تاریخ انتشار: ۲۳ بهمن ۱۳۸۵ • چاپ کنید    

قارچ‌های جشنواره‌ای جای فستیوال برلین را تنگ می‌کنند

فهیمه فرسایی

گزارش کامل را اینجا بشنوید.


پنجاه و هفتمین دوره جشنواره جهانی فیلم برلین (برلیناله) روز پنج شنبه، هشتم ماه فوریه سال ۲۰۰۷ در این شهر آغاز شد.

مدیر جشنواره، دیترکوسالیک، با اشاره به این که هر روز در جهان یک فستیوال تازه "از زمین می‌روید"، از این که "اعتبار جهانی" برلیناله ممکن است مخدوش شود، شدیدا ابراز نگرانی کرده است.

جشنواره‌های بانکوک و پوزان (کره جنوبی) در آسیا هر روز اعتبار بیشتری کسب می‌کنند. گذشته از این٬ سه سال است که "جشنواره جهانی فیلم دبی" آن‌طور که مدیر جشنواره می‌گوید به این صحنه "زورآزمایی هنری" پا گذاشته است. کوسالیک در این‌باره می‌گوید: «من می‌دانم که همه جا، مثل مثلا رم و دبی، هنرپیشه‌های صاحب نام را با پول می‌خرند، تا جشنواره‌هایی برای سینماروها برپا کنند. این نکته را اما نباید از نظر دور داشت که جشنواره‌های رقیب ما که با پول زیاد برپا می‌شوند، بیشتر و بیشتر جنبه بازاریابی پیدا کرده‌اند.»

سخنگوی جشنواره جهانی فیلم دبی، کریس پاتون این ادعا را رد می‌کند و می‌گوید: «دست اندرکاران سینمایی در دبی با بلند طبعی مهمان نوازی می‌کنند، ولی دستمزدی پرداخت نمی‌شود.» او استدلال می‌کند «برای این که هنرپیشه‌های مشهورهالیود را متقاعد کرد تا زحمت ۲۳ ساعت پرواز را بر خود هموار کنند، لازم است هزینه پرواز و اقامت آن‌ها را در هتل‌های درجه یک هم تأمین کرد.»

واقعیت این است که ارزش جهانی جشنواره برلیناله، اگرهم چنان به اهدافش ادامه بدهد، در جهان سینما تثبیت شده است. این اهداف نه تنها پشتیبانی از سینمای متعهد و سینماگرانی است که نسل آینده این رشته را می‌سازند، بلکه بازاریابی و گستردن فرش سرخ جلوی پای ستارگان سینما و پرداخت هزینه سفر و اقامت آنان نیزهست.

هنر، عشق و اعتیاد

در مراسم رسمی گشایش برلیناله٬ فیلم La Vie en Rose، اثر کارگردان فرانسوی اولیور داهان (Oliver Dahan) به نمایش در آمد. این فیلم به زندگی پر فرازونشیب خواننده پرآوازه فرانسوی، ادیت پیاف می‌پردازد.

زندگی او در واقع آینه تمام نمای شرایط حاکم بر صحنه موسیقی مردمی و تئاتری فرانسه پس از جنگ جهانی دوم است. پیاف پس از شکست‌های متعدد در سال‌های دهه سی و چهل قرن گذشته، ناگهان در دهه پنجاه "کشف شد" و به اوج موفقیت رسید. او در واقع خاطره زنده فرانسوی‌ها بود وبه آن‌ها زمان "خوش" پیش از جنگ را یاد آوری می‌کرد. کنسرت‌های او در برابر زندانیان جنگی از لحظات فراموش‌نشدنی زندگی و نیز فیلم داهان است. او حتی به برخی از این زندانیان کمک کرد تا از بازداشتگاهشان فرار کنند. فیلم شخصیت برجسته پیاف را از این زاویه که از اعماق اجتماع برخاست و به خاطر هنرش به اوج رسید، نشان می‌دهد. شاید به همین خاطر روزنامه‌ها مرتب درباره عشق و اعتیاد او به مواد مخدر گزارش‌های مفصل به چاپ می‌رساندند.

اولیور داهان به این زندگی ماجراجویانه، در دو وجه روزمرگی و روی صحنه به گونه‌ای یکسان می‌پردازد و از این راه یکدستی اثر و وفاداری خود را به واقعیت ممکن می‌سازد. La Vie en Rose با صحنه‌های پرخرج برگزاری کنسرت‌های پیاف در تئاترهای قدیمی فرانسه، صحنه‌پردازی‌های پرشکوه و با حرکت ماهرانه و مبتکرانه دوربین، به قول ضرب المثلی آلمانی جشنی برای چشم‌هاست!

دیکتاتوری و فوتبال

یکی از فیلم‌های دیدنی که در بخش مسابقه به نمایش درآمد، فیلم آن سالی که پدر و مادرم به مسافرت رفتند O Ano Em Que Meus Pais Sairam De Ferias از کارگردان برازیلیایی، چائو هامبورگر Cao Hamburger است. حوادث این فیلم در سال ۱۹۷۰، سالی که برزیل دستخوش کودتای نظامی شد، اتفاق می‌افتد. در همین سال این کشور رتبه اول را در پایان مسابقات جهانی فوتبال کسب کرد. مآرو، قهرمان فیلم، ۱۲ ساله است و عاشق فوتبال. از آن جا که پدرو مادرش علیه رژیم دیکتاتوری مبارزه می‌کنند و مورد تعقیب قرار می‌گیرند، مجبور به رفتن به "مسافرت" می‌شوند. آن‌ها مآرو را که از این تصمیم ناگهانی ضربه روحی خورده، بدون مشورت با پدربزرگش، به خانه او می‌فرستند. مشکلات مآرو ازوقتی که درمی‌یابد، پدربزرگش فوت کرده و ناچار به سرپرستی دوست او که یهودی متعصبی است، تن در می‌دهد، دو چندان می‌شود. هامبورگر از درهم بافتن تاروپودهای سیاست، فوتبال و زندگی روزمره پسری دوازده ساله که احساس می‌کند، از همه جا رانده شده و تنهاست، فیلمی موثر، تکان‌دهنده، با ارزش‌های عاطفی شدید ساخته است. او با دیدی انسان دوستانه، بدون آن که با احساسات تماشاگر بازی کند، برجلوه‌های پاک و شفاف شخصیت مآرو تاکید می‌کند وقهرمانش را از درگیر شدن با حوادث ماجراجویانه بیرونی (که به سنت سینمای هولیودی تبدیل شده است) باز می‌دارد، تا از راه محکم کردن بافت‌های عاطفی فیلم، تاثیر تصاویر زیبایی‌شناسانه آن را دو چندان کند. کاری که با استادی از عهده آن بر می‌آید. به ویژه بازی تحسین برانگیز پسر جوان مآرو، به او در این امر یاری می‌دهد. این فیلم بی‌تردید از بهترین فیلم‌های جشنواره است.

برنامه‌ای پر و پیمان

روی هم رفته در برلیناله حدود ۳۷۰ فیلم از ۵۰ کشور، در واحدهای مسابقه، چشم‌اندازPanorama ، فوروم٬‌ دورنمای سینمای آلمان، نسل‌ها، نگاهی به گذشته، قدردانی، فیلم کوتاه و چند بخش دیگر نشان داده می‌شوند.

در بخش پانوراما (چشم انداز) که حدود ۵۰ فیلم ارائه می‌دهد، ۱۷ فیلم سینمایی در "قسمت اصلی"، ۱۶ فیلم در واحد "چشم‌انداز ویژه" و ۱۷ فیلم مستند نشان داده می‌شوند. تا به حال این بخش، واحد دیگری را هم با عنوان "پانوراما ـ فیلم کوتاه" در بر می‌گرفت که امسال به صورت "مسابقه فیلم کوتاه" در آمده است.

حضور کشورهای فرانسه، آلمان و کره جنوبی به ویژه در برلیناله چشم گیراست. سینمای مستقل آمریکا با تنوع و جسارت در انتخاب و به تصویر کشیدن موضوعات انتقادی دوباره به صحنه برلیناله برگشته است. کشورهای اروپای میانه و شرقی با پنج فیلم سینمایی ـ دو فیلم از مجارستان ـ جلوه‌های خاصی از سینمای این کشورها را ارائه می‌دهند. با این کار برلیناله نشان می‌دهد که هنوز به هدف سنتی خود، یعنی عمل کردن به عنوان پلی فرهنگی ـ سیاسی بین شرق و غرب، وفادار مانده است. هنرپیشه‌هایی مثل جنیفر لوپز، کلینت استوود، روبرت دو نیرو، ژرارد دوپاردیو، مات دامون، کیت بلانشت، یودی دنچ و آنتونیو باندرآس، با حضور خود و رد شدن از روی فرش سرخ، به اعتبار تردیدناپذیر برلیناله به عنوان یکی از "سه بانوی عظیم‌الشان جهان سینما" در کنار جشنواره‌های ونیز و کان جلوه‌ای دیگر می‌بخشند.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)