خانه > رادیو سیتی > هفت هنر > شرق و غرب در آمستردام | |||
شرق و غرب در آمسترداممانی پارسادیشب در یکی از کوچههای آمستردام چراغی روشن بود و از بیرون پنجره میتوانستید جمعی ایرانی و هلندی را ببینید که با هم نشسته و بر روی مسئله شرق و غرب هماندیشی میکردند. چیزی که در وهله اول آنها را در آنجا دور هم گرد آورده بود نمایش فیلمی کمیاب به نام "نامههایی از ایران" بود. فیلمی ۳۳ دقیقهای ساخته فیلمساز و بازیگر ایرانی نظام منوچهری. "نامههایی از ایران" که در سال ۲۰۰۴ ساخته شده از آنجا که زندگی شهری و واقعی اکثریت ایرانیان را به تصویر میکشد و نه زندگی مردمانی کوهنشین و صحرانشین بسیار سخت توانسته به جامعه سینمایی و فستیوالی غرب راه پیدا کند و به گفته سازنده این فیلم "غرب این فیلم را نمیخواهد". این فیلم با اینکه در مرکز فرهنگ معاصر بارسلون به روی اکران رفته ودر لسآنجلس و رم هم نمایش داده شده و مورد توصیه نقادان سینمایی نیز بوده ولی انتخابکنندگان آمریکایی و بعضاً اروپایی اکثریت جشنوارهها از پذیرش آن به دلایلی خودداری میکنند. "نامههایی از ایران" درباره جُستن هویتی گمشده است. این فیلم، فیلمی شخصی است. نظام منوچهری که پس از ۲۵ سال زندگی در آمریکا به ایران بازگشته در این فیلم به دنبال خاطراتش میگردد. در صحنههای آن مشاهدات امروزی او در ایران با پسنگاههایی به گذشته درهم میآمیزد و دوربین او بر روی نمودهایی از تضادهای اجتماعی حاکم دقیق میشود. دختر او نیز که در آمریکا پرورش یافته میتواند از طریق این فیلم با گذشته خود ارتباط برقرار کند. نظام منوچهری در گفتگویی اختصاصی با رادیو زمانه درباره فیلم خود و انگیزههای ساخت آن بیشتر توضیح میدهد: هویت پس از نمایش فیلم، مناظرهای با عنوان «خاورشناسی در تقابل با غربیشدن» که از سوی شهربانو (شاری) پارسیپور مدیر هنری نگارخانه دِلِوانته آمستردام ترتیب یافته بود با مشارکت چهار تن برگزار شد. شرکتکنندگان عبارت بودند از شروین نکویی، نویسنده و جامعه شناس ایرانی مقیم هلند، مریوان کانی، پژوهشگر علوم سیاسی و مسائل دین و مدرنیته از عراقیان ساکن هلند، روبرت وُلترینگ، عربشناس هلندی و سردبیر مجله زمزم و نظام منوچهری. مجری برنامه، شاری، که فعالیت زیادی نیز در زمینه موزیک تلفیقی و پخش و ارائه آن در هلند دارد موضوع غربیشدگی و هویت را با مثالی از عرصه موسیقی آغاز میکند و از خود میپرسد که چرا موزیک پاپ اصیل ایرانی در دیسکوهای غرب و یا مراسم جهانی قابل ارائه نیست. او مثالی میزند از ملاقاتش با شخصی ایرانیتبار از هند که کوشیده است موسیقی ایرانی را در قالبی غربی و جهانی ریخته و به ارائه آن به دیگر ملل بپردازد ولی زمانی که شاری همان موسیقی را در خود ایران به سمع هموطنانش میرساند هیچکس نمیتواند حتی تشخیص بدهد که این موسیقی ارتباطی با ایران دارد. پرسشی که اینجا پیش میآید اینست که پس هویت این موسیقی جدید چیست. اگر ایرانی نیست پس چیست؟ شاری ادامه میدهد: "در ایران شاهد این بودم که همه هنرمندان از طریق آثار خود، هر یک به شیوهای دیگر، یکصدا یک پرسش را پیش میکشند و اینکه هویت ما چیست؟ ایشان نگران از دست رفتن هویت خود هستند. یک نگرانی ناشی از فشار فرهنگی غرب و بعضاً فشار فرهنگی قدرت حاکم. مریوان کانی در این رابطه چنین پاسخ میدهد که: "علت این است که داشتن یک هویت مشخص و ثابت زندگی را راحتتر میکند. برای نمونه اگر کسی هویت خود را مسلمان میداند و تعریفی روشن از آن دارد زندگی و فکر او از این نظر آسوده است و نیازی به تحلیل و هویتجویی ندارد". شروین نکویی در این رابطه معتقد است: "شخص یا گروهی که با فرهنگی نو مواجه شده و به خاطر تعامل مداوم با فرهنگی دیگر از اصل خود دور شده پس از چندی، تلاش به بازگشت میکند. اما در عمل این روند تنها نام بازگشت بخود میگیرد و عملاً چیزی نیست بجز ساختن یک فرهنگ و هویت جدید و تلفیقی. اگر به جریان اسلامگرایی و بنیاد نهادن جمهوری اسلامی در ایران بنگریم مشاهده میکنیم با اینکه سخن از بازگشت به فرهنگ اصیل اسلامی بر سر زبانها است ولی خود مفهوم جمهوری که در عبارت جمهوری اسلامی بکار رفته یک مفهوم غربی است". مریوان کانی نیز در این رابطه میافزاید: "نه تنها مفهوم جمهوری، بلکه انتخابات، پارلمان و بیشتر نهادهای همین جنبشهایی که نام "بازگشت" بر خود دارند مفاهیمی غربی و "غیر بازگشتی" هستند". از دید نکویی همین روند را میتوان در میان مهاجران نیز مشاهده کرد. نسل سوم خاورمیانهایهای مقیم اروپا معمولاً خواهان "بازگشت هویتی" میشوند ولی چون نمیتوانند هویت تلفیقی و غربیشده خود یعنی ماهیت خود را به کناری بنهند معمولاً ناخودآگاه هویتی جدید ایجاد میکنند و با کتمان حقایق، به آن برچسب "فرهنگ اصیل خودی" و "جریان بازگشت" میچسبانند در حالیکه این روندی است رو به جلو و نه بازگشتی. نظام منوچهری در این رابطه معتقد است که بایستی فرهنگ خودی را ساخت و پرداخت. او میگوید: برای نمونه بسیاری از ایرانیانی که به غرب نرفتهاند تصور میکنند که پاسخ، غرب است و هویت برتر را بایستی در غرب جست. ما که در غرب بوده و زندگی کردهایم میبینیم که این پاسخ نیست و بایستی فرهنگی به سبک و شیوه خود درست کرد. برای شکلدهی به این فرهنگ خودی هم نیازی نیست که همواره به انتقادات غربیان بنگریم و برای هویتیابی به نقد و نظر ایشان وابسته بشویم. سؤال شاری از روبرت ولترینگ که پایاننامه خود را در زمینه "شکلگیری وجهه غرب در مصر" نگاشته است به مسائل هویتی مصر و وجهه غرب در آن کشور برمیگردد. مطابق نظر آقای ولترینگ وجهه غرب در مصر بسیار دچار مشکل است. او میگوید: در مورد غرب در کلیتِ خود در آنجا همیشه بد و منفی صحبت میشود و غرب را به عنوان چیزی منفی میشناسند ولی زمانی که در مورد هر یک از کشورهای غربی بطور مجزا صحبت میشود میبینیم که در مورد بسیاری از آنها وجهههایی مثبت وجود دارد که با آن وجهه کلی همخوانی ندارد. مردم عرب همچنین میان آمریکا و اروپا فرق قائلند. ایشان آمریکا را مظهر شیطان دانسته ولی اروپا را به عنوان یک میانجی قلمداد میکنند که روزی بایستی مانند سپری میان شیطان و جهان عرب قرار گیرد. ولترینگ در ادامه از منحصر بفرد بودن تجربه جمهوری اسلامی در ایران صحبت میکند و فرقی بسیار بسیار زیاد میان اعراب و ایرانیان میبیند. گروهی از حضار هلندی نیز حرف او را تأکید کرده و بر این فرق و تمایز تأکید میکنند. آقای ولترینگ از اینکه میشنود ایرانیان با مسئله هویت و هویتجویی سرگرم و در کلنجار هستند ابراز تعجب میکند. وی چنین گمانی در مورد ایران نمیکرد. پرسش دیگر شاری از او در مورد وجهه ایران نزد اعراب است و پاسخ این بود که: عربها اسلامگرایی ایران را دوست دارند و از آن قدردانی میکنند ولی شیعه بودن آن را نه. شرقشناسی موضوع دوم این مناظره یعنی مسئله خاورشناسی با سؤالی از آقای ولترینگ در خصوص ارائه یک تعریف از علم خاورشناسی آغاز شد که به تشخیص او خاورشناسی همواره در خدمت سیاست بوده و جنبه رمانتیکی که در آغاز داشته به منظور دستاویزی برای انتقاد غربیان از جوامع صنعتی خودشان عمل میکردهاست. نظر شروین نکویی در این رابطه اینست که شرقشناسی و اجزائش (از جمله جنبه استعماری، علمی، سیاسی و غیره) در طول زمان تغییری نکردهاند بلکه تکیه و برجستگی برخی اجزائش تغییراتی داشتهاست. مریوان کانی بر این باور است که خاورشناسی بخشی است از پروژه مدرنیته و خاورشناسان در اینکه شرق و غرب را از اصل و وجود جدا و متضاد میدانند در اشتباهند. این برنامه بخشی بود از مجموعه برنامه های فرهنگی هنری رنگ ایران، که عکس و اسلایدهایی از کارهای هنگامه گلستان و نیوشا توکلیان و سنگنگارههایی از هنرمند ایرانی ساکن هلند، رضا شلیله، نیز آن را همراهی میکرد. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
|