رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۸ تیر ۱۳۸۸
هشدار مشارکت به «دولت برآمده از کودتا»:

فضای فوق امنیتی را خاتمه دهید

حزب مشارکت ایران اسلامی با صدور بیانیه‌ای به «دولت بر آمده از کودتا» هشدار داد که به «استمرار فضای فوق امنیتی» پایان دهد.

این حزب در بیانیه خود، تداوم چنین فضایی که با «نقض قوانین و حقوق شهروندان» همراه است را موجب فاصله گرفتن «روز به روز دولت برآمده از کودتا در میان هوادارانش» ارزیابی کرده است.

بیانیه حزب مشارکت در شرایطی منتشر می‌شود که برخی از اعضای این حزب، بیش از دو هفته است که در بازداشت به سر می‌برند.

محسن میردامادی، مصطفی تاج‌زاده، عبدالله رمضان‌زاده و محسن امین‌زاده از جمله اعضای این حزب هستند که از زمان بازداشت تاکنون اطلاعی از سرنوشت آنها در دست نیست.

حزب مشارکت پیش‌تر بازداشت اعضای خود را محکوم کرده و خواستار آزادی آنها شده بود.

دفتر این حزب چند روز پس از اعلام نتایج انتخابات از سوی نیرو‌های امنیتی پلمب و برخی اعضای آن دستگیر شدند.

این حزب بازداشت اعضای خود را «سناریوی» مخالفان اصلاحات در ایران نامیده که هدف از اجرای آن «گشودن عقده‌های چندین ساله» است

گزارش‌هایی از تحت فشار قرار گرفتن اعضای این حزب برای اعتراف‌گیری در رسانه‌های دولتی منتشر شده که موجب نگرانی نهاد‌های حقوق بشری و احزاب سیاسی در ایران شده است.

متن کامل بیانیه

حزب مشارکت در این بیانیه، با اشاره به «غیرقانونی» بودن بازداشت اعضای خود، اعلام کرده که این اقدام «شائبه ربودن و گروگانگیری را به جای بازداشت قانونی تقویت» کرده است.

این حزب بازداشت اعضای خود را «سناریوی» مخالفان اصلاحات در ایران نامیده که هدف از اجرای آن «گشودن عقده‌های چندین ساله» است.

در بخش دیگری از این بیانیه آمده است که وکلا و اعضای خانواده‌های زندانیان، اطلاع دقیقی از سرنوشت عزیزان خود ندارند و «بیم آن می‌رود که آنها تحت شرایط نامساعد و در سایه نقض قانون، برای انجام پروژه اعتراف‌گیری تحت فشارهای شدید جسمی و روانی قرار گرفته» باشند.

مشارکت، با اشاره به «غیرقانونی» بودن بازداشت اعضای خود، اعلام کرده که این اقدام «شائبه ربودن و گروگانگیری را به جای بازداشت قانونی تقویت» کرده است

حزب مشارکت اعتراف‌گیری از بازداشت‌شدگان را پروژه‌ای «نخ‌نما» شده دانسته که هدف از آن توجیه اقدامات «غیرقانونی کودتاگران» در افکار عمومی است.

در این بیانیه همچنین خواسته شده که هر چه سریع‌تر سانسورهای «فراقانونی» از مطبوعات، اینترنت و رسانه‌ها برداشته شده، دفتر حزب مشارکت فک پلمب شود و بازداشت شدگان آزاد شوند.

حزب مشارکت در عین حال تاکید کرده که همراه با میرحسین موسوی به اعتراض‌های قانونی به آرای مردمی که «پای اربابان قدرت قربانی» شد، ادامه خواهد داد.

میرحسین موسوی و مهدی کروبی از نامزد‌های دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری هستند که نتایج این انتخابات را نپذیرفته و دولت بر آمده از آن را «نامشروع» دانسته‌اند.

این دو نفر روز دوشنبه در دیدار مشترکی با محمد خاتمی رئیس جمهوری پیشین ایران، با انتقاد از «فضای امنیتی» کنونی ایران، خواستار آزاد شدن تمامی بازداشت‌شدگان حوادث اخیر شده‌اند.

مقام‌های جمهوری اسلامی در واکنش به این اعتراض‌ها اعلام کرده‌اند که از دو هزار و ۵۰۰ نفری که در جریان‌ ناآرامی‌ها بازداشت شده‌اند، تنها ۵۰۰ نفر در زندان به سر می‌برند و مابقی آزاد شده‌اند.

محمود سالارکیا معاون دادستانی تهران اتهام این افراد را «اقدام علیه امنیت» ملی عنوان کرده است.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

جمهوریت در مسلخ...ما در خواب و فراموشی
چهارشنبه 17/04/1388

آنچه باعث به انتخاب چنین عنوانی برای این نوشته گردید شرایط حاد و بحرانی کنونی ، چه در داخل و چه در خارج از کشور میباشد که هوشیاری اکیدی را از طرف همه گروه های اصلاح طلب و آحاد ملت میطلبد
در پی بروز آخرین رایزنی های صورت گرفته در بعد داخلی و نیز بین المللی بنظر میرسد جناح اقتدار گرا و نیز حاکمیت به معامله ای دو سر سود و نهایتا پیروزی رسیده باشد که هوشیاری ما میتواند این سودای خام را در نطفه خفه کند

مقدمه:

تیر ماه 1378 ، پس از هیجدهم تیر تنها کنترل اوضاع یک روز تهران از دست آقایان بدر میشود که همگان بیاد داریم . پروژه تخریب توسط خودی ها با آتش زدن اتوبوس ها و بانک ها و دیگر مراکز حتی الامکان کوچک دولتی آغاز میگردد و متاسفانه به تبع آن جو زده شدن بسیاری از افراد و همراهی آنان با این جریان، تلخی و مرارت یک روزه و حتی شعار های مستقیم به رهبری را توجیه میکند برای سخنان چند روز بعد ایشان و خواباندن غائله ای که عملا رهبری را به وحشت افکنده بود . لکن ایشان در جیب مبارکه خود مهره هایی را داشت و کنون نیز دارد که در این مواقع حریف را در عرصه این شطرنج کیش و مات و یا در این جدال نابرابر به گوشه رینگ میکشاند
بگذارید کمی به عقب تر برگردیم پروژه حذف و حصر از همان آغاز انقلاب ، شاه مهره های عملیاتیی داشته که پس از مدتی یا در طیف اپوزیسیون درآمده و کنار رفته اند و یا در موارد دیگر آش آنقدر شور شده که این حضرات بنا بر مصلحت نظام ( در واقع از شدت انزجار عمومی ) به گوشه ای پرتاب شدند و دیگر بکار نیامدند.
از نخستین این افراد میتوان از صادق خلخالی که احتمالا گویا بشکل آکادمیک دوره های حذف فیزیکی را در قالب اعدام های دسته جمعی دیده بودند اشاره کرد.
همگان دادگاه های انقلاب و عدم تمیز سره از ناسره از میان افسران رژیم گذشته و اعدام ایشان را بیاد دارند عاملی که وقوع جنگ تحمیلی اشتباه بودن این اقدام را خیلی زود نمایان کرد. پس از آن به غائله گنبد میرسیم و اعدام چهار لاله سرخ این خطه ( مختوم ، توماج ، جرجانی و واحدی ) را همگان بخاطر داریم و بدنبال آن خاموشی همیشه این غائله ..
البته دو نکته در مقوله خلخالی وجود دارد که باعث میشود به نسبت دیگر آقایان حداقل یک آمرزش به روح ایشان بفرستیم اول آنکه تمامی موارد ایشان تیرباران شدند و به نوعی با اطلاع عمومی انجام شد و دوم برخورد با قاچاقچیان مواد مخدر
اما فرد بعدی این مقال کسی نیست جز جناب آقای لاجوردی که در قسی القلب بودن ایشان همین بس که روی افرادی چون تهرانی ، آرش و یا حتی پرویز ثابتی را نیز سفید کردند اما با تمام این جنایات که غالبا حتی به شکل خودسرانه ( قتل آیت الله لاهوتی علی رغم مخالفت شدید امام ) ایشان از مواردی بود که به حد اعلای روسیاهی رسید و دیگر به صلاح نظام نبود که در بازی باقی بمانند .
و از موارد حصر نیز مثال اظهر من الشمس آن،فقیه عالی قدر آیت الله حسینعلی منتظری میباشند که به توطئه و خوش خدمتی یکی دیگر از این شاه مهره ها یعنی جناب محمد محمدی ریشهری صورت پذیرفت .
مشارالیه در اجرا کردن این نقشه خود البته به کمک دیگرانی از درون حاکمیت - که به سبب فقدان ایشان تنها برایشان از درگاه خداوند طلب مغفرت میکنم – از قبل ، طرح اعدام حجه الاسلام امید نجف آبادی بدلیل انحراف جنسی !! و نیز طرح حذف سید مهدی هاشمی از بدنه سپاه و نظام را با موفقیت به انجام رسانیده بود از دیگر موارد خدمت ایشان میتوان به اعدام دسته جمعی عاملین کودتای نوژه اشاره نمود.
با مرگ آیت الله خمینی در واقع دوره جدیدی از اختناق و استبداد آغاز گردید که به علت فراوانی موارد دیگر اشاره به آن توضیح واضحات است اما این دوره مدیریتی نوینی را میطلبید.
در این دوره حاکمیت به این نتیجه رسید که گروه های شکار مخالفان مبیایست تشکیلاتی تر عمل نمایند این چنین بود که آیت الله مصباح یزدی همواره یک پای ثابت این جریانات شد . ایشان با تئوریزه کردن مباحثی دردین که غالبا هیچ جایگاهی در شیعه امامیه نداشته و افکار و ترهات تراوش شده از آن ذهن بیمار اساسا از دید اشاعره قابل قبول است ، عملا تبدیل به متفکری که تنها حضرتش میفهمد و دیگران بمثابه فهم لا تعقلون هستند رخ نمائی کردونیز بطرز عجیبی مکاشفات ایشان خوشایند شدید رهبری .از این رو با توجه به اینکه ابلهانی هستند که با یک فتوا تن به هر رذیله ای دهند وجود شخص ایشان برای تکمیل حلقه های این چرخه جنایت ( و به واقع سنگ بنای این چرخه ) بوضوح مشخص شد .
بخش رسانه ای به حسین شریعتمداری و روزی نامه اش کیهان واگذار شد و بخش عملیاتی آن به افراد ذوب شده در ولایتی چون سعید امامی و دیگر جلادان
این چرخه بود تا پس از شکار های فراوان و مشخصا قتل فروهرها بالاخره طشت رسوائی آقایان از بام دار الخلافه بر زمین افتاد و صدایش عالمگیر گشت. پس بناچار حاکمیت علی رغم میل باطنی نسخه سعید جان محبوبش رو پیچاند و او را بر سر خوان الهی نشاند تا سرو صدا ها خوابانده و به شیوه کی بود ؟من نبودم عملا دادگاه ها و مابقی فعالیت های در خصوص کشف سرنخ ها را مسکوت گذارده تا قاطبه ملت در اثر گذر زمان و نیز فراموشی ژنتیکی ایرانیان قصه ختم به خیر شود .چرا که حاکمیت بر روی چیزی دست گذارده بود که ایرانیان درآن سرآمد عالمیانند و آنها چیزی نیست مگر خواب آلودگی و نیز فراموشی ...!!!

برگزاری انتخابات ریاست جمهوری:

باری قصه هر چند پرغصه برای همه گروه ها و طیف های سیاسی و نیز حتی مردم عادی طی شد تا انتخابات و موج سبز که باردیگر با سیلی محکمی خواب خوش خیلی ها را پراند و حرام کرد و دوباره طی شدن همان دور و تسلسل منتها این بار با کنش گرائی شدیدتر که منجر به کشته شدن ده ها تن گردید لیکن چه باک از این جنایات که حاکمیتی که یکبار ده سال پیش قریب به هفتاد میلیون نفر را خواباند این بار نیز میتواند بیش از هفتاد میلیون نفر را بخواباند و منتظر فراموشی آنان شود.
و اما مطلب اصلی و به روز شرایط حاضر و تفاوت آن با ده سال پیش را یکی تظاهرات روز 25 خرداد که حتی نمونه اش در زمان انقلاب 57 کمتر دیده شد و دیگری پیوستگی بین ایرانیان داخل و خارج از کشور نامید که این مقوله نیز باعث سرگیجه شدید اقتدارگرایان گردیده است
حال که این خطوط را مینگارم پاسی از شام چهارشنبه گذشته و نمیدانم فردا چه خواهد شد تنها امیدوارم که هزینه های متحمل شده را از تقلب فاحش جناح حاکم در انتخابات تا آن تظاهرات بالای 2 میلیون نفری و لرزندان پایه های کاخ استبداد، از تحقیر به شعور همه ایرانیان تا خون ندا و ده ها مانند او و بالاخره از ضربات باتوم نوش جان شده بدست برادران بسیجی و دیگر سپاهیان خدا!!!تا حجم بگیر وببند ها و عزیزانی که اکنون در بیداد گاه های استبدادی در بند هستند حقیر این امید را دارم که لختی بیندیشیم تا هزینه هایمان به بیراهه نرود و مجددا دچار خواب آلودگی و فراموشی نشویم که خصم پی آن است.
اما بلا تصور اینکه فردا چه خواهد شد ، در ابتدا عرض کردم که شرایط بوجود آمده برای جناح حاکم به حکم یک معامله دو سر سود خواهد بود ( حداقل تا اینجای کار)
ابتدا بعد بین المللی را مورد بررسی قرار دهیم ...سخنان جو بایدن در عدم از ممانعت حمله اسرائیل ، مجوز عربستان برای استفاده جنگنده های اسرائیلی از فضای این کشور برای حمله احتمالی به ایران ، ساعت ها مانور هوائی ارتش اسرائیل بر فراز اروپا ، عبور زیر دریائی دلفین از کانال سوئز و....همگی بمثابه اخبار خوشی است که به اردوگاه اقتدار گرایان میرسد . وقوع چنین امری نهال دوباره برخاسته اصلاحات را به کلی ریشه کن و به تبع آن رویای برپائی یک دموکراسی اسلامی را برای همیشه به سراب تبدیل خواهد کرد
اما در بعد داخلی بفرض اینکه فردا و فردا های دگر اعتراضات به هر شکلی ادامه یافته و جناح حاکم را مستاصل کند آنگاه چه؟
این شق قضیه اما پیچیده تر خواهد بود آنقدر که دعا کنیم در صورت در آغوش نکشیدن شاهد پیروزی همان به که رژیم اسرائیل به ایران اعلان جنگ دهد و ...اما چرا؟!!
بعقیده نگارنده در صورت ادامه نا آرامی ها جناح حاکم یک لیست از بلندگوهای خودیش را ( و در واقع سعید جان های امروزی ) میتواند آماده کند و به بهترین شکل استفاده نماید
بدین منوال که از افرادی که در ذیل می آید میتوان تن به حذف فیزیکی( ترور ) داده و پس از آن طی روزها و هفته ها تلاش شبانه روزی سربازان گمنام امام زمان و کبوتران حرم سرانجام این خود زنی آشکار با اعترافات دروغین هر فردی ،(از من نگارنده تا شمای خواننده ) و یا کاملا در یک دادگاه فرمایشی گروهکی مثلا با چند عضو و با تاسی گرفتن از فلان فقیه طرد شده و یا به فرماندهی سران جبهه اصلاحات خیلی زود فاتحه اصلاحات را برای حداقل 50 سال خواند و با دموکراسی وداع کرد.
طبعا اگر قرار بر یک تیر و چند نشان باشد و یک تسویه داخلی همانند سردار کاظمی یک سردار سپاه ( مثلا سردار علی فضلی که به تازگی خار چشم حاکمیت شده ) را میتوان قربانی نمود
اما در شقوق دیگر و منهای صید نکردن کبوتران حرم ، کسانی چون رسائی ، رحیم پور ازغدی ، احمد خاتمی و حتی خود احمدی نژاد و یا اگر کمی دور اندیش باشند مهره بتدریج سوخته ای چون حسین شریعتمداری را میتوان قربانی کرده و به همراه آن حکومت ( بخوانید سلطنت ) اسلامی را دائر و جمهوریت را برای همیشه سربرید که با توجه به خواب سنگین ما امری کاملا محتمل خواهد بود پس بیائیم دعا کنیم که همان به که جنگ آغاز شود.

والسلام
ایرج – م جانباز شیمیائی کربلای 5

-- ایرج ، Jul 9, 2009 در ساعت 04:00 PM

این مطلب از بی بی سی نقل می شود:
گاردین: 'بسیج در کنترل پسر خامنه ای است'

روزنامه گاردین به نقل از یک "منبع بلندپایه سیاسی" در ایران گزارش می دهد که کنترل نیروی شبه نظامی بسیج به مجتبی خامنه ای، پسر آیت الله علی خامنه ای رهبر ایران، سپرده شده است.

این روزنامه در گزارشی که چهارشنبه شب در وبسایت منتشر شد نوشت که "منبعی" که این خبر را فاش کرده یک سیاستمدار ارشد با پیوندهای قوی با دستگاه های امنیتی جمهوری اسلامی است.

بنابر این گزارش، برای سپردن کنترل بسیج به مجتبی خامنه ای بسیاری از روحانیون ارشد، سیاستمداران محافظه کار و فرماندهان سپاه پاسداران را مایوس کرده است، اما این گروه رغبتی برای به چالش کشیدن آشکار آقای خامنه ای نشان نمی دهند، زیرا از آن بیم دارند که مناقشه داخلی باعث بی ثباتی حکومت شود.

به نوشته گاردین این منبع که نخواست نامش فاش شود گفته است: "این بازی تمام نشده. تازه شروع شده است."

وی گفت که مجتبی خامنه ای نقشی اساسی در سازمان دادن به پیروزی محمود احمدی نژاد در انتخابات 22 خرداد بازی کرده و از طریق کنترل مستقیم بسیج، واکنش ها به تظاهرات مخالفان - که با تلفات در میان معترضان همراه بود - را هدایت کرده است.

مقام های ایرانی شمار کشته ها در تظاهرات مخالفان را 20 نفر اعلام کرده اند اما گاردین به نقل از یک پزشک تهرانی می نویسد که شمار واقعی تلفات خشونت ها بسیار بیش از این است و در هفته اول تظاهرات تنها در بیمارستانی که او کار می کرده 38 نفر جان باخته اند.

این پزشک به گاردین گفته است که بسیجی ها مرگ تظاهرکنندگان را پنهان کرده و بر پزشکان فشار آورده اند که در این مورد با کسی صحبت نکنند.

بسیج یک نیروی شبه نظامی و نیمه وقت است که رسما بخشی از سپاه به حساب می آید.

مجتبی خامنه ای پس از انتخاب محمود احمدی نژاد در سال 1384 نیز از سوی مهدی کروبی نامزد انتخابات متهم به دخالت "غیرقانونی" در انتخابات شده بود.

سیاستمدار ایرانی که با گاردین صحبت کرده گفته است: "مجتبی فرمانده کودتا است. بسیجی ها تحت فرماندهی مجتبی هستند، اما نام او همواره در این ماجراها مخفی است. دولت هرگز نام او را ذکر نمی کند."

به نوشته گاردین، او افزود: "همه از این موضوع عصبانی هستند. مرجعیت و روحانیون عصبانی هستند، محافظه کاران خیلی عصبانی هستند و به شدت از مجتبی انتقاد دارد. این وضعیت نمی تواند ادامه یابد چون این همه شخصیت در سطوح بالا با آن مخالفند."

پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران که این کشور را درگیر بحرانی عمیق کرد، حدس و گمان های زیادی درباره نقش مجتبی خامنه ای در انتخابات منتشر شد.

اطلاعات زیادی درباره او که پسر دوم رهبر جمهوری اسلامی است وجود ندارد اما بسیاری گمان می کنند که ممکن است او بعدها جانشین پدرش شود.

گاردین می نویسد: "این نوع جانشینی خانوادگی تحت شرایط فعلی خیلی دشوار خواهد بود زیرا مجلس خبرگان، رهبر را بر اساس موقعیت مذهبی انتخابت می کند. مجتبی لباس روحانیون را به تن می کند اما به هیچ وجه از درجات مذهبی لازم برای رفتن به صدر حکومت برخوردار نیست. برای این کار لازم است تشکیلات روحانی دستخوش ترمیم های عمده شود."

گاردین به نقل از منبع خود می نویسد که آیت الله خامنه ای رهبر ایران به دلیل تحولات اخیر مقدار زیادی از نفوذ خود را در میان مراجع از دست داده است.

به نوشته گاردین این منبع گفته است که عده ای از محافظه کاران غیرروحانی در موقعیت های مهم دولتی نیز تلاش خواهند کرد در حرکت احمدی نژاد برای اعمال قدرت مانع ایجاد کنند که این عده شامل علی لاریجانی (رئیس مجلس)، محمد باقر قالیباف (شهردار تهران) و محسن رضایی یکی از نامزدهای شکست خورده انتخابات و دبیر مجمع تشخیص مصلح نظام هستند.

بنابه این گزارش این گروه از حمایت علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قوی ترین حامی مخالفان در پشت صحنه که ریاست مجلس خبرگان و مجمع تشخیص مصلحت نظام را به عهده دارد، برخوردار خواهند بود.

این منبع در گفتگو با گاردین همچنین ادعا کرده است که شکاف هایی در داخل سپاه پاسداران وجود دارد و اینکه علی جعفری فرمانده کل سپاه و علی فضلی فرمانده سپاه در استان تهران با قدرت گرفتن مجتبی خامنه ای مخالفند.

به گفته گاردین این منبع گفت که بیانیه های تندی که به نام سپاه صادر می شود و تظاهرکنندگان را به "برخورد قاطعانه" تهدید می کند، کار بخش های سیاسی و روابط عمومی سپاه است که تحت نفوذ احمدی نژاد قرار دارد و نمایانگر یک موضع واحد در سپاه نیست.

با این حال گاردین می افزاید: "این ادعایی بحث انگیز است. اکثر تحلیلگران سپاه پاسداران را یک گروه یکدست که کاملا پشت سر رژیم است ارزیابی می کنند."

-- reza ، Jul 9, 2009 در ساعت 04:00 PM

دولت انگلستان حساب بانکی‌ "مجتبی خامنه‌ای" پسر علی خامنه ای را در یکی‌ از بانک‌های لندن به مبلغ ۱ میلیارد و ششصد میلیون دلار مسدود کرد. با آنکه دولت انگلیس از مدت ها پیش اطلاع داشت که این حساب بانکی متعلق به کیست اما بهانه ای قانونی برای کنترل آن نداشت، که با فاش شدن نقش وی در کودتای اخیر، این مجوز پیدا شد.

به گزارش سایت پیک نت گفته می شود حساب های مشابهی در آلمان به مبلغ ۸۰۰ میلیون دلار به نام مجتبی‌ تهرانی‌ و ۷۴۰ میلیون دلار به نام فردی به اسم شجونی وجود دارد که در صورت اثبات نقش دارندگان این حساب ها در کودتای اخیر، این حساب ها نیز می تواند تا رسیدگی به آنها و مشخص شدن ارتباط دارندگان آنها با کودتای اخیر در ایران مسدود شود. مجتبی تهرانی می تواند "آقا تهرانی" رئیس مداحان طرفدار احمدی نژاد باشد که نقش مهمی در تمام حوادث 4 سال گذشته و در بسیج حزب پادگانی و حوادث 10 روز گذشته در شهرهای ایران علیه مردم و کشتار آنها داشته است. شیخ شجونی نیز از اعضای رهبری حزب موتلفه اسلامی و از جمله دست اندرکاران هدایت تیم های چماق بدست در روزهای اخیر است.

تا آنجا که ما اطلاع داریم، جمع پول هائی که افرادی مشابه افراد یاد شده در بانک های اروپائی دارند نزدیک به 10 میلیارد دلار است، که عمدتا پولی است که رانت های نفتی و دریافت حق کمیسیون در قراردادهای نفتی جمع شده است.

-- بدون نام ، Jul 9, 2009 در ساعت 04:00 PM

فیلم و عکس های اختصاصی نوروز از مراسم روز پدر در مقابل زندان اوین
غریو الله اکبر، سکوت اوین را به لرزه در آورد

نوروز: مانند هر سال روز پدر فرا رسیده و فرزندان و همسران در تدارک برگزاری یک جشن کوچک خانوادگی برای پدرانشان هستند. امسال هم برخی باید جشن های نه چندان شاد خود را بدون حضور پدران خود بگیرند.

امسال نیز به مانند سالهای نه چندان دور دهه های 30 و 40 و 50، خانواده های برخی آزادیخواهان، جشن روز پدر را در مقابل زندان اوین برگزار کردند. و از بد اتفاق بسیاری از آن خانواده ها در آن سالها نیز این لحظات و این حضور را لمس کرده بودند و جشن روز مرد را در مقابل زندان اوین برگزار کرده بودند.

کسانی که برای پیروزی انقلاب اسلامی سالها مبارزه کرده بودند و برای تثبیت و قدرتمند شدن آن سالها در جبهه ها جنگیده بودند و در مناصب بالای کشور خدمت کرده بودند، امروز صدای الله اکبر خانواده هایشان را در حالی می شنیدند که در سلولهای انفرادی همان انقلاب و زیر شکنجه های روحی و جسمی شب و روز خود را فراموش کرده اند.

دهها نفر از خانواده های زندانیان سیاسی در مقابل زندان اوین گرد هم آمدند تا روز پدر و مرد را به همسران، پدران و فرزندان خود تبریک بگویند و با اهدای شاخه گلهایی این روز فرخنده را گرامی بدارند. با آنکه زندانبانان و نگهبانان زندان با ترش رویی و فریاد آنها را از مقابل درب به سمت خیابان فرستادند اما این خانواده ها با اهداء شاخه های گل سرخ به آنها روز مردی و مردانگی را به آنها تبریک گفتند.

خانم مجردی همسر دکتر میردامادی، دبیرکل جبهه مشارکت در این جمع با بیان اینکه متاسفانه هیچ کس پاسخگوی خانواده های زندانیان نیست گفت:"رییس قوه قضائیه، وزیر اطلاعات و دادستان کل کشور و دادستانی تهران همه اظهار بی اطلاعی می کنند و پاسخی به ما داده نمی شود . تمام کسانی که قانونا باید پاسخگو باشند سکوت کرده اند و می گویند این زندانیان در اختیار ما نیستند. ما از همه کسانیکه قانونا موظف در مورد این بازداشتها پاسخگو باشند می خواهیم ما را از حال عزیزانمان آگاه کنند . ما از تمام راههای قانونی رفته ایم و امیدواریم با احساس مسئولیت از طرف مسئولین، ما مجبور نشویم راهها دیگر را امتحان کنیم."

خانم راکعی عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت و دبیر کل جمعیت زنان مسلمان نواندیش نیز با خواندن شعری از سروده های خود و تقدیم به دوستان و همفکران در بندش یاد و خاطره آنان را گرامی داشت.

" حماسه،"
حماسه است، حماسه، حماسه در وطن من
تهمتن است، تهمتن، به عرصه، هموطن من
چه می کنند پلیدان، به خاک پاک من، ایران؟
که دیو راه ندارد به ساحت وطن من!
بگو به تیر زنندم به سر، زپا فکنندم
که خون ننگ و اسارت، مباد در بدن من!
از این حماسه اگر چه به لکنت اند قلمها
ببین به الکن شوم، وطن، وطن، وطن من
چه راه بکر بلندی! چه عزتی است خدایا!
به شوق رفتن راهست، به وجد آمدن من
چراغ راه دلیران، ز تیغ و دشنه دیوان
چه لاله ها که شکفته به باغ پیرهن من!
شکست دیو سیاهی، گذشت فصل تباهی
به پیشواز سپیده، به پیش، هموطن من

با اصرار خانواده ها مبنی بر رساندن گلها به عزیزان در بندشان، یکی از افسران انتظامی که خود را سرگرد عبدالهی معرفی می کرد با جمع کردن شاخه گلها و نام زندانیان با سوگند بر شرافتش قول داد گلها را به زندانیان در بند برساند.

در پایان خانواده های زندانیان با غریو "الله اکبر" و "یا زینب" پاسخ اهانتهای یکی از افسران حاضر در این مراسم را داده و با ترک محوطه مقابل زندان اوین به منازل خود برگشتند

-- فریاد ، Jul 9, 2009 در ساعت 04:00 PM

اسامي دوستان، همكاران، مستعفي‌ها و اخراجيهاي فارس در دوره مديريت جديد

پس از تغيير مديريت خبرگزاري فارس و در چند نوبت جمعي از خبرنگاران و مديران و مسئولان خبرگزاري فارس اين خبرگزاري را ترک کرده و يا اخراج شده‌اند که اسامي برخي از آنان به شرح زير است:

1- محمد صفري: مدیر کل سياسي

2- وحيد عسگري: دبير سياست خارجي

3- عطا افشاري: دبير استان ها و صوت و تصوير


4-فيضي خواه: دبير فرهنگي


5-مجيد سعيدي: دبير عکس


6- عرفانيان مدير دفاتر در خارج كشور و مشاور مديرعامل

7- لاجوردي: دبير عربي

8-حسن داداشي: مشاور مدير عامل


9- ميرزايي: معاون اجرايي

10- صحرانورد: مدير اداري مالي

11- متاني: معاون پژوهش

12- اکبر زاده: مدير پشتيباني

13- شبستري: معاون پژوهش


14- سيفي: مشاور مدير عامل


15- نوري: معاون فني

16-جمالي: رئيس حسابداري

17- احمد غلامي: خبرنگار


18- يوسف اسدي: خبرنگار

19- الهياري: خبرنگار


20- سهيلا فلاحي: خبرنگار


21-مريم فلاحي: خبرنگار

22- زمانی: خبرنگار سیاسی

23- زکي خاني: کارمند سرويس عکس


24- محمد عرفاني: خبرنگار سیاسی


25- فرهمند علي پور: خبرنگار


26- لواساني: خبرنگار


27-تيمور زاده: خبرنگار


28- وحيدي: مترجم عربي


29- نقي زاده: مترجم عربي

30- جعفري: مسوول خدمات رفاه

31- فضلي: مسوول بودجه


32- قزل: انبار دار


33- وحيد بابايي: کارپرداز


34- درخشان: نگهبان

35- زمانيان: مسئول دبيرخانه

36- رسوليان: کارمند کارگزيني


37- نورزاده: کارمند خدمات


38- عرب کرماني: کارمند بازرگاني

39- خانعلي خبرنگار

بشتر افراد يادشده بيش از چهار سال سابقه کار در خبرگزاري فارس داشته‌اند.

دعوت از همه همكاراني كه در دوره فضايلي از فارس رفتند


ما ضمن دعوت از همه اين دوستان ، همكاران ، مستعفي ها و اخراجي هاي فارس، از همه همكاراني كه در دوره مديريت آقاي فضايلي به دليل قبول مسئوليت در جاهاي ديگر، فارس را ترك كردند، از جمله آقاي شميراني قائم مقام خبرگزاري، بيژن مقدم سردبير سابق فارس و مدير مسئول فعلي روزنامه جام جم، محسن ماندگاري معاون سردبير سابق فارس و سردبير فعلي روزنامه جام جم، محمد پارياب و قمري وفا دبيرهاي سابق گروه سياسي و بسياري از خبرنگاران و عكاسان ديگر كه فارس را ترك كردند دعوت مي‌كنيم در اين گردهمايي و نشست صميمي و دوستانه حضور يابند.


به اميد ديدار همه دوستان، همكاران، مستعفي‌ها و اخراجيهاي فارس

-- ایرانی ، Jul 9, 2009 در ساعت 04:00 PM

تنها راه مبارزه ادامه راهپیمایی ها است.اقایان به جای دادن این اعلامیه ها باید جلو شوند و به خیابان ها بریزند.اگر اینطور پیش برود جمعیتی که توی زندان نشسته اند بیشتر از سلول های موجود خواهد شد.به این ترتیب جنبش سردتر و سردتر خواهد شد.مثل 18 تیر که 10سال طول میکشد تا دوباره سر باز کند.
تا تنور داغ است باید نان را به تنور زد.در هر حالتی آزادی با نسار خون بدست میاید.ما فقط باید هوشیارانه عمل کنیم تا تعداد شهدا به حداقل برسد و اللا خون شهدا یی که تا کنون داده ایم هم پایمال خواهد شد.

-- jolien ، Jul 9, 2009 در ساعت 04:00 PM