تاریخ انتشار: ۶ فروردین ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
سی سال پیش در چنین روزی

راه‌پیمایی زنان منتفی شد

سعید بشیرتاش، ابراهیم نبوی

دوشنبه بیست ویکم اسفند ۱۳۵۷ برابر دوازدهم مارس ۱۹۷۹ میلادی

مراسم راه پیمایی صبح امروز زنان در مخالف با تحمیل حجاب اجبار که قرار بود از محل دانشگاه تهران به سوی میدان آزادی انجام شود، منتفی شد. تصمیم انصراف از راه پیمایی مخالفان حجاب در پی سخنرانی چند تن از نمایندگان گروه‌های مختلف زنان شرکت کننده در این مراسم اتخاذ شد.

از صبح امروز گروه‌های مختلف زنان که مخالف تحمیل حجاب بودند به منظور راه‌پیمایی از دانشگاه تهران به سوی میدان آزادی در دانشگاه تهران اجتماع کردند.

در این اجتماع چند هزار نفری چند تن از زنان سخنران مطالبی اظهار داشتند که چون به نکات مورد نظر خود در مورد لغو تحمیل حجاب دست یافته‌ایم دلیلی ندارد که راه‌پیمایی انجام شود بدین منظور به جای راه‌پیمایی به بحث و گفتگو با یکدیگر می‌پردازیم.

به گزارش روزنامه اطلاعات، هنگامی که یکی از خانم‌های سخنران گرم بیان نقطه نظرهای خود در مخالفت با حجاب بود، عده‌ای از مردانی که گوشه‌ای از محل اجتماع خانم جمع شده بودند شعارهایی بر ضد شعار خانم را به صدای بلند فریاد می‌کردند، ولی قبل از آنکه درگیری شدیدی بین موافقان و مخالفان حجاب بوجود آید، با وساطت عده‌ای از خانم‌ها و آقایان مساله حل شد.

در این مراسم عده‌ای از خانم‌های شاغل وزارت امور خارجه و وزارت بهداری و بهزیستی (موسسه تحقیقات و مطالعات) و گروهی از دختران دانش آموز دبیرستان‌های خجسته، اندیشه، قاسمی، نیک اندیش، دریای نور، دانشگاه فنی، انوشیروان دادگر و دانش جویان و کارکنان دانشگاه ملی – شرکت ایز ایران، برق، شهرداری پایتخت، مدرسه عالی بیمه، انیستیتو مریم، شرکت داشتند و شعارهایی می‌دادند.

در اجتماع امروز زنان در محوطه چمن دانشگاه تهران همچنین گفته شد: «مساله فعلی ما، مساله‌ی حجاب نیست، بلکه مساله آزادی فردی و اجتماعی است.»

بنا به گزارش خبرنگار اطلاعات از تبریز، از راه‌پیمایی دختران دانش آموز و دانشجو و زنان شاغل در ادارات و کارخانجات تبریز، جلوگیری شد و آنها به علت اعتراض نسبت به استفاده از حجاب تحمیلی در برابر ساختمان دبیرستان پروین تبریز اجتماع کرده بودند قصد راه‌پیمایی داشتند که بوسیله عده‌ای از راه‌پیمایی آنان جلوگیری شد و در پی آن چند تیرهوایی شلیک شد.

در بندرعباس نیز، بامداد امروز گروه کثیری از دختران دانش آموز، معلم و بانوان شاغل در بندرعباس در مخالفت با حجاب اجباری در خیابان‌های این شهر راه‌پیمایی و تظاهرات کردند.


قطب زاده به اعتراض گروهی از دانش آموزان پاسخ داد

بعد از ظهر دیروز گروهی از دانش آموزان دبیرستان‌های دخترانه برای بیان نظرات خود درباره سانسور در تلویزیون و مساله حجاب در مقابل ساختمان تولید تلویزیون واقع در خیابان جام جم گرد آمدند و خواستار ملاقات با سرپرست رادیو تلویزیون ملی ایران، صادق قطب زاده شدند.

این دانش آموزان کفش‌های‌شان را از پا در آورده بدست گرفتند و گفتند مگر آقای قطب زاده طرفدار پابرهنه‌ها نیست. حالا هم ما پا برهنه‌ایم.

به نوشته روزنامه اطلاعات مسئولان تلویزیون به آنها گفتند که بعلت گنجایش محدود سالن سخنرانی فقط تعدادی از آنها می‌توانند وارد شده و با سرپرست تلویزیون ملاقات کنند. سپس سرپرست تلویزیون به میان آنها آمد تا به حرف‌های‌شان گوش دهد.

قطب زاده در قسمتی از سخنان خود خطاب به دختران دانش آموز گفت:

«پا برهنه‌ها استعاره و تمثیلی است از هشتاد و پنج درصد مردم زحمتکش این مملکت که مورد ظلم قرار گرفته‌اند. از کارگر و دهقان گرفته تا کارمند دولت، ما حافظ و خدمتگزار این دسته از مردم هستیم و برای رسیدن به اهداف دولت انتظار دقت، مددکاری و صداقت داریم.

ما اجازه نمی‌دهیم حتی به اقلیت ظلم شود، اما اجازه نمی‌دهیم که اقلیت به دیگران که حجاب دارند تهمت‌هایی بزنند. قطب زاده افزود من با هیچ قشر و دسته‌ای از بالا و پایین کاری ندارم. روی سخن من با مردم مسلمان ایران است و برای رضایت آنها کار می‌کنم.

این هو و جنجال‌ها اثری ندارد از شما خواهران می‌خواهم متوجه باشید. به خدا به همان آزادی سوگند تا دست به دست هم ندهیم امکان ندارد بتوانیم مملکت را از ورطه بدبختی نجات دهیم.»


قطب زاده در پاسخ به اعتراض دختران در مورد سانسور بعضی برنامه‌ها و از جمله مصاحبه تلویزیونی حضرت آیت الله طالقانی و نظر ایشان در مورد شوروی توضیح داد که هیچ سانسوری در کار نبوده و واقعا باطری دوربین فیلمبرداری تمام شده و خود من به آقایان فیلمبرداران تلویزیون اعتراض کردم.

در جواب اعتراض دختران دانش آموز به پخش نشدن تظاهرات بانوان در تلویزیون، قطب زاده جواب داد که فیلم‌ها حاضر برای نمایش نبوده است. (این فیلم دیشب در تلویزیون پخش شد) این تجمع در حالیکه دختران دانش آموز اصرار داشتند که جریان آن حتما از تلویزیون پخش شود سرانجام متفرق شدند.


صادق قطب زاده

اطلاعیه دولت در مورد گوشت یخ زده

اطلاعیه دولت درباره گوشت یخ زده صادر شد. این اطلاعیه پس از آن صادر شد که آیت الله خمینی حکم حرمت مصرف گوشت یخ زده را صادر کرد. دولت اعلام کرد:

«بعد از فتوای اخیر آیت الله العظمی امام خمینی در مورد گوشت‌های یخ زده فورا از طرف دولت دستور رسیدگی صادر گردید. از توزیع گوشت‌هایی که ذبح غیراسلامی و مشکوک دارد خودداری و قرار شد به مصرف خوراک مرغداری‌ها و دامداری‌ها و غیره برسد.

باید توجه داشت که در سردخانه‌های سازمان گوشت کشور مقداری گوشت کشتارگاه‌های داخلی وجود دارد که اشکال شرعی روی آنها نیست. مقداری هم که از خارج وارد شده است با نظارت و تصدیق هیات‌های مسلمان و طبق موازین شرعی عمل شده است علاوه بر این قرار است بزودی ناظرین شرعی نه هیات های بازرسی سیار و ثابت به کشورهایی که از آنها گوشت خریداری می‌شود اعزام گردد.

مضافا به اینکه از هم اکنون وزارت کشاورزی گوشت‌های انبار شده از شش ماه قبل را که ممکن است باعث مسمومیت و آلودگی گردد از جریان خارج خواهد کرد.»


امام: نظر آقای طالقانی درباره حجاب صحیح است

ساعت هفت و سی دقیقه بعد از ظهر دیروز حضرت آیت الله العظمی امام خمینی رهبر انقلاب اسلامی ایران در اقامتگاه اش در شهر قم خبرنگاران خارجی را به حضور پذیرفتند. در این دیدار ابتدا یک محقق آلمانی مسلمان، کتاب‌ها و جزواتی را که درباره اسلام تهیه کرده بود به حضور امام تقدیم کرد و امام ضمن تشکر از این محقق گفت:

«از این که شما در ترویج اسلام می‌کوشید متشکرم و امیدوارم که اسلام را همانطور که هست به بشر معرفی کنیم.» در همین دیدار امام درباره مساله حجاب و اعتراض زنان ایرانی گفت: «همان نظراتی که آقای آیت الله طالقانی فرمودند مورد نظر من و صحیح است.»


همین خبرنگار پرسید: آیا امکان دارد که یک نفر مخصوصا زن هم باشد و دین نداشته باشد؟

امام گفت: «بگردید، زیاد هم هست.» سپس خبرنگاری از یوگوسلاوی از امام پرسید: «آیا ایران که دارد به این شکل به جلو می رود از هیچ حکومتی اعم از شرق یا غرب طرفداری خواهد کرد؟»

امام گفت: «ایران طرفدار هیچ حکومتی، چه از شرق و چه از غرب نخواهد بود. در ضمن با هیچ حکومتی هم مخالف نیست. ایران به تمام حکومت ها احترام خواهد گذاشت و این مستلزم آن است که این حکومت‌ها هم احترام متقابل را حفظ کنند.»


آیت الله خمینی

وضع برنامه ها و روش رادیو تلویزیون

به دنبال اعتراض گروهی از زنان که با حضور خود در سازمان رادیو تلویزیون علت عدم پخش خبر تظاهرات چند روز اخیر را جویا شدند، دیشب در سازمان خبرهای رادیو تلویزیون اسلامی ایران، غروی مدیر برنامه ریزی صدا و سیمای انقلاب طی یک مصاحبه تلویزیونی درباره این مساله توضیح داد.

وی در قسمتی از این مصاحبه در مورد انتقاد مردم مبنی بر وجود سانسور در رادیو تلویزیون گفت:

«سانسور به معنی لغوی کلمه به آن مفهومی که در دایره المعارف ها تشریح شده در رادیو تلویزیون وجود ندارد، اما اگر منظور از سانسور کنترل و نظارت باشد، ما وجود سانسور را می‌پذیریم. ما توجه می‌کنیم که در کجای زمان ایستاده ایم. در چه نقطه‌ای از مکان هستیم. ما به یک واقعیت بیش از همه توجه داریم و آن آمار است و سعی در اینست که بیانگر خواسته‌های اکثریت باشیم.»


وی در ادامه گفتگو در مورد سانسور مصاحبه سازمان چریک‌های فدایی خلق گفت:

«ما این مصاحبه را سانسور کردیم، چرا که بر طبق ضوابطی که برای خود مشخص کرده‌ایم، اگر در مصاحبه‌ای نسبت به شخصی اظهار نظری توام با اتهام باشد ما تا درستی این اظهار نظر مشخص نشود از پخش آن معذوریم. اما مصاحبه طاهر احمدزاده و آیت الله طالقانی سانسور نشده است.»

غروی در مورد عادی شدن برنامه‌ها گفت: «اگر منظور از عادی شدن پخش برنامه‌ها به روال گذشته است، باید بگویم که اصلا به این گونه عادی نخواهد شد، اما اگر منظور عادی شدن برنامه‌ها داشتن فهرست مشخص و نظمی برای برنامه‌هاست، این کار وقت لازم دارد تا بتوانیم فرهنگ جدیدی در این سازمان جایگزین فرهنگ استعماری بکنیم.»


غروی در ادامه گفتگو در مورد تشکیل میزگرد در رادیو تلویزیون گفت این سازمان مال مردم است و سعی داریم در مسیر خواسته‌های مردم حرکت کنیم. ما تمام امکانات این رسانه را در مورد میزگرد و گفت و شنود در اختیار شرکت کنندگان خواهیم گذاشت.

البته هنوز از آقایان باقر مومنی و رضا براهنی نامه‌ای کتبی در مورد شرکت در این میزگردها به ما نرسیده است و ما از طریق روزنامه‌ها از تمایل آنها به شرکت در این میزگردها مطلع شدیم. ولی یک بار دیگر شرکت در میزگردهای رادیو تلویزیون اسلامی ایران اعلام می‌کنیم.

مهندس غروی سپس درباره توطئه‌هایی که برای ایجاد نفاق و ایجاد وحشت بین مردم انجام می‌شود گفت: آیا این تصادفی است که ناگهان در میان یک سخنرانی تصنیف گوگوش پخش شود و یا در میان برنامه تلویزیونی یک کانال ناگهان صدایی به گوش می‌رسد که اینجا تلویزیون ایران، نیویورک است و با خبر جعلی سقوط دولت بازرگان را پخش کند.


هادی خرسندی

نابلد! از هادی خرسندی

طنز کوتاه هادی خرسندی با عنوان نابلد در روزنامه اطلاعات منتشر شد. در این نوشته آمده است: «مدیر عامل محترم سازمان رادیو تلویزیون فرموده‌اند که چون خیابان‌های تهران را نمی‌شناسند تا مدتی احتیاج به راننده دارند. اصغر آقا می‌گوید: ایشان چون مردم تهران را هم نمی‌شناسند تا مدتی احتیاج به یک کمک راننده هم دارند که بغل دست راننده بنشیند و در طول راه برای‌شان توضیح بدهد!»

اخطار دادستان تهران

دادستان تهران طی اعلامیه‌ای هشدار داد که از عمل افراد مشکوک و مزاحم بانوان به شدت جلوگیری کرده و آنان را به مراجع انتظامی و پاسداران انقلاب تحویل نمایند. متن اعلامیه بشرح زیر است:

«نظر باینکه طبق موازین شرع اسلام و مقررات موضوعه مملکت جان و مال و مسکن همه افراد مصون از هر نوع تعرض و مزاحمت می باشد، لذا:

۱- بکلیه ماموران انتظامی و پاسداران انقلاب و ماموران کمیته ابلاغ می شود که بهیچ علت و جهت مجاز به وارد شدن منزل کسی بمنظور تفتیش یا جلب افراد نیستند، مگر اینکه قبلا اجازه مخصوص از دادسرا تحصیل نموده باشند. متخلفین شدیدا مورد تعقیب قرار می گیرند.


۲- هرکس در اماکن عمومی یا معابر عمومی بهر عنوان و بهانه اعم از نحوه لباس پوشیدن و غیر آن متعرض یا مزاحم بانوان شود یا با الفاظ و حرکات مخالف شئون به حیثیت آنان توهین کند و طبق مقررات مواد ۳ و ۴ قانون مجازات حمل چاقو و انواع دیگر اسلحه سرد محسوب ۱۳۳۶ تعقیب و مجازات می شود و ماموران انتظامی و پاسداران انقلاب و ماموران کمیته ها مکلفند به محض روبرو شدن با چنین اشخاص آنان را جلب و با گزارش جریان امر به نزدیکترین ناحیه دادسرای تهران معرفی کنند.

۳- هرکس در اماکن عمومی یا معابر عمومی متعرض و یا مزاحم زنی بشود و یا با الفاظ و یا حرکات مخالف شئون و حیثیت باو توهین کند بحبس تادیبی از ۲ تا ۸ ماه محکوم خواهد شد.

۴- هرگاه جرائم مذکور در موارد ذکر شده در نتیجه توطئه قبلی و دسته جمعی واقع شود هریک از مرتکبین به حداکثر مجازات مصوبه محکوم خواهد شد.»

دادستان تهران، شعشعانی

تضعیف دولت موجب درگیری مردم می شود

سخنگوی سازمان چریک‌های فدائی خلق در یک مصاحبه مطبوعاتی شرکت کرد و ضمن اعلام تحریم رفراندوم توسط این سازمان به دلیل غیردموکراتیک بودن آن و جانبداری از دهقانانی که زمین‌های فئودال ها را گرفته‌اند، در مقابل فئودال‌ها و همچنین طرح مساله ضرورت توجه به صندوق تعاون کارگری، به طرح موضوع کرم ساقه خوار پرداخت. سخنگوی سازمان گفت:

«رژیم گذشته برای فروش برنج آمریکایی در بازار کرم ساقه خوار برنج را وارد ایران کرد. با مطالعاتی که در این زمینه انجام شده این کرم در کشورهای هم مرز ایران وجود ندارد و از این گذشته برای پوشاندن ۱۰ تا ۱۵ کیلومتر به طور طبیعی سال‌ها طول می‌کشد تا این کرم تخم گذاری کند.»

سخنگوی چریک‌های فدائی افزود:

«به همین دلیل با توجه به اینکه کمتر از یک سال زمین‌های رامسر تا آمل به این آفت دچار شد و همچنین آلوده کردن کناره‌های جاده نشان می‌دهد که این کرم با هواپیما از کشورهایی مثل فیلیپین، تایلند، و ژاپن وارد ایران شده و مناطق ذکر شده را عمدا آلوده کرده‌اند.

همچنین در سال ۵۰ و ۵۱ که زمین ها را به این کرم آلوده کردند برای مقابله با آن اقدام فوری و درستی صورت نگرفت و بجای استفاده از سموم دمکرون که سریع این کرم را از بین می برد عمدا از سموم دیازنول استفاده شد که اثر آنی ندارد.»

به گزارش روزنامه اطلاعات «سخنگوی سازمان چریک‌های فدایی خلق ضمن اعلام حمایت از خواست‌های برحق خلق کرد گفت باید در مقابل توطئه‌های امپریالیسم هشیار بود، چرا که آمریکا به توسط بقایای ایل بارزانی در کردستان قصد ایجاد جنگ داخلی دارد و اگر نتواند با ایجاد این توطئه‌ها تحت عنوان تجزیه طلبی دولت را بر علیه خلق کرد تجهیز کند، مسلما به هدف اصلی خود حفظ و بازسازی ارتش با فرمول‌های قدیمی‌ خواهد رسید.»

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

آقایان نبوی و بشیرتاش!
با سلام. قبلأ این سوال را در قسمت کامنت ها درج کرده ام ولی چون جوابی نگرفته ام دوباره میپرسم: آیا برایتان امکان دارد که منابع این ستون (از جمله شماره های روزنامه اطلاعات) را در معرض دسترسی عموم بگذارید؟ متاسفانه استفاده سلیقه ای شما از این منابع اهمیت تحقیقاتی و تاریخی آنها را خدشه دار میکند. بعنوان مثال، در خبر مربوط به مصاحبه مطبوعاتی سازمان چریکهای فدایی، شما قسمتهای مهم آنرا در یکی دو خط درج کرده و چسبیده اید به نقل نظرات این سازمان در مورد کرم ساقه خوار. برای شما که طنزنویس هستید شاید این قسمت مهم بوده ولی برای من نوعی نظرات این سازمان در آن مقطع در مورد تحریم رفراندوم و مساله کردستان بازنگری تاریخ است. برای اطلاع خوانندگان این ستون لازم است بگویم که در فاصله بین ٢٩ اسفند ٥٧ و پنجم فروردین ٥٨ شهر سنندج آماج خمپاره باران زمینی و حملات هوایی ارتش بتازگی اسلامی شده قرار گرفت. صدها شهروند غیر مسلح جان باختند و صدها تن دیگر زخمی و معلول شدند. از سوی دیگر رفراندوم «جمهوری اسلامی: آری یا نه» بدرستی از جانب بسیاری غیر دموکراتیک تشخیص داده میشد. دو موضوع فوق و مسئله حجاب اجباری مهمترین مشغله ذهن هر ایرانی علاقمند به آینده کشور در آن مقطع زمانی بود. این مسائل پس از گذشت ٣٠ سال هنوز هم مهم و حیاتی هستند. نگاه تاریخی به این موضوعات به درک درست و موضعگیری درست برای زمان حاضر و اتخاذ رویه مناسب برای حل این معضلات در آینده کمک خواهد کرد. آشکارا رفراندوم و کردستان هم در بازگویی اخبار هفته و هم در مصاحبه چریکها از طرف شما سانسور میشود. این البته حق ولایت فقیهی شما بر خوانندگانتان است که اخبار را دستچین کرده و فقط مسائلی را که مناسب تشخیص میدهید بازگو کنید ولی خواهشأ به جویندگان تاریخ واقعی این کشور لطفی کنید و این منابع را دسترس آنان هم قرار دهید. با احترام، کاوه

-- کاوه ، Mar 27, 2009

افعی کبوتر نمی زاید.

-- Solh ، Mar 27, 2009

حتما آنچه ظلم و ظلمات این اسلام و روحانیت بر ایران و ایرانی کردند قابل جبران نیست. اما صادقانه بگوییم که هیچ بمب اتمی نمی توانست اسلام را این چنین ضایع و زایل کند که روحانیت کرد. شاید از یک ماه و چند روز پیش از سالروز انقلاب تا به امروز شعار های ضد اسلامی و حتا توهین های رکیکی که به اسلام روحانیت و قرآن شده سر به چندین برابر از جمعیت ایران بزند. این شعار ها چنان گسترده بود و هست که چندین بار تلفنهای همراه را بخاطر مخابره ی پیامکی این شهارها قطع کردند. اما من باید یک تاسف از بابت را نیز یادآور شوم. البته من دلم برای اسلام نمی سوزد اما همراه این اسلام که دیگر دوستش نمی دارم بسیاری از زیبایی های ما ملت نیز سوخت و خاکستر شد. اما شاید جای خوشبختی نیز باشد که اگر این حکومت از اول چادر و حجاب را اجباری نکرده بود ما امروز شاید یک صدم بی حجاب بالقوه ی امروز را هم نمی داشتیم . روزی که اجباریت وحشتناک حجاب از سر زن و حتا مرد ایرانی رفع شود، که می شود، ما آنروز اکثریتی از بی حجاب را در جامعه خواهیم داشت. اگر ما می بینیم که تمامی نیروهای حداقلی متمدن را مثل نیروهای انتظامی می فرستند برای مرزداری و مرزداران را برای سرکوب مردم می آورند در شهر ها ـ و نگاه کنید که فرماندهان می گویند که شهر ها را بدست سپاهیان و بسیجیان می سپارند و نیروهای انتظامی را به سیستان و بلوچستان و اهواز می فرستند ـ آری همه ی اینها از آن روست که قرار است تا همین روزها و ماههای آینده خلقی بخروش اید که واقعا ارتش دنیا نتواند که جوابش دهد. هزینه سنگین خواهد بود اما واجب حیاتی ملت ایران است که برای آزاد شدنش از دست اشغالگران ایران این هزینه را بپردازد و این حکومت را بهرقیمت سرنگون کند. او تا چندی دیگر این کار را خواهد کرد. سپاه پاسداران و بسیبجیان هر قدر هم سرسپرده ی ولایت مطلقه ی رهبری باشند بیشتر از آن سرسپرده ی ایران عزیزشانند. ...........

-- سرمدی از تهران ، Mar 28, 2009

علاوه بر قطب زاه که بقول هادی خرسندی نه خیابانهای تهران را می شناخت و نه مردم تهران را خمینی سه دسته گل دیگر را هم برای ما ملت احساساتی و گل خارجی دوست به ارمغان اورد. ابراهیم یزدی و صادق طباطبایی و ابوالحسن بنی صدر. قطب زاده گل پر از شعار اعدام شد. یزدی گل تبعه امریکا که هنوز هم سابقه تحصیلی و زندگیش در امریکا و قبل از امدن به ایران فقط نقل قولی بیش نیست پیر و مو سفید گشت و به بیماری سرطان مبتلا. گلدسته صادق طباطبایی هم که مانند یزدی سوابقش را فقط خدا می داند یکبار در یکی از سفرهایش بزای حمل تریاک به المان دستگیر و از مصونیت سیاسی استفاده کرد و ازاد شد. ایشان که مدرکی هماند دکتر کردان! را دارد هم اکنون استاد دانشگاه تشریف دارند! گل اقا بنی صدر هم که از ایران فرار کرد و در فرانسه اکنون در حال پر پر شدن است. خمینی هم راحل گشت و در حالی که تهران از کمبود قبرستان در رنج است صاحب یک مقبره بزرگ و منبت کاری گشت. این وسط ما ماندیم و اپارتمانهای کوچک بدون حوضمان.

-- بدون نام ، Mar 28, 2009

نویسندهٌ بدون نام بتاریخ٢٨ مارس، آقای بنی صدر پس از گرفتن هفت بار حکم اعدام بوسیلهٌ آقای محمدی گیلانی و آنهم بدنبال آشکار شدن برای او به سازش آقایان خمینی و رهبران حزب جمهوری اسلامی با دستگاه ریگان و بوش، به فرانسه رفت. در فرودگاه، خبرنگار بی بی سی از او علت خروج از کشور را سوأل کرد و ایشان جواب دادند که برای افشای ریگانیسم و خمینیسم به اینجا آمده ام و این کار را هم کرد. در ٢٥خرداد به آقای خمینی می گفت که بنا بر اطلاعات، رهبران حزب جمهوری اسلامی، در حال سازش پنهانی با ریگان و بوش هستند، احمد آقا
گفت که آقا می گوید که با آنها همکاری کنید و آقای بنی صدر دراین لحظه به آقای خمینی نگاه کرد و سکوت او را نشانهٌ تأیید یافت ، پس
از کودتای ٣٠ خرداد با آوردن سپاه پاسدارن از جبهه به تهران، ایشان مخفی شد و به علت عدم امکان افشاگری در ایران تصمیم به خروج گرفت.
محمدرضاراعی

-- Mohamed Réza ، Mar 28, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)