تاریخ انتشار: ۲۰ بهمن ۱۳۸۶ • چاپ کنید    
نگاهی به دو فیلم کوتاه ایرانی در جشنواره فیلم گوتنبرگ

«نمی‌دانید چه کیفی دارد!»

مهدی عبدالله‌زاده
mehdi.abdollahzadeh@gmail.com

در حالی که سینمای ایران با چهار فیلم بلند داستانی در جشنواره فیلم گوتنبرگ نتوانست یادآور موفقیت‌های درخشان سالهای گذشته باشد، حضور دو فیلم کوتاه از دو جوان ایرانی مقیم سوئد تحسین‌برانگیز و امیدوار‌کننده بود.

"‌اگر جهنم وجود داشته باشد در آن خواهم سوخت" کاری از پروین یزدانی از دوجهت نوید‌بخش حضور یک هوشمندِ کاربلد در عرصه فیلم کوتاه است. نخست آنکه این فیلم شاید اولین موزیکال کوتاهی باشد که دست‌کم در ده سال گذشته ساخته شده. این را به صرف تاکید بر حافظه و مرور آنچه خود در این مدت دیده‌ام نمی گویم. ورق زدن کاتالوگ بهترین جشنواره‌های فیلم کوتاه همچون کلرمون فران، درسدن و اوبرهاوزن در این ده سال هم گویای همین نکته است. ژانر موزیکال به دلیل ماهیت روایی‌اش اصولا به سختی در قالب فیلم کوتاه می‌گنجد و معمولاً نیازمند طول زمانیِ متعارف برای یک فیلم بلند است. اما هوشمندی در انتخاب موضوع و موقعیت داستان باعث شده تا اولین موزیکال کوتاه توسط یک ایرانی در فستیوال گوتنبرگ خوش بدرخشد.


فیلمِ "‌اگر جهنم وجود داشته باشد در آن خواهم سوخت"

این فیلم ۱۵ دقیقه‌ای که داستانش در یکی از ترامواهای شهر گوتنبرگ اتفاق می‌افتد روایتگر ناگفتنی‌هایی خجالت‌آور است که خیلی از انسانها در ذهن و خلوت خود دارند و در دنیای واقعی هیچ کس نمی‌تواند آنها را با صدای بلند بگوید. اما شخصیت‌های فیلم، بی هیچ پروایی دقیقاً همین کار را می‌کنند. رویکرد جسورانه فیلم و تلفیق این جسارت با یک جور فرم‌گرایی حساب شده که به نوعی اعجاب‌انگیز از سوررئالیسم هم مایه می‌گیرد دیگر نشانه‌ی توانایی فیلمساز است.

در دنیای فیلم، واگن تراموا از دو نیمه تشکیل شده است. نیمه جلو در فضایی رئال واقع شده، اما نیمه عقبی با نورپردازیِ شدید و پر رنگ حال‌وهوایی سوررئال دارد. فیلم با ورود دختر خانمی زیبا به تراموا شروع می‌شود که روی آخرین صندلی نیمه عقبی می‌نشیند. موسیقی شروع می‌شود و او با کلامی آهنگین می‌گوید: "‌من خود ارضایی می‌کنم! نمی‌دانید چه کیفی دارد!..." و در ادامه، چراییِ کارش را برای مسافران دیگر توضیح می‌دهد. چند نفری از نیمه جلو به عقب واگن می‌روند و به او می‌پیوندند. همچون او، هر کدامشان رازی دارند برای افشا. یکی از خوابیدن با زنش ناراضی است و آرزوی همبستری با یک مرد پلیس را در سر دارد، دیگری از رابطه‌ای نامشروع با یک متاهل می‌گوید و آن یکی...

به نوبت رازشان را افشا می‌کنند و ریتم و لحن موسیقی هم همپایه‌ی جابجاییِ شخصیت‌ها و کلامشان عوض می‌شود. منصور تهرانی، ترانه سرا و فیلمساز معروف ایرانی و سازنده ترانه یار دبستانی من هم نقش یکی از آنها را، که البته رازی روزمره و اداری دارد را بازی می‌کند. موسیقی طرب انگیز فیلم، در همخوانی کامل با فضای رها و تم خود ویرانگری در روایت به سر می‌برد. دست آخر، یکی از مسافران که از ابتدا همه اعترافات بقیه را شنیده، بر می‌خیزد و مستأصل و درمانده می‌گوید: من هم مرتکب یک کار خیلی بد شده‌ام، اما آنقدر بد که نمی‌توانم اعتراف کنم. تراموا را سر افکنده ترک می‌کند و فیلم تمام می‌شود.


فیلمِ جدل دوستانه

جدل دوستانه، بر خلاف فیلم قبلی، اثری تلخ و سیاه است. این فیلم که از "مرد تاس بازی" لوک راینهارت" الهام گرفته، به واقع پرسشی فلسفی است در قالب یک بحث و جدل دوستانه. دو دوست برای هر تصمیمی به تاس رجوع می‌کنند یکی از آنها به کلی به جبر و الحاد معتقد است، اما دیگری که برای بازگشت دوباره به سوی دوست‌دختر باردارش مردد است، عاقبت تن به پاسخ تاس نمی‌دهد و با حساب کردن روی کمک الهی نزد او می‌رود...

ارزش نهفته در فیلم کوتاه شهریار لطیف‌زاده، متاثر از روایت بسیار ساده آن است. او به جای روی آوردن به مباحث پیچیده و دیالوگهای فلسفی، از زبانی ساده و موقعیتی ملموس سود می‌جوید، پرسش‌اش را در هیات یک تنش دوستانه طرح می‌کند و در نهایت ما را با یک پایان باز رها می‌گذارد.

رویکرد مذهبی لطیف‌زاده در این فیلم قابل تامل است. او حتی در فرمی که به کار گرفته نیز حضور خدا را به تصویر کشیده. غالب پلان‌های فیلم به گونه‌ای قاب‌بندی شده‌اند که تقریباً تمام نیمه‌ی بالایی هر کادر را آسمان فرا گرفته و زوایای مناسب دوربین هم بی‌آنکه به چشم بیایند، حس وجود یک ناظر مطلق را پدید می‌آورند.

فیلمساز برای القای تلخی و سیاهی فضایی که به تصویر می‌کشد، فیلم را با دوربین وی‌اچ‌اس تصویر برداری کرده است. تصاویرِ دانه‌دار این فرمت کهنه، به ویژه در نور شب کیفیتی به نماهای لانگ شات داده که با هیچ جلوه تصویری امروزین قابل دستیابی نیست.

لطیف‌زاده که به تازگی ساخت یک فیلم بلند را به پایان برده و در یک کشور اروپایی از برترین امکانات فیلمسازی برخوردار است، با این فیلم کوتاه ثابت کرد که می‌شود با دست خالی هم فیلم ساخت، به شرطی که استعدادش را داشته باشی.


در همین زمینه:
حضور پررنگ سینمای ایران در جشنواره گوتنبرگ سوئد

نظرهای خوانندگان

از داستان "‌اگر جهنم وجود داشته باشد در آن خواهم سوخت" که در اینجا توسط آقای عبدالله زاده نقل شده، خیلی خوشم اومد باید دیدنش خیلی کیف داشته باشه. میشه رو اینترنت جایی پیدا کرد و تماشا کرد؟

-- سعید ، Feb 10, 2008 در ساعت 02:25 PM

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)