تاریخ انتشار: ۲۶ مهر ۱۳۸۷ • چاپ کنید    
همزمان با روز مبارزه با فقر

یک میلیارد نفر در معرض خطر گرسنگی هستند

همزمان با روز جهانی مبارزه با فقر (هفدهم اکتبر)، سازمان‌ بین‌المللی غذا اعلام کرد که به دلیل افزایش بهای مواد غذایی در جهان، نزدیک یک میلیارد نفر با خطر گرسنگی رو به رو هستند.

به گزارش واحد مرکزی خبر، سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (فائو) در روز جهانی غذا (شانزدهم اکتبر) گزارش داد که هم اکنون ۹۲۳ میلیون نفر در سراسر جهان از گرسنگی رنج می‌برند که ۷۵ میلیون نفر از آن‌ها به علت افزایش بهای مواد غذایی در سال جاری میلادی به جمع گرسنگان پیوسته‌اند.

افزایش بهای اقلام اصلی خوراک، علت اصلی تشدید فقر در میان کم درآمدترین مردم جهان است که بنا به گفته ژاک دیوف، مدیر کل فائو سرمایه‌گذاری و افزایش توان تولید در بخش کشاورزی در کشورهای کم درآمد راه حل این مشکل خواهد بود.

در سال ۱۹۸۷ و در چنین روزی حدود ۱۰۰ هزار نفر در میدان حقوق و آزادی بشر در محله تروکادرو در پاریس به یاد قربانیان گرسنگی و فقر در جهان جمع شدند.

امسال برای نخستین بار وبلاگ‌نویسان جهان روز پانزدهم اکتبر را به مسأله فقر در جهان اختصاص دادند و در این باره نوشتند.

فقر در ایران

سال گذشته عبدالرضا مصری،‌ وزیر رفاه و تأمین اجتماعی گفته بود: «حدود ۱۰.۵ درصد از شهری‌ها و ۱۱ درصد از روستاییان زیر خط مطلق فقر زندگی می‌کنند.»

امسال نیز علی عسگری، معاون برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی رییس‌جمهوری اعلام کرد که ۲۰ درصد مردم کشور (معادل ۱۴ میلیون‌ نفر) زیر خط فقر زندگی می‌کنند.

برخی روزنامه های داخل ایران، همچون «سرمایه» خط فقر نسبی در ایران را ۵۰ درصد اعلام می‌کنند.

پیش از این عبدالله عمادی، مدیرکل دفتر فقرزدایی وزارت رفاه تعداد افرادی را که علاوه بر رفع گرسنگی قادر بر تامین هزینه مسکن، پوشاک و آموزش خود نیز نیستند، یعنی «زیر خط فقر مطلق» زندگی می‌کنند، هفت میلیون و ۸۰۰ هزار نفر معادل ۱۱.۱ درصد جمعیت ایران اعلام کرده بود.

به نقل از خبرگزاری ایسنا، وی همچنین ۷۰۰ هزار نفر را «زیرخط فقر شدید» طبقه بندی کرده است. خط فقر شدید شامل افرادی است که توانایی تامین هزینه سیر کردن خود را ندارند و یک درصد افراد جامعه را شامل می‌شوند.


اگر در وبلاگ خود درباره فقر نوشتید، در این سایت آن را ثبت کنید.

نظرهای خوانندگان

یک میلیارد نفر گرسنه اند اینست پاسخ لیبرالیزم به بشریت . زمانی که متفکرین لیبرالیزم از نظام سرمایه داری و احترام به کرامت انسان می گفتند و آنرا با بوق و کرنا به مردم دنیا هدیه می دادند همین بحرانها و فقر و فلاکت و بی خانمانی و در واقع فاجعه را متفکرین ضد سرمایه داری گوشزد کردند اما آنان با شعارهای دهن پر کنی مانند انگیزه ایجاد کردن برای زندگی بهتر را فریاد می کردند آنها می گفتند ما می خواهیم فعالیت بیشتر کنیم و بیشتر در آمد کسب کنیم تا بهتر زندگی کنیم اما شما ما را بی انگیزه می کنید اما ما می گفتیم زندگی بهتر تو فقط ناشی از زندگی بدتر برای من است ما در یک فرایند اجتماعی کار است که در آمد کسب می کنیم تا زندگی کنیم اما گوش ناشنوایی نبود زیرا تا وقتی سرمست از پول دیگرانی برای خودت فکر زندگی اجتماعی نیستی اما بحرانهای ١٩٢٩ تا حدی این متفکرین را بخود آورد و طرحهای اقتصادی کینزی دخالت دولت را برای کنترل و بهبودی شرایط پیشنهاد شد اما زندگی آمریکایی و رویای آمریکایی در پیوند با بازار آزاد و اختیارات نامحدود برای آن همه چیز را به نکانیزم خودبه خودی منافع پر سود بورس بازان تبدیل کرد از سال ١٩٧٠ و بخصوص در دهه ی ١٩٩٠ با سقوط شوروی برتری بازار آزاد دیگر کسی را یارای مقاومت نبود تا حدی که جرج بوش سر مست از پیروزی حتی کنترلهای حد اقل را نیز حذف می کند سیر سعودی بورس تا سال ٢٠٠٦ و ورشکستگی برخی زنگ خطری بود که سیاست مداران را بیدار نکرد اما امسال که ناگهان افزایش قیمت کالاها قدرت خرید مردم را کاهش داد بحران مالی شروع می شود اگر سه ماه پیش با کمترین تزریق امکان ثبات در بازار را بوجود می آورد اما دولت مقاومت می کند و می خواهد که خود بازار مکانیزم بازیابی را توسط بانکهای بزرگتر انجام دهد و دولت را مانع وارد شدن به حمایت می کند بانکهای بزرگتر خود در سال ٢٠٠٦ این کار را کرده بودند اما زمانی که سهامی رو به سقوط است هیچ سرمایه گذاری حاضر نیست چنین سهامی را بخرد صبر می کند تا حد اکثر سقوط صورت گیرد تا اقدام به خرید بنگاه ورشکسته بنماید این همان اخلاق لیبرالیزم است که هم قانونی زمینی و هم الهی ست یعنی کمنظر شو تا همسایه ات ورشکست شود سپس افدام به خرید اموالش کن له هر صورت سیاست مداران نتوانستند ابعاد فاجعه را حدس بزنند تا جلوی فاجعه ی بزرگتر را بگیرند و اتفاق افتاد آن سر کشیدن جام زهر تا مجبور شوند هزینه ی بیشتری بدهند اما این هزینه را چه کسی می دهد ؟ مسلما ما شاهد بودیم که سرمایه داران فقط در زمانی که انباشت سرمایه می کنند مانع حضور دولتند اما در این حالتها دولت باید از جیب مردم وارد شده هزینه ی ضر ر یرمایه داران را از جیب مردم بپردازد مردم یک بار باید ضرر این بنگاهها را از طریق مالیات بپردازند و از طرفی هم این تزریق باعث افزایش تورم و در نتیجه کاهش قدرت خرید . افزایش بیکاری و رکود اقتصادی از سوی دیگر به مردم فشار وارد می کند در نتیجه تسهیلات اجتماعی دولت نیز کاهش خواهد یافت هم اکنون هر آمریکایی ٣٦٠٠٠ دلار به بازار جهانی بدهکار است اگر ساز و مار بازار آزاد با همین روند پیش برود ظرف بیست سال آینده مردم آمریکا را تبدیل به فقیر ترین مردم دنیا خواهد کرد به همین دلیل است که ظرف سی سال گذشته فقر جهان افزایش یافته است دیگر بر اکثر آگاهان و متفکرین ثابت شده است که لیبرالیزم اقتصادی به بن بست رسیده و نیو لیبرالها فعلا پرچم دار تغییرات شده اند اگر این طرحها با شکست روبرو شود خطر دیگری جهان را تهدید می کند جنگهای منطقه ای و خشونت در جهان افزایش خواهد یافت و بشریت را با فاجعه های دیگری روبرو می کند . انقلابهای جدیدی شکل خواهند گرفت گرسنگان این شرایط را تحمل نخواهند کرد .

-- فرهاد-فرياد ، Oct 17, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)