کوروش را به عنوان بنیان‌گذار حقوق بشر تفسیر کند. به اعتقاد شولتز، آن‌چه که به عنوان براندازی برده‌داری از سوی محمدرضا شاه تفسیر شده، تنها آزاد کردن پیروان کوروش از بند بوده است. او می‌نویسد کوروش در خط نوزدهم بیانیه‌اش اعلام می‌کند مردم اجازه یافتند پای او را ببوسند.


تصویر منتسب به کوروش

پاسخ‌های مخالف

اما انتشار این مقاله در نشریه اشپگیل واکنش‌های مخالف و انتقادی را نیز به همراه داشته است. کاوه فرخ پژوهشگر و مورخ ایرانی مقیم آمریکا با ارسال نامه‌ای به اشپیگل نسبت به تفسیر نویسنده‌ی این مقاله به شدت اعتراض کرد.

فرخ در بخشی از نامه‌ی خود نوشته است: «کورش فاتح بود، می‌جنگید و به عنوان یک پادشاه مطلق حکومت می‌کرد. اما این امر در مورد بسیاری از چهره‌های بزرگ تاریخ نیز صادق است... در نتیجه نمی‌توان این فرض (توجه کنید فرض و نه واقعیت) را منطقی دانست که چون کورش می‌جنگیده و فتح می‌کرده پس لزوما به قول آقای شولتز «مستبدی بوده است که دشمنان خود را شکنجه می‌کرد». آبراهام لینکلن نیز سیاهان جنوب آمریکا را از بردگی رهانید. درست همان‌گونه که کورش بزرگ یهودیان اسیر در بابل را آزاد ساخت و هر دوی این وقایع نتیجه‌ی جنگ و مبارزه بودند.»

او همچنین به این نکته اشاره می‌کند که ذکر خصوصیت‌های مثبت کوروش فقط مختص کتاب مقدس یا منابع یونانی نیست و بسیاری منابع کهن دیگر نیز از او به نیکی یاد ‌کرده‌اند. ضمن آن‌که به اعتقاد فرخ، نویسنده‌ی مقاله اشپگیل برای ادعاهای خود سند یا مدرک دست اولی ارائه نداده و تنها به ارائه تفسیر از روی منابع دست دوم می‌پردازد.

او این مقاله را با نوشته معتقدان به تئوری توطئه مقایسه می‌کند. این پژوهشگر ایرانی همچنین به آن بخش از سخنان شولتز می‌پردازد که در آن نوشته بود، کوروش «ظاهرا» باعث آزادی یهودیان شده است. او می‌نویسد: «آیا ایشان قصد دارد نشان دهد که این بخش از تاریخ جزء «تبلیغات» محسوب می‌شود. اگر چنین باشد، آیا پس از این که کورش وارد بابل شد یهودیان مجبور بودند در بابل بمانند؟ و اگر آن‌چنان که آقای شولتز تلویحا می‌گویند این یهودیان هرگز آزاد نشده‌اند، چرا در هیچ یک از آثار یافته شده در منابع یهودی نکته‌ای که با آنچه در منابع کتاب مقدس تضاد داشته باشد، دیده نمی شود.


استوانه‌ی کوروش در موزه‌ی بریتانیا، منبع: ویکی پدیا

مسلما یهودیان که در دنیای باستان عالی‌ترین ثبت‌کنندگان حوادث تاریخی محسوب می‌شوند باید تاریخ‌های «بدیل» نیز در مورد کورش نوشته باشند. و به خصوص فروپاشی امپراتوری هخامنشی به دست اسکندر چنین فرصتی را برای آنان فراهم کرده بوده است، حال آن که در هیچ کجا به چنین نمونه‌هایی برنمی خوریم.»

در مطلبی دیگر علی مویدیان در سایت انگلیسی زبان «پیوند» نیز به این مقاله اشاره کرده و نوشته است: من اعتقاد ندارم که همه چیز در ایران باستان ایده‌آل و مطلوب بوده باشد. اما کمال مطلوب یک امر نسبی است. اکنون و در قرن بیستم و یکم نیز امور با وضعیت مطلوب خیلی فاصله دارند. به عنوان مثال ما در آمریکا متن مقدسی به نام قانون اساسی داریم. اما آیا این به آن معنی است که این‌جا هیچ ستمگری پیدا نمی‌شود یا هیچ امر خطایی اتفاق نمی‌افتد و نژادپرستی به طور کلی ریشه کن شده است؟ البته که نه. اما هیچ‌کدام از این‌ها از ارزش قانون اساسی (آمریکا) کم نمی‌کند».

مویدیان سپس به مطلبی دیگر از نویسنده‌ی مقاله اشپیگل اشاره می‌کند که سال گذشته منتشر شد و افسانه یا اسطوره‌ی بنیان‌گذاری شهر رم را زیر سئوال برد. او در پایان می‌نویسد که ظاهرا نویسنده‌ی اشپیگل تخصصی در نابود کردن افسانه‌های ملت‌ها دارد.

به نظر می‌رسد دو هزار و پانصد سال پس از نوشته شدن فرامین کوروش، ابعاد مختلف و تاریخی این رویداد همچنان نیازمند تحقیقات بیشتر است، به خصوص آن‌که در دوران معاصر تفسیرهای متفاوت و متضادی از این متن باستانی منتشر شده است.

Share/Save/Bookmark

بیشتر بخوانید:
UN Treasure Honors Persian Despot, By Matthias Schulz
Response to Spiegel Magazine’s Attack on the Legacy of Cyrus the Great, By Kaveh Farrokh
Spiegel article claims "first human rights charter" is a hoax, By Ali Moayedian
ترجمه فارسی نامه‌ی کاوه فرخ به اشپیگل

نظرهای خوانندگان

کار ایران ستیزی تا به کجا کشیده که این غربی ها دست از سر نیاکان ما هم برنمی دارند.اگر بحث قوم «یهود»ومظالم رفته برایشان باشد همین ها مهم ترین ماخذشان تورات است حالا چه شده که همه چیز را انکار می کنند.به شهادت همه یهودیان و معتقدان کتاب مقدس (=مقدس نه درمفهوم آسمانی بلکه در مفهوم قابل احترام) کورش یکی از نوادر پادشاهان دادگر وخوشنام تاریخ است که همیشه سیمایی حکیمانه و پیامبرگونه دارد.تمدن ایرانی دراین دوره نیز با نتایج وآثار تاریخی وفرهنگی خود گواه این امر است.ظاهرا کار تاریخ نویسی در غرب چنان به زوال کشیده شده و با سیاست درآمیخته که تا حد نگاشته های بچه صفت،سخیف،وکارتون گونه ای چون فیلم «سیصد» پایین آمده است.خدا بیامرزد نویسندگان و تاریخ نویسان بزرگی چون گیرشمن را.

-- بدون نام ، Jul 29, 2008 در ساعت 02:02 PM

به نظر میرسد نویسنده ی اشپیگل آسوری باشد زیرا آسوریان با کوروش به دلیل شکست نبونید بسیار خشمگین هستند کوروش با شکست نبونید در واقع آخرین حکومت قوم آسوری یا آشوریان را رقم زده است و مردم آن شهر که نبونید بسیار خون آشام بود را آزاد میکند یهودیان نیز یکی از اقوامی بودند که کوروش در آن حمله نجات می دهد . نویسنده ی اشپیگل هم تحت تاثیر بازمانده ی اقوام آسوری که بیشتر در ایران و عراق زندگی میکنند بوده است و به همین دلیل جز فحاشی به کسی که در تورات از او نام میبرند و در قرآن بعنوان پیغمبر بنام ذوالقرنین از این مرد بزرگ یاد میکنند کوروش انسانی ست که در همان استوانه میتوان افکار او را شناخت حتی نیازی به رجوع به کنب مقدس هم نیست . کوروش کارهای عظیمی انجام داده است مثلا اولین حکومتی ست در جهان که برده داری ملغی شده بود اگر در مورد کوروش بخواهیم حرف بزنیم بیش از سی هزار جلد کتاب میشود که متاسفانه هنوز به پارسی ترجمه نشده است و حتی ایرانیان کوروش را به اندازه ی کوروش و قدر و مرتبه اش نمیشناسند

-- فرهاد- فریاد ، Jul 29, 2008 در ساعت 02:02 PM

گل بود به سبزه نيز آراسته شد. بها دادن زياد به تاريخ‌نگاري غربي، نتيجه‌اي جز اين ندارد. مورخين غربي، حتي منابع يوناني و كتاب مقدس را هم قبول ندارند. وقتي شرق‌شناسي، مبناي تاريخ‌نگاري شرقي باشد، بايد انتظار روزي را هم كشيد كه پنبه‌هاي خود را بزنند.
از اين گذشته، صرف توجه كوروش به بردگان، به معناي پايه‌گزاري اومانيسم از نوع غربي نيست كه آقاي شولتز را به تشويش اندازد. تفكر ايراني، همه‌گاه بر پويه‌اي رهايي‌جويانه، نوري و اشراقي مبتني بوده است. سخت است اثبات كردنش، اما مي‌توان گفت ايستادگي در برابر يوناني‌ها هم، در دنيايي كه مثل امروز تداخل قومي و ارتباطي مطرح نبود، نشانه‌هايي از رهايي‌جويي دارد.

-- فرنود ، Jul 29, 2008 در ساعت 02:02 PM

خدا پدر مقاله نویس اشپیگل را بیامرزد. اینها همه واقعیت است و دستش درد نکند که گفت. "روشنفکرانی" جاهل و برتری طلب اما منکر این واقعیات هستند و سیاست بازانی هم از پشت همه این تبلیغات را سامان می دهند. بله میراث باستانی باید به بهترین شکل حفظ بشود، اما نه برای غرق شدن در آن و انتشار تاریخ جعلی، بلکه برای نقد آن و شناخت عمیق تر گذشته...

-- بدون نام ، Jul 29, 2008 در ساعت 02:02 PM

متن کامل اشپیگل را به فارسی در وبلاگ من بخوانید.
aghaejaze.wordpress.com

-- نویدار ، Jul 29, 2008 در ساعت 02:02 PM

شکی نیست که جنایات کوروش به دلایل سیاسی که سلسله پهلوی از آن به نفع ایده های غیر انسانی خود استفاده می کرد، سالها پوشیده مانده است. تحقیقات اخیر نشان می دهد که هخامنشیان اقدامات فجیع زیادی نسبت به مردم بومی منطقه انجام داده و تمدنهای بزرگ این سرزمین را از بین برده اند. ولی از آنجایی که اکثر روشنفکران ایرانی به خیال پرستی و باستان گرایی افراطی عادت کرده اند، هر نتیجه تاریخی علمی در مورد هخامنشیان و امثال آن را به عنوان دشمنی با خود تلقی می کنند. دیگر زمان آن رسیده که حقایق گذشته روشن شود تا اشتباهات پیشینیان تکرار نگردد. محمدرضا شاه اگر واقعا به حقوق بشر اعتقاد داشت، خود به آن عمل می کرد و دم روباه را شاهد نمی آورد.

-- محمدرضا هیئت ، Jul 29, 2008 در ساعت 02:02 PM

As I have written elsewhere, Mr Matthias Schulz is not a serious journalist; I am familiar with almost all his articles in der Spiegel, and all testify to the fact that he is a semi-literate propagandist at best. Even a cursory reading of the article at hand clearly shows that it is replete with errors and contradictions. So, let us not get unduly excited by the worthless scribbles of the illiterates and semi-literates of this world (there are simply too many of them and life is too short, and too valuable, for spending it on them).

Lest my above statements be considered as rhetorical, consider the following. Mr Schulz writes:

"...priests of the god Marduk were committing treason against their own country. Angry over the loss of power they had suffered under their king, they secretly opened the gates and allowed hostile Persian negotiators to enter the city. [...] In truth, Cyrus merely freed his own followers. [...] In compensation for their treacherous services, the priests were given money and estates. In return, they praised Cyrus as a "great" and "just" man and as someone who "saved the entire world from hardship and distress.""

Now anyone who knows anything at all, knows that Cyrus the Great was referred to as a "great" and "just" king in Old Testament (Ezra, Chapter I onwards). It follows that Mr Schulz is implicitly asserting that the elders and priests of the Jewish community in ancient Babylon must have been involved in paying "treacherous services" to Cyrus the Great. But this directly contradicts the earlier statement by Mr Schulz that these priests were the priests of the god Marduk. Evidently, Mr Schulz is oblivious to the fundamental difference between Yahweh and Marduk.


BF

-- BF ، Jul 29, 2008 در ساعت 02:02 PM

مقاله کوتاه آقای روحانی پیش در آمد خوبی است برای آغاز یک بحث در مورد کورش. متاسفانه هر دو طرف بدون ارائه فاکت های تاریخی برخوردی احساساتی و دور از خرد از خود نشان می دهند. مقاله شولتز را به المانی خواندم که بسیار یک جانبه و بدون ارائه مدارک تاریخی بود. جای می داشت که حدالاقل صداقت علمی را نشان میداد و ترجمه صحیحی از متن لوح کورش بدست میداد بجای آنکه ترجمه دیگران را مجعول بنامد. اقای ویسن هوفر یکی از تاریخ نگاران برجسته آلمان است و کتاب بسیار خوب او بنام "ایران باستان" به ترجمه مرتضی ثاقب فر در ایران منتشر شده است. متاسفانه ما ایرانیان بدست خودمان با ابزاری کردن و ایدئولوژی کردن موضوعات تاریخی دست به مخدوش کردن گذشته مان می زنیم بدون آنکه دور از احساسات و با عقل و خرد و با توجه به فاکت های تاریخی آنها را مد نظر قراربدهیم. نمونه اش شاه نامه فردوسی است و دیگری بحث در مورد کورش.

-- مهدی ، Jul 29, 2008 در ساعت 02:02 PM

متاسفانه خیلی از ما می خواهیم با این دید روشن فکر مابانه ی قرن بیستی مان و نه قرن بیست و یکی مان!! به همه چیز دنیا برچسب بزنیم! این جنایات و فجایعی که دوستان می گویند 2500 سال پیش بوده. درست زمانی که مثلا خیلی از کشورها داشته اند آدم می خوردند! خسلس پیش از این که کسی بگوید آدمیت ارزش دارد و نه نژاد و رنگ.. خیلی قبل از این شعارهای قشنگ قشنگ...
تازه او در مقام شاهنشاهی این حرف ها را نه فقط گفته بلکه نوشته( که در آن زمان ارزش نوشته خیلی خیلی خاص بوده) امروزه ما هزار حرف می زنیم اما وقتی به قدرت می رسیم خدا را هم بنده نیستیم!!

-- ر ه ا ، Jul 30, 2008 در ساعت 02:02 PM

مگر واقعا فقط غربیان بفهمند که گذشته ما چندان هم گذشته درخشانی نبوده و آدم‌های گذشته اگر ظالم و جبار و مستکبر نبودند تکیه بر عرصه قدرت نمی‌زدند. دیری است که سعی می‌کنند از کورش یک قدیس بسازند حتا کار به جایی کشیده که کسانی که برای دیدن قبرش می‌روند سجده می‌کنند! بلاهت بلاهت است چه فرقی می‌کند رنگ دینداری داشته باشد یا وطن پرستی فارغ از منطق

-- کتایون ، Jul 30, 2008 در ساعت 02:02 PM

‫با درود
‫بنظر میرسد یک حرکت ضد تاریخ و عظمت قدیم ایران بصورت هماهنگ دارد اجرا می شود.
‫رئیس مجلس فعلی جمهوری اسلامی هم مثل نوشته یه آقای شولتز در اشپیگل، ‫همین حرف ها ی ضد کوروش کبیر را قبلاً می زد. ‫خلخالی میخواست تخت جمشید را خراب کند، از پانزده سال پیش طرح آبگیری سد
‫مجاور آرامگاه کوروش بصورت ملایم و مداوم پیش می رود . و هرچه به سازمان ملل و ‫یونسکو برای حفظ پاسارگاد و آثار تاریخی ثبت شده نامه نوشته شد ، بی اثر بود.
‫گو یا بعضی از شرکت کنندگان جشن های دوهزارو پانصد ساله خوششان نیامد ‫که چنین فرهنگی را پذیرا شوند که بانی آن خودشان نبوده اند. ‫لطفاً به آنها بگوئید ، عزیز ، با خراب کردن تار یخ دیگران عظمت شما بیشتر نمی شود
‫لطفاً ما را ببخشید که مردان بزرگی با تاریخی درخشان داشته ایم ، حالا شما ‫مردان بزرگ و تکنولوژی درخشان دار ید .
هزینه یه انکار نیاکان ما را خرج چیزهای ‫دیگر کنید.
بگذارید اقلاً به گذشته مان دلمان خوش باشد.

-- Saeeid ، Jul 30, 2008 در ساعت 02:02 PM

لينك‌هاي بالا قابل دست‌رس نيست، طبق قوانين كشور متبوع من، غيرمجاز مي‌باشد. لطفا، اين لينك‌ها را روي صفحات ضميمه‌ي راديوزمانه بارگذاري كنيد، تا مجازسازي شود.

-- بي‌نظر ، Jul 30, 2008 در ساعت 02:02 PM

با سلام

کوروش چه خوب چه بد شاه ایرانزمین است و برای ما ایرانیان مقدس. حالا مجلات به اصطلاح متمدن اروپایی و آقایان به اصطلاح تاریخ دان هر چه می خواهند بگویند! این ترس غرب از هویت واقعی ایران و ملت ایران رو نشان میدهد که می خواهند با استفاده از غفلت حکومت ایران این هویت رو پاک کنند.گرچه واقعا حکومت جمهوری اسلامی هم در این زمینه با غرب هم منافع است زیزا با پاک کردن و انکار این تاریخ و هویت به حکومت خود ادامه می دهد.

-- آرش ، Jul 31, 2008 در ساعت 02:02 PM

Man zemne inke nazar-e Katayon ra ta hadi ghabool daram, vali mikham begam hata agar Korosh adam-e khaili azad o mardom dari boode bashad, hich kas tooye donia be khatere oun be eatebare ma ezafeh nemi-kone. Sokhan goftan az gozashteh 2500 sal pish momkene yek meghdar oughdeh vazriati ke darim ra kam kone va ya masalan pozi (oun ham faghat pishe khodemon) dade bashim, ama hich chizi ro baraye ma bevojod nemi are. Negah konid chegoone toye daneshgah-e Columbia ya Italy ba raeis-e Jomhor barkhord mishe

-- mehran ، Jul 31, 2008 در ساعت 02:02 PM

شما که کل مطلب اشپيگل را چاپ کرده ايد اقلا کل مطلب کاوه فرخ را چاپ کنيد که کار درست ژورناليستی بی غرض را کرده باشيد
. . . . . . . . .
بیژن روحانی ـ اگر دقت کنید در انتهای مقاله هم به متن انگلیسی و هم به ترجمه فارسی نامه کاوه فرخ لینک داده شده است. بنابراین غرضی در کار نیست.
. . . . . . . .

-- بدون نام ، Jul 31, 2008 در ساعت 02:02 PM

براي آن ايراني جاهل كه در بخش نظرات گفته "خدا پدر مقاله نويس را بيامرزد ، اين ها همه واقعيت است " خيلي متاسفم ، كاملا آشكار است كه اين شخص هيچ مطالعه اي روي بحث فوق نداشته و مطمئنا تحت تاثير افكار و عقايد مسجد قرار دارد .
آن نويسنده احمق اشپيگل هم بهتر است چشمان كورش را باز كند و ببيند كه تمام اطلاعاتي كه راجع به ايران باستان در اختيار است و ما به آنها افتخار مي‌كنيم همه شان توسط خود غربي ها كشف شده نه ايرانيان!
مطالبي كه در مورد خوب بودن كوروش وجود داره توسط بزرگترين محققان و پژوهشگران دنيا كشف شده! متاسفم ، براي آن ايراني متاسف كه توسط عده اي مذهبي نما شستشوي مغزي شده ، آخر اين همه دشمني و عداوت با كوروش ، چرا؟ مگر به شما چه ميرسد ؟ من هيچ تعصب يا افتخاري روي كوروش ندارم ولي بر روي صحت و امانت تاريخ ، چرا دارم!
آقاي محمد رضا هيئت ،‌تاريخ بخوانيد تا متوجه شويد كه پارس ها كه باني امپراتوري هخامنشيان بوده اند خود ، فرهنگشان را از تمدن و فرهنگ مردم بومي منطقه گرفته بودند نه اينكه آن را نابود كنند .

-- محمد شيرزاد ، Jul 31, 2008 در ساعت 02:02 PM

بحث بر سر چی؟
1 اگرمنظور اولین صادر کننده حقوق بشر برطبق آن استوانه هست.
2 اگر منظور شخصیت او پس متون یونانی ومقدس و باستانشناسان ونظریات مورخان بر خوبی ان مرد چیست؟
3بابا محمد رضا شاه چه ربطی داره به کوروش او هم قدرتمدار بود دیگه.
4 اروپاییها خودشون گفتند استوانه اولین منشور بر اساس علمی و اگر قدیمیتر هم پیدا بشه منشور کوروش میشه شماره 2 که بعید؟
5اینکه کوروش خوب بوده که همه قبول دارند غیر از....

-- م.ر.ل.ی از مشهد ، Jul 31, 2008 در ساعت 02:02 PM

آلمان درقرن بيستم، دو جنگ خانمانسوز دردنيا راه انداخته كه تعداد كشته هايش بالغ برچند ميليون انسان ميشود. خب، آقاي شولتز هم بايد با دروغسازي اين جاروجنجالها را راه بياندازد تا مردم دنيا توجهشان از جنايات ونسل كشي آلمانيها بسوي ديگري متوجه بشود و از اين راه بلكه آلمانيها روسفيد بشوند. آيا هنوز هم آلمانيها معتقدند كه ‹‹ Deuchland Uber Ales ››؟! حالاحالاها آقاي شولتز وهموطنانش بايد شرمسارباشند كه چنان جناياتي را برعليه بشريت براه انداختند!!

-- علي كبيري ، Jul 31, 2008 در ساعت 02:02 PM

come on friends he was just a king who attacked his neighbors. So he was nothing but a regular king in the ancient world.
Why you people should adore him that much? Try to build your future instead worshiping myths from the past

-- zarif ، Jul 31, 2008 در ساعت 02:02 PM

به نظر میرسد از دوران باستان چنانچه تاریخ جنگها و لشکرکشی ها نشان میدهد تا ظهور اسلام آنچنانچه در سوره الروم آمده است و حمله مغول که ویرانه های آن را هنوز شاهدیم ایران ستیزی ادامه داشته و خواهد داشت، این ما هستیم که باید از هویت ملی و آب و خاک مان جانانه دفاع کنیم تا آیندگان بیش از ما افسوس نخورند.

-- Mohsen ، Jul 31, 2008 در ساعت 02:02 PM

These are neo- Nazies who are angry about Cyrus and his action regarding Jews.
Kind Regards
Reza

-- بدون نام ، Jul 31, 2008 در ساعت 02:02 PM

با سلام بعد از ناصر پورپیرار کسی هم در اروپا غیر واقعی بودن داستان کورش مهربان را جرئت کرد بزبان بیاورد کسانی دون کیشوت وار در تاریخ دنبال تکیه گاه فکری میگردند تا به رویاهای به واقعیت نپیوسته خود واقعیت بخشند یک روزی رسوا و بی حیثیت می شوند

-- یعقوب ، Jul 31, 2008 در ساعت 02:02 PM

in agha kheily doostdare HITLER mibashad

-- بدون نام ، Jul 31, 2008 در ساعت 02:02 PM

متاسفانه بعضی از دوستان یک مسئله ی ساده را پیچیده میکنند دفاع از کوروش به معنی شوونیسم افراطی یا ناسیونالیسم عظمت طلبانه نیست یکی از مهمترین کارهای کوروش تشکیل اولین حکومت در ایران است در واقع مردم ایران با تشکیل این حکومت وارد دوره ی تمدن شدند . متمدن شدن ایرانیها مهم ترین کار کوروش بوده است و بررسی کوروش باید در ظرف زمان و مکان خودش باشد . بعضی دوستان فکر میکنند کوروش باید به روش عصر جدید و حکومت گران قرن 21 و انتظاراتی که از اینان هست از کوروش هم دارند . اساسا مسئله ی حکومتهای دموکراتیک در قرن نوزدهم مطرح شده است اما اینکه کوروش همانطور که در نوشته ی استوانه هست بسیار جلوتر و مترقی تر از همدوره های خود بوده است و به آزادی ادیان معتقد بوده است و همانطور که در تورات هم توضیح داده شده یهودیان در بند نبونید را آزاد کرده است یعنی نبونید معتقد به آزادی ادیان نبوده ولی کوروش بوده و کسانی که کوروش را جبار و خون آشام میدانند پس فرق کوروش و نبونید - که به آشور بنی پال هم مشهور بوده است - چیست ؟ یکطرفه به قاضی رفتن یکطرفه محکوم کردن هم دارد . ولی اینکه کوروش شاه بوده خوب ضرورتا مثل یک پادشاه حکومت کرده است و به تبع آن تخاصم طبقاتی هم وجود داشته لذا کسی نمی تواند این مسائل را کتمان کند ولی اگر به شرایط مکانی و زمانی توجه شود مسئله متعادل تر میشود . اینکه سلطنت طلبها یا وطن پرستان افراطی بخواهند مسئله را طور دیگری نشان دهند باید منطقی روشنگری کرد و لی اینرا توجه داشته باشیم که ابتدا گذشته چراغ راه آینده است و ما نمیتوانیم واقعیات تاریخی را وارونه کنیم دوم اینکه ما نباید به گذشته برگردیم و از خوبی یا بدی کوروش به این نتیجه برسیم که حکومت ما هم الان باید مثل 2500 سال پیش شود . حکومت کوروش برای قرن 21 یک حکومت ارتجاعی و صدها مرتبه بدتر از جمهوری اسلامی خواهد بود لذا ما باید آینده را در نظر بگیریم برای انتخاب روشهای بهتر برای حکومت و زندگی بهتر برای مردم .

-- فرهاد- فریاد ، Jul 31, 2008 در ساعت 02:02 PM

موضوع مهمی که در مقاله آقای روحانی از قلم افتاده ادعای نویسنده اشپیگل در باره ی ترجمه ی اشتباه استوانه یا همان منشور کوروش است. نویسنده آلمانی معتقد است که در متن اصلی چیزی در باره محو برده داری و حکومت به زور بر دیگر ملل نیامده است اما ضمنا ترجمه ی صحیح به باور او نیز در آن مقاله اضافه نشده.
من ابتدا می خواستم این مقاله را طبق عادت معمول ترجمه کرده و در سایت ایران امروز منتشر کنم. اما بعدا به لحاظ تصویر جدیدی که آن مقاله از ایران باستانی و از کوروش می دهد از خیرش گذشتم.
در هر حال ما ایرانی ها باید با دقت و جدیت بیشتری به تاریخ قدیم خود بپردازیم و از زیاده روی و هیجان زدگی خودداری کنیم. خیلی بعید است که در 2500 سال پیش یک شاه که با روش های دموکراتیک به قدرت نرسیده بیاید و از حقوق بشر سخن بگوید.

-- علی محمد طباطبایی ، Jul 31, 2008 در ساعت 02:02 PM

مجله ی اشپیگل مجله ای آکادمیک نیست و هیچ متخصصی آن را جدی نمی گیرد.

-- آرش کرامتیان ، Jul 31, 2008 در ساعت 02:02 PM

به نظرم مقاله ی اشپیگل بسیار درست و صحیح تفسیر کرده. این مطالب از نظر اینکه ما ایرانیان را از خواب توهم های مرکز جهان بودن بیدار می کند. چون همچنان به غلط در خلسه ی یک گذشته ی موهوم و افسانه ای هستیم و متاسفانه قصد نداریم بیدار شویم. از این دست تحقیقات درباره افسانه سازی های تاریخ گذشته ی ما باز هم وجود دارد. خوب است تا بیشتر در معرض خواند گذاشته شود. حداقل کسانی که سینه چاک داریوش و کوروش اند یکبار بخوانند. اصولا همه ی فرمانروانیان ما در مستبد بودن مثل هم اند. به راستی چه فرقی است بین کوروش و محمدرضا پهلوی و احمدی نژاد و خمینی و نادر شاه و ... همه و همه پادشاهانی خودکامه و ظالم. اما ما ایرانیان از آن جهت که خودمان هم خوی استبدادی داریم، به ستمگری های پادشاهانمان افتخار می کنیم. متاسفانه ما افتخار می کنیم که نادر هند را ویران کرد، داریوش نسل کشی می کرد، خمینی سنگسار و ... . فرق ما با غربی ها در اینست که آنها هم پادشاهان ستمگری داشتند اما بهشون افتخار نمی کنند. اصولا در کشوری مثل ایران با آنها فقر، نبود تمدن های شهری، نبود قانون و حقوق، نبودن حتی خط و زبان، چطور می شود باور کزد کسی مثل کورش پادشاهی مثل فرشته ها باشد. جالب است که هیچ کس حتی یکبار متن این منشور را نخوانده. کوروش یکبار خود را پسر مردوک می خواند، یکبار فرزند خدای مصریان و ... تحقیقات دکتر پرویز پیران در این باره خواندنی است. با تشکر. مهدی. دانشجو از ایران.

-- مهدی ، Jul 31, 2008 در ساعت 02:02 PM

سلام
کتاب هایی که من در مورد کوروش خوانده ام اکثرا ترجمه
شده است،یعنی نویسندگانش غربی بوده اند
حالا خودشان هم انکار می کنند.الان قضاوت کردن برای همه آسون هستش. عملکرد کوروش را باید در زمان خودش بررسی کرد.سیساستمداران کنونی دنیا که مثلا فهمیده تر هستند خیلی بدتر عمل می کنند

-- مارال ، Aug 3, 2008 در ساعت 02:02 PM

ممنون آقای روحانی
همیشه نوشته های شما رو دنبال میکنم عالی هستند پاینده باشید.

-- دارا ، Aug 5, 2008 در ساعت 02:02 PM

سلام
با عرض تاسف فراوان برای ان دسته از ایرانیان بی هویت که گذشته و تاریخ خویش را به باد داده اند.
و به راستی حق است به جائی برسیم که روزنامه اشپیگل کورش کبیر موسس تمدن 2500 ساله ایران را با وارث آن محمد رضا شاه پهلوی در یک ردیف خوانده است.واسفا بر تو ای ایرانی که 6000 سال تمدن وطن خویش را بر باد اشپیگل دادی.

-- علی ، Aug 7, 2008 در ساعت 02:02 PM

با سلام
تصويري كه آنرا منتسب به كورش دانسته‌ايد امروزه ديگر ترديدي وجود ندارد كه به هيچ وجه ارتباطي با او ندارد. براي اطلاع بيشتر نك: راهنماي جامع پاسارگاد از مرحوم دكتر شاپور شهبازي.

-- پژمان ، Aug 7, 2008 در ساعت 02:02 PM

salam.korosh yegane marde tarikh jahan .
zolm paydar nemimanad

-- amir ، Aug 7, 2008 در ساعت 02:02 PM

اين حضرات " متمدن غربي" كه هميشه از تجليل تمدن غرب در مي آيند اين واقعيت ساده را به عمد نمي خواهند در نظر بگيرند كه در جائي كه تا 5 قرن پيش در اين "تمدن غربي" جنايات فجيعي برمردمشان ميشد. به هر روي تجليل از قوانين بشري كه 2500 سال پيش بنياد شده دور از تجليل از تمدن بشري نيست . اگر 2500 سال پيش شاهي براي گسترده نمودن قدرت خود به لشكر كشي و خونريزي متوسل ميشد . حال در آستانه قرن 21 قدرتمندان "‌متمدن" به همان شيوه متوسل ميشوند . نه كم و نه بيش‌! تجاوز به عراق يك نمونه انكارناپذيرش!

-- فريبا ، Aug 9, 2008 در ساعت 02:02 PM

اقای مهدی باید بگم که انها اصلا پادشاه خوبی نداشتند که بهش افتخار کنند.انها اسکندر مقدونی را کبیر می نامند در حالی که او یک انسان وحشی بوده که در حدود 30 سالگی به دلیل خوردن بیش از حد مشروب مرده.انقدر که اروپاییان از او حمایت می کنند ایرانیها از کوروش کبیر حمایت می کنند؟ با ای حال همه جهان از کوروش به نیکی یاد مکنند نه ازاسکندر.هرودود که از او به عنوان پدر تاریخ هم یاد می کنند هم از کوروش به نیکی یاد کرده.

-- سعید ، Aug 14, 2008 در ساعت 02:02 PM

کوروش خونریز بوده یا اسکندر.انها که اسکندر وحشی و الکلی را کبیر می نامند پس معلومه که می خوان تاریخ را تحریف کنند.هرودود از کوروش به نیکی یاد کرده.علامه طباطیایی در المیزان اثبات کرده کوروش همان ذولقرنین هست.

-- سعید ، Aug 14, 2008 در ساعت 02:02 PM

1- اگر توانستیم که تعریفی از ظلم در زمان های مختلف ارائه کنیم و فرض کنیم که کورش ظالم بوده است، نویسنده اشپیگل چه نتیجه ای می خواهد از مقاله خود بگیرد. احتمالا می شود گفت که مردم به صور مختلف یا ظالم هستند و یا اینکه نمی توانند ظلم کنند و مظلوم به حساب می آیند و گاهی نیز نقششان عوض می شود. حداقل در منشوری که ارائه شده است ظلم جائز شمرده نشده و مردم به آن تشویق نشده اند و حداقل گوینده این منشور اگر هم خود ظالم بوده است ولی با این گفته ها خود را ملزم و متعهد به عدم ظلم کرده است. آن ها هم که آن را به سازمان ملل ارائه کرده اند به همین تعهد ضمنی اقرار کرده اند، حال به آن عمل شده است و یا نه مطلب دیگری است.
2- بنا به قول شاعر که "گیرم پدر تو بود فاضل" و یا عکس آن که "گیرم پدر تو بود قاتل"،نباید مردم را بی جهت به جرم فرزند قاتل بودن تحقیر یا به جهت فرزند فاضل بودن تکریم کرد. حال اگر کورش ظالم بوده و یا نبوده به من چه ربطی دارد. باید دید خود من چه کاره ام.
3- روزنامه نگاری بر خلاف کتاب نویسی یک حرفه است. باید ستون های روزنامه را هر روز پر کرد تا به فروش برسد تا از عایدات آن حقوق کارکنان تامین شود ولی شعر و کتاب نویسی کار دل است و هیچ کس موظف به این کار نیست. روزنامه نویسی بود که مطالب معمولی و ستون پر کن را بدون امضا می نوشت و حقوق خود را می گرفت ولی مطالبی را که دلخواهش بود را با امضا منتشر می کرد... خلاصه نویسنده محترم مقاله، ظلم صور مختلف دارد و امروزه هم حاکم است که تنها ممکن است به صورت مودبانه انجام گیرد و به قولی با پنبه سر می برند.

-- ظالم و مظلوم ، Aug 15, 2008 در ساعت 02:02 PM

من به روزنامه نويس اشپيگل كاري ندارم چرا كه بعد از سالها زندگي در خارج از كشور نوع نگاه اكثر غربيها را كه فكر ميكنند فقط انها متمدن بوده اند را ديدهام اما دلم اتش ميكيرد كه بعضي از هموطنان با انها هم سخن مشوند انگار سخنان انها وحي است
زيرا در تاريخ سيصد چهارصد سال گذشته هرا چه بلا بر سر اين ملت امده است در اصل به وسيله همين خود باختگان امده است

-- ali ، Sep 6, 2008 در ساعت 02:02 PM