رادیو زمانه

تاریخ انتشار: ۲۴ مرداد ۱۳۸۷

نگرانی عفو‌ بین‌الملل از وضعیت سه پرونده قضایی

عفو بین‌الملل با صدور بیانیه‌های جداگانه‌ای نسبت به روند قضایی پرونده یک فعال حقوق زنان و دو متهم به قتل در ایران اعتراض کرد.

در این بیانیه‌ها که روز گذشته منتشر شدند، نسبت به بلاتکلیف ماندن پرونده محبوبه کرمی (فعال حقوق زنان) محاکمه مجدد علی مهین‌ترابی (متهم به قتل) و اعدام قریب‌الوقوع صغرا نجف‌پور (به اتهام قتل) ابراز نگرانی شده است.

محبوبه کرمی، ۴۰ ساله، روزنامه‌نگار و از فعالان جنبش زنان در ایران از ۲۴ خردادماه امسال در زندان اوین در تهران به سر می‌برد و خانواده او قادر به تأمین وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی وی نیستند.

صدیقه مصیبی مادر وی می‌گوید که محبوبه، پنجم تیرماه در تماسی تلفنی گفته است که ۲۴ خرداد حدود ۹۰ زن دستگیر شده‌اند و بیشتر آن‌ها مثل او هیچ ارتباطی با تظاهرات پارک ملت نداشته‌اند.

خانم کرمی در این تماس به مادرش گفته است که مأموران امنیتی با آن‌ها بسیار بدرفتاری کرده‌اند.

محبوبه و ۹ زن دیگر که هم‌زمان با وی دستگیر شده‌اند در اعتراض به برگزار نشدن دادگاهشان و کمبود وسایل رفاهی در زندان، یک بار دست به اعتصاب غذا زدند.

پس از پایان این اعتصاب غذا، ۹ زن بازداشت‌شده آزاد شدند؛ اما خانم کرمی هم‌چنان در زندان به سر می‌برد.

محبوبه کرمی در تماس کوتاهی با وکیلش که هنوز برای مطالعه پرونده موکلش موفق به دریافت مجوز نشده، گفته است که مقامات قوه قضاییه به وی اعلام کرده‌اند در صورتی که ضمانت‌های دیگری بدهد، امکان کاهش وثیقه او وجود دارد.

در بیانیه دیگر عفو بین‌الملل نسبت به محاکمه مجدد علی مهین‌ترابی اعلام نگرانی شده است.

حکم اعدام علی مهین‌ترابی پیش‌تر به دستور رییس قوه قضاییه ایران لغو شده بود؛ اما گزارش‌ها از محاکمه مجدد وی خبر می‌دهد.

علی مهین‌ترابی ۲۱ ساله، در ۱۶ سالگی هم‌کلاسی خود، مزدک خدادیان را به قتل رسانده است.

وی پس از این حادثه، بارها اعلام کرد که به عمد هم‌کلاسی خود را نکشته است.

وکیل وی نیز بارها تلاش کرده که توجه دادگاه را به این نکته که وضوح و شفافیتی در مورد نحوه قتل وجود ندارد، جلب کند.

این وکیل می‌گوید: ترابی تنها هنگامی متوجه حادثه شده که دیگر هم‌کلاسی‌هایی که وی و مزدک را دوره کرده بودند، با فریاد او را متوجه می‌کنند که مزدک جان باخته است.

در سومین بیانیه این سازمان از اعدام قریب‌الوقوع صغرا نجف‌پور خبر داده شده است.

صغرا نجف‌پور برای دومین بار به اتهام ارتکاب قتل در ۱۳ سالگی به مرگ محکوم شده است.

وی اکنون ۳۱ سال دارد و ۱۹ سال است که در شهر رشت در زندان به سر می‌برد.

سال گذشته، وی با وثیقه ۶۰ میلیون تومانی از زندان آزاد شد و با شکایت مجدد خانواده مقتول دوباره به زندان بازگشت.

صغری در سن ۹ سالگی از سوی خانواده‌اش برای کار به عنوان خدمتکار به منزل یک پزشک فرستاده شد.

پس از چهار سال کار صغرا در منزل آن خانواده، پسر هشت‌ساله آن‌ها مفقود شد و پس از یافتن جسد این پسر بچه در چاهی، صغرا به قتل متهم شد.

وی بارها اتهام قتل را انکار کرد؛ اما پس از بازجویی‌های متعدد، به قتل این پسر اعتراف کرد.

وی در درخواست استیناف خود نوشته است: «من آن پسر هشت‌ساله را نکشتم. اما می‌دانم چه کسی او را کشته است و به درخواست او مجبور به سکوت بودم. او به من قول داد که از مادر مقتول تقاضای بخشش من را می‌کند و جانم را نجات خواهد داد.

من در ۹ سالگی مورد تجاوز قرار گرفتم و تهدید شدم که درباره آن حرفی به میان نیاورم. در روز حادثه مردی که من را مورد آزار و اذیت قرار می‌داد، به سراغم آمد و آن پسربچه که در حال بازی بود، دید که من از سوی او مورد سوء استفاده قرار گرفتم.

آن مرد پسر بچه را به دیوار کوبید و او در اثر برخورد از ناحیه سر به دیوار بیهوش شد. من نمی‌توانستم جسد پسربچه را تکان دهم؛ اما آن مرد از من خواست که او را به چاه بیندازم.»

مردی که وی می‌گوید به او تجاوز می‌کرده به دلیل خودداری از اعتراف به تجاوز، آزاد شده است و به خاطر این که هیچ مدرک دیگری مبنی بر دست داشتن فردی دیگر در این قتل وجود ندارد، وی گناهکار شناخته شد.

صغرا دو بار و در سنین ۱۷ و ۲۱ سالگی برای اعدام به پای طناب دار برده شد؛ اما هر دو بار خانواده مقتول در آخرین لحظات، نظرشان را تغییر دادند.

نظرهای خوانندگان

شرح واقعه قتل امیر 8 ساله به دست صغرا نجف پور و داستان مدافعان حقوق بشر :

امیر کودک 8 ساله معصومی بود که در سال 1368 ، به دست صغری نجف پور با 16 ضربه کشته شد و صغری با کمال بیرحمی پیکر نیمه جان کوچک امیر را در یک غروب غم انگیز بارانی پاییزی به داخل چاه سرد و تاریک و عمیق پرت کرد . اگر امیر فریاد و ناله ای زد به گوش هیچکس نرسید . امیر در روز قتل به علت سرماخوردگی و تب به مدرسه نرفته بود و در خانه استراحت می کرد ، مسلما قدرت دفاع آنچنانی نداشت . وقتی پیکر کودکانه اش را همان شب از چاه بیرون آوردند هنوز تنش گرم بود .تمام بدنش خون آلود و تکه پاره بود و کنار سرش بر اثر ضربه یک جسم تیز سوراخ شده بود . بی شک این شیوه قتل یکی از بیرحمانه ترین شیوه های قتل در تاریخ بشریت است .

صغری خدمتکار آن خانه بود . اگرچه خدمتکار خانه بود ولی با اهالی خانه سر یک میز غذا می خورد با آنها به مسافرت می رفت در جشنهای آنها حضور داشت ، مثل عضوی از آن خانه بود (دقیقا عکس آن چیزی که اخیرا در رسانه ها عنوان شده است) ولی صغری جواب این خانواده را این گونه داد .

تنها گناه امیر این بود که در آن روز صغری را در حال سکس با ابراهیم ، پسر جوان همسایه ، دیده بود . انگیزه اصلی صغری برای کشتن طفل معصوم همین بود .

اگرچه صغری در دادگاه ها و دیوان عالی کشور محکوم به اعدام شد ، ولی به تازگی فریاد مدافعان حقوق بشر بلند شده که اعدامش نکنید . طفلکی در زمان ارتکاب قتل 13 سال بیشتر نداشته !!!! (اگرچه بر طبق شواهد و تحقیقات به عمل آمده نشان می دهد ، صغری در زمان ارتکاب قتل بیشتر از 13 سال داشته است)

سؤال من از این مدافعین حقوق بشر این است :

آیا شما تا به حال به دردی که این کودک بیگناه در زمان کشته شدن تحمل کرده تا به حال فکر کرده اید؟

آیا صدای التماس این کودک در زمان کشته شدن را تا به حال تجسم کرده اید؟

تا به حال در یک غروب سرد بارانی به درون چاه تاریکی خیره شده اید؟ هولناک نیست؟

16 ضربه بر بدن کودک 8 ساله تب دار ، شکنجه نیست؟

اگر فرزند دلبندتان این گونه وحشیانه کشته می شد چه می گفتید؟

حقوق بشر در مورد این بچه 8 ساله بیگناه ادعایی ندارد؟

کجای دنیا به قاتل مدال افتخار می دهند؟

نجات دادن جان قاتلین نقض حقوق بشر نیست؟

مطمعنا پدر و مادر این کودک وقتی خواهان اجرای حکم می شوند این چیزها را به خاطر می آورند . براستی چند نفر واقعا می توانند رنج و درد این پدر و مادر را درک کنند؟

جای تأسف است اخیرا پس از 19 سال برخی رسانه ها و مطبوعات این پدر و مادر دردکشیده را با اخبار کذب متهم می کنند و با دروغ پردازی و زیر سؤال بردن حیثیت و شرافت خانوادگی این خانواده ، جنایت دوم را به ایشان تحمیل می کنند . خداوند گناهشان ببخشاید .

بله لذتی که در بخشش است در انتقام نیست ، اما امیر 8 ساله در یک تصادف یا در یک نزاع خیابانی با یک ضربه کشته نشد بلکه بر اثر 16 ضربه مرگبار بر بدن تب دارش از پای در آمد و در بیهوشی کامل به داخل چاه پرت شد . عمق فاجعه وصف ناپذیر است. وقتی کودکی بی گناه این چنین مظلومانه ، وحشیانه به دست قاتلی کشته شود ، یقینا هزار سال زندان و هزاران بار مرگ هم برای قاتلش کم است .

-- ََامیر افشاریان ، Aug 14, 2008 در ساعت 01:01 PM