رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۲ تیر ۱۳۸۸

«همجنس‌گرایی» سوژه‌ي نخستین فیلم ایرانی در هلند

پژمان اکبرزاده
persia_1980@hotmail.com

فایل شنیداری

در هلند یک فیلم کوتاه هفت‌دقیقه‌ای ساخته شده که برای نخستین‌بار، همه‌ی عوامل آن ایرانی هستند. نام فیلم، «گمگشته در میان» یا Lost in Between است که فیلمنامه‌ی آن را نفیس‌ نیا، نویسنده و شاعر ایرانی مقیم هلند نوشته و فرشاد آریا کارگردانی کرده است.


صحنه ای از فیلم «گمگشته در میان»

فیلم با ورود یک زوج به یک هتل در تعطیلات‌شان آغاز می‌شود. پس از چند ثانیه، درپذیرش هتل، نگاه‌هایی بین شوهر با مرد جوانی که در لابی هتل نشسته رد و بدل می‌شود و به‌نظر می‌رسد که از قبل، قرار و مداری گذاشته‌اند. زمانی که این زوج به اتاق‌شان می‌روند، شماره‌ای پشت یک کارت روی میز اتاق به چشم می‌خورد. شب، پس از اینکه همسر مرد به خواب می‌رود، شوهر یواشکی اتاق را ترک می‌کند و به اتاق مرد جوانی که در ابتدای فیلم دیدیم، می‌رود. شیوه برخورد این دو مرد از وجود رابطه‌ای همجنس‌گرایانه خبر می‌دهد.

فیلم «گمگشته در میان»، مدتی پیش در جریان پروژه‌ي فیلم‌های 48 ساعته در جشنواره‌ای در شهر اوترخت در هلند ساخته شده و به تازگی، به‌طور کامل در YouTube هم قابل دیدن است. درباره‌ی آن با نفیس نیا، فیلمنامه‌نویس و فرشاد آریا، کارگردان گفتگویی کردم. ابتدا از نفیس نیا پرسیدم فیلمی که تهیه آن در 48 ساعت انجام شده، چه زمانی صرف نوشتن فیلمنامه شده و یا آیا از قبل فیلمنامه آماده بوده؟


نفیس نیا، نویسنده فیلمنامه

نفیس نیا: فیلمنامه را در 5 ساعت نوشتیم. چون پروژه‌ي فیلم‌های 48 ساعته به این ترتیب بود که جمعه، ساعت 7 شب، ژانرهای فیلم را گروه فیلمسازی تحویل می‌گرفت و بر اساس آن باید فیلمنامه را می‌نوشت.

یعنی جشنواره خودش تعیین می‌کرد که باید در چه زمینه‌ای فیلم بسازید؟

بله. این یک پروژه است که ایده‌ي آن از دو آمریکایی است. در تمام دنیا می‌گردند و این پروژه را به انجام می‌رسانند؛ در واشینگتن، نیویورک، توکیو، آمستردام و امسال در جشنواره فیلم اوترخت برگزار کردند. این جزیی از جشنواره فیلم اوترخت بود ولی تقریباً به سازماندهی آنها ربطی ندارد.

شما به عنوان فیلمنامه‌نویس در این فیلم کوتاه چه می‌خواستید بگویید؟

فکر می‌کنم باید فیلم را ببینید تا معلوم شود ولی این دوگانگی، این گمگشتگی که در زندگی خیلی از ما و به‌ویژه در کسانی که با خودشان و هویت‌شان بیگانه هستند؛ به‌خصوص در همجنس‌گراها صدق می‌کند. ولی در حقیقت حتماً لازم نیست که این موضوع درباره‌ي افراد همجنس‌گرا باشد. گاهی همه‌ی ما با هویت‌مان مشکل داریم و وقتی نمی‌توانیم با آن خوب مواجه شویم احساس گمگشتگی داریم.

می‌خواستید با نشان دادن این رابطه‌ي همجنسگرایانه بین دو مرد ایرانی، تابو شکنی کنید؟

این مسئله، بخش غیر مستقیم فیلم است. هدف من این نبود که روی این مسئله متمرکز شوم ولی جالب اینجاست که این فیلم زمانی ساخته شد که چند روز پس از سخنرانی آقای احمدی نژاد بود. خیلی از افراد این را از ما می‌پرسیدند که آیا شما به‌خاطر اعتراض یا واکنش نسبت به آن صحبت‌ها این کار را کرده‌اید؟ البته برای ما جالب است که این دو با هم همزمان شد ولی در حقیقت این منظور ما نبود ولی چون الان این اتفاق افتاده جالب است.

ایرانیان چه واکنشی داشتند؟

بیشتر ایرانیان نظر شما را دارند که آیا این تابوشکنی بوده که می‌خواستید نشان دهید که این مسئله‌ي همجنس‌گرایی در ایران هم وجود دارد؟ به نظر من این واکنش جالب بود چون ما پس از شنیدن این عکس‌العمل‌ها به این فکر افتادیم که این فیلم چون پس از این جریان است می‌تواند پاسخی هم باشد.

واکنش هلندی‌ها یا کلاً اروپایی‌هایی که در جشنواره، فیلم را دیدند چگونه بود؟

هلندی‌ها یا دوستان و آشنایان از کشورهای گوناگون به‌ویژه اروپا، این مسئله را خیلی جهانی‌تر دیدند. خیلی‌ها خوششان آمده بود که در هفت دقیقه فیلم چه داستان و درامی گفته می‌شود. هر سه شخصیت این فیلم، انسان‌های گمگشته‌ای هستند. چون هر کدام کاری انجام می‌دهند که مثل از خود فرار کردن است. اروپایی‌ها این مسئله را به این ترتیب دیدند که می‌تواند برای هر کسی اتفاق بیافتد.

در YouTube که فیلم را قرار داده‌اید اشاره شده که این نخستین فیلم ایرانی در هلند است که همه‌ي عوامل آن ایرانی هستند، فکر می‌کنید این به خودی خود، برای فیلم امتیازی محسوب می‌شود؟

این قضیه برای ما جالب بود چون اصولاً در کشورهای اروپایی، ایرانی‌ها از هم فراری هستند. این به پیشینه‌ی ایرانی‌ها به خاطر ماجراهایی که داشته‌اند بر‌می‌گردد. وقتی که از ایران بیرون می‌آیند دوست دارند خلوتی داشته باشند و از آن هیاهوها و سردرگمی‌هایی که در ایران داشته‌اند جدا شوند. برای همین سعی می‌کنند که از ایرانی‌ها هم جدا شوند. ما خودمان هم ایرانی هستیم و من این مسئله را، هم در خودم دیدم و هم در تک‌تک اعضای گروه که هیچ تمایلی برای کار با ایرانی‌ها نداشتند. ما با یک ادیتور و چند نفر صحبت ‌کردیم اما می‌گفتند که ما با ایرانی‌ها کار نمی‌کنیم؛ اگر گروه دیگری بود حتماً این کار را می‌کردند. من این مسئله را می‌فهمم و به سلایق هم تا حدودی احترام می‌گذارم ولی پس از سالها که می‌گذرد این نیاز را احساس می‌کنی که چرا نه؟ چرا ما با هم کار نکنیم؟ وقتی ما با ایرانی‌ها صحبت کردیم بیشترشان استقبال کردند و گروهی درست شد که البته ایده‌ي آن از فرشاد‌ آریا، کارگردان فیلم بود. او دوست داشت که تمام گروه، ایرانی باشند و می‌خواست ببیند که ما در تمام این مدت با هم چگونه رفتار می‌کنیم.


با فرشاد آریا، کارگردان فیلم «گمگشته در میان» هم صحبت کردم و ابتدا از نقش او در فیلمنامه پرسیدم.


فرشاد آریا، کارگردان

فرشاد آریا: این فیلمنامه، به‌صورت آماده، تحویل داده شد و ما در هنگام کار، مرتب با هم مشورت می‌کردیم. اگر چیزی به نظرم می‌آمد که باید جور دیگری می‌شد با مشورت ایشان چیزهایی را حذف می‌کردیم یا برای فیلمبرداری آماده می‌کردیم.

وقتی فیلمنامه را برای بار اول خواندید نخستین حسی که به شما داد چه بود؟ یعنی فکر می‌کردید که چه می‌خواهد بگوید؟

فیلمنامه در حقیقت دو نسخه دارد. زمان فیلمنامه‌نویسی، یک داستان اولیه می‌نویسند بعد شروع به نوشتن فیلمنامه می‌کنند. این طرح اولیه را خانم نفیس‌نیا نوشته بودند و ما با کل گروه قرار گذاشته بودیم که همه‌ي عوامل، همراه با خانم نفیس‌ نیا، دورهم جمع شویم تا به پروژ‌ه‌ي 48 ساعت برسیم. بر اساس پروژه، چهار المنت اجباری به‌علاوه‌ي ژانر فیلم را باید داشته باشیم. زمانی که در جلسه شرکت کردیم نمی‌دانستیم فیلمنامه‌ي‌ ما چه ژانری دارد و المنت‌های اجباری در فیلمنامه‌مان چیست...

این المنت‌های اجباری چه بود؟

یک شخصیت به نام رنه کوریک، یکی جارو که باید در یک صحنه می‌دیدیم و دیگری یک جمله بود که در آخر فیلم می‌شنویم که می‌گوید: «همینو می‌خواستی؟»؛ قسمت‌هایی از شهر اوترخت هم باید در فیلم نمایش داده می‌شد.

در مورد موضوع فیلم هیچ خط دهی در کار نبود؟

نه. خط‌ دهی در مورد موضوع نبود فقط در مورد ژانر فیلم‌ها بود که ما باید در ژانر «فیلم تعطیلات» کارمان را می‌ساختیم.

در فیلمنامه چه چیزی بیشتر برای شما کشش ایجاد می‌کرد که آن‌را کارگردانی کنید؟

این رابطه‌ي زیر پوستی بین این دو شخصیت، خیلی جذاب بود و اینکه حالا چگونه آن را به تصویر بکشیم. یکی از مهمترین جنبه‌ها هم، ایرانی‌بودن آن بود. زمانی که ما می‌خواستیم در این پروژه‌ي 48 ساعته شروع به کار کردن کنیم با این موضوع شروع کردیم که می‌خواهیم ایرانی‌ها را برای نخستین‌بار جمع کنیم و با هم فیلم بسازیم. ما ایرانی‌ها در اروپا در کار زیاد با هم راحت نیستیم و من دوست داشتم از این طریق اقدامی کرده باشم که نشان دهم می‌شود افراد و گروه‌های ایرانی با هم کارهای مثبت و با کیفیت بالا انجام دهند. من در پیدا کردن گروه ایرانی خیلی مشکل داشتم چون خیلی‌ها تا می‌گفتم که می‌خواهیم با یک گروه ایرانی کار کنیم می‌گفتند که به دلیل ایرانی بودن، ما دوست نداریم و با ایرانی‌ها تجربه‌ي بدی داشته‌ایم.


فیلمبرداری از حسین مردانی در صحنه ای از «گمگشته در میان»

در جریان کار شما مشکلی پیش نیامد؟

برای ما آنقدر عالی پیش رفت که وقتی آخرین روز فیلمبرداری تمام شد و پای میز غذا نشستیم همه می‌گفتند که چقدر خوش گذشت و ای کاش که زودتر این کار را می‌کردیم و چرا به فکرمان نرسید که ما ایرانی‌ها با هم کار کنیم. همه چیز هم از نظر ارتباط، هم از نظر صحبت و فضای کار خیلی عالی پیش می‌رفت.

فکر می‌کنید باز هم کار با گروه ایرانی را ادامه دهید؟

دوست دارم انجام دهم ولی چیزی که برای من مهم بود این است که نشان دهم که می‌شود این کار را کرد. فکر می‌کنم که این جریان ادامه پیدا کند. چه با من چه بدون من.

این پرسش را از خانم نفیس ‌نیا هم پرسیدم؛ به نظر شما این مهمترین مسئله‌ی فیلم است که رابطه‌ي همجنسگرایانه‌ی دو مرد ایرانی را نشان می‌دهید؟ ‌خواستید تابوشکنی کنید؟

برای من تابو نیست ولی شاید برای ایرانی‌ها باشد.

می خواستید برای ایرانی‌ها این قضیه را عادی کنید؟

بله. مهاجرت چشم آدم را باز می کند. مهاجرت و آمدن به هلند به من چیزهایی را آموخت. در مورد همجنسگرایی در ایران ما باید خیلی بسته صحبت می‌کردیم. مانند چیزی که وجود نداشت. همانطور که آقای رئیس جمهور هم گفتند که در کشور ما چنین چیزی وجود ندارد. در ایران واقعاً این دید قوی است. اما فکر می‌کنم الان در قرن بیستم زمان آن است که مقداری در مورد آن صحبت شود. من خیلی خوشحال شدم که خانم نفیس ‌نیا با این ایده آمدند. البته یکی از دلایلی که ایشان این کار را کردند این بود که ما بیشتر هنرپیشه‌ي مرد برای این‌ کار داشتیم تا هنرپیشه‌ي زن. برای همین، مقداری هم به سرنوشت بستگی داشت.

در مورد فیلم آخرتان بگویید که چند روز پیش در آمستردام به نمایش درآمد...

نمایش بسته‌ای بود. داستان کوتاهی است که هفت هنرمند مجسمه ساز در پروژه‌ای باید روی هفت قبر بی‌نام، سنگ قبر بگذارند که مجسمه‌های زیبایی هستند. در طول فیلم متوجه می‌شویم که این قبرها متعلق به پناهندگانی است که در طی مراحل پناهندگی به هر دلیلی از دنیا رفته‌اند و به دلیل کمبود بودجه‌ي دولت، به ناچار بدون سنگ قبر به خاک سپرده شده‌اند.

چه شد که سازمان عفو بین‌الملل (امنستی اینترنشنال) هم در نمایش این فیلم همکاری داشت؟

من با سازمان عفو بین‌الملل همکاری و آشنایی دارم. می‌خواستم نمایش بسته‌ای برگزار کنم که یک‌سری از دست‌اندرکاران فیلم و هنرمندان را دعوت کنم که پیش از اینکه فیلم به نمایش عمومی برسد، آن را ببینند. چون در آنجا آشنایانی داشتم و داستان هم برایشان جذاب بود. به همین خاطر تصمیم گرفتیم از امکانات آنجا برای نمایش فیلم استفاده کنیم.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

متاسفانه سناريو خوب پرورانده نشده است و فيلم برداري نيز ضعيف است. موزيک متن نيز يکطوري به آن نمي خورد. بيان دلهره لحظه انتخاب با تنبک شايد نامناسب باشه. با آنکه نه دلهره و نه موضوع و نه نگاهها خوب و پخته و در پيوند دروني خوب با يکديگر قرار دارند. حيف. وگرنه کار جالبتري ميشد. البته تابوشکني موضوع مباحث جنسي توسط ديگر فيلمبرداران ايراني نيز قبلا صورت گرفته است و يا در تئاتر. تابوشکني بدون پيوند داستاني و سکانس خوب اينطوري ميشه ديگه. اما بهرحال مقاله جالبي بود و دست همه شان درد نکند.

-- داريوش برادري ، Nov 9, 2007 در ساعت 03:22 AM

خیلی جالب است. آیا تا به حال به میزان خبر و یا مقالاتی که در زمینه همجنس گرایی در رادیو زمانه چاپ می شود توجه کرده اید؟ انگار شما شده اید ارگان جمعیت همجنسگرایان ایران و جهان. تعداد اخبار و مقالات مربوط به مسائل جنسی مسقیم را با تعداد مقالات مربوط به همجنسگرایی مقایسه کنید. باور بفرمایید هنوز حدود نود تا نود و پنج درصد مردم جهان کاملا غیر همجنسگرا هستند. لطفا دیگر شور یک مسئله را در نیاورید. خسته کردید ما را.

-- علی اصولی ، Nov 9, 2007 در ساعت 03:22 AM

مجیدی هم کارگردان هست اینها هم کارگردان

-- بدون نام ، Nov 9, 2007 در ساعت 03:22 AM

من فكر ميكنم بجاي 7 دقيقه بايد ساعتها از اين نوع فيلمها ساخته بشه تا بتونه گوشهاي از عمق همجنسگرايي در ايران رو نششون بده.

-- delusiuss ، Nov 9, 2007 در ساعت 03:22 AM

من بعنوان يک ايراني از اينکه مي بينم سناريو نويسان و بازيگران ايراني براي اينکه از قافله باصطلاح تمدن غرب عقب نمانند به اين مرحله رسيده اند که در زمينه هم جنس بازي. وارد شده اند متناسف و حيرانم . . احمد (لندن)

-- Ahmad ، Nov 9, 2007 در ساعت 03:22 AM

alan ke gharne 21 me ?

-- faran ، Nov 9, 2007 در ساعت 03:22 AM

شاید این فیلم اولین فیلم ایرانی باشد که تمام دست اندرکاران آن ایرانی هستند ولی اولین فیلم ایرانی نیست که توسط فیلمساز ایرانی در هلند ساخته شده است که هنرپیشه های ایرانی و یا حتی موضوعی ایرانی داشته اند.

-- سارا ، Nov 9, 2007 در ساعت 03:22 AM

من نمیدونم چرا این کسایی که این کار زشت را می کنند اینقدر مخم شده اند در اروپا؟امیوارم که اروپا هم اینها را محکوم کند شاید شما که کورکورانه دنبال اروپا راه افتاده اید هم دست ازحمایت از چنین چیزی بردارید.

-- حمید ، Nov 9, 2007 در ساعت 03:22 AM

سلام به نظر من نگاهی به سرنوشت قوم لوط بندازین بد نباشه .البته اگر روشنفکر نما نباشین و بگین از نظر علم ثابت شده که میل به هم جنس درمیان بعضی ها طبیعی بید.در ضمن شما که خبررسانی میکنی شریک جرمی-

-- mehdi ، Nov 9, 2007 در ساعت 03:22 AM

درود
جالب هست ميگويند شعور ذاتی هست نه اکتسابی طرف در اروپا زندگی ميکنه ولی از مردم ابرقو بی درک تر
هست .اينو به شما مخالفين همجنسگرايان بگم در روانشناسی به کسانی که بسيار زياد از چيزی ابراز
نفرت ميکنند بايد شک کرد!يا شما هستيد ولی خودتونو نشناختيد يا خاطره ی بدی از رابطه ی همجنسگرايا نه
داريد.اونوقت ميگيم اين حکومت غير ايرانی هست شما از اين رژيم شبيه تر به ايرانی ها چه رژيم سراغ داريد؟

-- Emad Irani ، Nov 9, 2007 در ساعت 03:22 AM

چه علاقه ایست به این عنوان "اولین" نمی دانم؟
بهتر است ایران را به این فیلم نشناسند بس که ضعیف و آبکی است.
متاسفانه این دست مطالب ،"زمانه " عزیز را بیشتر فرا می گیرد.

-- سهراب ، Nov 9, 2007 در ساعت 03:22 AM

قرن بیستم تموم شد چند سال پیش. الان قرن بیست و یکم شده دیگه!!! (...الان در قرن بیستم زمان آن است که مقداری در مورد آن صحبت...)

-- علی ، Nov 9, 2007 در ساعت 03:22 AM

بسیار عالی ...
ممنون که در این باره نوشتید ..

-- بنیامین ، Jul 21, 2008 در ساعت 03:22 AM

عالیه ....عالیه... با تشکر فراوان در مورد این فیلم..........
قابل توجه مخالفان: همجنسگرایی چیزی است که روانشناسی و علم آن را تایید میکند و پذیرفته است.....

-- محسن اکبری ، Jul 3, 2009 در ساعت 03:22 AM