تاریخ انتشار: ۱۹ مرداد ۱۳۸۶ • چاپ کنید    

سینمای ایران و لوکارنوی شصت

مهدی عبدالله‌زاده
mehdi.abdollahzadeh@gmail.com

در ویترین جايزه‌های بین‌المللی سينماي ايران در موزه سینما، بيش از هر چيز، تعداد قابل توجه یوزپلنگ‌های طلايی، نقره‌ای و برنزی است که توجه را جلب می‌کند. گرايش اين جشنواره به سینمای ایران (که با حضور «ناخدا خورشيد» تقوایی در سال ۱۹۸۶ شروع شد) تا همين يک سال پيش و با یوزپلنگ طلايی سامان سالور برای «چند کيلو خرما برای مراسم تدفین» ادامه داشت و پیامد آن، بيش از ده جايزه پراهميت و افتخارآميز بود.

اما انگار موج بی‌اعتنايی به سينمای ايران در سال جاری، به لوکارنو هم سرايت کرده است. با آن که سينمای ايران در آغاز يک دوره قحطی چند ساله است، پيش‌بينی‌ها بر اين بود کهِ در پی بی‌رغبتی رقبای گردن‌کلفتی چون ونیز و کن و برلين، قلاب لوکارنو راحت‌تر بر دهان همين فيلم‌های موجود بنشیند و حضور آبرومندانه‌ای رقم زده شود . اما به جز فيلم «آن سه» (که می‌گویند فيلم خوبی است) بقيه انتخاب ها بی‌معنی و گاه شرم‌آور است.


هماهنگی مأمورین امنیتی قبل از مراسم اهدای جوایز



«هرات» ساخته سپیده فارسی که در بخش تازه «اين جا و آن جا» به نمايش در آمد، بر خلاف همه شنیده‌ها، فيلمی به شدت نسنجیده، غيرحرفه‌ای و کسالت‌بار بود. يک ویدئوی خانوادگی که اعتراض خيلی از تماشاگران حرفه‌ای را برانگیخت؛ تماشاگرانی که نمايش‌های ویژه را به دقت پیگیری می‌کنند. حضور اثری تا به اين حد ضعيف (که اساساً هيچ نسبتی با سينما ندارد و در خامی مطلق «سر هم بندی» شده) جز نارضایتی مخاطب و بدنامی و آبروريزی برای سینمای ايران (و البته برای جشنواره و فردریک مر) هيچ حاصلی نداشت.

اما يک دخترخانم ايرانی-سوئيسی به نام شيرين مشایخ که در مدرسه فيلم لوزان درس خوانده، در بخش غيررقابتی «یوزپلنگ‌های فردا» فيلمی کوتاه دارد به نام «ارتباط نامشروع» که پايان‌نامه تحصیلی او است. صحنه‌های سکسی بی‌پرده، تکان‌دهنده و عجيب و غريب فيلم، برای تماشاگران هر دو نوبت نمایش آن موضوع اصلی بحث و تبادل نظر بوده است.

روسری آبی خانم بنی اعتماد در بخش «بازگشت به لوکارنو» هم انتخابی بود در کنار هفده فيلم ديگر که جايزه‌ای در سال‌های قبل برده‌اند و ظاهراً هيچ توجيه و معیاری برای انتخاب آن‌ها از ميان بيش از ۱۵۰ فيلم برگزیده در طی ۶۰ دوره جشنواره وجود ندارد.


ماساهیرو کوبایاشی برنده یوزپلنگ طلایی

اما یک کشف ویژه:
در حال مطالعه کاتالوگ قطور جشنواره بودم که لابه‌لای اسامی دست‌اندرکاران فيلمی از مایک لی به نام «لحظات بی‌پناهی» چشمم به يک نام ايرانی برخورد: «بهرام منوچهری» فيلم‌بردار ايرانی ساکن لندن مديريت فيلم‌برداری نخستين فيلم مایک لی را که سال ۱۹۷۱ ساخته شده، بر عهده داشته است. جستجوهای من برای یافتن اطلاعات بيشتری در بارِه اين هنرمند ايرانی بی‌نتيجه بود و ظاهراً اين تنها اثرِ او به عنوانِ فيلم‌بردار است. اين فيلم که در بخش «بازگشت به لوکارنو» به نمایش در می‌آيد، برنده یوز طلایی ۱۹۷۲ است.

اگر کسی از حال و احوال این سینماگر اطلاع دارد، لطفاً به بنده هم خبر دهد. امیدوارم هنوز زنده و سر حال باشد، تا از او بپرسیم بعد از کاری چنین درخشان، چرا در چهار دهه گذشته با سینمای ایران همکاری نکرده است؟

در حاشیه:


لخ کوالسکی کارگردان برنده ها و بازنده ها در جشن پایانی

از حالا همه در انتظار تماشاي فيلمی از لخ کوالسکی با نام «برنده‌ها و بازنده‌ها» هستند که به عنوان فيلم پايانی جشنواره به نمايش در خواهد آمد. موضوع اين مستند پر سر و صدا (که نخستين نمايش جهانی آن در لوکارنو اتفاق می‌افتد) ضربه سر زین‌الدين زیدان به ماتراتزی در دیدار پایانی جام جهانی 2006 است.


پیاتزا گرانده

باران شديد، هفتمین شب نمایش پیاتزا گرانده را متوقف کرد. شدت گرفتن بارش باران در شب هفتم در
ميانه فيلم سوئيسی «آن روز» تماشاگران بی‌پناه و بدون چتر را متفرق کرد. با ادامه بارش در روز و شب هشتم فیلم «پيش‌خدمت» به جای پیاتزا گرانده در سالن پنج هزار نفری «فه وی» به نمايش در آمد.


هو شیاو شین، فيلم‌ساز تایوانی

جايزه یوزپلنگ افتخاری در شب ششم جشنواره به «هو شیاو شین» فيلم‌ساز تایوانی رسيد. اين جايزه برای نخستین بار در سال ۲۰۰۵ به طور مشترک به ویم وندرس و عباس کيارستمی اهدا شده بود و از آن به بعد هر سال به يکی از کارگردانان بنام و مطرح جهان تعلق مي‌گيرد.



مرتبط:
لوکارنوی آمریکایی

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)