تاریخ انتشار: ۸ مهر ۱۳۸۷ • چاپ کنید    

ابرسایت‌های پر‌ابهام با ارمغان‌های فرهنگی

مهدی عبدالله‌زاده
mehdi.abdollahzadeh@gmail.com

جامع نبودن قانون رسانه در ایران و نادیده انگاشتن حق مولف باعث شده تا در سال‌های اخیر ارایه‌ی رایگان محصولات فرهنگی بر روی وب‌سایت‌ها و وبلاگ‌های فارسی زبان در هیات فایل‌های صوتی یا تصویری به امری معمول و متعارف بدل شود.

تا پیش از این، وب‌مستر‌ها و صاحبان بسیاری از وبلاگ‌ها با اتکا به جذابیت آثار فرهنگی، از تمام یا بخشی از آثارِ (‌عمدتاً موسیقایی) برای بهبود یا ارتقای ارتباط‌شان با مخاطب بهره می‌گرفتند.

اما از چند سال پیش به این سو چندین ابر‌سایت به‌طور اختصاصی عرضه‌ی انبوه، رایگان و حرفه‌ایِ انواع کالا‌های فرهنگی صوتی و تصویری را آغاز کردند که طیف وسیعی را در بر داشت؛ از فیلم‌های سینمای قبل و بعد از انقلاب و موسیقی پاپ و سنتی تولید داخل گرفته تا ترانه‌های خوانندگان لس‌آنجلسی و کلیپ‌های موسیقی ایرانی و سریال‌های تلویزیونی شبکه‌های شش‌گانه صدا و سیما.

نخستین پرسشی که در پی بازدید از چنین سایت‌هایی به ذهن می‌آید، ‌در باب چراییِ ایجاد و عرضه‌ی‌ آن‌هاست.

فراهم آوردن حجم بالایی از تولیدات جدید در هرکدام از دسته بندی ‌های یاد شده، آن هم به‌طور مستمر و ‌‌طی چندین نوبت به‌روز‌رسانی سایت در طی ۲۴ ساعت، آن‌گونه که به چشم می‌آید باید کار تمام وقت یک گروه کاملاً حرفه‌ایِ بین پنج تا ده نفر باشد.


رونمای نمونه‌ای ‌از ابر‌سایت‌ها

از این رو بی‌تردید برای حیات ‌و استمرار و توسعه آن‌ها ‌در این سال‌ها، شاید بودجه‌ای بیش از نیمی از بودجه‌ی سایتی هم‌چون «زمانه» مورد ‌نیاز بوده است. در آن سو اما، هیچ اثر و نشانه‌ای از حامیان مالی این سایت‌ها به چشم نمی آید.

جدا از آن‌که در صفحه اصلی، مدخلی با عنوان «درباره ما» یا هر چیزی شبیه به آن یافت نمی‌شود، در منابع و ماخذ دنیای مجازی که مهم‌ترین آن‌ها ویکی‌پدیای فارسی است نیز کوچک‌ترین اطلاعاتی در این خصوص وجود ندارد.

از طرف دیگر، این پیش فرض که فعالان این عرصه به قصد جذب اسپانسر و ارایه آگهی به میدان آمده باشند نیز منتفی است؛ چرا که از میان آن‌ها تنها یک سایت به‌طور دائم به ارایه آگهی می‌پردازد که آن هم محدود به پخش مکرر دو مورد تبلیغ تصویری است.

و طبیعتاً همین یک مورد استثنا را هم که از اصول حرفه‌ایِ تبلیغات تبعیت نمی‌کند و ظاهراً بازدهی مالی چندانی ندارد، می‌توان نادیده گرفت. پس کماکان این نکته مبهم باقی می‌ماند که در پس این سایت‌ها چه واقعیتی نهفته است؟

شاید از طریق تحلیل محتوا بشود به نکاتی دست یافت. در بخش موسیقی، با آن‌که ترانه‌های لس‌آنجلسی گاه و بی‌گاه در شکل آلبوم ارایه می‌شوند، اما این امکان دسترسی، با محدودیت زمانی همراه است و پس از آن تنها کسانی که وی.آی.پی هستند امکان دانلود را دارند.


بخشی از اینتر‌فیس یکی از ابر‌سایت‌ها

در مقابل، حجم عمده به‌روز‌رسانی در این بخش را آثار خوانندگان داخل ایران تشکیل می دهد. این نکته، از سویی موید آن است که سایت در معرض تهدید قانون کپی رایت است و از سویی دیگر در داخل ایران به کلی فارغ از همین تهدید است.

در بخش فیلم‌های سینمایی ایرانی‌، نقض کپی‌ رایت وضعیت بسیار تاسف‌بارتری دارد. هم‌زمان با به بازار آمدن قانونی یا غیر‌قانونی یک فیلم، نسخه رایگان آن بلافاصله روی این سایت‌ها در دسترس همگان قرار می‌گیرد.

این نکته نیز بیان‌گر آن است که گردانندگان سایت‌ها از بابت نقض کپی رایت فیلم‌های سینمایی ایرانی، هیچ نگرانی از پیگیری قانونی ندارند.

‌علاوه بر این‌ها و مهم‌تر از همه، بیشترین خروجی روی این تار‌نما‌ها، تولیدات تلویزیونی‌اند. خب، با استناد به همین نکته‌ها هم می شود حدس هایی زد و فرضیاتی را پیش کشید، اما برای جمع بندی بهتر به چند مورد دیگر هم می توان پرداخت:

پوستر، تنها بخشی از محتوا ست که توسط کارکنان سایت تولید می‌شود. گرافیست‌های کاملاً حرفه‌ای در آن‌جا به طور اختصاصی‌، برای تمامی آثار تلویزیونی و فیلم‌های پس از انقلاب، پوستر طراحی می‌کنند.

در اغلب این پوستر‌ها هم از عکس‌های اوریژینال استفاده شده که محصول کارِ عکاس صحنه است، یعنی به سادگی از روی فریم‌های فیلم تهیه نشده.

از طرفی، عکس صحنه‌هایی که مثلاً ‌در پوستر یک ‌سریال به کار رفته، معمولاً مربوط به قسمت‌های وسط یا آخرِ است که هنوز چندین هفته به پخش آن مانده است.

در عرف و ساختار کار مطبوعاتی، برای تهیه این عکس‌ها باید با روابط عمومی فیلم یا سریال مورد نظر تماس گرفت. بنا‌بر‌این واضح است که گردانندگان این تار‌نما‌ها به‌طور مداوم با روابط عمومی همه این سریال‌ها در ارتباطند.


سه نمونه پوستر از سه سایت مختلف برای سریال روز حسرت

‌دست آخر آن‌که، همان‌طور که اشاره شد، بیشترین ترافیک آپلود روزانه را سریال‌های تلویزیونی تشکیل می‌دهند. پس این احتمال وجود دارد که ارایه‌ محصولات تلویزیون، هدف اصلی متولیان این‌گونه تار‌نما‌ها باشد.

از سوی دیگر، از منظر مخاطب‌شناسی، ایرانیان مقیم خارج اصلی‌ترین هدف ارتباطیِ به شمار می‌آیند؛ چرا که از سویی از دامنه نفوذ تلویزیون ایران بیرون‌اند و از سوی دیگر، مخاطبان داخل کشور به دلیل پایین بودن سرعت اینترنت، عملاً امکان استفاده از هیچ یک از آثار صوتی یا تصویری ارایه شده را ندارند.

از جمع‌بندی آن‌چه گفته شد به چه فرضیه‌ای می‌شود رسید؟ وقتی این همه بودجه از منبعی که هیچ تمایلی به آشکار شدن ندارد، صرف برپا شدن و استمرار سایت‌هایی می‌شود که در پی کسب درآمد نیستند‌، بیشترین انرژی‌شان را صرف افزودن ایرانیان خارج از کشور به جمع مخاطبان صدا‌و‌سیما و افزایش ضریب نفوذ فرهنگی تلویزیون می‌کنند و در عمل هم از طرف ‌روابط عمومی سریال‌ها پشتیبانی می‌شوند، می‌توان به این اندیشید که نیرو‌ و ‌اراده‌ای در پی تضعیف و از میان بردن اقتصاد سینما، و ترویج سیاست‌ها و تبلیغاتی است که از طریق صدا و سیما و به خصوص سریال‌های تولیدی آن اعمال می‌شود.

وقتی در اوج سیاست «تخریب سینما - تقویت تلویزیون» این سایت‌ها به عالی‌ترین سطح سرویس‌دهی می‌رسند و با نادیده گرفتن حق مؤلف، به اقتصاد نحیف سینما ضربه‌های کاری فرود می‌آورند، می‌توان وجود اراده‌ای را که حامی گسترش سیاست‌ها‌ی تلویزیون و موافق حذف سینما است، نادیده گرفت‌؟

نظرهای خوانندگان

مطمئنا در پس هر کاری نیتی است و عده ای نفعی می برند، در این مورد باید دید چه کسانی سود یا زیان می کنند. اگر کاری به نحوی باشد که همه افراد درگیر سود می برند که خیلی خوب است ولی اگر سود یکی بر اساس زیان دیگری باشد، کار درستی نیست.

-- سعید ، Sep 29, 2008

Estedlaale nevisandeye in matn kami Daei-jan-Nopolean'eest. In website'haa dar hadde khod be donbaal'e daraamzaaee hastand. Dar haale haazer bishtare in website'haa az tabligh'haaye Google estefadeh mikonand, va bekhatere hajme balaaye binandegane in site'haa az daraamade taghriban ghabele tavajohi( albate na-mashroo bahreh mibarand. Dar hale haazer website'haaee mesle PersianHub va PersianBase daraamedashoon az tarighe Tabligh'haaye Google az site'haaye mash'roo'e va taghriban herfey'eeye Irani manandeh Iranian.com va PersianMirror.com bishtar ast.

-- sina ، Sep 30, 2008

سلام
می‏دانم که حق با شماست. به این سایت‏ها سر می‏زنم و حتی از آن‏ها استفاده هم می‏کنم. همیشه این سوال برای‏ام بوده که چه کسی و با چه انگیزه‏ای این همه وقت و هزینه صزف این‏گونه سایت‏ها می‏کند و به رایگان در اختیار مصرف کننده می‏گذارذ. پاسخی هم نزدیک به نظر شما برایش دارم.
اما می‏خواهم یک جنبه‏ی دیگر مساله را طرح کنم. راستش اگر این گونه سایت‏ها نبود، من خارج از کشوری نمی‏فهمیدم در رسانه ملی کشوری که این همه برایم مهم و عزیز است چه می‏گذرد. هرقدر که دیگران برایم می‏گفتند، یا نقد و نظرهای مختلف را می‏خواندم، باز هم نمی‏توانستم باور کنم که کارگردانی مثل فریدون جیرانی با چنین کینه و عداوتی به جان روشنفکران زن ایرانی افتاده است. سریالی که آدم را یاد جو و فضای سال‏های دهه‏ی ۶۰ می‏اندازد. اگر خودم با چشم‏های بهت زده از طریق همین سایت‏ها آن را نمی‏دیدم حتما می‏گفتم اشتباه می‏کنید و آن را با یک سریال سال‏های اول دهه ۶۰ اشتباه گرفته‏اید. از شما چه ‏پنهان هنوز هم بی‏صبرانه منتظر قسمت‏های بعدی قصه هستم. میخواهم بدانم آقای جیرانی تا کجا پیش می‏رود. هنرپیشه‏های عزیز کشورم تا کجای این بازی او را همراهی می‏کنند.
اگر این سایت‏ها نبودند، هرچند که مسافران به ایران یا از ایران از معضل اعتباد، برایم می‏گفتند، این تصور عینی را که امروز دارم، نداشتم. وقتی می‏بینم که فیلمی به اسم ملودی، که شاید به چرات بتوانم بگویم، یکی از بدترین فیلم‏هایی است که حداقل من دیده‏ام. ساخته می‏شود و در آن اعتیاد پدر خانواده و تریاک کشیدن وی، عادی‏تر از سیگار کشیدن است. بگذریم که مرحوم نوذری حتما تنش چند بار در گور لرزیده، از تصور فیلم‏هایی که پسرش بازی می‏کند.
بی‏انصافی است که نمونه‏های خوب سریال‏ها و فیلم‏های تلویزیونی را نادیده بگیریم. مثل روزگار قریب، روزگار جوانی، ترانه‏ مادری و…
باور کنید که از وقتی که به خاطر شرایط کاری خاصی که دارم، شرایطی که به من وقت و اجازه می‏دهد با استفاده از این سایت‏ها سری به رسانه‏ی ملی بزنم، از آن وقت دیدم نسبت به جامعه‏ی ایران عینی‏تر شده.
وقتی میهمانی از ایران می‏آید، بهتر می‏توانم درکش کنم، چرا که محیط زندگی‏اش را بهتر می‏شناسم.

-- پروانه ، Oct 1, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)