تاریخ انتشار: ۲۴ مرداد ۱۳۸۶ • چاپ کنید    

شب آخر لوکارنو، «آن سه» و «برنده‌ها و بازنده‌ها»

مهدی عبدالله‌زاده
mehdi.abdollahzadeh@gmail.com

در روز پايانی جشنواره «آن سه» به کارگردانی نقی نعمتی در سه نوبت پیاپی به نمایش در آمد. پرداخت به قصه تلخ سه سرباز فراری که به همراه زنی حامله و بی‌پناه در سرمای کوهستان جان می‌بازند، اگر چه از ویژگی‌های کافی برای کسب جايزه‌ای اصلی بر خوردار نبود، اما توانست به عنوان فيلمی آبرومند، مورد تحسين تماشاگران قرار بگيرد و در نهايت به دريافت جايزه نت پک بسنده کند.


اهدای جایزه نقی نعمتی

اسی، یوسف و داريوش يکی پس از ديگری تصميم می‌گيرند برای فرار از وضعيت موجود و رسيدن به «زندگی بهتر» در میانه بیابانی که نمی‌دانند کجاست، دل به دريا بزنند و سرنوشتشان را عوض کنند. اما سردی و سياهی آن‌ها را در خود فرو می‌کشد..

فيلم در لایه نخست، داستانی ساده، سرراست و البته غم‌افزا دارد. اما مي‌شود در لایه‌های پنهان اثر، رگه‌هايی از تمايل فیلمساز برای بيانِ داستانی با رویکرد تمثیلی يافت. تقسيم جهان فيلم به دو سوی جبر و اختيار از سوی فيلم‌ساز، به چنين تعبیری دامن می زند. جبری که فرمانده نظامی، برف، سرما و مردگی نماینده‌اش هستند، بسيار نیرومندتر از آن است که وقتی آدم‌هايی چون آن سه، از کسوت سرباز بيرون بيايند بتوانند «اختيار» کمک به خود و ديگران را داشته باشند.

در نيمه دوم فيلم، رويارویی آدم‌ها همه از جنس نيکی است. اگر قاچاقچی، زن حامله را رها می‌کند و با تمام دار و ندار او پا به فرار می‌گذارد، هراس از لباس سربازهاست که به چنین کاری وا می‌داردش. اما آدم‌های فيلم؛ سربازها، زن، پیله‌ور و کودکان همراه، همه نیک‌سرشت و سرشار از حسن نيت‌اند. آن چه باعث می‌شود هیچ کس در دنیایی چنین تیره و تار با فرجام خوشی روبرو نشود، تنها همان سردی مرگ‌زایی است که بر آدم‌ها «حاکمیت» دارد. تا این جای کار، فیلم همان قدر تمثیل‌گرا و اشاره‌گر به جامعه و حکومت معاصر ایران است که «جزیره آهنی» محمد رسول‌اف. فقط خدا کند با محدودیت‌هایی که بر آن فیلم روا شد، روبرو نشود.


اما برنده‌ها و بازنده‌ها، فيلم پايانی جشنواره، چندين هزار ايتاليایی‌زبان حاضر در پیاتزا گرانده را به شدت مجذوب خودش کرد. اين مستند که توسط ۱۱ تصويربردار در دو شهر پاريس و رم، هم‌زمان با برگزاری فينال جام جهانی ۲۰۰۶ ميان فرانسه و ايتاليا تصويربرداری شده، رفتار و موقعیت چند گروه تماشاگران مسابقه فوتبال را به طور موازی نشان می‌دهد. خيلی‌ها فيلم را نپسندیدند، با اين وجود، به نظر من فيلم با شجاعت و درایتی مثال‌زدنی به تجربه‌ای کم‌نظير پهلو می‌زند. در کارهای مستندی از اين دست، حضور مصنوعی نابازیگر در برابر دوربين هميشه درد سرساز است. اين دردسر زمانی بيشتر می‌شود که قرار باشد گروهی از آدم‌ها در مقابل يک دوربین زندگی عادی خودشان را بکنند، اما يکی يا چند تای آنها دچار وسوسه دوربين و عرض اندام و خودنمایی شوند. کوالسکی با درایت و پیش‌بينی خاصی که دارد، برای پرهیز از این وضعیت، تمهیدی ظريف به کار مي‌گيرد. او در ۱۵ دقيقه نخست به تمام آدم‌های جلوی دوربين اجازه مي‌دهد هر کاری می‌خواهند، بکنند؛ هر ژستی را که می‌خواهند، بگیرند و اصلا به شدت مصنوعی جلوه کنند. اين اتفّاق باعث می‌شود فيلم شروع تقریباً بدی به خود بگيرد، اما هنوز نيمه اول بازی به نيمه نرسيده، که تمامی آدم‌ها به تدریج دوربين را فراموش می‌کنند، محوِِ بازی فوتبال مي‌شوند و خود واقعی‌شان را، بدونِ آن که بخواهند، نشان می دهند. کوالسکی و فيلمش به خوبی ثابت می‌کنند که در تمام دنيا، تنها يک چيز است که جذابیتش از دوربين بيشتر است: فوتبال!

در حاشیه
-ِبه مناسبت شصتمین سالگرد لوکارنو، آرشیو تلويزيون سوييس، تصاویر جذابی از بازیگران و فیلم‌سازان سال‌های دور و نزديک را در اختيار جشنواره قرار داده بود تا هر شب، چند دقيقه از آن‌ها را به نمایش بگذارد. در يکی از اين تصاویر آرشیوی، ميلانی برای لحظه‌ای به روی پرده بزرگ پیاتزا گرانده ظاهر شد و گفت: «من تهمینه ميلانی هستم، رانندگی می‌کنم و فيلم می‌سازم.» اما زيرنويس اين تصوير، او را نيکی کريمی معرفی کرد!

- جنجال در امر داوری یک بخش اصلی و یکی از بخش‌های فرعی، با شایعاتی در مورد درگیری و اختلاف نظر شدید میان برخی از داوران و مسؤولین جشنواره همراه بود. ترک زودهنگام شماری از داوران و غیبت آن‌ها در مراسم پایانی به این شایعات دامن زد.

- مسؤولان جشنواره‌های دمشق و قاهره، در شب پایانی از تمایل خود برای دعوت از «آن سه» در این دو فستیوال خبر دادند.


مرتبط:
سینمای ایران و لوکارنوی شصت
لوکارنوی آمریکایی
حضور سینمای ایران در شصتمین جشنواره لوکارنو

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)