رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۳۰ مهر ۱۳۸۶
تحلیلی بر سریال تلویزیونی اغماء

واکاوی لایه‌های پنهان تربیت ایدئولوژیک

رضا محمدی


مصاحبه با بازیگران سریال

تحلیل و نقد یک اثر هنری به عنوان یک متن، از زوایای مختلفی صورت می‌گیرد. نقد هنریِ نحوه‌ی اجرا و عملکرد عوامل مختلف در پیکربندی آن اثر از متداول‌ترین گونه‌هایی است که منتقدین سینما و تلویزیون معمولاً به آن مبادرت می‌ورزند. تحلیل‌های انتقادی معانی و مفاهیم این متون نیز از گونه‌های دیگر این فعالیت به‌شمار می‌رود. امّا واکاوی مقاصد و اهداف پنهان متن یا به‌تعبیر دیگر، شناخت نیّت و قصد مؤلف متن، و نیز نتایج و آثار خواسته یا ناخواسته آن از جمله کارهای دشوارتری است که بخشی از آن بر دوش علمای ارتباطات و تحلیل‌گران رسانه، و بخشی دیگر برعهده‌ی متفکرین و تحلیل‌گران انتقادی گفتمان است. در این میان، استفاده از دانش‌های میان‌رشته‌ای و فلسفه‌های کاربردی کمک شایانی به صحّت و اعتبار این‌گونه نقدها و تحلیل‌ها می‌کند.
فلسفه تعلیم و تربیت به عنوان دانشی میان‌رشته‌ای و فلسفه‌ای کاربردی، در بخشی از وظایف خود متولّی استنباط و استنتاج مبانی، اصول و اهداف تعلیم و تربیت از تأملات فلسفی اندیشمندان و مکاتب مختلف فلسفی است. بخش دیگرِ این دانش وظیفه‌ی تحلیل و نقد مفاهیم و اصطلاحات رایج در حوزه تعلیم و تربیت را برعهده دارد. از طرف دیگر، به‌گونه‌ای معکوس می‌توان در جهت فهم و تبیین مبانی، اصول و اهداف تربیتیِ عملکردها و فعالیت‌های افراد و گروه‌های مختلف از این دانش استفاده کرد.

تعلیم و تربیت ایدئولوژیک یکی از گرایش‌هایی است که نتایج و آثار فراوانی در برخی جوامع معاصر از خود به‌جای گذاشته است. اندیشه بنیادی پیروان این گرایش را به‌طور ساده و اجمالی می‌توان به‌نحو زیر صورت‌بندی کرد:

مقدمه (1): تمامی انسان‌ها خواهان سعادت و خوشبختی و دست‌یابی به زندگی مطلوب هستند.
مقدمه (2): ما زندگی مطلوب بشر را می‌شناسیم و چگونگی دست‌یابی به آن را می‌دانیم.

نتیجه (1): ما موظّفیم که انسان‌ها را به آن زندگی مطلوب هدایت و راهنمایی کنیم.

نتیجه (2): از بین بردن موانع این راه برعهده ماست.

نتیجه (3): آگاهی دادن به گمراهان و اصلاح سرکشان نیز برعهده ماست.

بنابراین، این گرایش(خصوصاً اگر تفکر حاکم و مسلط بر یک جامعه باشد) از هرگونه وسایل و ابزار، از جمله رسانه‌ها، در جهت آموزش، تربیت و اصلاح مردم استفاده می‌کند.

جهت‌گیری برخی برنامه‌های تلویزیونی ایران در چند سال اخیر، به‌سوی هرچه پُررنگ‌تر ساختن حضور این گرایش در عرصه‌ی این رسانه پُرقدرت بوده است. تولید و پخش سریال‌های "او یک فرشته بود" و "اغماء" در ایّام مذهبی این سال‌ها از جمله این فعالیت‌هاست که رنگ و بو و سمت و سوی مشابهی داشته‌اند. البته جای بسی خشنودی است که دومی از کیفیت مطلوب‌تر هنری و ضعف‌های کم‌تری در نوع خود برخوردار بوده است. امّا این امر، مانعِ تحلیل زوایای پنهان فکری و مقاصد مؤلّفین این اثر نخواهد شد. در ادامه، به واکاوی نمونه‌ای از آنها خواهیم نشست.

مبنا قرارگرفتن برداشت سنتی و حاکم از اسلام: هدف کلی سریال "اغماء" نمایش نقش‌های گوناگون شیطان در اغوا و گمراهی انسان‌ها بود. یکی از مهمترین این نقش‌ها نیز جلوه‌ی خیرخواهانه شیطان در ارتباط با برخی انسان‌هاست. در این خصوص، همان‌طور که مفسران رسمی بیان کردند، از آیات و روایات بسیاری استفاده شده بود. امّا نکته‌ی قابل‌توجه اینکه برداشت سنتی و حاکم از اسلام به عنوان ملاک و معیار این طرز تلقی از شیطان قرار گرفته بود. درصورتی‌که برخی گرایش‌های عرفانی (نظیر دیدگاه عین‌القضات همدانی)، برداشت‌های متفاوتی از ماهیت شیطان و نحوه‌ی عملکرد او ارائه داده‌اند که از نظرها پنهان مانده است.

تأکید بر قشری ماندن در دین: یکی دیگر از مقاصد پنهان این برنامه مبارزه با دیدگاه‌های جدید روشنفکران دینی مبنی بر فرارَوی از نگاه قشری و سطحی به دین بود. برخی از روشنفکران دینیِ دو دهه‌ی اخیر کشورمان به تقسیم‌بندی‌های جدیدی از دین و دینداران پرداخته‌اند که عمدتاً ریشه در اندیشه‌های عارفان مسلمان داشته است. در این نگاه، دین حاوی دو بخش پوسته و مغز است. قشر یا پوسته دین عبارت است از احکام و مناسک دینی که امور ظاهری و سطحی هستند. مغز یا هسته دین عبارت است از معرفت، اخلاق و تجربه دینی که دارای عمق و ارزش بیشتری هستند. در این خصوص، سه گونه‌ی عمده‌ی دینداری (مصلحت‌اندیشانه -معرفت‌اندیشانه -تجربت‌اندیشانه) معرفی می‌شود. دینداری اصیل، دست یافتن هرچه بیشتر به مغز و هسته دین و در نتیجه خالص کردن و پاک کردن پوسته آن از انحرافات و خرافات است. امّا همان‌طور که از متن این سریال برمی‌آید، مهمترین راه مبارزه با شیطان، عمل به مناسک دینی طبق رساله‌های عملیّه و پرهیز از اینگونه گفته‌های روشنفکرانه است. درصورتی‌که تربیت سالم و صحیح، راهنمایی انسان‌های عاقل و مختار به‌سوی تفکر انتقادی و دوری از هرگونه تلقین و عادت دادن است. نتیجه این تربیت، دور ماندن از هرگونه خرافه و سطحی‌نگری و همچنین یافتن معیار و ملاک درست برای بازشناسی تجربه‌های اصیل دینی است.


تصویری از سریال تلویزیونی اغماء

معرفی افراد خاص به عنوان راهنمایان و مربیان این مسیر: یکی دیگر از ضعف‌های عمده ایدئولوژیک در این برنامه‌ها که در سریال دوم کمتر شده بود، معرفی افرادی خاص (مانند یک روحانی در سریال اول و پیری زاهد در سریال دوم) به عنوان راهنمایان و مربیان مردم بوده است؛ افرادی که آگاه‌تر و آشناتر به موانع این مسیر هستند و وظیفه‌ی هدایت دیگران را به‌عهده دارند و انسان‌های دیگر برای طی این مسیر ضرورتاً بایستی از آنها پیروی کنند. ورای نقد ایدئولوژیک، چه اشکالی داشت که فرد مورد نظر در سریال از راه تفکر و تعمق و مطالعه‌ی شخصی به این اندیشه می‌رسید؛ یا یکی از همکاران عادی وی او را راهنمایی می‌کرد؟
به‌هر حال، هدف اصلی این نوشته ترغیب اذهان کاوش‌گر و حقیقت‌طلب به سوی تفکر انتقادی و نگرش ژرف در تمامی مسائل پیرامونی زندگی شخصی و اجتماعی بوده و قصد بیان انحصارطلبانه‌ی برخی حقایق در میان نبوده است. بنابراین پیشنهاد می‌شود اگر رسانه‌ای به‌گونه‌ای خیرخواهانه قصد راهنمایی و پرورش افراد جامعه را دارد، بایستی با یادآوری قدرت تعقل و انتخاب‌گری افراد جامعه و ترویج مشارکت در یادگیری و فهم مسائل و نیز با ترغیب آنها به مطالعه و کاوش در فهم مسائل (ازجمله مسائل مذهبی) زمینه‌ی تعلیم و تربیت و رشد مناسب آنها را فراهم آورد.

مرتبط:
اعتراض عضو كميسيون بهداشت و درمان مجلس

اعتراض پرستاران به این مجموعه

عکس هایی از پشت صحنه این سریال

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

مسخره است اینگونه نمایش دادن شیطان. سیروس مقدم به سریال آب بسته بود.

-- احسان ، Oct 21, 2007 در ساعت 06:13 PM

در واقع سریال های تلویزیونی تبدیل به عرصه ای برای پاسخ دادن به مخالفان شده است.پاسخ دادن به شبهاتی که در ذهن مردم ایجاد می شود و البته منطقی هم هست.پاسخ دادن به پرسش هایی که روشنفکران-رسانه های خارجی و گروه های حقوق بشر در ذهن مردم ایجاد می کنند.این پرسش ها را دیگر نمی شود از روی منبر جواب داد.!از طرف دیگر مخاطبان منبر نشینان هم به شدت رو به کاهش است.این سریال ها حتی نحوه ی زندگی جوانان را نیز به نقد می کشد و از آویزان بودن یک عکس (ال پاچینو) دراتاق جوان نتیجه می گیرد که جوان مذکور خیلی موجود غرب زده ی مزخرفی است.

-- کاوه ، Oct 22, 2007 در ساعت 06:13 PM