رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۷ خرداد ۱۳۸۷
فلاشر - برنامه پنجاهم

هاله نور و اراذل و اوباش همیشه در صحنه

لیدا حسینی‌نژاد

Download it Here!

روز ۲۴ خرداد پرشین بلاگ مراسم ششمین سالگرد تولد خود را با مراسمی با عنوان «تقدیر از برگزیدگان وبلاگ‌نویسی» در تالار الغدیر دانشکده مدیریت دانشگاه تهران برگزار کرد. این مراسم مورد انتقاد بسیاری از وبلاگ‌نویسان قرار گرفته است.

مسعود مشهدی در تلخ‌نوشته‌های خود در همین باره می‌نویسد:

«شش هفت ماهه که این تلخ نوشته‌ها رو می‌نویسم و مورد لطف دوستان قرار گرفته خوشبختانه! چند وقت پیش دیدم پرشین بلاگ داره رأی‌گیری می‌کنه برای صد وبلاگ برتر و از اونجایی که عمر وبلاگ من کوتاه بود فکر نمی‌کردم جزو صد تای منتخب باشه!

گذشت تا این که یه روز دیدم کامنت گذاشتن که آقا چون وبلاگ شما تخم دوزرده کرده رأی آورده و جزو صد وبلاگ منتخب شدی پا شو بیا تهرون برای تقدیر و این حرفا!

راستش من می‌دونستم اینا همش دکون دستگاست، اما بازم به صورت شوخی به یکی از دوستان عزیز وبلاگ‌نویس تهرونی گفتم بیا برو آقا جای من شاید یه نیم‌سکه (این نیم‌سکه رو شوخی کردم قلب کسی نگیره) با یه تقدیرنامه بهت بدن اونم طفلی قبول کرد که کاش نمی‌کرد!


جشن تولد شش سالگی پرشین بلاگ (عکس: کیبرد آزاد)

امروز که اومدم ازش خبر بگیرم، ببینم چی کار کرده دیدم هی از این شکلک‌های زشت و بدترکیب و تهوع‌آور برام می‌ذاره. هی بهش گفتم عزیزم، جونم چی شده قربونت برم که یه دفه چند تا فحش داد بهم که غلط کردی گفتی بیا برو جشن تولد پرشین‌بلاگ!

نگو که نه طفلی رو اصلاً تحویل گرفتن، نه سکه‌ای دادن و نه تقدیرنامه‌ای و نه کوفتی! یه کتابچه و دو تا سی‌دی دادن که اونم کاش نمی‌گرفت این دوستمون ... اصلا کاش همه می‌رفتن این کتابچه‌ها و سی‌دی‌ها رو می‌ریختن روی سن! مگه ما بچه‌ایم آقا؟ همه‌اش نمایش و مسخره‌بازی ...

چار نفر اسم و رسم‌دار که هزار تا تریبون برای حرف زدن دارن رو اوردن اونجا که همه وقت جلسه رو گرفتن با حرفاشون! چی می‌شد به جای خانم ابتکار، ویولت بره حرف بزنه ... خانم صابری دو کلوم بگه ... گیلاسی چند جمله بگه! فتحی رو چرا از قلم انداختین اصلاً! این نمایش به اسم وبلاگ‌نویس و به کام اهداف سیاسی و اقتصادی صورت گرفته فقط! وبلاگ‌نویس یه سیاهی لشگر بیشتر نبوده عین مردم همیشه در صحنه! ماها همیشه مظلوم بودیم آقای بوترابی ... همیشه!»

احمدی‌نژاد از هاله‌های نور و عاملان گرانی می‌گوید

در وبلاگ محمود احمدی‌نژاد می‌خوانیم:

«در عصر امام خمینی، لیاقت آن را یافتیم که به چشم خود، دو فرهنگ سیاسی متفاوت را به موازات یکدیگر، تجربه و ‌مقایسه کنیم. در یک سو، «سیاستمداران» بوده و خواهند بود که تنها بر مدار سیاست و قدرت و چرتکه‌اندازی‌های عادی و ‌مادی، تحلیل می‌کنند و تصمیم می‌گیرند. آنان هیچ وقت، دست خدا را نمی‌بینند و هرگز، ‌حتی هاله‌ای از نور عنایت خدا را که در عصر خمینی عزیز بر این ملت باریدن گرفت، مشاهده نمی‌کنند.

منکر دست غیب خدا در عرصه انقلاب‌اند و درست مثل ماتریالیست‌های عالم، حضور خدا را در ‌تحولات عالم و سیر تاریخ بشر انکار می‌کنند و ای کاش فقط انکار می‌کردند، به سخره می‌گیرند و نیشخند می‌زنند.‌

اما خط دوم، خط خمینی است که نه «سیاستمدار» بلکه «حقیقت‌مدار» بود. او سیاست را هم از منظر معنوی می‌دید، ‌در هیچ مرحله‌ای از مراحل مبارزه، ماده را مستقل از معنی ندید و هرچه می‌شد و می‌کرد به خدا و عالم بالا نسبت می‌داد.

انقلاب را کار خدا ‌می‌خواند، می‌گفت قلب مردم را خدا منقلب کرد، خرمشهر را خدا آزاد کرد، در معجزه طبس که طوفان شن، جنگنده‌های مهاجم آمریکایی را نابود کرد، او صریحا اعلام کرد که آن شن‌ها مأمور خدا ‌بودند...»

احمدی‌نژاد ادامه می‌دهد:

«وقتی به چشم دیدیم که «پیشرفت‌های عظیم علمی و اقتصادی» دهه سوم انقلاب، چگونه نتیجه عملی تحریم‌ها و ‌محاصره اقتصادی دهه اول و دوم است، در حالی که نتیجه عادی و طبیعی تحریم‌ها باید به ضعیف شدن ما منجر می‌شد، ‌ولی برعکس صد بار قوی‌ترمان کرده است، چگونه می‌توانیم هاله‌ها و امواج نور الهی را نبینیم؟!

برای من جالب و در عین حال مایه تأسف بود که چگونه یادآوری دیدگاه صریح امام با ‌وسعتی عجیب و تحریف‌هایی ناجوانمردانه از چپ و راست مورد حمله قرار گرفت! نوشتند که احمدی‌نژاد در هیأت ‌دولت موقع نهار، یک ظرف غذا هم برای حضرت روی میز می‌چیند! احمدی‌نژاد در دوره شهرداری، مسیر حرکت ‌کاروان حضرت از مکه به تهران را پیشاپیش آسفالت کرده است! احمدی‌نژاد مدعی ارتباط با حضرت شده و گران ‌شدن برنج را محصول مدیریت حضرت و تصمیم ایشان دانسته است!

و این در حالی بود که من چند بار گفته‌ام که ‌برخی گرانی‌ها، و نه همه آن‌ها، اتفاقا محصول مدیریت پنهان و ائتلاف مافیائی در بازار با برخی سیاستمداران از همان نوعی ‌که گفتم و کار کسانی است که به اراده مردم در ‌انتخابات ریاست جمهوری نهم، تسلیم نشده‌‌اند و از مردم و دولت، یک‌جا انتقام می‌گیرند...

اگر دهه چهارم انقلاب، دهه «پیشرفت و عدالت» است، بدون تغییرات بزرگ در این چند عرصه، هیچ کاری نمی‌توان ‌کرد. هنر بزرگ، آن است که به خداوند، اعتماد کنیم و «مردم» را باور کنیم، هاله‌های نور را ببینیم و به عنایت حضرت ‌‌(عج)، دلگرم باشیم، و راه خمینی عزیز را نه با زبان، که با ذهن و قلب و دست، ادامه دهیم...»

چگونه «مردم همیشه در صحنه»، «اراذل و اوباش» شدند

تجمع اعتراض‌آمیز گروهی از مردم تهران و مشهد که در روز جمعه ۲۴ خرداد در حوالی پارک‌های ملت این دو شهر برگزار شده بود، بازتاب‌های متفاوتی پیدا کرد.

در وبلاگ اتوپیا آمده:

«خبرگزاری دولتی فارس مردمی را که در اعتراض به گرانی و دستگیری یک فرد تجمع کرده بودند، «اراذل و اوباش» نامید. اراذل و اوباشی که هر وقت لازم باشد محترم‌اند و هر وقت لازم باشد از شمر بدترند!

نکته در این‌جاست که ادعای این خبرگزاری درباره «عامل بودن شبکه‌های ماهواره‌ای» در تحریک و سازماندهی این گونه اعتراض‌ها، نمی‌تواند مسؤولان را تبرئه نماید. باید انگیزه‌های نیرومندی مانند گرانی و نابسامانی‌های اخیر و ... که مردم را به این‌گونه تجمعات می‌کشاند، شناخت. «اراذل و اوباش» خواندن مردم، توهین به تمام ملت است. گرچه این ملت سال‌هاست که به «اهانت شنیدن و دیدن» خو گرفته‌اند!»

Share/Save/Bookmark