تاریخ انتشار: ۴ اردیبهشت ۱۳۸۷ • چاپ کنید    
گفت‌وگو با ندا سرمست در باره فیلم مستند هیچکس دشمن نیست

«هیچ‌کس دشمن نیست» مستندی از جوانان ایرانی

شعله آذری

Download it Here!

این روزها در برخی از دانشگاه‌های آمریکا، بخش‌هایی از فیلم مستندی به نمایش در می‌آید که «هیچ کس دشمن نیست» نام دارد و ساخته‌ی ندا سرمست است.

ندا سرمست که در زمینه رشته‌های مختلف موسیقی و هنری در آمریکا کار می‌کند، از ٩ سالگی به این کشور مهاجرت کرده و ساختن این فیلم، سه طول کشیده است.

فیلم مستند «هیچ‌کس دشمن نیست» در چند مرحله و در ایران فیلم‌برداری شده است؛ از سال‌های قبل از انتخابات تا روزهای رأی‌گیری و بعد از انتخاب احمدی‌نژاد به‌عنوان رییس‌جمهور ایران.

درباره این فیلم با ندا سرمست، کارگردان و سازنده‌ی آن گفت‌وگو کردم.


ندا سرمست، کارگردان فیلم مستند «هیچ‌کس دشمن نیست»

همیشه می‌گفتم آن ایرانی که من می‌شناسم و ایرانی که در رادیو تلویزیون‌های آمریکایی نشان می دهند، یکی نیست. دوست داشتم بتوانم ایران را در شکل و صورت دیگری معرفی کنم. هم برای غرور خودم و هم این‌که واقعاً و همان طور که اسم فیلمم است، نشان دهم که مردم ایران دشمن هیچ کسی نیستند. هدفم این بود که ایران و مردم ایران و به‌خصوص جوان‌ها را با یک غرور مثبت نشان دهم.

اولین چیزهایی که برای من جالب بود و خودم هم کنجکاو بودم، همین انتخابات ایران بود. خیلی جالب بود و برایم تازگی داشت که دیدم چه قدر مردم با هر سنی خودشان را در سیاست و انتخابات شرکت می‌دهند.

از آن موقعی که یادم می‌آید جوان‌ها در آمریکا زیاد به انتخابات رییس‌جمهوری اهمیت نمی‌دهند. برای من خیلی جالب بود که در ایران این طور نیست. البته ایران کشور جوانی است.

با کسانی که آشنا شدم و شروع کردم، در‌واقع با حس خودم جلو رفتم. با یک خانمی به اسم سایه صحبت کردم که دانشجوی ایرانی است و فکر کردم حرف‌هایی که می‌زند، هم برای من جالب است و هم می‌تواند برای خارجی‌ها جالب باشد.

از دیگر کسانی که دیدم یکی هم یاس، از خواننده‌های رپ ایران بود که من خیلی از کار او خوشم آمد. او از موسیقی استفاده می‌کند. هدف‌هایش مثبت است و انرژی مثبت می‌دهد. بیشتر در کارهای هیپ‌هاپ - حالا یا در ایران باشد یا آمریکا و یا در اروپا - خیلی‌ها درباره‌ی فحش و سکس وهمه‌ی این چیزها می‌خوانند؛ ولی کار یاس با همه فرق می‌کرد و برای من جالب بود؛ چون می‌دیدم که چه قدر مردم به حرف‌هایش گوش می‌دهند و یک عضو مثبتی برای جامعه ایران است.

در این فیلم با جوان‌های دیگری هم صحبت می‌کنم و این نبض ایرانیان را به آمریکایی‌ها نشان می‌دهد که ببینند واقعاً دشمن ِ هیچ کسی نیستند و اگر هم‌دیگر را این‌گونه ببینند و این صورت ایرانی را ببینند، شاید بیشتر با آن‌ها آشنا شوند و خودشان بفهمند که نه تنها با هم دشمن نیستند؛ بلکه آینده‌ی خوبی هم می‌توانند با هم داشته باشند.

آیا زمانی که به ایران رفتید با موسیقی هیپ‌هاپ آشنا شدید یا از همین‌جا راجع به آن شنیده بودید؟ چگونه با یاس آشنا شدید؟

اصلاً نمی‌دانستم که هیپ‌هاپ وجود داشت و برای خودم خنده‌دار بود. چون اصلاً نمی‌دانستم که با زبان فارسی چگونه می‌توان هیپ‌هاپ خواند. روزی ما به یک استودیوی ضبط موسیقی‌ رفتیم که آن‌ها در آخرین لحظه تصمیم گرفتند جلوی دوربین نیایند.

گفتم خود من هم چندین سال موسیقی کار کردم. گفتند: این‌جا کسی به اسم یاس هست که ایرانی کار می‌کند و خیلی هم حرف‌های خوب و مثبتی می‌زند. گفتم: برویم و این هیپ‌هاپ ایرانی را هم ببینیم.

وقتی که به استودیو رفتم دیدم که اولین آهنگی که برای ما گذاشته بود درباره‌ی زلزله‌ی بم بود. واقعاً اشکم درآمد. او شروع کرد به حرف زدن و به گفتن این‌که پدرش را در سن ١٨-١٧ سالگی از دست داده و این یک داستان خیلی جالبی برای من بود.

آن زمان بود که اولین دفعه هیپ‌هاپ ایران را شنیدم. کار آن‌ها به خاطر مشهور شدن یا پول درآوردن نبود. این‌ها با قلب‌شان این کار را می‌کردند و پیامشان هم از قلبشان شروع می‌شد.

در فیلم شما من «هیچکس» و «پیشرو» را هم دیدم. چرا یاس را انتخاب کردید؛ در حالی که «هیچکس» به عنوان پدر هیپ‌هاپ ایران معروف است؟

من خیلی هیچکس را قبول دارم. خیلی برای هیپ‌هاپ ایران زحمت کشیده و خیلی برای کارهایی که کرده، احترام می‌گذارم. ولی با این زمینه‌ای که خودم داشتم، آدم همیشه نگاه می‌کند که امروز چیست و فردا چه می‌شود. احساس کردم «یاس» آینده و حرف‌های متفاوتی دارد.


یاس، از خواننده‌های رپ در ایران

ما از نظر کاراکتر و از نظر فکری با هم بودیم و حس کردم که داستان‌های زیادی برای گفتن دارد و اگر بخواهم در آینده نگاهی بیندازم که این چه عضو مثبتی می‌تواند برای جامعه باشد.

ضمن این‌که آن زمان خیلی از حرف‌های هیچکس را نمی‌توانستم استفاده کنم؛ نه از هیچکس و نه از رپرهای دیگر. ولی دو سه تا از آهنگ‌هایش را که شنیده بودم، اتفاقاً دنبالش بودم که پیدایش کنم و با او صحبت کنم.

می‌خواهید روی مستندهای دیگری برای ایران کار کنید؟ آیا الان برای شما انگیزه‌ای شده که بخواهید بیشتر راجع به ایران کار کنید؟

آن زمانی که تصمیم گرفتم این فیلم را درست کنم، دلیل داشتم. روزی داشتم برنامه‌ای نگاه می‌کردم، ایران را نشان دادند. شروع کردم با خودم بلند بلند حرف زدن.

گفتم من یا می‌توانم این‌جا بشینم و این حرف‌ها را بشنوم یا می‌توانم مثل یک عضو از جامعه به آن‌جا بروم و داستان خود را بگویم. من زمینه‌ی کار هنری را دارم؛ پس چرا از راه هنر نجنگم؛ هنری که به چشم من آمده است؟

فکرهای دیگری هم دارم. این حس و غرور ایرانی بودن در من خیلی بیشتر از قبل هم شده. ایرانی‌هایی که می‌بینم - چه در خود ایران یا خارج از ایران - می‌بینم واقعاً چه عضو مثبتی برای جامعه دنیا هستیم.

فکر می‌کنم این بیشتر به کارهای فرهنگی ربط داشته باشد و فکر می‌کنم با کارهای مشترکی و ارتباطاتی که ایرانی‌ها در آمریکا و اروپا دارند باید بیشتر باشد و باید با هم پرچم ایران را بالا ببریم.

فیلم شما جای دیگری هم اکران شده است؟

فعلاً نه، چون این ویرایش آخرش هم هنوز تمام نشده؛ ولی قسمت‌هایی از آن را در چند دانشگاه نشان داده‌ام. هدف من این است که تلویزیون آمریکا بخواهد آن را نشان بدهد. می‌دانم مردم آمریکا که ببینند، خوششان خواهد آمد و این فیلم روی چند نفری تأثیر مثبت می‌گذارد. جاهایی که ما دستمان را بیرون می‌گذاریم که با هم همبستگی داشته باشیم.

نظرهای خوانندگان

آفرین و هزاران درود برشما خانم سرمست.
موفق وپیروز باشید

-- بدون نام ، Apr 23, 2008 در ساعت 02:58 PM

سلام تا چند روز پیش من با عنوان بدون نام فعلا تا بعد کامنت می گذاشتم اما از امروز با نام خودم و عنوان بدون مرز که با همین نام و عنوان دو وبلاگ مهر و انتظار سبز را در بلاگفا دارم که از همه دوستان دعوت می کنم تشریف بیاورند دیدن کنند و اگر دیدن کردند و خواستند- آدرس بدهند من هم بازدید می آیم.
آری من هم فکر می کنم که هیچکس دشمن نیست مگر ما - بندگان خوب خدا را با خود دشمن می کنیم یا دشمن می پنداریم و یا تلقین می کنیم که دشمن ما هستند تا ما بزرگ تر جلوه کنیم خلاصه اینکه این هم مثل خیلی از صنوف مغازه و یا پاساژ خودش را دارد و فروشنده و مشتری خود را دارد و طبق قانون عرضه و تقاضا اگر ما خریدار نباشیم این مطاع پوسیده شعبده بازان از قیمت دروغین می افتد - همین چند روز پیش در روزنوشت آقای محمد علی ابطحی خبر و عکسی بود که مسلمانانی با ادعا و بسیار هوشمند هنوز عکس صدام را بر در دیوار شهر بالا می زنند و زیر آن تبلیغ می کنند که آری او بزرگ مبارز ضد آمریکائی و شهید این راه بود که فاصله کمی با واقع دارد!
اما این راه بزرگ نمائی و یا وارونه ساختن ها هنوز در دیار نابخردان عرضه می شود زیرا خریدار دارد و اگر فیلمی این بازار را به سوال برده و به چالش بکشد جای تحسین و ترغیب بسیار دارد البته از سوی هوشیاران و عاقلان و خیرخواهان و نه زراندوزان و دغل بازان و حیله گران - تا فرصتی دیگر خدانگهدار همه بندگان خوب خدا در همه جای زمین

-- میرناصر بوذری - بدون مرز ، Apr 25, 2008 در ساعت 02:58 PM

سلام بسیار عالی بود .

سمنیا از چین

-- سونیا ، Apr 29, 2008 در ساعت 02:58 PM

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)