رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۱ دی ۱۳۸۶

مرکز پژوهشی ایران و خلیج فارس در دانشگاه اسراییلی

پژمان اکبرزاده
persia_1980@hotmail.com

شنیدن گفتگو

بر اثر روابط تیره میان دولت ایران و دولت اسراییل، ارتباط میان دو ملت هم تقریباً به‌طور کامل گسسته شده است.
ایرانیان در داخل ایران اغلب شناختی از جامعهء اسراییل ندارند و مردم اسراییل هم عموماً ایران را تنها از اخبار سیاسی رسانه‌ها می‌شناسند.

چندی پیش در اسراییل، در دانشگاه حیفا، مرکزی برای پژوهش‌های مربوط به ایران و کشورهای حوزه‌ء خلیج فارس بوجود آمد. نام مرکز در آغاز، «مرکز پژوهش‌های ایران و خلیج» بود اما در مدتی کوتاه با اعتراض ایرانیان مقیم آمریکا و استرالیا، گردانندگان مرکز در بیانیه‌ای رسماً اعلام کردند که نام آن را به «مرکز پژوهش‌های ایران و خلیج فارس» تغییر داده‌اند.


درباره فعالیت‌های این مرکز با دکتر سلی شاهور، استاد ایرانی دانشگاه حیفا و نایب رییس مرکز، گفت‌وگویی کردم. دکتر شاهور که از هشت‌ سالگی ایران را ترک کرده، نخست از پیشینه‌ی فعالیت‌های پژوهشی درباره‌ی فرهنگ ایران در اسراییل می‌گوید:

فعالیت مراکز ایرانشناسی در اسراییل، ابتدا در دانشگاه عبری در اورشلیم زیر نظر پروفسور آرنون نتر و دکتر سرور سرودی ٱغاز شد. در آنجا از سالها پیش یک دپارتمان ایرانشناسی افتتاح شده بود که می‌شود گفت در دانشگاه‌های دیگر چنین فعالیتی نبود؛ فعالیت‌ها بیشتر در زمینهء ادبیات بود چون زمینه‌ی پژوهشی این اشخاص و همچنین پروفسور شاعول شاکت، روی ادبیات و ایران باستان متمرکز بود. در آنجا چند نفر دیگر هم بودند که در زمینه‌های دیگر ایرانشناسی فعالیت می‌کردند، مانند پرفسور میخاییل زند و می‌توان گفت که پایگاه اصلی ایرانشناسی در مرحله‌ی اولیه در دانشگاه عبری اورشلیم بود. بعدها در دانشگاه‌های تل‌آویو به کوشش پروفسورداوید منشری که شهرت جهانی دارد پایه‌ی دوم به‌وجود آمد. درباره مسایل سیاسی در ایران در زمان پهلوی و بیشتر در دوران معاصر جمهوری اسلامی پژوهش‌های زیادی کرده‌اند. می‌توان گفت که ما با چند نفر از دانشجویان پرفسور منشری و پرفسور نتر از اورشلیم نسل دومی هستیم که در جنبه‌های گوناگون ایرانشناسی در دانشگاه‌های اسراییل کار می‌کنیم. در دانشگاههای مختلف پخش شده‌ایم؛ من در دانشگاه حیفا، دکتر هاگاران در دانشگاه بنگوریون در برشوا... و هرکدام از ما زمینه‌ی تخصصی‌اش با دیگری فرق می‌کند. رویهم‌رفته امروزه تقریباً پنج‌- شش نفر هستیم که فعالیت می‌کنیم.


دکتر سلی شاهور، نایب‌رییس مرکز و استاد ایرانی دانشگاه حیفا

چه شد که مرکز پژوهشی ایران و خلیج فارس در دانشگاه حیفا تاسیس شد؟

من شخصاً به افتتاح چنین مرکزی علاقه داشتم. هم بخاطر علایق شخصی خودم به ایران و هم برای مطالعات منطقه خلیج فارس، ولی می‌دانید که وقتی می‌خواهید مرکزی افتتاح کنید باید هم پشتیبانی مالی داشته باشید و هم پشتیبانی افرادی که به موضوع علاقه دارند. من به آقای میر ازری مراجعه کردم که از اواخر سال‌های دههء ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۳سفیر اسراییل در ایران بودند. ایشان علاقه نشان دادند و پس از یک‌سری مذاکرات، این مرکز افتتاح شد. البته باید بدانید پیش از افتتاح این مرکز، تقریباً دو ماه پیش از این، یک مرکز ایرانشناسی هم در دانشگاه تل‌آویو به ریاست پرفسور منشری، که قبلا نامشان را ذکر کرده بودم، افتتاح شد.


از راست به چپ: دکتر میر ازری (سفیر پیشین اسراییل در ایران)، پروفسور آمازیتا بارام (مدیر مرکز)

در حال حاضر فعالیت‌های مرکز پژوهشی ایران و خلیج فارس در دانشگاه حیفا روی چه موضوعاتی متمرکز است؟

از نامش متوجه می‌شوید که تنها درباره ایران نیست ولی در زمینه‌ی ایران، دو پروژه‌ی اصلی داریم. یکی روابط تاریخی اسراییل و ایران و در چارچوب همین پروژه یک پروژه‌ی دیگری هم در جریان است که درباره یهودیان ایران و منطقه خلیج فارس است. یعنی نه فقط یهودیان ایران، بلکه یهودیان عراق و برخی شیخ‌نشین‌های خلیج فارس که اقلیت کوچکی یهودی داشتند و دارند. یک پروژه‌ی اصلی دیگری هم در رابطه با عراق است . اخیراً یک کنفرانس بین‌المللی بزرگ به مدت ۴ روز در دانشگاه حیفا در مرکز ازری برگزار شده بود و متخصصان از کشورهای گوناگون آمده بودند و همینطور چند نفر از عراق و کنفرانس خیلی خوبی بود.

بودجهء مرکز از کجا تامین می‌شود؟

مخارج مرکز از مبلغ هنگفتی تامین می‌شود که آقای ازری پرداخته و البته بخشی از این مبلغ برای فعالیت‌های روزمره است و بخش بیشتری از آن در بانک گذاشته شده است که از سود آن فعالیت می‌کنیم.

دانشگاه حیفا که مرکز درون آن قرار دارد از شما پشتیبانی نمی‌کند؟

دانشگاه حیفا در مسایل اداری و برای تامین مکان پشتیبانی‌ می‌کند.

مرکز فعالیت‌های آموزشی هم دارد؟ مانند آموزش زبان پارسی، یا اینکه صرفاً فعالیت‌ها پژوهشی‌ست؟

نه. این مرکز، مرکز تدریسی‌ نیست، پژوهشی‌ست. ولی کسانی که عضو این مرکز هستند خودشان در بخش تاریخ خاورمیانه تدریس می‌کنند. یعنی می‌شود گفت که همه‌ی اشخاصی که در مرکز عضو هستند در خود دانشگاه در بخش خاورمیانه یا در بخش‌های دیگر تدریس می‌کنند. مثلاً یکی از اعضای ارشدمان متخصص چین است و ایشان در زمینه‌ی چین و خلیج فارس در بخش آسیا تدریس می‌کند.

در هیچ دوره‌ای شاید مانند اکنون، روابط ایران و اسراییل تا این حد پرتنش نبوده است. این مسایل فکر می‌کنید در فعالیت‌های مراکزی که در زمینه‌ء ایرانشناسی در اسراییل کار می‌کنند چقدر تاثیر گذاشته؟

باید بگویم که از نظر تاریخی، موضوع کشورهای عربی و روابط اسراییل با اعراب تا پیش از انقلاب اسلامی به موضوع ایران برتری داشته است. از نظر علاقه‌ء اسراییلی‌ها به موضوع‌های گوناگون خاورمیانه، موضوع ایران در حاشیه‌ء خاورمیانه بود. ولی انقلاب و تشکیل جمهوری اسلامی به لحاظ علاقه‌ نشان‌دادن به موضوع ایران موجب یک دگرگونی دراسراییل شد. بتدریج موضوع ایران اهمیت بیشتری پیدا کرد. شاید بتوان گفت که از نظر تاریخی، زمانی که روابط اسراییل با ایران خوب بود، علایق اسراییلی‌ها به موضوع ایران کمتر بود و بیشتر متوجه‌ء کشورهایی بود که دشمن اسراییل بودند. وقتی این تصویر ورق خورد و ایران دشمن اصلی اسراییل و عراق شد روندی آغاز شد که آن کشورها یکی پس از دیگری با اسراییل قرارداد صلح بستند. در نتیجه اهمیت ایران بتدریج بیشتر شد و می‌توان گفت که امروزه علاقه به ایران بیشتر از دوران پهلوی‌ست.

در حال حاضر در اسراییل هیچگونه محدودیتی ایجاد نمی‌شود برای فعالیت افراد یا نهادهایی که بخواهند در زمینه‌ی مسایل مربوط به ایران فعالیت‌های پژوهشی انجام بدهند؟

محدودیت اصلی این است که بعنوان اسراییلی نمی‌توانیم برویم ایران. این یک محدودیت خیلی جدی‌ست. یعنی مثلاً کتابهایی که ما از ایران می‌خواهیم، یعنی کتاب‌های فارسی که اصل‌شان از ایران است و در ایران چاپ می‌شوند،‌ اینها را ما باید از دست‌سوم و دست‌چهارم بخریم و نه مستقیما از خود ایران. یک محدودیت دیگر اینکه در کنفرانس‌ها در ایران نمی‌توانیم شرکت کنیم. اخیراً یک دعوتنامه از اصفهان دریافت کردم، ولی فکر می‌کنم آنها هم اشتباه کرده‌اند. بهرحال خیلی تشکر کردم، اما گفتم که در شرایط فعلی نمی‌‌توان به ایران رفت، چون نمی‌شود امنیت جانی‌ را تامین کرد.

شناخت مردم اسراییل از ایران در چه حدی است؟ بیشتر آن چیزی‌ست که از مواضع دولت ایران در رسانه‌ها منعکس می‌شود؟ یا اینکه از فرهنگ ایران، از واقعیت درون جامعه‌ی ایران هم آگاه هستند؟

البته وقتی یک جامعه‌ی دمکراتیک مانند اسراییل را مقایسه می‌کنید با جامعه‌ای بسته و غیردمکراتیک مثل ایران، آن تصویری که از اسراییل از رادیو، تلویزیون یا در روزنامه‌های ایران منعکس و پخش می‌شود تصویری‌ست بسیار منفی. مردم عادی در ایران نمی‌توانند آنطور که دلشان می‌خواهد راجع به موضعگیری‌شان دربرابر جامعه و سیاست اسراییل صحبت کنند. پس چیزی که دیده می‌شود از ایران همیشه چیزی منفی‌ست. به همین خاطر اکثریت مردم هم در اسراییل آن موضعگیریی که نسبت به ایران دارند، متاسفانه‌، موضعگیری منفی است. ولی روی دیگر سکه می‌شود گفت این است که در اسراییل فیلم‌های ایرانی نشان داده می‌شود و گاهی اوقات با این دو مرکزی که امروزه در رابطه با مسایل ایرانشناسی در اسراییل است ما کنفرانسهایی برپا می‌کنیم که در این کنفرانس‌ها برنامه‌های گوناگون، هم فرهنگی و هم علمی، داریم. در آنها سعی می‌کنیم چهرهء واقعی ایران را نشان بدهیم که همه‌ی مردم ایران، احمدی‌نژاد نیستند و ایران کشوری‌ست با تمدن با مردمی متمدن و صلح‌جو که خیلی مسایل مشترک دارند با مردم اسراییل. رژیم ایران همیشه می‌خواهد تنها موضوع امنیتی میان اسراییل و ساواک را نشان بدهد ولی فعالیت‌ها و همکاری دو کشور و دو مردم خیلی وسیع‌تر از اینها بوده است. در زمینه‌های مختلف و همینطور برای منفعت دو طرف. کارهای پژوهشی‌ که به نفع دو طرف در این زمینه می‌شود، با استفاده از آرشیوهای مختلف در جهان و همینطور در اسراییل، بتدریج تاثیر خواهد گذاشت.

ایرانیانی که در اسراییل ساکن هستند همه از کلیمیان ایران هستند یا اینکه از مذاهب دیگر هم اکنون در اسراییل زندگی می‌کنند؟

اکثرشان البته از ایرانیان کلیمی‌اند. برخی‌ خانواده‌هایی هستند که مثلاً از۸ـ۷ نسل پیش در اینجا هستند. ولی اکثرشان در سال‌های دهه۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰ و پس از انقلاب اسلامی و یا پیش از انقلاب اسلامی به اسراییل آمده‌اند. رویهم‌رفته تقریباً ۶۰ـ۵۰ هزاریهودی ایرانی در اسراییل هستند که در ایران متولد شده‌اند. اگر بچه‌هایشان را حساب کنیم که در اسراییل به‌دنیا آمده‌اند تقریبا می‌شود گفت بین ۲۶۰ تا ۳۰۰هزارتا ایرانی در اینجاست. حدود ۳۰۰ـ ۲۰۰ نفر هم ایرانیان بهایی هستند که البته می‌دانید در اینجا،‌ در شهر حیفا، مرکز جهانی بهایی‌ها وجود دارد. برای راه‌اندازی و کارهای اداری این مرکز جهانی، حدود ۷۰۰ بهایی در اینجاست که می‌توان گفت که ۳۰۰ـ ۲۰۰ نفرشان ایرانی هستند.

ایرانی‌ها در آنجا انجمن‌های فرهنگی هم تشکیل داده‌اند، فعالیتی دارند؟

بله. اینجا تقریباً سه انجمن ایرانی است که البته مال کلیمی‌ها‌ست. یکی سازمان «سیونی‌های ایران» است، یکی هم «خانه‌ء کوروش» و بزرگترین تشکل هم «سازمان ایرانی‌های مقیم اسراییل» است. اینها فعالیت‌های فرهنگی، اجتماعی دارند، مانند برنامه‌های نوروزی. تمدن ایرانی می‌توان گفت که در اسراییل، البته میان ایرانیان، خیلی اهمیت‌ دارد و این تمدن را نگه‌ می‌دارند. من بعنوان کسی که هشت سال و نیمه‌ بودم و آمدم به اسراییل،‌ می‌دانید، هنوز فارسی حرف می‌زنم. در خانواده فارسی حرف می‌زنیم و تمدن فارسی را هم سعی می‌کنیم نگهداریم.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

سلام.
آقای اکبر زاده من مرتب مجله شما را مطالعه میکنم و خیلی دوست دارم زبان عبری یاد بگیرم اما نمی دونم کجا باید کلاس بروم از طرفی هم می ترسم که دولت ما اذیتم کنه لطفا اگه میتوانید مرا راهنمائیی کنید

-- laleh.gharibian ، May 7, 2007 در ساعت 11:20 PM

khili saite khobye az aqaye ke ino sakhte tashakor mikonam koli estefade kardam

-- حسين ، May 11, 2007 در ساعت 11:20 PM

با درود فراوان به دکتر شاهور .دکتر جان باعث افتخار ما ایرانی ها هستی

-- آرش جاوید ، Jul 10, 2007 در ساعت 11:20 PM

چه اهمیتی داره که این مرکز ایجاد شده یا نه.
مهم اینه که تلاشهای دولت اسراییل بعد از تجهیز و آموزش ساواک همچنان پایداره

-- ashkan ، Jan 11, 2008 در ساعت 11:20 PM