تاریخ انتشار: ۳ تیر ۱۳۸۶ • چاپ کنید    
گزارشی از یک کارگاه فیلم

کیارستمی: سینما یاددادنی نیست

دنیا کامران

"من چیزی ندارم که به شما یاد بدم، و اساسا معتقدم که سینما یاد دادنی نیست و استاد و شاگرد هم در آن معنی پیدا نمی‌کنه."

این چند جمله، شروع کارگاه فیلم‌سازی عباس کیارستمی است که جلسه اول با آن آغاز می‌شود. کلاسها یا کارگاه‌هایی که موسسه‌ فرهنگی هنری کارنامه برگزار می‌کند.


عباس کیارستمی- عکس از Richard Peña

شما به کارگاه فیلمسازی عباس کیارستمی می‌روید تا روزانه 6 ساعت از زمان خود را با یکی از مهم‌ترین، بهترین و جریان‌سازترین کارگردانان تاریخ سینما بگذرانید. پس اگر به دنیال یادگرفتن دکوپاژ کردن، استوری بورد کشیدن، طراحی میزانسن، استفاده از لنزهای مختلف برای القای شرایط متفاوت، زمان و نحوه‌ استفاده از فلاش بک و هزار تکنیک ریز و درشت دیگر در سینما هستید، وقت و پول خود را تلف نکنید و اصلا از کنار این کارگاه هم رد نشوید.

ولی برعکس، اگر خواستار آشنا شدن با اندیشه‌های کیارستمی، نگاه کردن به تمام سوژه‌های دنیا از نگاه او، قرار گرفتن در راهی که منجر به درک بهتر سینمای او می‌شود و شناور شدن در دریای بیکران سخنان نغر و دلنشین او هستید، بهتر از این کارگاه چیزی پیدا نخواهید کرد. شما به این کارگاه می‌روید تا یاد بگیرید که چگونه با امکاناتی که در اختیار دارید فیلم بسازید. چند سال پیش زمانی که سمیرا مخملباف در سخنرانی خود در جشنواره کن از مزایای استفاده از دوربین دیجیتال سخن گفت، از آنجا که همیشه به کیارستمی بی توجه بوده‌ایم، سخن او را هزار بار بین خودمان چرخاندیم که عجب حرفی زده، غافل از آنکه عباس کیارستمی از زمان ساخت فیلم طعم گیلاس از دوربین دیجیتال در کارهایش استفاده می‌کرده است. و اگر بخواهید بفهمید که چرا دوربین دیجیتال، فقط باید روایت کیارستمی را در این خصوص بشنوید.

چرت بزنید

پای صحبت‌های یک مولف نشستن غالبا لذت بخش است و اگر کسی باشد که لابه‌لای حرفهایش شعر بخواند، از شعرهای کلاسیک ایرانی تا هایکوهای ژاپنی، آن وقت آن لذت صدها برابر می شود و تا جایی بیش می‌رود که انگار همه چیز فراموش می‌شود. خودش بود که به ما گفت اگر می‌خواهید فیلم "پنج" را تماشا کنید، بر روی صندلی راحتی بنشینید و اگر هم چرتی زدید، اصلا نگران نباشید. فیلمی که از طرفی در نهایت دقت، ظرافت و مهارت در کار سینما ساخته شده و از طرف دیگر چنان است که در نگاه اول انگار نه انگار که این فیلم کارگردانی داشته است، و به راستی که شاید فیلم "پنج" را بتوان یکی از قله‌های ایده محوری کیارستمی در سینما، مبنی بر حذف کارگردان دانست، گرچه احتمالا خودش به این هم قانع نیست و راه تجربه کردن را با اتکا به ذهن خلاقش همیشه باز می‌بینید. در این

یاد می گیرید که چگونه وظیفه شما دیدن باشد و انتخاب، یاد می‌گیرید که چگونه به کوچکترین چیزها هم دقیق نگاه کنید، چگونه قصه‌های خودتان را تعریف کنید، آنگونه که قرار است ساخته شود. آنگونه که خودتان می‌توانید با امکاناتی که در اختیار دارید بسازیدش. یاد می‌گیرید که می‌شود در فاصله یک هفته یک فیلم کوتاه 5 دقیقه‌ای خوب ساخت. می‌شود فقط حتی در فاصله‌ای بسیار کمتر از این، یعنی در 1 روز فیلمبرداری و بعد فیلم را آماده پخش کرد. یاد می‌گیرید که روح و طبیعت انسان چقدر ارزشمند است و چقدر می‌تواند مورد توجه شما از نگاه‌های متفاوت قرار گیرد.

از درخت تا تاکسی

هر بار که این کارگاه برگزار می‌شود، یک موضوع محوری الگو و راهنمای دانشجویان برای فیلم سازی است. دوره قبلی "فرش" محور اصلی بود اما در دوره اخیر دو موضوع وجود دارد، یکی درخت و دیگری تاکسی. تاکسی موضوعی بوده است که کیارستمی آن را از ژاپن تا نیویورک، و از اسلو تا فرانسه دنبال کرده است و حالا با آن در ایران است و امیدوار است که بتواند بعدها مجموعه‌ای از بهترین فیلم‌هایی را که در کارگاه‌هایش و در کشورهای مختلف ساخته می شود انتخاب کرده و به تهیه کننده یا شرکت پخشی معرفی کند تا منتشر شود. کارگاه در جلسات اول با تعریف قصه‌های دانشجویان با موضوعات درخت و تاکسی سپری می‌شود و کیارستمی نیز پیشنهادهای خود را در خصوص قصه‌های تعریف شده بیان می‌کند.


عباس کیارستمی و مارتین اسکورسیزی در جشنواره فیلم مراکش سال 2005- عکس: خبرگزاری فرانسه

از جلسات سوم و چهارم است که فیلم‌ها ساخته شده و یکی یکی پخش می‌شود و دانشجویان یاد می‌گیرند که الکی برای فیلم‌ها دست نزنند و تشویقش نکنند، بلکه هر چقدر که فیلم را دوست داشته‌اند و از فیلم خوششان آمده، فیلم و سازنده‌اش را تشویق کنند. فیلم‌ها پخش می‌شوند و ابتدا دانشجویان نظرات خود را بیان می‌کنند و بعد خود کیارستمی در خصوص فیلم‌ها نظر می‌دهد. گاهی پیشنهاد می‌دهد که فیلم با اصلاحاتی دوباره ساخته شود . در خلال کارگاه هر از گاهی نیز فیلم‌های برجسته کارگاههایش در دیگر کشورها را برای پخش می‌آورد. البته تمام روال کارگاه چیز ثابتی نیست، چرا که دانشجویانی هستند که برای چندمین بار است که در کارگاه‌های فیلم‌سازی او شرکت می‌کنند و معتقدند که هر دوره با دوره قبل متفاوت است و این هم یک دلیل بیشتر ندارد و آنکه کیارستمی در مقام استاد سینما در کارگاه حاضر نمی‌شود و از چیزی غیر از خودش و دنیایش حرفی نمی‌زند.

او زندگی را به گفتگو می‌گذارد و زندگی چیزی نیست که در قالب ساختاری مشخص بنا شده باشد و بتوان آن را در هر دوره عینا تکرار کرد. شاید اگر فیلم "روزی روزگاری مراکش" و تقابل حضور اسکورسزی و کیارستمی را در آنجا ببینید، بیشتر به این حرف ایمان می‌آورید، آنجا که اسکورسزی، استوری بوردهای فیلم "گاو خشمگین" را با خود آورده است و با حرارت و شوقی مثال زدنی در حال "آموزش" سینماست و کیارستمی بر روی صندلی نشسته است و فقط درباره نگاهش به سینما
"صحبت" می‌کند.

خلاصه آنکه شما در این کارگاه یاد می‌ گیرید که خودتان باشید، فقط خودتان. عباس کیارستمی هم همیشه خودش بوده است. خودش بوده است که خودآموز سینما را یاد گرفته و الان اینجا ایستاده است.

مطالب مربوط:
کیارستمی: وظیفه ما "دیدن" است
روزی روزگاری در مراکش
دوربین را روشن کردم و خوابیدم
جشن تصویر زیر سایه کیارستمی
حافظ "به روایتِ عباسِِ کیارستمی"
شعر را بايد مصرع‌-‌مصرع نوشید

نظرهای خوانندگان

متاسفانه يك مساله در مورد كيارستمي و افراد مانند او در نظر گرفته نمي شوند و آن اينكه چنين كساني به اندازه اي منحصر بفرد هستند كه فقط بايد از كارها و آثار آنها لذت برد و به دنبال يادگيري و جريان سازي و از دست مباحث در ارتباط با آنها نبود. كساني مثل اسكورسيزي هستند كه اين امكان را فراهم مي آورند تا ديگراني هم در عرصه سينما امكان ظهور پيدا كنند و اگر بضاعتي داشته باشند به عنوان فيلم سازاني برجسته ظهور كنند. برخورد با كيارستمي مانند برخورد با يك شاعر است. شاعر ما را دچار حيرت و لذت مي كند. آموزش، كارگاه ، سخنراني و موارد مانند اينها كار شاعر نيست. هرچند دوست داران و مريدان را وسوسه كرده باشد!

-- سعيد جهانيان ، Jun 25, 2007 در ساعت 03:41 PM

man taza ba hen site ashna shodam .rasty mekhastam ya kamy baram dar baray hen site mallomat badahed

-- nabilanil ، Apr 11, 2008 در ساعت 03:41 PM

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)