رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۵ تیر ۱۳۸۷
فلاشر ـ برنامه پنجاه و هفتم

«من اگر خدا بودم»

لیدا حسینی‌نژاد

در فلاشر پنجاه و هفتم، نظر وبلاگ «پایتختستان» را درباره‌ی حرف‌های مهدی چمران می‌خوانیم. در ادامه به وبلاگ اوهام را مرور می‌کنیم که به حاشیه‌ی مطبی منتجب‌نیا در روزنامه‌ی اعتماد ملی پرداخته است. در پایان هم به بازی جدید وبلاگستان نگاهی می‌اندازیم.

Download it Here!

هشدار رییس شورای شهر تهران به شهردار رم

مهدی چمران‌، رییس شورای شهر تهران در جلسه اخیر شورای شهر به برخی اخبار پیرامون تصمیم شهردار رم به نامگذاری یکی از خیابان‌های رم به نام ۱۸ تیر اشاره کرد و گفت‌: «اگر شهرداری رم این عمل را انجام بدهد‌، ‌ما هم اسم خیابون ایتالیا را عوض می‌کنیم.»

این مطلب را در وبلاگ محمدرضا نوریان «پایتختستان» می‌خوانیم که ادامه می‌دهد:

«گفته می‌شود تصمیم شهردار رم به نام‌گذاری یکی خیابان‌های پایتخت ایتالیا به نام ۱۸ تیر از نتایج سفر احمدی‌نژاد به رم در ماه گذشته است.
همچنین در راستای پاسخگویی به این اقدام ننگین شهردار مستکبر رم‌ و ... پیشنهاد می‌شود تا نام خیابان ایتالیا به یکی از نام‌های زیر تغییر یابد‌.

۱- مافیا، در راستای سیاست‌های مافیا افشا‌کن دولت
۲- آنجلینا جولی؛ در راستای حمایت از هنر سینما‌، صلح و...

۳- پائولو مالدینی، در راستای حمایت از رضا شاهرودی و مبارزه با نژادپرستی

۴- یوونتوس‌، آث میلان یا اینتر میلان ‌در راستای حمایت از فوتبال

۵‌- موسیلینی‌، در راستای افشای ماهیت ایتالیایی‌ها...

۶‌- پیزا‌، به عشق مرتضی حسنی و ساختمان ریخته شده سعادت آباد

۷‌- سیسیل‌، در راستای همه پدرخوانده‌ها

۸‌- پیتزا‌، در راستای حمایت از شیکموها


رییس شورای شهر تهران به شهردار رم هشدار داد

توقیف احتمالی «اعتمادملی» و علاقه‌ی احمدی‌نژاد به «بی رسانه» کردن رقبا

مقاله تند حجت‌الاسلام رسول منتجب‌نیا، عضو ارشد حزب اعتمادملی درباره آقای احمدی‌نژاد و برخی اطرافیان ایشان که اخیراً در روزنامه اعتمادملی منتشر شده؛ واکنش شدیداللحن رسانه‌های نزدیک به دولت را در پی داشته است. تا آن‌جا که برخی از این رسانه‌ها، خواستار توقیف روزنامه اعتمادملی شدند.

امید ایران مهر در وبلاگ اوهام در همین رابطه می‌نویسد:

«همین الان در برخی سایت‌ها خواندم که احتمال دارد روزنامه "اعتمادملی" که مهدی کروبی صاحب امتیازی آن را برعهده دارد، به "دستور فوری" وزارت ارشاد دولت کریمه و به واسطه‌ی چاپ یادداشتی از قائم مقام حزب متبوعش، به محاق توقیف برود.

گذشته از صحت و سقم این شایعه، باید اذعان کرد که همه‌گیر شدن و گسترش این‌گونه اخبار، ارتباطی غیرقابل انکار با روحیات رییس دولت نهم دارد. احمدی‌نژاد طی سه سال حاکمیتش بر دستگاه اجرایی کشور، نشان داده که به هیچ عنوان رییس‌جمهور انتقادپذیری نیست. خصوصاً اگر انتقاد از سوی کسانی باشد که به صورت بالقوه رقیب وی محسوب می‌شوند.

از آن‌جا که هفته گذشته شاهد توقیف روزنامه "تهران امروز" منسوب به محمدباقر قالیباف شهردار تهران و رقیب اصول‌گرای احمدی‌نژاد بودیم، بعید هم نیست همین روزها به بهانه‌ای دیگر، روزنامه دیگر رقیب احتمالی آقای پرزیدنت در انتخابات سال آینده (مهدی کروبی) هم توقیف شود.

این واقعیتی است انکار‌ناشدنی که احمدی‌نژاد علاقه‌ای ندارد رقبایش "تریبونی" برای "انتقاد" از وی و به "پرسش گرفتن" اعمال عجیب و غریبش داشته باشند و این موضوعی است که هر شایعه‌ای درباره‌ی توقیف احتمالی نشریات منسوب به رقیب وی را بیش از اندازه به واقعیت نزدیک می‌نمایاند.


به نظر می‌رسد دولت قصد دارد روزنامه‌های رقیبانش را توقیف کند

امیدوارم "اعتمادملی" که با وجود تمامی فراز و نشیب‌هایش همواره یکی از روزنامه‌های خوب و خواندنی چند سال اخیر بوده است، به سرنوشت "تهران امروز" دچار نشود و به قربانگاه "روحیه‌ی رقیب‌کُش آقای احمدی‌نژاد" نرود. امید که اعتمادملی بماند.»

اگر من خدا بودم!

به تازگی یک بازی وبلاگی راه افتاده که اگر خدا بودید، چه می کردید. تلخ نوشته‌های یک مشهدی هم از جمله وبلاگ‌هایی است که وارد این بازی شده. مسعود مشهدی می‌گوید اگر خدا بودم:

«... وقتی می‌خواستم پیغمبر برای خلق تعیین کنم از ۱۲۴ هزار پیغمبر ۶۲‌ هزار نفرش رو از زنان منسوب می‌کردم تا عدالت رعایت بشه‌!

کمی سلیقه به خرج می‌دادم و به‌جای این‌که خونه خودم رو در صحرای خشک و بی‌آب و علف عربستان بنا کنم، در سواحل جزایر هاوایی یه خونه شیک و مدرن بنا می‌کردم با سوییت‌های مجهز و مجانی برای زواری که برای زیارت میومدن‌! هیچ‌وقت خونه خودم رو در انحصار مسلمون‌ها قرار نمی دادم و همه حق داشتن بیان خونه‌ام ... حتی بی‌خدا ها‌! قدمشون سر چشم‌!‌...

اصلاً نمی‌ذاشتم آدما صبح و ظهر و شب هی نماز بخونن و سجده کنن و حرفای تکراری بزنن‌! کمبود که ندارم هی بخوام طفلکی‌ها رو اذیت کنم که‌! همه مسجد‌ها رو هم جمع می‌کردم به جاش کافی شاپ و کتابخونه و سینما درست می‌کردم‌! یه چند تاش رو هم قهوه خونه سنتی درست می‌کردم که محسن نامجو توش سه تار بزنه بخونه‌! هر کسی هم که من رو صدا می‌زد و میگفت اِی خدا زود بهش می‌گفتم جانم قربونت برم‌... عزیز دلم ...‌فدات بشم نه این‌که محل سگ هم نذارم‌! بنده آفریدم باید سرویس بدم دیگه‌... گوسفند که نیستن ول کنم تو بیابون‌!

...‌ریشه جنگ رو هم خشک می‌کردم بجاش عشق و عطوفت و مهربونی می‌کاشتم‌! سعی می‌کردم حضورم اینقدر در زندگی مردم ملموس باشه که دیگه هیچ‌کس نگه خدای چی‌! کشک چی‌!‌... خدا کیلو چند‌؟‌... کدوم خدا؟

‌اخ که اگه خدا بودم، یه بهشت توی یکی از سیاره‌ها خلق می‌کردم آخرین مدل‌! نه این‌جوری که توی جوب‌هاش (‌جوی‌هاش‌) شیر و عسل بیاد‌!‌... اونایی که بنده صالح بودن می‌فرستادم توی این بهشت و اونایی هم که خطا کار بودن و بنده‌های درستن، درمونی نبودن به‌جای جهنم می‌فرستادم توی ایران زندگی کنن، قدر عافیت رو بدونن‌! از خدا به‌خاطر این همه اختلاف سلیقه عذر خواهی می‌کنم.»

Share/Save/Bookmark