تاریخ انتشار: ۳۰ فروردین ۱۳۸۷ • چاپ کنید    
گفت و گو با مازیار جبرانی، کمدین ایرانی:

بچه های شر محور شرارت

نیک‌آهنگ کوثر

در بازار کمدی، یک ایرانی تازگی‌ها محبوب آمریکایی‌ها شده است. مازیار جبرانی و دوستانش که عبارت «محور شرارت» جرج بوش را عنوان تور کمدی خود قرار داده بودند، به آمریکایی نشان دادند که مردمان کشورهای Axis Of Evil آنقدرها هم وحشتناک و شیطانی نیستند. مازیار این هفته در تورنتو اجرا داشت و چند دقیقه‌ای مهمانش بودیم.

ماز جبرانی، یا مازیار جبرانی، یکی از کمدین‌های معروف ایرانی خارج از کشور است که در آمریکا شهرت زیادی پیدا کرده و با مجموعه کمدی سنترال هم همکاری خود را شروع کرده است.

مازیار، ده سالی است که وارد کار سینما شده و در کنار کار کمدی یا استندآپ کمدی، کار سینمایی جدی هم انجام می‌دهد. از جمله در فیلم‌ مترجم، هم‌بازی شومپن یا نیکول کیدمن بود.

دلیل اصلی که جبرانی در آمریکا به شهرت زیادی رسیده، سخنان بوش بود که ایران را در کنار عراق و کره شمالی به عنوان محور شرارت معرفی کرد و مازیار و دوستانش، تور کمدی «اکسس آو ایول» را راه انداختند.

چند سالی است که مازیار همراه با چند نفر از دوستانش در سراسر آمریکا و اروپا ظاهر می‌شوند و با عنوان گروه محور شرارت، سعی می‌کنند که کارهای طنزی انجام بدهند و در برنامه‌های استندآپ کمدی، نگاه‌های کلیشه‌ای را علیه خاورمیانه‌ای‌ها و اعراب به طنز بکشند.

شنبه گذشته مازیار جبرانی و دوستانش در تاتر پاناسونیک شهر تورنتو برنامه اجرا کردند. من و کلاغ‌ها هم با مازیار گفت ‌وگو کردیم که البته من عملاً زیرآب گفت وگوی کلاغ‌ها را زدم.

Download it Here!

ماز، چطور شد که از کالیفرنیا سر درآوردی؟

بیست سال پیش با فامیل‌هایم به کالیفرنیا رفتیم و من آن‌جا بزرگ شدم دیگر. سانفرانسیسکو بزرگ شدم و الان در لس‌آنجلس هستم و الان هم آمدم پهلوی شما در تورنتو.

خب، مدرسه را هم که بیشترش را در آمریکا بودی و درس خواندی دیگر؟

آره، من از ۶ سالگی آمدم به آمریکا. پس در آمریکا بزرگ شدم. یعنی من ایران فقط کلاس اول را شروع کردم و دیگر وقتی انقلاب شد، آمدیم آمریکا.

فارسی که نخواندی‌؟

نه، فارسی نخواندم. من وقتی آمریکا بودم یک کمی ک این طرف و آن طرف لاس گرفتم. ولی راستش را بخواهید الان نوشتن و خواندنم خیلی خوب نیست.


مازیار جبرانی/ عکس‌هاز از نیک‌آهنگ کوثر، زمانه

بیشتر فارسی را در خانه با مادر و پدر و پدربزرگ‌ صحبت می‌کردیم‌، می‌توانم الان فارسی صحبت کنم و فقط باید نوشتن و خواندنم را یک مقدار بهتر قوی‌تر کنم.

‌تو که گفتی از طرف خانواده پدری آذری هستی، من هیچ لهجه‌ای متوجه نشدم؟

پدرم تبریزی است دیگر. می‌دانید راستش را بخواهید، حیف است که من زبان تبریزی را یاد نگرفتم. چون واقعاً وقتی می‌شنوم خیلی به نظرم می‌آید که زبان شیرینی است. الان فقط بلدم بگویم کیفین یاقچیدی، چخ یاقچیدی، همین.

کار نمایش را از کی شروع کردی؟ به‌جز اینکه جلوی آینه برای خودت تمرین می‌کردی، کی فکر کردی که می‌توانی بیایی و برای مردم اجرا بکنی و چقدر خواستی در کارت، ایرانی بودن را نمایش بدهی؟

از ۱۲ سالگی وقتی مدرسه بودم، یک تاتری بود در همان مدرسه آمریکایی ما، شروع کردم رفتم آدیشن کردم و یک رل گرفتم بازی کردم و دیدم که واقعاً خیلی لذت می‌برم که روی صحنه باشم.

پس از آن وقتی که دبیرستان بودم، دوباره ادامه دادم. وقتی که رفتم دانشگاه، به مادر و پدرم گفتم که من می‌خواهم هنرپیشه بشوم. آن‌ها هم گفتند که به نظر ما می‌آید که شما گفتی که می‌خواهی وکیل بشوی. گفتم نه، هنرپیشه. گفتند نه، تو باید وکیل بشوی.

خلاصه من را راضی کردند که وقتی رفتم دانشگاه، یک چیزی مثل همان وکالت خواندم. البته علوم سیاسی خواندم که بروم دانشکده حقوق و دایم وقتی پیدا می‌کردم یک تاتر بازی می‌کردم.

ولی می‌دیدم که واقعاً برای آینده نمی‌توانم این را به عنوان یک شغل انجام بدهم. ۲۶ سالم بود و در لس‌آنجلس بودم و دلم می‌خواست دنبال این کار بروم و با یک آقایی صحبت می‌کردم که در یک شرکت تبلیغاتی بود.

با او در آن شرکت کار می‌کردم و ایشان یک آقای آمریکایی مسن بود که به من گفت تو که این کار را دوست داری، چرا هیچوقت دنبال آن نرفتی؟ گفتم می‌دانید من فکر می‌کنم در ۳۰ سالگی شاید دنبال آن بروم. گفت بیا با تو کار دارم. من را برد و نشاند در دفترش و گفت ببین من الان شصت و اندی سن دارم.

گفت من وقتی که بیست و اندی سال داشتم، یک کارهایی بود که می‌خواستم انجام بدهم و هیچ‌وقت انجام ندادم. گفت اگر واقعاً می‌خواهی دنبال این کار بروی، از امروز شروع کن.

۲۶ سالم بود و تصمیم گرفتم که دنبال این کار بروم، یعنی ۱۰ سال پیش بود. ولی بیشتر به خاطر اینکه این کار را دوست داشتم و اصلاً فکر نمی‌کردم که مثلا چه اثری روی اجتماع ایرانی می‌گذارد یا مثلا چه اثری روی دنیا می‌گذارد. فقط فکر کردم که من عاشق این کار هستم و می‌خواهم این کار را انجام بدهم.


‌در ابتدا مخاطبان اولی تو چه کسانی بودند‌؟

‌‌اول راستش را بخواهید مخاطبانم بیشتر امریکایی بودند. من در «کمدی ‌ستور» که در لس‌آنجلس یک کلوپ هست که خیلی از اسم‌های بزرگ کمدی آمریکایی، قبلاً از آن‌جا شروع کردند. کسانی مثل دیوید لترمن، جی لنو، رابین ویلیامز و همه آنها در کمدی‌ ستور بودند و یک خانمی است به نام میتزی شور که رییس آن کلوب است.

من در آن‌جا شروع کردم و معمولاً به بچه‌های جوان هم که می‌خواهند کارشان را شروع کنند می‌گویم اگر می‌خواهید این کار را بکنید، باید در هفته مثلاً پنج تا ده بار روی صحنه بروید. دایم باید مطالب جدید بنویسی. من آن‌جا شروع می‌کردم، از کمدی ستور.

کار تبلیغاتم را در روز داشتم، بعد شب‌ها، مثلاً نصف شب، ساعت یک صبح می‌رفتم جلوی هشت نفر هشت تا آمریکایی جوک می‌گفتم. اول‌ها فقط برای مردمان آمریکایی برنامه اجرا می‌کردم و بعد این‌ طرف و آن طرف چندتا ایرانی هم می‌آمدند و بعضی‌ها از خاورمیانه به کلوب می‌آمدند ولی آمده بودند که فقط شو ببینند و نیامده بودند که من را ببینند.

تازگی‌ها در این چند سال اخیر، چون که کارهایم در یک مقدار یوتیوپ قرار گرفت و برنامه‌های ما که رفت در تلویزیون کمدی سنترال در آمریکا، یک مقدار اسم ما شناخته‌تر شده و الان وقتی برنامه می‌گذاریم، حدود ۵۰ درصد اقلاً از ایرانی‌ها هستند.

این برنامه «اکسس آو ایول» را که شروع کردی، خب فکر می‌کنم یک تکانی به برنامه‌ات داد و مخاطب بیشتری هم پیدا کردی. به خاطر یوتیوپ هم خارج از مرزهای آمریکا خوب شناخته شدی. فکر می‌کنی این روند به چه صورت ادامه پیدا می‌کند؟

ببین، این «اکسس آو ایول» دوباره همان میتزی شور، من و این احمد احمد و آرن کیدر را با همدیگر در یک گروه گذاشته بود. آرن کیدر یک فلسطینی است و احمد احمد یک مصری است و همه مال آمریکا و در اینجا بزرگ شدیم. اسم ما را گذاشته بود Arabian Knights (شوالیه‌های عرب).


من هم گفتم ایرانی‌ام عرب نیستم. ولی اسم دیگری پیدا کنید. ما حدود دو سه سال پیش اسم‌مان را عوض کردیم و گذاشتیم اکسس آو ایول که هم مسخره کنیم این اسمی که جرج بوش به ایرانی‌ها و خاورمیانه داده و هم اینکه فکر کردیم که یک اسم خیلی خوبی هست که مردم، می‌خواهند ببینند که این چه برنامه‌ای است.

وقتی این برنامه راه افتاد این اسم هر سه تای ما را برد هم در اجتماع ایرانی‌ها، هم آمریکایی، هم عرب‌ها و همه جا ما را می‌شناختند.

مثلاً خودم همین امسال تنها رفته بودم استرالیا و دو تا شو داشتم و حدود ۲۴۰۰ نفر آمدند. خب، این‌ها در اول از همان یوتیوب شروع شده بود. مردم برنامه را در یوتیوب دیده بودند.

پس این خیلی به ما کمک کرده ولی الان که شما می‌بینید ما به تازگی شروع کرده‌ایم که برنامه را یک مقدار عوض کنیم. مثلاً امشب گذاشتند From The Axis (از محور شرارت). بیشتر می‌خواهیم با اسم‌های خودمان جلو برویم. پس الان به اینجا رسیدیم که وقت آن است که خودمان نام خودمان را بگذاریم.


تو در برنامه‌های مختلف تلویزیونی آمریکایی ظاهر شدی، در سی‌بی‌اس جاهای دیگر. با چه واکنش‌هایی روبرو شدی؟

خب، می‌دانید از اول از ده سال پیش که من برنامه را شروع کردم و تصمیم گرفتم بروم هنرپیشگی و کمدی را به عنوان یک پروفشنال دنبال کنم، خب آدیشن می‌آمد و می‌رفتیم برای یک رل ام وای بی بلو یا ای‌ آر یا برنامه‌های تلویزیونی و سینمایی آمریکایی.

خوشبختانه حدوداً در بیست تا بیست و اندی برنامه، بازی کردم. خب، هر دفعه که یک رلی بازی می‌کنی، شما نمی‌دانی که چه اثری روی کارت دارد. شاید یکی ببینندت و شاید نه، معلوم نیست.

ولی کاری که می‌کنی این کارها را می‌گذاری توی یک دیسک (دی‌وی‌دی) و این دیسک را آماده می‌کنی که اگر یکی بگوید که مثلاً یک رلی داریم که مثلا رل جدی است، خب ماز کمدی جدی هم بازی می‌کند و شما آن دیسک را می‌فرستید و به آن‌ها نشان می‌دهید به کارگردان‌های مختلف که مثلاً می‌خواهند شما را در فیلم بیاورند.

پس این خودش از آن لحاظ به شما کمک می‌کند و درضمن وقتی یکی می‌گوید این، در این فیلم بوده، در آن فیلم بوده، هم رل‌های کمدی بازی کرده، هم رل‌های جدی بازی کردی و در فیلم مترجم با شان پن و نیکول کیدمن همبازی بوده و آن فیلم، خودش یک فیلم جدی است و کسانی که در فیلم هستند اسم‌های بزرگی هستند در هالیوود؛ همه این‌ها به شما کمک می‌کند.

یعنی درحقیقت خودت آینده متفاوتی را داری دنبال می‌کنی. هم کمدی و هم جدی؟

آره، آره. صد‌در‌صد. خود من هم برنامه دارم و تازگی آن را نوشتم. یک فیلمی نوشتم به نام جیمی وست‌وود، امریکن هیرو که مثل یک پلنگ صورتی است، ولی با کاراکتر ایرانی.

دلم می‌خواهد که این فیلم را بگذارم در سینمای آمریکایی و می‌خواهم نشان بدهم، می‌خواهم یکی از اولین شخص‌های مثبت خاورمیانه در سینمای غربی باشد، جیمی وست‌وود و وب سایت هم داریم. جیمی‌وست‌وود دات کام...


با لهجه ایرانی؟

بله، با لهجه ایرانی و در ضمن با دو تا نویسنده یک پروگرام تازگی به سی‌بی‌اس فروختیم که داستان یک ایرانی است که در لس‌آنجلس زندگی می‌کند و کمدی است درست‌ مثل کار همه، ولی ایرانی.

الان سعی می‌کنم این دو تا را پیش ببرم که اگر بتوانیم به صحنه بیاوریم، خیلی خوب می‌شود.

خیلی از برنامه‌هایی که دارید خارج از آمریکا است. یعنی همین الان که در تورنتو برنامه اجرا می‌کنی و در خاورمیانه هم که برنامه اجرا می‌کنی. ایران چه؟

ایران والا متاسفانه فعلاً نشده و خیلی دلم می‌خواهد که ایران بروم و برنامه اجرا بکنم. ولی مطمئن نیستم تیپ کمدی من، آن‌جا مورد قبول واقع شود. خیلی دلم می‌خواهد.

دوستان جوانی از ایران ایمیل می‌فرستند که می‌گویند در یوتیوپ یا یک‌جایی مصاحبه یا برنامه من را دیده‌‌اند. می‌دانم که در ایران تعداد جوانان زیاد است و ایرانی‌های زیادی هم روشنفکر هستند هستند. در ضمن خیلی پیشرفت کرده‌اند.

متاسفانه غرب راجع به ایران، این چیزها را نمی‌داند. به مردم غرب که بگویید ایرانی‌ها یا خاورمیانه، فکر می‌کنند مثلاً همه ما روی شتر سوار هستیم و داریم از یک ده به ده دیگری می‌رویم.

ولی خیلی دلم می‌خواهد که به ایران بروم و اگر یک روزی بتوانم دلم می‌خواهد با چند تا فیلمبردارم بروم که بتوانم این برنامه را فیلم کنیم.

و در آخر این صحبت‌های رییس جمهوری ایران در دانشگاه کلمبیا را شنیدی یا نه؟

خب معلوم است که شنیدم. هروقت یک ایرانی یک کاری می‌کند، مثبت یا منفی باشد؛ می‌شنویم و همه به همه ایمیل می‌فرستیم.

چه احساسی داشتی وقتی گفت ما در ایران مثل آمریکا گی(همجنس‌گرا) نداریم؟

جالب است من داشتم به حرف‌های او گوش می‌دادم. اول حرف‌هایش یک چیزهایی می‌گفت که می‌گفتی خب، موافقم. مثلاً می‌گفت که اگر کشورهای دیگر قرار است برنامه‌ی اتمی داشته باشند خب ما هم باید اجازه داشته باشیم که داشته باشیم. من گفتم خب این حرف او درست است.

بعد گفت که باید به فلسطینی‌ها کمک کنیم که مشکل آنه‌ا حل شود. گفتیم این حرف او هم درست است و بعد گفت در ایران گی نیست. گفتم ای بابا، اولین دوتا حرف‌هایت که درست بود با این حرفی که الان زدی، آن دو تا را هم دیگر پاک کردی.

چون که واقعا خب مسخره است. یعنی می‌دانم که او یک سیاست‌مدار است و شاید نمی‌خواست جواب بدهد. ولی خب باید یک جواب دیگری می‌داد مثلاً شاید می‌گفت که الان وقت آن نیست یا مثلا...

‌‌فکر کردی که همین را در شوی کمدی‌ات یک مقدار با آن بازی کنی یا نه؟

خب نه، ببینید بعضی وقت‌ها یکی یک حرفی می‌زند، یک سیاستمدار احمدی‌نژاد یا بوش؛ سیاست‌مدارها بعضی وقت‌ها حرف‌هایی می‌زنند که انگار خودشان کمدی نوشتند. پس من دیگر نمی‌توانم این را کمدی‌تر بکنم!

نظرهای خوانندگان

در مورد( گی)شاید بهتر بود آقای احمدی نژاد میگفت چنین موضوعی در شرع اسلام نهی شده است بنابراین در ایران رسمیت ندارد.

-- احمد رضا کیانی ، Apr 19, 2008 در ساعت 04:54 PM

Please tell "Maz" that he could , at least , send his programs by DVD to Iran. He has too many fans over here.

-- Alen ، Apr 19, 2008 در ساعت 04:54 PM

خیلی خوشحال می شوم وقتی موفقیت یک ایرانی را می بینم. امیدوارم که روز به روز موفقتر باشی.
اما این مسئله برای من خیلی جالب بود که بالاخره یک نفر ایرانی توانست کاری در مقابل گفته های شرورانه سیاست مداران جنگ طلب امریکا بکند. امیدوارم این گروه با کار کمدی خود هر چه بهتر فرهنگ دوستی ایرانیان را به مردم امریکا نشان بدهند و پلی باشند برای ارتباط این دو ملت که سالهاست بدست حکومتهایشان قطع شده است. من از دور دست هرکسی که برای ارامش و صلح و دوستی بین دو کشور ایران و امریکا تلاش می کند را می بوسم و برای ایشان ارزوی موفقیت دارم.

-- S. M. ُs ، Apr 19, 2008 در ساعت 04:54 PM

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)