رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲ آبان ۱۳۸۷

وقتی مجسمه می افتد

بيژن روحانی

همواره با پایین کشیدن مجسمه‌ها، دوره‌های جدیدی در تاریخ سیاسی و اجتماعی ملت‌ها آغاز می‌شود.
انقلاب ایران به عنوان یکی از انقلاب‌های بزرگ سده بیستم، نشانه‌های فراوانی از خود برجای گذاشته که پس از گذشتن چند سال از تاریخ وقوع آن به تدریج بازخونی می‌شوند.

سرگذشت مجسمه‌های پادشاهان سلسله پهلوی از زمان ساخت تا لحظه تخریب، برای علاقه مندان تاریخ رویدادهای اجتماعی جالب است. اما همچنین از منظر بررسی ظهور و افول نوع خاصی از هنر حکومتی نیز باید مورد توجه قرار گیرد.

پایین کشیدن مجسمه‌های محمد رضا شاه و رضا شاه در جریان انقلاب، نمادی بود از تغییرات بنیادین در جامعه. به طور عمومی همه می‌دانیم که تمام مجسمه‌ها از میان میدان‌ها و یا مقابل ساختمان‌های بزرگ پایین کشیده شدند. اما به نظر می رسد همچنان سئوالات بسیار زیادی در مورد یکی از نمادی‌ترین رویدادهای انقلاب ایران برجای مانده و ما نیاز داریم جزییات بیشتری از این رویداد بدانیم و آن را با دقت بیشتری تحلیل کنیم.

اما نکته مهم در این قضیه چیست؟ اصلا مگر در چگونگی تخریب یک مجسمه، یا نماد یک نظام سیاسی از میان رفته، چیز جالب توجهی هم می‌تواند وجود داشته باشد؟


مجسمه با کلاه و شنل نظامی روی پایه‌ای با ارتفاع کم، عکس از موسسه مطالعات تاریخ معاصر

هنر حکومتی
ظهور مجسمه در فضای شهری ایران، اتفاقی بود که به طور گسترده در معماری و شهرسازی دوران پهلوی آغاز شد. پیش از آن در نظام شهری ایران، مجسمه به عنوان بخشی از هویت شهری یا جایگاه چندان مهمی نداشت و یا اصولا وجود نداشت. تنها در دوران معاصر بود که با کمرنگ شدن حرمت مجسمه‌سازی و آشنایی طراحان شهری با قابلیت استفاده از مجسمه، مجسمه‌ها میان میدان‌ها سبز شدند. اما بخش زیادی از آنها را تندیس‌های شاه تشکیل می‌داد. در تهران به جز چند میدان و چند مجسمه مشهور، در میان اکثر میدان‌ها، مجسمه‌های شاه یا رضا شاه برپا بود. این نکته نیز قابل تحقیق است که چند درصد مجسمه‌های شهری به خصوص در شهرهای دیگر به جز تهران، مجسمه‌های خانواده سلطنتی نبودند؟

همان طور که معماری بازتاب روحیه و تفکر دوره‌ای خاص از زندگی انسانهاست، مجسمه‌هایی چنین رسمی که با نیات سیاسی ساخته می‌شدند نیز با دقت در جزییاتشان می‌تواند نشانه‌های بسیاری برای تامل داشته باشد.
امروز ما اطلاعات نسبتا قابل قبولی از معماری رسمی و حکومتی در دوره پهلوی داریم اما شاید کمتر توجهی به این بخش از هنرهای تجسمی رسمی یعنی مجسمه‌سازی شده باشد.


پایه برجای مانده مجسمه با الگوی معماری هخامنشی و تجمع مردم اطراف آن، عکس از irdc.ir

تفاوت مجسمه‌ها
در میان عکس‌های به جا مانده می‌توان دو گونه کلی از مجسمه‌ها را تشخیص داد. مجسمه اسب سوار و مجسمه ایستاده. با این حال برای دسته‌بندی نیاز به اطلاعات همه جانبه و بیشتر است. سؤالی که در این میان مطرح می‌شود آن است که آیا هر گروه از این مجسمه‌ها که تقریبا در تمام شهرهای ایران نصب می‌شدند از روی یک الگو ساخته می شدند و یا هرکدام از آنها تفاوت‌هایی نسبت به دیگری داشت؟

پاسخ به این سؤال می تواند این نکته را روشن کند که آیا به اصطلاح این مجسمه‌ها نتیجه یک "سری کاری" از روی یک الگوی از پیش آماده بودند و یا در هر کدام از آنها بازتاب روحیه سازندگان متفاوت و سفارش دهنده آن نیز دیده می شد؟ و از آن دقیق‌تر این که آیا هر مجسمه متناسب با محل نصب خود ساخته شد و یا مجسمه را از روی الگویی آماده می‌کردند و به شهرهای مختلف می‌فرستادند؟ در مجسمه‌سازی، همواره یکی از نکات بسیار مهم، محل نصب آن و زاویه دیده شدن و دیگر عوامل محیطی است.

معماری پایه‌ها
پایه‌ی مجسمه‌ها نیز می‌تواند حاوی اطلاعات تاریخی جالبی باشد. در یکی از عکس‌های به جای مانده می‌بینیم مجسمه‌ای در تهران، روی پایه‌ای قرار گرفته که دور تا دور آن با ستون‌هایی مشابه ستون‌ها وسرستون‌های هخامنشی و همچنین سربازان نیزه دار پارسی احاطه شده است. این نوعی ارجاع دیگر به معماری دوران امپراتوری است. پادشاه معاصر، مجسمه خود را روی ستون‌های هخامنشی برپا می‌کند.


مجسمه سوار بر اسب روی پایه‌ای با ستون‌ها و سربازان هخامنشی

با این حال پایه‌های ساده‌تر و مختصرتری نیز وجود داشته‌اند. در یکی از عکس‌ها، مردم مجسمه را از روی پایه‌ای آجری پایین می‌کشند. به نظر می رسد این پایه در زمان انقلاب هنوز کامل نشده بوده است.
تعدادی دیگر از پایه‌ها نیز به نظر می رسد با سنگ های ساده سفید (احتمالا مرمر) نماسازی شده بودند.

تغییرات مجسمه‌ها در طول حکومت شاه


مجسمه با کت و شلوار و بدون کلاه، عکس از جهانگیر رزمی

سئوال دیگری که مطرح می شود آن است که آیا حالت چهره و حرکات بدن مجسمه، لباس، تزیینات و دیگر جزییات آن ارتباطی با دوران مختلف حکومت شاه داشته است یا خیر؟ به عنوان مثال به نظر می رسد مجسمه‌های سوار بر اسب جزییات بیشتری داشته‌اند و شاید مجسمه‌هایی قدیمی‌تر بوده‌اند.

اما در تصویری از همان مجسمه که از روی پایه آجری پایین کشیده می شود و بنابر ناتمام بودن پایه می‌توان احتمال داد مربوط به سالهای آخر باشد، مجسمه با لباس امروزی، یعنی کت و شلوار و به دور از جزییات تجسم شده است. آیا می توان این فرضیه را مطرح کرد که مجسمه‌های اسب سوار و یا با لباس نظامی مربوط به سالهای ابتدایی و میانی و مجسمه‌های با لباس غیر نظامی و جزییات کمتر مربوط به سال‌های آخر بوده است؟ برای طرح این فرضیه البته نیاز به تحقیقات بیشتر و اطلاعات تاریخی مفصل‌تری است و در این گفتار فقط قصد طرح پرسش در میان است.

بنابراین شاید رابطه‌ای میان سال ساخت مجسمه‌ها و روحیات سفارش دهندگان یا نیات سیاسی پشت آنها موجود باشد. همچنین تحقیق این موضوع نیز جالب است که کدام مجسمه‌ها پس از کدام وقایع سیاسی ساخته و در کدام مکان‌ها نصب شدند. یعنی پس از به سلطنت رسیدن، پس از کودتای بیست و هشت مرداد، پس از انقلاب سفید و همچنین در جریان جشن‌های دو هزار و پانصد ساله، کدام مجسمه‌ها و با کدام مشخصات و در چه مکان‌هایی نصب شدند.

این مجسمه‌ها به هر حال نوعی هنر رسمی بوده‌اند و دقت در جزییات ساخت، مکان نصب، عناصر استفاده شده در پایه‌ها و دیگر جزییات می‌تواند نشان دهنده طرز فکر سفارش دهندگان آنها باشد.


مجسمه از روی پایه آجری سقوط می‌کند. عکس از جهانگیر رزمی

همچنین چگونگی تخریب و سرنوشت بعدی این مجسمه‌ها نیز بازتابی از نوع نگرش مردم به آنهاست.
در گفتار بعدی به سرگذشت تعدادی از این مجسمه‌ها در دوران پیروزی انقلاب اشاره می‌کنیم و سپس تاریخ این گونه تخریب‌ها را در انقلاب‌ها و وقایع اجتماعی دیگر کشورها نیز نشان خواهیم داد.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

به نظر من در این مقاله به یه موضوع جالب به مضحک ترین حالت ممکن پرداخته شده است.

-- بابک ، Feb 3, 2008 در ساعت 05:04 PM

کساني که برنامه مرتب هفتگي دارند اجباراً با موضوعات بي اهميت ودم دستي سروته کار را هم مياورند مثل همين مطلب مطالعه نشده يا بسياري از برنامه هاي آن خانم محترم

-- صابري ، Feb 4, 2008 در ساعت 05:04 PM

در پاسخ خانم یا آقای صابری؛
البته این حق شماست که موضوعی برایتان بی اهمیت یا کم اهمیت باشد. در این گفتار همان طور که اشاره کرده ام، قصد، طرح پرسش از یکی از گسترده ترین برنامه های هنر رسمی و حکومتی در دوره پیشین بوده است. چیزی که اطلاعات ما از آن بسیار اندک است. در برابر معماری حکومتی که به دلیل برجای ماندن نمونه هایش، امروز می توانیم آن را تجزیه و تحلیل کنیم. البته برای شما شاید دقت در مجسمه سازی رسمی فاقد اهمیت باشد. اما اگر بتوان با اتکا بر شواهد برجای مانده مانند تصاویر و دیگر منابع تحقیق، سیر تحول این هنر تبلیغاتی را نشان داد، و ارتباطی میان دوره های مختلف آن پیدا کرد، در هر حال به روشن شدن گوشه ای از تاریخ معاصر کمک می کند. در این زمینه تا جایی که اطلاع دارم تحقیق جامعی نشده است. این برنامه رادیویی هم یک برنامه تحقیقی نیست، فقط به سادگی اهمیت بررسی جزییات این مجسمه ها را و یافتن ارتباط میان آنها و ایدئولوژی رسمی را نشان می دهد. شاید به سادگی یک پیشنهاد تحقیق باشد. این که از روی تصاویر موجود می شود فرضیه هایی را مطرح کرد. البته فرضیه هایی که تا نظریه شدن راه بسیار درازی دارند.
این که چرا مثلا در دوره ای این مجسمه ها با لباس نظامی و سوار بر اسب بوده اند و در دوره ی دیگر با لباس غیر نظامی، شاید به نظر شما دم دستی و از مصادیق سر و ته هم آوردن مطلب باشد. اما در بررسی تاریخ هنر تک تک جزییات مهم است. اگر اطلاعی از تحقیقی جامع در این مورد دارید خوشحال می شوم مشخصات آن را در اختیار من نیز بگذارید.
بيژن روحانی

-- بيژن روحانی ، Feb 5, 2008 در ساعت 05:04 PM

مقاله بسیار ضعیف و ناشیانه است

-- کسری. ، Feb 5, 2008 در ساعت 05:04 PM

Aghaie Roohani, man barkhalafe digaran eteghad daram ke neveshteie shoma fogholade jaleb ast :)

-- Narges ، Feb 9, 2008 در ساعت 05:04 PM

Neveshteye shoma mano ke baraye tahghigh darbareye mojasame haye shahri be inja reside boodam kheili be fekr bord
esharehaye be ja va soalate asasiee tarh karde boodid
Zahra

-- بدون نام ، Oct 23, 2008 در ساعت 05:04 PM