امام: محاکمات دادگاه انقلاب متوقف شودسعید بشیرتاش، ابراهیم نبویبازرسی خانهها بدون اجازه ممنوع است دادستان کل انقلاب اسلامی در اطلاعیهای پاسداران انقلاب را از بازرسی بدون اجازه خانهها منع کرد. متن اطلاعیه به شرح زیر است. «به کلیه کمیتهها و پاسداران انقلاب در سراسر ایران اعلام میشود. یک: بازرسی هیچ منزلی بدون اجازه دادستان انقلاب و در صورت عدم تعیین بدون دستور دادستان شهرستان مجاز نیست و در موارد فوری با مسئولیت کمیته محل و با تنظیم صورت مجلس که باید نسخهای نزد دادستان ارسال شود انجام میگیرد. دو: در بازرسی منازل در صورتی که اجازه داده شده باشد، توقیف پول و اموال مجاز نیست مگر اینکه صراحتاً دستور داده شده باشد. سه: زندان قصر در تهران متهمین را فقط ار ساعت هشت صبح تا شش بعد از ظهر میتواند بپذیرد و کسانی که در غیر این ساعات دستگیر شود تا باز شدن زندان در کمیتهها نگهداری خواهند شد.»
بازرگان با آیتالله خمینی ملاقات کرد بعد از ظهر پنجشنبه آقای نخست وزیر با آیتالله خمینی ملاقات کرد و ملاقات پنجشنبه آقای بازرگان با امام که در قم و با حضور دکتر یزدی، معاون نخست وزیر انجام شده با آیتالله خمینی ادامه خواهد داشت. گفته است که در ملاقات روز پنجشنبه نیز مسایل مهم مملکتی که مورد علاقه امام است مورد بررسی قرار گرفت. به قرار اطلاع از جمله مسایلی که در این ملاقات مطرح گردید نحوه کار دادگاههای انقلاب بوده است که سخت مورد توجه امام است و در همین ملاقات به درخواست نخست وزیر تجدید نظر در کار دادگاهها از سوی امام صادر و منجر به انتشار اعلامیه بیست و پنجم اسفند آیتالله خمینی گردید.
دستور امام در مورد توقف محاکمات در دادگاه انقلاب آیتالله خمینی دستور داد محاکمات عمال رژیم سابق گذشته در دادگاه انقلاب مرکزی متوقف شود و این محاکمات پس از تهیه آییننامه ویژهای زیر نظر شورای انقلاب در دولت جریان یابد. متن دستوری که امام در این زمینه صادر کردند به شرح زیر است: بسم الله الرحمن الرحیم از این رو لازم است دادگاه مرکزی تهران از این تاریخ تا تصویب آیین نامه جدید محاکمات را متوقف کند و دادگاههای شهرستانها به کار بازپرسی و محاکمه ادامه دهند ولی اجرای احکام این دادگاهها از این پس موقوف به تایید دادگاه مرکزی خواهد بود که طبق آئیننامه جدید صورت خواهد گرفت. تذکر این نکته بجاست که تمامی دادگاههای انقلابی به جز رسیدگی به جرایم ضد انقلابی حق هیچگونه دخالت در امور دیگر از قبیل دزدی و سایر اموری که موجب حد میشود را ندارند. زیرا دادگاههای فوقالعاده انقلاب اسلامی فقط مربوط به رسیدگی به امور ضد انقلابی در حال حاضر و در دوران رژیم اختناق میباشد.
در جستوجوی تبعیدگاه تازه با طرح موضوع شدت یافتن بیماری خونی محمدرضا پهلوی شاه سابق ایران، نگاهها متوجه مراکش شد. عید نوروز در مراکش با حضور لیلا پهلوی سپری شد. فرح پهلوی در کتاب کهن دیارا نوشت: «پادشاه که روزهای خود را با خواندن، گوش دادن به رادیو و ملاقات میگذراند، با من درباره آینده سخنی نمیگفت. ما سعی میکردیم با پنهان کردن افسردگی خود، یکدیگر را دلداری دهیم. شهامت او مرا تحت تأثیر قرار میداد. او علیرغم بیماری که موجب لاغری و تحلیل قوای وی شده بود و فاجعهای که پایان نمییافت، هرگز لب به شکایت نگشود. ما لحظاتی طولانی در کنار هم مینشستیم و من او را در خاموشی مینگریستم و احساس میکردم که تا چه حد دوستش دارم و تا چه حد از دیدن او در چنین وضعی رنج میبرم. ما به مدت بیست سال زندگی پرتلاطمی داشتیم. در این روزهای دشوار دیدار امبرتو، پادشاه سابق ایتالیا و کنت دوپاری که به ملاقات همسرم آمده بودند، او را خشنود کرد. نلسون راکفلر نیز به دیدن پادشاه ابراز علاقه کرده بود، اما چند روز قبل از موعد ملاقات درگذشت.»
اسلام مترقی میتواند اروپا را فتح کند یکی از اعضای انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی در اروپا با نوشتن نامهای به روزنامه اطلاعات به مسأله حجاب اعتراض کرد و گفت: «برای موفقیت جناب آقای مهندس بازرگان بایست فقط دعا کرد و اکنون وقت تجزیه و تحلیل و یا انتقاد نمیباشد. لکن برخی از اطرافیان امام مطلبی را ایراد کردند که میرود تا پیکرههای رشد فکری ما را سوزانده و خاکستر انقلاب اصیل اسلامی را که جهانی را بلرزه درآورد بر باد دهد. لذا ناچار مطالبی را در این باره به عرض میرساند.» وی در ادامه افزود: «از سخنان ارزنده حضرت آیتالله العظمی امام خمینی و حضرت آیتالله العظمی شریعتمداری و حضرت آیتالله العظمی طالقانی و آقای بنیصدر و ... ما در اینجا از موج کوتاه رادیو تهران پیوسته استفاده نموده و یا اتکاء به آنها معتقد هستیم که اسلام میتواند بر مذهب خرافاتی مسیحیان که حضرت عیسی را پسر خدا میدانند غلبه نموده و اروپا و آمریکا را تسخیر نماید. به همین دلیل مدتها است که در رادیو و تلویزیونهای اروپا بحثهایی راجع به انقلاب اسلامی ایران میشود و مردم را از ترس اینکه علاقهمند به اسلام و انقلاب آن نشوند پیوسته متوجه این نکته مینمایند که اسلام مذهب زور است و مثلاً زنها را به زور در زیر چادر پنهان میدارد.» وی اظهار داشت: «با برنامهها و بحثهای مفصلی که از طرف مسلمانان ایرانی و تازه مسلمانان آلمانی برگزار میگردید میرفت تا این ترس از اسلام مخصوصاً در میان بانوان اروپایی از میان برود. لکن با کمال تأسف و برخلاف تمام تفسیرهایی که در مورد انعطافپذیری اسلام با زمانهای مختلف تمدن بشری به عمل آمده، مطالب اخیر پیرامون حجاب تنها باعث خوشحالی شاه و تمام آن کسانی شده است که برای جلوگیری از پیشرفت اسلام در اروپا جهت تبلیغات خود به دنبال بهانه و دلیلی میگردند.» در ادامه این متن آمده است: «تمام آن مطلب را امروز با حروف درشت در روزنامههای خارج درج نموده و به مردم هشیار دادهاند که ای زنها و ای آزادیخواهان ـ این است اسلام و حقوق اجتماعی زن در آن؟ آیا این برای جامعه انقلابی اسلامی کافی نبود که بگویند بانوان فقط در موقع عبادت بایست چادر بر سر نمایند و در مواقع عادی آزاد هستند؟ و آیا اصولاً در قرآن کریم نامی از چادر و مخفی نمودن زن از فرد آمده است؟ همسر اینجانب و بیش از یکصد زن آلمانی دیگر در شهر آگسبورگ به اسلام گرویده و حتی در میان دوستان و فامیل خود به مترقی بودن اسلام غرور میورزند. ولی اگر این بانوان را به پوشیدن چادر یا روسری وادار نماید همگی از اسلام گریخته و به مذهب خرافاتی دیگر که لااقل آزادی لباس پوشیدن را به آنها داده است پناه خواهند آورد.» محمد حافظی، دانشجوی مسلمان نویسنده نامه در ادامه گفته است: «آخر شما را به خدا یک زنی که مثلاً در لابراتواری کار میکند و مرتب با گوش خود بایست امواج مختلفی را تشخیص داده و آنها را ردهبندی نماید، چگونه میتواند سر خویش را در زیر چادر یا روسری پنهان نماید؟ این کار برای بانوانی که شغل آنها تبلیغات مذهبی است بسیار بجا و مناسب و درخور احترام خواهد بود، کما اینکه تمام راهبههای مذهب مسیح بدین صورت میباشد. ولی اگر بخواهیم مردم را وادار به پوشیدن چادر نماییم این کار سلب آزادی و برخلاف دین مبین اسلام است. آن زنانی که دوش به دوش مردان نبرد کرده و این آزادی را به دست آوردهاند نبایست از مذهب مقدس خود به خطر سلب مجدد آزادی افسرده خاطر گردند. ما ایرانیان مقیم خارج پیوسته امیدوار بودیم که یک جمهوری مترقی اسلامی به وجود آید که با پاکستان و عربستان تفاوت داشته و زنان و مردان جهان را به تحصین و تعجب واداشته و سرمشقی برای سایر کشورها باشد.» این دانشجوی ایرانی چنین نتیجه گرفته است: انجمن اسلامی مهندسین شهر اگسبورگ معتقد است که بزرگترین خدمت به اسلام از طریق انقلاب ایران شده است اگر به سه نکته زیر توجه فرمایند: ۱. به هر گدا و بیسواد و بی سر و پایی اجازه داده نشود که عمامه بر سر گذاشته و آبروی روحانیت و اسلام را ببرند. داشتن و استفاده از عمامه بایست به همان اندازه مشکل باشد که حمل لباس با درجه افسری... کسانی که عمامه بر سر میگذارند بایست قبلاً از عهده امتحانات مربوطه بیرون آمده و واقعاً درخور آن باشند. کسی که خودسرانه عمامه بر سر میگذارد بایست دستگیر و مجازات گردد. تا بدین ترتیب مبلغین مذهبی و علما ارزش واقعی خود را در اجتماع بیابند. ۲. پوشیدن چادر همانگونه که چادر نماز نامیده میشود فقط در موقع نماز توصیه شده و در کوچه و خیابان ممنوع گردد تا رفته رفته قیافه اجتماع ما با یک اجتماع مترقی اسلامی منطبق گردیده و از تقلید عربی بیرون آید. ۳. علاوه بر رادیوهای عادی یک ایستگاه رادیویی اسلامی نیز به نام صدای اسلام همانند رادیوی واتیکان در رم تأسیس گردد و برای سرتاسر جهان برنامههای مذهبی و تبلیغاتی پخش نماید. در خاتمه امیدواریم که رهبران عالیقدر مذهبی ما اجازه نفرمایند که ما در موقع بحث و برهان در برابر خارجیها نسبت به ارزشهای اسلامی زن در اسلام محکوم شویم. از طرف انجمن اسلامی مهندسین شهر اگسبورگ (آلمان غربی) محمد حافظی
عزالدین حسینی: اقتصاد ایران سوسیالیستی شود خبرنگار روزنامه اطلاعات از مهاباد گفت: «آیتالله شیخ عزالدین حسینی، رهبر جنبش خودمختاری کردستان ایران اعلام کرد که با کمونیستهای ایرانی که سرسپرده هیچ ابرقدرتی نیستند و در داخل ایران فعالیت میکنند، مخالفتی ندارد.» وی گفت: «من معتقدم که هر گروه سیاسی باید بتواند آزادانه فعالیت کند. در انقلاب ایران روی عقاید مذهبی نباید تکیه شود. بلکه نقش افراد و گروهها در پیشبرد انقلاب مهم است.» آیتالله شیخ عزالدین حسینی در بخشی از سخنان خود به مسأله خودمختاری کردستان اشاره کرد و گفت که باید به دیگر خلقهای ایران نیز حق خود مختاری داده شود، زیرا من عقیده دارم که با تأمین حقوق خلقهای ایران و رفع ستم ملی از آنها: «هیچ بیگانهای نمیتواند در دورن ایران رسوخ کند زیرا بیگانه پای در جایی میتواند گذارد که در آنجا ستم ملی وجود داشته باشد. رهبر جنبش خودمختاری کردستان خواهان دگرگونی در سیستم اقتصادی ایران شد و تأکید کرد که یک اقتصاد سوسیالیستی باید در ایران پیاده شود.» وی گفت: «من ماتریالیست نیستم. جهان وطنی هم نیستم. اینکه میگویند ملیت از بین میرود دروغ بزرگی است.» به شوشتر اعدام کردند سروان دیگری! به گزارش خبرنگار اطلاعات از شوشتر، ساعت چهار بامداد امروز سروان حیدر جعفرینیا، رئیس کلانتری و معاون شهربانی شوشتر که به جرم کشتار مردم با رأی دادگاه عدل انقلاب اسلامی اهواز به اعدام محکوم شده بود، در شوشتر تیرباران شد. محاکمه سروان جعفرینیا، رئیس کلانتری شوشتر ۱۴ روز به طول انجامید و به اتهام کشتار مردم در ماههای شهریور آذر و دیماه و شهید کردن اکبر شکوهنیا، مرتضی برگریزان، موسی طهماسبی، محمود نمکی و علی سرخول به اعدام محکوم گردید. سرانجام حکم اعدام ساعت چهار بامداد امروز در محوطه پل حاج خدایی و با حضور جمعی از خانوادههای شهدا و مجروحان اجرا شد. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
|
نظرهای خوانندگان
با درود
-- Mohamed Réza ، Apr 2, 2009چند نظر:١- در روزهای اول بعد از انقلاب، اسلحه های زیادی در دست مردم بود. با تشکیل کمیته ها و سلب مسئولیت از ادارهٌ شهربانی، بی نظمی و در مواردی سوء استفاده از مسئولیت از طرف کمیته ها، مشاهده می شد. جوانان اکثریت این کمیته ای ها را تشکیل می دادند. در اثر بی تجربگی در این کار و رقابت، بتدریج، زورمدار ترین ها که مورد حمایت زورپرسان بودند، هژٍمونی را بدست آوردند.٢- تشکیل دادگاه های
انقلاب، یکی از اشتباهات آن دوران بود، زیرا انقلاب، پس از غیر ممکن بودن اصلاح در رژیم، بمنظورٍ حذف خشونت در جامعه بوقوع می پیوندد، بعد از انقلاب، تشنج موجود در جامعه را، با سیاست تشنج زدایی، می توان مهار کرد و نه با انتقام جویی و قصاص و تشکیل یک نهاد برای این قصاص. مشکل اصلی جامعهٌ بعد از انقلاب، وجود فرهنگ قدرت و درک سلسله مراتبی از روابط در تمامی سطوح جامعه است که از دوران های استبدادی
قبلی بجا مانده است. برای این ترک اعتیاد به قدرت و بازگرداندن جامعه به روابط بر اساس همکاری در فضیلتها، محاکمات بمانند آفریقای جنوبی، می بایستی بمنظور آگاهی جامعه، از روابط تو در توی قدرت، ازچگونگی ایجاد روابط در دوران استبداد،از نقش مأموران در اجرا و بنوبهٌ خود آمریتِ فرمانها و بازسازی حافظهٌ یک ملت، باشد. دادگاه های انقلاب در آن موقع، می خواستند خون را با خون بشویند.٣- نامهٌ آقای محمد حافظی دانشجوی خارج از کشور، نشان می دهد انقلاب ایران در خارج از کشور، انتظارات دیگری را می طلبیده و تضاد ها میان بیان انقلاب در پاریس و تصمیمات آقای خمینی در ایران، بسرعت بازتاب داشته است.
سپاسگزار محمدرضاراعی
Hatgez faramoosh nakhaham kard, hargez. Arezoohaye chand nasl naghshe bar ab shod.
-- majid ، Apr 3, 2009کارنامه انقلاب جز شرم و لعنت ما جوونهای الان و آیندگان چیز دیگه ای نیست. ممنون از شما من همه قسمتها را دنبال می کنم و البته کلی هم حرص می خورم!
-- بدون نام ، Apr 3, 2009