رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۴ آذر ۱۳۸۸
به وبلاگ من هم سر بزن

مجید توکلی تحقیر نشد؛ تکثیر شد

لیدا حسینی‌نژاد
lida@radiozamaneh.com

مجید توکلی از فعالان دانشجویی و دانشجوی دانشگاه امیرکبیر ۱۶ آذر، روز دانشجو، بازداشت شد. سایت «هرانا» در مورد نحوه‌ی بازداشت او می‌نویسد:

Download it Here!

«مجید توکلی روز گذشته در دانشگاه امیرکبیر هنگامی که همراه دیگر دانشجویان قصد خروج از دانشگاه را از در حافظ داشت، توسط مامورانی که در یک خودروی ون سفید بدون پلاک و یک پژوه ۴۰۵ پلاک دولتی منتظرش بودند بازداشت شد.

ماموران امنیتی در هنگام بازداشت آقای توکلی در محدوده چهارراه کالج او را به شدت مورد ضرب و شتم قرار دادند. ضرب و شتم این فعال دانشجویی به حدی بوده که عابران و رهگذاران را شوکه کرده است.

شاهدان عینی به این مجموعه گفته‌اند که بعد از سخنرانی توکلی در دانشگاه امیرکبیر، تعدادی از دانشجویان قصد همراهی او را از دانشگاه داشتند که با کمک دانشجویان و مردم توکلی کاپشن تیره‌ی خودش را با یک کاپشن کرم‌ رنگ عوض کرد و همراه چند فعال دانشجویی دیگر از دانشگاه خارج شد و به سمت چهارراه کالج حرکت کرد.»

در خصوص بازداشت مجید توکلی از فعالان جنبش دانشجویی وبلاگ نویسان زیادی در وبلاگ‌های‌شان نوشته‌اند.

مثلا «علیرضا فیروزی» در مورد مجید توکلی مطلبی دارد که در آن مطلب ابتدا خاطره‌ای را در مورد آخرین دیدارش با مجید، یعنی ۳۰ اردیبهشت در سلولش در بند ۲۴۰ تعریف می‌کند و بعد هم از آزادی او می‌گوید که «پس از آزادیش مستقیم به پلی‌ تکنیک رفت و در جمع دانشجویان همراه با مهدی کروبی حاضر شد.»

علیرضا فیروزی می‌گوید:

«او به پلی تکنیک رفت که بگوید خانه‌اش دانشگاه است و باید در دانشگاه باشد و دیروز هم، یعنی ۱۶ آذر، در خانه‌اش بازداشت شد. تنها به این جرم که حتی اجازه‌ ندارد روز خودش، یعنی روز دانشجو را در خانه و مأمن‌اش باشد. او ادامه می‌دهد، می‌دانم که بازهم بیرون می‌آید و بازهم به خانه‌اش می‌رود. نه او، که هیچ دانشجویی خانه‌ی خودش را رها نمی‌کند.»


اما سایت خبرگزاری فارس در مورد چگونگی دستگیری مجید توکلی داستان دیگری را نوشته است. در این سایت آمده است که «لیدر اصلی اغتشاشات دانشگاه صنعتی امیرکبیر که قصد داشت با لباس زنانه از دانشگاه بگریزد، توسط نیروهای انتظامی دستگیر شد» و چندین عکس با حجاب و پوشش زنانه هم از او منتشر کرد.

این نوع خبری که از دستگیری مجید توکلی در سایت خبرگزاری فارس و همین طور کیهان منتشر شده، واکنش بسیاری از وبلاگ نویسان را برانگیخته و مطالب زیادی را در وبلاگستان می‌توانید در این مورد بخوانید.

بعضی از وبلاگ نویسان معتقدند به عکس‌هایی که از مجید توکلی در سایت فارس منتشر شده است، نمی‌شود اعتماد کرد.

مثلاً «آرش سیگارچی» یکی از وبلاگ‌ نویسانی است که به این عکس‌ها اعتمادی ندارد و عکس دیگری را از مجید توکلی در وبلاگش گذاشته و نوشته است:

«دوست ندارم بیش از این عکسی که گذاشتم، عکسی از مجید بگذارم. نه این که مجید سرشکسته شود و آبرویش برود، برای این که او بیشتر از این‌ها عزت دارد که بواسطه‌ی دروغگویی‌های فارس آبرویش برود.»

آرش سیگارچی در ادامه مطلبش در «پنجره التهاب» از نگاه دیگری در مورد این مسأله می‌نویسد. او می‌گوید:

«بله مجید توکلی با لباس زنانه داشت فرار می کرد ، و شما گرفیدش. چرا فرار؟ از چه؟ مگر او جنایتکار است؟ مگر خلافکار است؟ مگر چه کرده؟ پس کجاست آن انتقاد پذیری تان...

مجید جز آن‌چه واقعیت است نگفت وقتی فریاد زد: "امروز اینجاییم تا اعتراض‌مان را بر سر همه مستبدان و مستکبران جامعه و در راس آن‌ها آقای خامنه‌ای فریاد بزنیم."

آقایان کودتاگر ، لطفا برای من روشن کنید، چرا مجید باید فرار نکند؟ آیا مگر کم بلا سرش آوردید در آن یک‌سال و اندی که دست تان بود.»


رسانه‌های حامی دولت با انتشار این تصویر، ادعا کردند مجید توکلی هنگام دستگیری پوششی زنانه داشته است

آرش سیگارچی در پایان می‌نویسد:

«مجید ما سربلند است، حتی اگر عکس او را با روسری بسازید و در لباس زنانه. اول اینکه زنان جنبش سبز ما کم از مردان ندارند که لباس‌شان را تحقیر بدانیم. ثانیا، اگر مجید با لباس زنانه گریخته، برای عزتی بوده که در دانشگاه فریاد زده و از دیو ولی فقیه‌تان انتقاد کرده و می‌خواسته این حنجره باز آزاد باشد و فریاد بزند.»

همین طور مرتضی اصلاحچی در وبلاگش «کورسو» مطلبی در مورد مراسم روز دانشجو منتشر کرده و در پی‌نوشت این مطلب در خصوص مجید توکلی و بازداشت او نوشته است:

«اگر خبر بازداشت مجید توکلی، در حالی که قصد داشته با لباس زنانه فرار کند، درست باشد و مجید واقعا چنین کاری کرده باشد، کاملاً حق دارد. چون دوستان لباس شخصی جدیدا دانشجو شده آن‌قدر ترسناک‌اند که من برای رهایی از دست آ‌ن‌ها حاضرم به مار غاشیه پناه ببرم. لباس زنانه که جای خود دارد.»

«مسیح علی‌نژاد» هم مانند وبلاگ نویس‌های قبل معتقد است که «اگر فرض را براین بگذاریم که خبرها درست باشند و ترس دانشجو را ناگزیر به فرار کرده، کجای این ترس بالیدن دارد که دولتی هراس ملتش را به نمایش عمومی می‌گذارد؟!»

اما نکته‌ی دیگری که مسیح علی‌نژاد به آن اشاره می‌کند، داستانی است در مورد یک مرد ژاپنی که در اوایل انقلاب روزی با همسرش به یک رستوران می‌رود و آن‌جا از همسرش می‌خواهند که روسری سرش کند و یک روسری هم در اختیار او می‌گذارند.

مرد ژاپنی هم از آن‌ها تقاضای یک روسری اضافه می‌کند و می‌گوید، اگر همسر من مجبور است کاری را برخلاف میل خودش انجام دهد، من هم وظیفه‌ی خودم می‌دانم که با او همراهی کنم. مسیح پس از اشاره به این داستان و جدا از صحت و سقم این داستان و نیز داستان مجید توکلی می‌نویسد:

«تردید ندارم طرفداران جنبش اعتراضی ایران و منادین آزادی خوب می‌دانند، آن‌چه موجب حقارت مجید توکلی شده لباس زنانه نیست، بلکه اجبار او و انتشار عکس‌های او نوعی کوبیدن بر طبل تحقیر است که این چیز جدیدی نیست.»

مسیح علی‌نژاد می‌نویسد:

«بخش‌های چشم‌گیری از زنان ایران هیچ اعتقادی به حجاب و پوشش اجباری ندارند و سال‌هاست که با اجبار روسری و حتی گاهی چادر سر می‌کنند. براین اساس به گمانم قصه‌ی مجید توکلی و عکس‌هایش قصه‌ی حقارت بخش‌هایی از زنان سرزمین من است.»

اما پس از انتشار این خبر در سایت‌های فارس و کیهان و انتشار عکس‌هایی از مجید توکلی در سایت فارس با پوشش زنانه، پوستری در حمایت از مجید توکلی در اینترنت منتشر شد که در آن عکسی از مردی دیده می‌شود که حجابی بر سرش است، که همین پوستر موجب شده است پسران و مردان زیادی از خودشان عکسی با حجاب بگیرند و در اینترنت منتشر کنند و همبستگی خودشان را با مجید توکلی و همین‌طور زنان ایرانی نشان دهند.


عکس از گرین آرت

وبلاگ «زنانه‌ها» در مورد عکس‌های منتشر شده در فیس بوک می‌نویسد:

«شاید باید این مسأله پیش می‌آمد. شاید آن‌چه بر مجید توکلی روا داشته‌اند لازم بود تا مردان مبارز ما را به مسأله‌ی زنان و تحقیری که رژیم و جامعه به آن‌ها روا می‌دارد متوجه کند. امروز این عکس‌ها را در فیس بوک دیدم. عمدتاً نه به دلیل اعتراض به تحقیر زنان، بلکه به دلیل اعتراض به تحقیر مجید توکلی دست به این حرکت اعتراضی زدند. ولی من این برخورد را بازهم قدم بزرگی به جلو می‌دانم.»

انتشار این خبر و عکس ها در مورد مجید توکلی از سوی خبرگزاری فارس بحث دیگری را در میان وبلاگ نویسان باز کرده است.

مسیح علی‌نژاد درمطلب دیگری که در وبلاگش در خصوص مجید توکلی نوشته است، به مسأله‌ی حجاب اجباری اشاره می‌کند و می‌نویسد:

«اجبار همیشه تحقیرآمیز است. چه اجبار به اعتراف گرفتن از زندانیان و چه اجبار به پوشاندن لباس زنانه یا مردانه به تن زندانیان.


اما آن‌چه دشواری این سرشکستگی را برای زندانی‌ها آسان می‌کند، همراهی مجازی و حقیقی کسانی است که بیرون از زندان به اختیار و اراده‌ی خودشان با در بندان همراه می‌شوند تا نمایش دل‌آزار نهادهای بیمار امنیتی را خنثی کنند.»

او در ادامه می‌نویسد:

«باورم نبود این همه مردانی که به موفقیت‌های چشم‌گیرشان در حوزه‌های مختلف تخصصی‌شان دست یافته‌اند، در همراهی با مجید لباس زنانه به تن کنند، تا هم‌پا و هم‌صدای جنبش دانشجویی ایران فریاد بزنند: تمامی دانشجویان در بند استبداد افتخار جنبش دانشجویی هستند. چه با لباس زنانه، چه با لباس مردانه. دیدن عکس مردان سرزمین‌ام در این جنبش نمادین اعتراض به اجبار غرروآفرین است.»


مسیح علی‌نژاد یادآوری می‌کند که «در تمامی این عکس‌ها به نظر نمی‌رسد کسی حجاب اختیاری را به طعنه گرفته باشد، چه در این سال‌های سخت شاید نخستین‌بار است که در خیابانهای تهران و هرجای دنیا دردهای مشترک ایرانیان را گردهم آورده است. این بار همگی در کنار هم می‌ایستند و آزادی را فریاد می‌زنند. براین اساس در کنار دفاع از مجید توکلی این شعار ساده هم به چشم می‌آید: اجبار تحقیر است و نه پوشش و حجاب!»

اما بسیاری وبلاگ «علیرضا رضایی» را با مطالب طنزش می‌شناسند. علیرضا رضایی هم در مورد مجید توکلی و بازداشت او نوشته است؛ اما این‌بار نه به طنز. او می‌نویسد:

«من طنزنویسم. اما واقعاً کدامیک از رفقا می‌خواهند که به ماجرای تو بخندند. هیچ‌کدام‌شان!»

علیرضا رضایی خطاب به مجید توکلی می‌نویسد:

«چرا باید تو این همه هزینه بدهی؟ اخراج از دانشگاه و درست بس نبود که یک‌سال و سه ماه زندان رفتی؟! این بس نبود که باز حدود چهارماه دیگر زندانت کردند. حالا که می‌بینند هرجا را ببندند تو از جای دیگری سردرمی‌آوری، برداشتند چادر سرت کردند. این هزینه‌ها را برای کی می‌دهی؟ به تو می‌گویم اگر برای ماست، نکن!»

این وبلاگنویس در ادامه می‌نویسد:

«وقتی حس می‌کنم که این بار تو را به این راحتی‌ها رها نمی‌کنند، تنم می‌لرزد. اگر می‌خواستند رها بشوی، هرگز با تو این چنین نمی‌کردند. حتی تصور این که الان چه بر تو می‌رود، مو به تنم راست می‌کند.»

در کنار وبلاگ‌هایی که ذکر آن رفت، وبلاگ‌های پرشمار دیگری هم هستند که به این موضوع پرداختند. مثل مجتبی سمیع‌نژاد که در «قمار عاشقانه» پس از اشاره به بازداشت‌های طولانی چندین‌باره‌ی مجید توکلی در وبلاگش از ترس مجید هنگام فرار می‌نویسد که در خبرگزاری‌های فارس و کیهان به آن اشاره شده است.

اما مجتبی سمیعی‌نژاد معتقد است «آن کسی می‌ترسد که امروز پرده‌ای به اندازه‌ی تمام دانشگاه تهران روی سر تمام نیروهایش کشیده بود. آن کسی می‌ترسد که پشت پرده کارهایش را انجام می‌دهد.»

و یا علی معظمی در وبلاگش «این جا و اکنون» هم، در مورد نوع خبر منتشر شده در سایت فارس می‌نویسد:

«این آدم‌ها با نشان‌دادن عکس مجید در لباس زنانه می‌خواهند او را پیش چه کسی تحقیر کنند؟ مگر نشنیده‌اند که دانشجویان برابری زن و مرد را فریاد می‌کنند؟نفهمیده‌اند که زنان فخر این جنبش‌اند؟ عکس‌های ترانه‌ی موسوی را در ۱۶ آذر در دست دانشجویان ندیده‌اند؟

گیرم که همه این‌ها را نمی‌فهمند. گیرم که نمی‌فهمند در این چند ماه، بسیاری از ما که زن نبودیم، به هم‌قدم شدن با زنان - با چادر و بی‌‌چادری - افتخار کردیم...

(اما آیا) نمی‌دانند که تحقیر لباس زنانه و مشخص‌تر، گفتن این که چادر زنانه پوشیدن نشانه‌ی ترس است، تحقیر همان زنانی است که با آن‌ها به دانشگاه هم می‌آیند؟...


یا این که می‌دانند و باکشان نیست. می‌دانند و از بابت این که به زنان همراهشان بگویند که به آن‌ها چطور نگاه می‌کنند هم پروایی ندارند.»

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

aks majid ra hame ja chaap mikonim rooyeh pirahan rooyeh divar hayeh sahr rooyeh ghalbeman

-- morteza ، Dec 15, 2009 در ساعت 02:30 PM