خانه > رادیو سیتی > فستيوال فيلم > لوکارنوی آمریکایی | |||
لوکارنوی آمریکاییمهدی عبداللهزادهmehdi.abdollahzadeh@gmail.comراستش با اين نقض غرضهای پی در پی جشنوارههايی مثل لوکارنو و ونیز که سال به سال از هویّت اصلیشان دور ميشوند و تن بنيانگذارانشان را در گور میلرزانند، ديگر نه شوقی برای حضور در اين رخدادهای قديمی سينمایی وجود دارد و نه انگيزهای برای نوشتن در بارِه شان. فستیوالی که قريب به شش دهه شاعرانهها را دستچين ميکرد و هنر را پاس میداشت و سينه چاکان سينمای ناب را سیراب ميکرد، حالا در پی استحاله بزرگترهایش - برلين و ونیز- شده ویترین هالیوود، تا همين جماعت چند هزار نفری دوستدار سينمای متفاوت را افسرده و مايوس روانه خانهشان کند؛ تا کم کم از یادشان برود که فيلمهايی هم هست که وقتی به ميهمانیشان ميروی، بجای دزديدن عقلت، قلبت را از جا میکنند.
وقتی قريب به نيمی از بیست و دو نمایش بخش اصلی پیاتزا گرانده (که عظيمترين سینمای رو باز دنيا و نماد جشنواره است) به آثار آمریکایی تعلق دارد، وقتی به سراغِ هر بخش ديگر که بروی، آمار، آمريکا را در صدر نشانت ميدهد، میمانی که روز ۱۱ آگوست، قرار است در اختتامیه لوکارنو شرکت کنی يا در مراسم اسکار؟! مايه تاسف است که کشورهای بزرگ و صاحب نام سینمای اروپا که در تاريخ سينما و جشنوارههای فیلم سهمی بسيار چشمگیر دارند و هميشه داعیه استقلال هنری و تمایز از جريان اصلی سینمای تجاری را داشتهاند اين سالها چنين در مقابله فیلمهای آمريکایی وا دادهاند. خدا نگذرد از اين مارکو مولر که تخم چنين نگاهی را او در ذهن متاخرانش کاشت. با اين توجيه که «هنری»های سینمای آمريکا را بايد به سبک و سیاق موج نوییهای فرانسه بازشناسی کرد، هم «سلف»های او در لوکارنو به دامن خود باختگی فرو غلطیدند و هم خود او در ونیز. نکته تاسفبارتر اين که همين آثار هم عمدتاُ از بیمايههای سينما آمريکا هستند. مثلا نه آنتونی هاپکینز اين فيلم آخرش «باد مکش» را جای ديگری میتوانست عرضِه کند و نه لوکارنو میتوانست پای هنرمندی در حد و اندازههای او را چنين راحت به جنوب سوئيس بکشاند. یا مثلا فیلم «قتل در مراسم تدفین» فرانک آز یکی از آن کمدیهای یخ و بیمزه با طعم گس انگلیسی بود که با هزار سلام و صلوات، پرده شب پنجم پیاتزا گرانده را از آن خود کرد. در این میان، «اتمام حجت بورن» شاهکار پل گرین گراس، یک اکشن فوقالعاده، با قصهای پخته و روان، فیلمبرداری درجه یک و نوگرا و تدوین بسیار حرفهای، تنها فیلم آبرومندانه آمریکایی تا روز ششم جشنواره بود. قصه جیسون بورن مامور سابق افبیای با بازی مت دیمون آشنا و تکراری ست. اما از چنان پرداخت ماهرانهایِ برخوردار است که در طی بيش از نيمی از زمان روایت نفسها را در سینه حبس ميکند. در اين که فيلم يک اکشن بینظير و خوش ساخت است هيچ ترديدی وجود ندارد اما یکی از آقای فردریک مر رییس جدید جشنواره بپرسد: لوکارنو را به چنین فیلمی چه کار؟
در حاشیه: - فیلم «آن سه» به کارگردانی نقی نعمتی که در بخش سینماگران معاصر جای دارد، از بدترین زمانبندی نمایش برخوردار است. بنابر شیوه مرسوم جشنواره، تمامی فیلمهای بخش مسابقه در طی سه روز متوالی در سه نوبت اکران میشوند. اما هر سه اکران «آن سه» در روز پایانی به نمایش در میآید که سومین اکران، همزمان با مراسم اختتامیه است! یعنی زمانی که هشت هزار نفر در پیاتزا گرانده جمع شدهاند و پرنده در خیابانهای اطراف پر نمیزند چه برسد به سالنهای سینما! - در پایان نمایش مطبوعاتی «باد مکش» فيلم آخر آنتونی هاپکینز هيچکس حتی يک نفر هم دست نزد. فيلم اين «آقای بازیگر» همه را بدجور کلافه کرده بود. - به بهانه درگذشت اینگمار برگمان و به منظور ادای احترام به اين فيلمساز فقید آخرين فيلم او سارا باند که نخستین و آخرين اثر دیجیتالی او بود در يک سانس فوقالعاده در پیاتزا گرانده به نمایش در آمد. قله زابرینسکی، اثر ديگر فیلمساز اهل ايتاليا که او هم به فاصلهای اندک پس از برگمان بدرود حيات گفت با ادای احترام جشنواره به اين کارگردان شبی ديگر در نمایش ميدان بزرگ روی پرده رفت. - فردریک مر که از سال پیش به جای خانم ایرنه بینیاردی به ریاست جشنواره برگزیده شده، با بدعت گزاریهایش امان همه را بریده. مسدود کردن ورودیهای کوچک به پیاتزا گرانده و استفاده از تنها دو ورودی اصلی، خشم و نارضایتی تماشاگرانی که به طور متوسط یک ساعت در صف میایستند را برانگیخته است. هر سال میشد پرسه زنان خود را به میدان رساند، سر کوچه برای دوستی دستی تکان داد؛ لا به لای جمعیت با بغل دستی گپی زد و روی یک صندلی آرام گرفت. اما امسال، یورش برای یافتن صندلی بهتر، به امری عادی بدل شده! باز هم یکی باید پیدا شود به این آقای فردریک بگوید: ارزش دارد برای جلوگیری از ورود حداکثر دویست، سیصد تماشاگر بدون بلیت، هفت هشت هزار تماشاگر مودب بلیت به دست را بهرنجانی؟ |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
|
نظرهای خوانندگان
در مورد تعداد زیاد فیلم های آمریکایی در مقایسه با کشورهای دیگر وقتی می توان قضاوت درستی داشت که نسبت ارسال فیلم ها از کشورهای مختلف و درصد پذیرش را داشته باشیم. طبیعی است اگر اکثریت فیلم های ارسالی از آمریکا بوده اند مسلما تعداد فیلم های آمریکایی پذیرفته شده هم بیشتر است. بهتر بود نویسنده به آمار دقیقی ارجاع می کرد تا نظر ایشان در مورد آمریکایی بودن جشنواره مستند باشد. البته من طرفدار آمریکا و فیلم هایش نیستم ولی طرفدار گزارش مستند و مستدل هستم.
-- سعید ، Aug 8, 2007 در ساعت 02:44 PM