رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۸ دی ۱۳۸۶
فلاشر، برنامه سوم

وای به روزی که مداحان بر عالمان حکمرانی کنند

لیدا حسینی‌نژاد

Download it Here!

درگیری گشت ارشاد با زنی 26 ساله در تهران باعث تشنج و بستری شدنش در بیمارستان شد

به نقل از کانون زنان ایران، روز چهارشنبه گذشته در تقاطع خیابان مفتح و مطهری ماموران گشت ارشاد زنی را به دلیل بد حجابی به اجبار سوار اتومبیل‌های گشت ویژه ارشاد کردند. بعد از مدت کوتاهی این زن در خودروی گشت ارشاد دچار تشنج شدیدی می‌شه و به بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان پاستور نو منتقل می‌شه.

یکی از بستگان نزدیک این زن می‌گوید:«ساعت 2 بعد از ظهر بود که این زن که از بستگان نزدیکم است تماس گرفت و آشفته از دستگیری اش خبر داد و گفت به نیروی‌های پلیس زن توضیح داده که بیمار و هیجان برای او خطرناک است.اما ماموران به گفته‌های او توجه نکردند و حتی وقتی خود را به سرعت برای کمک رساندم به گفته‌های من نیز توجهی نکردند.»

به محض رسیدن دختر جوان به اورژانس بیمارستان پرشک وضعیت او را وخیم دانست و به آی‌سی‌یو منتقل‌اش کرد. دلیل استقرار نیروهای پلیس در بیمارستان را همراه این بیمار این‌گونه توضیح می‌دهد: «آنها منتظرند تا بیمار بهبود یابد و او را همراه خود ببرند.»

مسئول فنی بیمارستان از ماموران نیروی انتظامی خواهش می‌کند تا بیمارستان را ترک کنند. پلیس بعد از یک ساعت به همراهان این زن هشدار داد که 9 صبح روز بعد به همراه بیمار یا همسر او به نیروی انتظامی مراجعه کنند.

***

وای به روزی که مداحان بر عالمان حکمرانی کنند

سمیه توحیدلو در «بر ساحل سلامت» برامون از تشییع جنازه دکتر شهیدی در دانشگاه تهران می‌گه. او که دیروز در این مراسم شرکت داشته می‌گه:

«فکر کنم تعداد اساتید و مسئولین حاضر در محل، بسیار بیش از دانشجویانی بود که این روزها در امتحانات هستند و صحنه دانشگاه را خالی گذاشته اند. اما با این وجود تشییع باشکوهی بود. این استاد با سابقه ۵۰ سال استادی در دانشگاه و مسئولیت در لغت‌نامه، امروز چه درخور تشییع شد.

اما به محض ورود، پیکر ایشان را به سمت مسجد دانشگاه تهران هدایت کردند. مسجد نیز به مانند همه روزه برنامه ای با حضور سعید حدادیان و حسین پناهیان داشت. تصور کنید پیکر عالمی در صحن مسجد دانشگاه باشد، و این همه دانشمند حوزوی و دانشگاهی در جمع حاضر باشند، اما مجبور باشی نیم ساعت به سخنان جناب حدادیان گوش بدهی. کسی که تنها افتخار و بزرگ‌ترین افتخار استاد را پدر شهید بودن دانست تا بتواند به صحرای کربلا بزند و باز همان نوحه‌های تکراری خود را اجرا کند.

همان دم که آمدم بیرون ظریفی می‌گفت، وقتی انقلاب کردیم فکر نمی کردیم روزی برسد که مداحان بر ما حکومت کنند. اما حالا می‌بینیم که آنها نه بر ما که حتی بر روحانیت نیز حاکم شده‌اند. اینقدر این جریان جالب بود که حتی آقای شیخ الاسلامی رییس دانشکده ادبیات هم نتوانست در مسجد سخن بگوید. البته آقای خاتمی به اصرار خانواده ایشان در لغت‌نامه سخنرانی مختصری داشتند. اما دانشگاه تهران نخبه‌گرایانه‌ترین روز خود را به نمایش گذاشت.»

***

اینجا و اکنون از برخورد با زنان دست‌فروش در مترو می‌گه:

ظاهراً قرار است در ایستگاه‌های مترو پلیس مستقر شود و تا حال در 30 ایستگاه هم شده. باز هم ظاهراً قرار است در واگن‌های مخصوص زنان، پلیس زن مستقر شود. از جمله وظایف پلیس زن هم قرار است برخورد با زنان دست‌فروش باشد.

بیشتر زنان دستفروش در مترو زنان سرپرست خانوار هستند. یکی از این زن‌ها با التماس به روزنامه سرمایه می‌گوید: از ما گزارش ننویسید. صاحبان مترو رحم ندارند. به فکر ما بیچاره‌ها نیستند. می‌دانم که دست‌فروشی در مترو کار درستی نیست و در هیچ جای دنیا رواج ندارد . اما من چاره‌ای ندارم اما شوهرم درآمدی ندارد و اگر من کمک خرجش نشوم چگونه خرج کرایهء خانه و مایحتاج خانه را تامین کنیم؟ او در حالی از قطار خارج می‌شود که کیسه‌های پر از لباس را زیر چادر مشکی‌اش مخفی می‌کند.

زنانی که مجبورند در واگن‌های زنانه مترو دست‌‌فروشی کنند، چه خطری برای چه کسی دارند؟ عامل آمریکا هستند؟ مارکسیست هستند؟ فمینیست هستند؟ ادعا کرده‌اند فناوری هسته‌ای یک فناوری ضد دموکراتیک است؟ امنیت کدام ملت را به خطر انداخته‌اند؟ این «مستضعفان» پس دیگر چه کسانی هستند که شما از آنها تفقد می‌کنید و دست حمایت بر سرشان می‌کشید از همان موضع پدرانه‌تان؟

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

تاسف به حال دانشگاه تهران!!!

-- ادوین ، Jan 18, 2008 در ساعت 06:18 PM