رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۱ دی ۱۳۸۸

فرماند‌هان جنگ: بنی‌صدر خائن نبود

دو فرمانده ارشد نظامی ایران، برای نخستین‌بار اعلام کردند که ابوالحسن بنی‌صدر، رییس‌جمهور وقت ایران در جریان جنگ عراق و ایران، مرتکب هیچ خیانتی نشده است.

رحیم‌ صفوی و علی شمخانی، دو فرمانده ارشد نظامی ایران که به مناسبت سال‌روز آزادی خرمشهر در برنامه‌های جداگانه‌ تلویزیونی در خصوص تاریخ جنگ عراق و ایران گفت وگو می‌کردند، گفتند که بنی‌صدر خائن نبوده و قصد خیانت به جنگ، انقلاب اسلامی و مردم ایران را نداشته است.

اظهارات این دو فرمانده امروز (شنبه) در حالی در روزنامه‌های کیهان و ابرار منتشر شده که پیش از این مقامات جمهوری اسلامی، آقای بنی‌صدر را متهم به خیانت به مردم ایران در جریان جنگ هشت ساله این کشور با عراق می‌کردند.

روزنامه کیهان در واکنش به این اظهارات به ‌نقل از خانم معصومه ابتکار می‌نویسد که آقای بنی‌صدر جاسوس سازمان (سیا) بوده است.

رحیم صفوی، فرمانده سابق سپاه پاسداران پنج‌شنبه گذشته در یک برنامه تلویزیونی در پاسخ به این پرسش مجری که «خیانت» بنی‌صدر چه بود، گفت: «من هم نمی‌توانم کلمه خیانت را به کار ببرم.»

این فرمانده ارشد نظامی، همچنین گفت ‌که آقای بنی‌صدر انقلاب اسلامی را درک نکرد و فاقد آگاهی از مناسبات جنگ بود.

در سال‌های نخستین جنگ عراق و ایران، ابوالحسن بنی‌صدر فرماندهی تمام نیرو‌های نظامی در این کشور را برعهده داشت که به علت اختلافات فراوان با دیگر رهبران جمهوری اسلامی عاقبت در خرداد ماه سال ۱۳۶۰ از مقام فرماندهی کل‌قوا و در تیرماه همان‌سال با حکم آیت‌الله خمینی از مقام ریاست‌جمهوری برکنار شد.

بنی‌صدر کیست؟/ ویکی‌پدیا

علی شمخانی که در دولت محمد خاتمی، مسوولیت اداره وزارت دفاع جمهوری اسلامی را برعهده داشت، در برنامه پرمخاطب مثلث شیشه‌ای که تنها برای مردم تهران پخش می‌شود، در این‌باره گفت: «بنی‌صدر خیانت نکرد.»

شمخانی افزود: «بنی‌صدر هرچه عملیات انجام داد، تماماً ناموفق بود، به دلایل متعدد. هیچ عملیات موفقی نداشت.»

عراق و ایران بین سال‌های ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷ به مدت هشت‌سال درگیر جنگی خونین بایکدیگر بودند. این جنگ، صد‌ها هزار کشته و میلیون‌ها نفر زخمی برجای گذاشت.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

اگر فرماندهان نظامي قدري انصاف را بيش از اين به خرج مي دادند و در پي حقيقت بودند، به دهها بار پاسخ آقاي بني صدر در باره علل شروع جنگ و موانع پيشبرد جنگ و رويدادهاي سياسي كه مانع از ايجاد يك صلح پايدار در ايام مي شد، گوش فرا مي دادند و هيچ مانعي نداشت كه پاسخ بني صدر را هم ارائه مي دادند. با شناختي كه از بني صدر وجود دارد ايشان لخاظ اينكه چه كسي در چه جايگاهي قرار دارد و پرسنده داراي چه موقعيت و جايگاهي در افكار عمومي است، و يا در قدرت است، به هر پرسش و پاسخ و به هر شائبه اي كه نزد فرماندهان و حتي نزد يك بسيجي ساده وجود داشته باشد، مي پرداختند.

-- بدون نام ، May 24, 2008 در ساعت 02:52 PM

جعبه اسرار جنگ اگر روزی باز شود رستاخیزی در عالم ایرانیان است. کسانی که بنی صدر را می شناسند اگر هر نقدی هم به روش سیاسی وی داشته باشند حداقل در یک نکته مشترکند و آن شدت عشق به میهن و وطن در نزد این پیرمرد ملی ایران است. بنی صدر هنوز هم در سن 75 سالگی دست از آرمان خواهی نکشیده است و مثل یک جوان وقتی از وطن حرف می زند صورتش سرخ می شود و از آرمان استقلال و ازادی بی وقفه و به نحو مطلق دفاع می کند. اصلا مشکل او با آقای خمینی سر همین ارزش ها بود.
بنی صدر اگر هیچ خدمتی نکرد فقط همین هنرش که از یک ارتش از هم پاشیده و بی روحیه نیرویی ملی ساخت که صدام را در همان هفته اول جنگ از کرده خود پشیمان ساخت باید بهش تبریک گفت. همه به یاد داریم که بنی صدر بود که روز پس از حمله صدام به دیدار خلبانان نیروی هوائی می رود. آنها را در سالن احتماعات پایگاه هوایی جمع می کند و در حالی که شاهنامه در دست دارد برای شیردلان ایرانی داستان رستم و اشکبوس را می خواند. "به آنها گفتم رستم اکنون شما هستید. اینکه چگونه می‌توانید ارتش عراق را متوقف کنید، شما باید به من بگویید. ولی آنچه که ما می‌خواهیم، بر خلاف عرف نظامی انجام دهید. همه با هم ایستادیم و سرود " ای ایران" را خواندیم با یک حالت هیجانی." ." (مصاحبه بنی‌صدر با بخش فارسی رادیو بین‌المللی فرانسه،12 شهریور 79)
در روز يکم مهرماه 1359، خلبانان نيروي هوايي ايران پس ازخواندن دسته جمعي « سرود اي ايران ... » در باشگاه افسران نيروي هوايي تهران با 140 فروند هواپيماهاي بمباران به پرواز درآمدند و به پايگاههاي هوايي و مراکز ارتباط و رادار نيروي هوايي عراق حمله نمودند. همزمان در آسمان نيز درگيريهايي بين هواپيماهاي دفاع هوايي ايران و هواپيماهاي عراقي به وقوع پيوست و تعدادي از هواپيماهاي ميگ عراقي سرنگون شدند. در عمليات روز يکم مهرماه که 200 پرواز در يک روز توسط خلبانان نيروي هوايي ايران انجام گرديد، عملاً توان و برتري قدرت هوايي ايران را نشان داد. (مصاحبه راديويي سرهنگ خلبان امير بيگدلي با راديو بين المللي فرانسه، بخش فارسي، تاريخ 13 شهريور 1379)

و این درست در زمانی است که سران حزب جمهوری در روی صندلی های مجلس و دفتر حزب داشتند طرح بستن دانشگاه ها و انحلال ارتش را پیش می بردند و نیروهای تندرو وابسته به روحانت قدرتمدار (همین امثال آقای آرمین و نبوی و ...امروزی) به عمله استداد دینی بدل شده بودند و هر روز یک توطئه علیه اولین منتخب تاریخ ملت ایران می چیدند. بنی صدر اما اتاق کارش را به اتاق جنگ در نزدیکی دزفول انتقال داده بود و در پایگاه شکاری وحدتیه شب و روزش را وقف عشق به میهن کرده بود. سوار بر جیپ و تانک تا 200 متری عراقی ها رفته بود تا شاید به سربازان وطن، امید و شور مقاومت بدهد. جالب اینجا که به قول خودش ساعت 12 تا 2 شب که دیدار با فرماندهان تمام می شد و در اتاق کارش در پایگاه تنها می شد برای روزنامه های فردا گزارش کارش را می نوشت و بی هیچ سانسوری و دروغی به ملت می گفت کشور و جنگ در چه وضعیتی قرار دارند. منصفانه به همین یک تجربه بنی صدر دقت کنیم: ایا خود این نوع تعامل بی سانسور با مردم یک پدیده در عالم سیاست دموکراتیک در سطح جهان نیست که رئیس جمهور در میانه جنگ به مردم خودش حقیقت روزانه جنگ را ارائه کند؟ فرق بنی صدر با کسانی چون محسن رضایی 26 ساله این بود که بنی صدر نمی خواست بر منطق استخاره و با دیوار گوشتی ساختن از تن جوانان کشور همله را شروع کند، بلکه پیش از هر تصمیمی به مشورت با فرماندهان کهنسال ارتش تیمسار فلاحی، شاگرد اول دوره دانشکده فرماندهی با7 سال سابقه استادی تاکتیک نظامی در دانشکده فرماندهی و ستاد زمینی ارتش، سرلشگرظهیرنژاد با سابقه 25 سال فرماندهی واحدهای نظامی از دسته تا تیپ ، سرهنگ فکوری فارغ‌التحصیل دوره عالی هوایی آمریکا در سال57 ، ناخدا افضلی با سابقه 25 سال خدمت در نیروی دریایی، سرهنگ کبیری و می نشست و به تدبیر و عقلانیت معتقد بود و قائل بود که در جنگ باید تا می توانیم از کشته شدن پرهیز کنیم.
هاشمی رفسنجانی در خاطراتش نقل می‌کند:
"محسن رضایی مشورت داشت که از محورهای دیگر حمله کنیم. پذیرفتیم. امام را هم زیارت کرد. استخاره می‌خواست."
(عبور از بحران، خاطرات 29 اسفند 60،ص512. جالب اینجا است که آقای خمینی نیز که از جنگ چیزی سردرنمی‌آورده است متوجه خارج بودن گفته می‌شود و به این حرف محسن رضایی واکنش نشان می‌دهد: "مورد استخاره نیست، به امید خدا با معیارهای عقلانی عمل کنید. )
اما فرماندهان جوان آن روز که حتی ژسه را هم به زور می توانستند به کار ببرند، در فکر انحلال و تصفیه ارتش بودند. و همه دیدیم که پس از 8 سال جنگ و نزدیک 1 میلیون شهید و چند میلیون خانواده شهید و اسیر و جانباز همین اقایان چه راخت جام زهر را ایت الله خمینی نوشاندند با این استدلال که جنگ پیش نمی رود و جبهه ها خالی است...
اضافه کنم بنی‌صدر در نامه‌ای که در 14 شهریور 59 به آقای خمینی نوشت، نسبت به شروع جنگ هشدار داده بود:
"به خوزستان رفتم، ارتش ما در آنجا %40 يعنى از نصف هم كمتر سرباز و افسر و مهمات دارد. ...انشاالله امروز و فردا حمله نمى‏كنند اما بالاخره يك روزى اينكار را خواهند كرد."
آقای خمینی اما گزارش مستند و دهها صفحه‌ای را که یک ماه پیش از جنگ، رئيس ستاد ارتش، تیمسار فلاحی ورئيس اطلاعات ارتش، سرهنگ کتیبه درباب تدارك رژيم صدام براى حمله به ايران تهيه و طی یک ملاقات در حضورش بازگفته بودند، نادیده گرفت و آن را توطئه خواند. بنی‌صدر نقل می‌کند:"خمینی به من گفت: من به اين گزارشها باور ندارم. هيچكس به ايران حمله نمى‏كند. اين دروغ را نظامي‌ها مى‏سازند تا پاى آخوندها را از ارتش قطع كنند." (کتاب نامه‌ها از بنی‌صدر به خمینی و دیگران ، ص160 و 147)

-- قاسمی ، May 24, 2008 در ساعت 02:52 PM

آقای قاسمی بله آقای بنی صدر حتما خائن نبود حتا آن موقعی هم که سرداران و خامنه ای و رفسنجانی او را خائن می گفتند او خائن نبود. ولی آقای بنی صدر هرگز در مورد دستبوسیش از خمینی توضیحی نداده است. در مورد نگاهش به زن و آن حرف دست کم احمقانه اش توضیحی نداده است. ایشان البته آرمانخواه است و آرمان او برپایی یک جمهوری اسلامی دوم است. ایکاش آقای بنی صدر روزی مثل همه ی کسانی که در سرزمین کنونیش یعنی فرانسه زندگی می کنند یک انتقاد از خود می کرد ایکاش دست از اسلام سیاسیش می کشید چرا که ما مردم سی سال است که زیر تازیانه ی وحشتناک اسلام سیاسی پیکر روح و روانمان پر است از تاولهای چرکین و بویناک اسلام ناب محمدی. شما را بخدا به این حضرت بنی صدر بگویید که گر چه خائن نبود ولی ناکاردان و در صغارت بود و متاسفانه هنوز هم در پی برپایی جمهوری اسلامی دیگری ست. و متاسفانه تر ما چقدر پوست کلفتیم که کوهها بجنبند و ما نجنبیم و درها را پس از سی سال باز هم برهمان پاشنه می گردانیم. و اما در خاتمه حتما شنبه ای زیر کلای اين آقایان است که تصمیم گرفته اند برای خائن دیروزشان که از ابناء صدر است اعاده ی حیثیت کنند. حتما اینها از علائم ظهور است! منتظرباشیم.

-- رجب از تهران ، May 24, 2008 در ساعت 02:52 PM

چرا این افراد همانند محسن رضایی و غیره می خواهند با پیش کشیدن نام دیگری ازابرزحق بپرهیزند؟ برای علت شروع جنگ فقط کافی است که به روزنامه های کیهان منتش شده درست یک هفته بعد از ۲۲ بهمن رجوع شود که خبر از شلیک توپخانه های ایران به عراق میداد. خمینی تا لحظه مرگ کینه شخصی از صدام که او را یک ملای بی سواد توصیف کرده بود از یاد نبرد. برنده واقعی جنگ هم اسرایل بود که از دست دشمن واقعی خود صدام خلاص شد وامریکا هم توانست با اشغال عراق حکومتی شبیه با نظام ایران دران کشورایجاد کند. والسلام.

-- بدون نام ، May 24, 2008 در ساعت 02:52 PM

جدا از آخوندهای مرتجع، با کمال تأسف رهبران مجاهدین بعد آز آنکه نتوانستند از بنی صدر «بُز اخفش» بسازند و او دوز و کلک آنها را رو کرد، ناجوانمردانه ترین تهمت ها را به او زده و می زنند. این واقعیتی است که نسل جوان ما باید بداند.
البته نه بنی صدر یک انقلابی است و نه مجاهدین دشمن مردم هستند، اما دیدیم به دلیل کبر و غرور سران مجاهدین و به ویژه شخص مسعود رجوی، پایمال کردن حق مخالفین و نسبت مزدور به آنها دادن، (پیش مجاهدین) قبح خود را از دست داد و این زیر پا گذاشتن اصول اولیه مجاهدین و سقوط به تمام معنا است.

-- مهران ، May 24, 2008 در ساعت 02:52 PM

I am very interested to know the base/ref of Mrs. Ebtekar argument! It shows that there is no difference between so called reformist and fundamentalist in I.R. When it goes to talk about old hostilities they both acts like shit.

-- K ، May 24, 2008 در ساعت 02:52 PM

بنی صدر را همانهایی کنار زدند که امیر کبیر و مصدق را . انتقاداتی را که به او نسبت داده اند بی اساس است هیچکدام دلیل قانع کننده ای ارائه نمیدهند . هنوز هم هیچکس راه حلی بهتر از او برای نجات ایران از خطرهای روبرو ندارد .

-- بدون نام ، May 24, 2008 در ساعت 02:52 PM

من هم با نظر "رجب" موافقم.
مریدان بزرگوار جناب بنی صدر:
لطفن دست از سر ما بردارید. آن اقتصاد توحیدی ای را که حضرت امام بمثابه ویترین اسلام و حکومت امام زمان، و بزبان و اندیشه ی معرکه پرداز و مرید ساز جناب بنی صدر مطرح می کرد، به عینه دیدیم. همین تعفنی است که دارید می بینید.
(من آن موقع ها کتاب های ایدئولوژیک این جناب را در محافل دانشجوی تدریس می کردم:کیش شخصیت،و ...)

-- بدون نام ، May 24, 2008 در ساعت 02:52 PM

همچین "نخستین بار" هم نبود ها! انقدر هیجان زده شدن برای چیه؟!!...

-- مستر ایکس ، May 24, 2008 در ساعت 02:52 PM

همه‌فرماندهان‌جنگ‌ ارتشی‌ وچه‌سپاهی‌ درجنگ بِی‌ تجربه‌بودند. معلوم‌است‌ كه‌بنی‌ صدر درجنگ‌ خيانت‌ نكرد. اولا چيزی كم‌نداشت رئيس‌جمهور محبوب بود وفرمانده‌كل قوا ودرثانی كدام ايرانی است كه‌ حاضرباشد به‌ وطن‌‌خود خيانت‌كندآن هم‌دريك‌جنگ‌ناخواسته ووحشيانه.منتهی‌حب‌وبغض‌ های سياسی‌ درجنگ‌ دخالت‌داشت وآخرش‌ هم‌هيچ‌نتيجه ای جزويرانی‌وكشته شدن افرادبسياری‌به بارنياورد.
هم چنين‌اضافه كنم چنانچه‌بنی صدر درهمان‌سقوط‌هلی‌كوپتر كشته شده بود اينك‌ازاوبه‌عنوان‌يك شهيد باآب‌وتاب سخن می گفتند.
مطلب زيرراسالهاپيش برای هفته‌نامه«‌توانا »
تهيه‌كرده‌بودم كه‌چاپ شد.بد نيست اينجابه همين‌مناسبت خوانده شود.
محمد شوری /نويسنده‌وروزنامه‌نگار


قطع نامه 598
سال آغاز جنگ؛ صدام حسین: من در مقابل شما اعلام می‌کنم که ما موافقت نامه‌های مورخ 6مارس 1957 الجزیره را باطل و بلااثرمی‌کنیم. « روزنامه اطلاعات 21/6/1359»
امام خمینی: امیداورم کار به آنجا نرسد و اگر برسد دیگر بغدادی باقی نخواهد ماند « روزنامه کیهان 1/7/1359»
سفیر عراق در پاکستان: عراق ازهرنوع پیشنهاد میانجیگری استقبال خواهد کرد « روزنامه کیهان» 14/7/1359»
بنی صدر: ظرف امروز و فردا درس خوبی به عراق می‌دهیم. «‌ روزنامه کیهان 14/7/1359»
امام خمینی: ما برای خدا می‌جنگیم « روزنامه کیهان 14/7/1359»
دولت عراق با آغاز شکست نظامی به میانجیگری متوسل شد. «‌ کیهان 7/7/1359»
بنی صدر: میانجیگری بین حق و باطل بی معناست « روزنامه کیهان7/7/1359»
سید احمد خمینی: ما مصمم هستیم جنگ را ادامه دهیم. « روزنامه کیهان 7/7/1359»
صدام حسین: برای مذاکره مستقیم با ایران آماده‌ایم.« روزنامه کیهان7/7/1359»
صدام حسین: آتش بس شورای امنیت را پذیرفت « روزنامه کیهان 8/7/1359»
امام خمینی: ما پیروزهستیم و به صدام و دولتهای همراه اواعتنا نمی‌کنیم. « روزنامه کیهان 9/7/1359»
شرایط ایران برای آتش بس « روزنامه کیهان 9/7/1359»
عراق اعلام کرد بطور یکجانبه آتش بس را می‌پذیرد « روزنامه کیهان 10/7/1359»
امام جمعه تهران: این جنگ تمام شدنی نیست « روزنامه کیهان 12/7/1359»
امام خمینی: ای ملت عراق بپا خیزید و انقلاب کنید « روزنامه کیهان 13/7/1359»
امام خمینی: حکومت عراق رفتنی است « روزنامه کیهان 17/7/1359»
دکتر بهشتی: ماخواستار آنیم که متجاوزان هرچه زودترازایران بیرون بروند و جنگ پایان یابد « روزنامه کیهان 17/7/1359»
امام خمینی: ما مواضع نظامی آنها راخواهیم زد و آتیه جنگ با ماست « روزنامه کیهان 19/7/1357»
آیةالله خامنه‌ای: شورای عالی دفاع درباره ادامه جنگ یا آتش بس تصمیم می‌گیرد « روزنامه کیهان 21/7/1359»
هاشمی رفسنجانی: ما جنگ را شروع نکردیم وخواهان جنگ نبودیم وخواهان جنگ هم نیستیم « روزنامه کیهان 22/7/1359»
نخست وزیر: پایان عادلانه جنگ جز با سرکوب و مجازات تجاوزگران امکان پذیرنیست « روزنامه کیهان 26/7/1359»
امام خمینی: ما تا آخربا آنها جنگ خواهیم کرد و انشاء‌‌الله پیروزخواهیم شد و هریک ازدول هم که با اوهمراهی کند ما هیچ ابداً اعنتایی به این نمی‌کنیم برای اینکه ما هدفمان این است که تکلیف‌مان را عمل کنیم. تکلیف ما این است که از اسلام صیانت کنیم و حفظ کنیم اسلام را کشته بشویم تکلیف را عمل کردیم. بکشیم هم تکلیف را عمل کردیم « صحیفه نورج 18 ص 109»
دبیرکل سازمان ملل ساعت 30/6 بامداد روز بیست ونهم مرداد جاری را روز آغازآتش بس رسمی درجنگ ایران وعراق اعلام کرد ایران از امروزهرگونه اقدام نظامی در زمین، هوا و دریا را متوقف می‌کند « روزنامه رسالت 18/5/1367»
هاشمی رفسنجانی: من این حرکت را با صلح حُدیبیه تشبیه می‌کنم « روزنامه رسالت 8/7/1367»
خاویر پرز دکوئیار، دبیرکل سابق سازمان ملل: حتی اگر قبل از شروع مخاصمه برخی تعرضات ازجانب ایران به خاک عراق صورت گرفته باشد چنین تعرضاتی نمی‌تواند توجیه کنندۀ تجاوزعراق به ایران باشد. تجاوزی که اشغال مستمرخاک ایران را در طول مخاصمه درپی داشت « روزنامه کیهان 28/4/1373»
سرتیپ علیرضا افشار: یکی ازاهداف استکباری عراق این بود که ایران را به پای میزمذاکره بکشاند، اما فتح خرمشهرباعث شد تا ایران خواستارتشکیل دادگاهی برای تنبیه متجاوز شود « روزنامه اطلاعات 5/3/1373»
ماده شش قطعنامه 598: ازدبیرکل درخواست می‌نماید که با مشورت ایران و عراق موضوع یک هیات بی طرف به منظورتحقیق پیرامون مسئولیت درگیری را بررسی نموده و دراسرع وقت به شورای امنیت گزارش دهد « روزنامه کیهان 28/4/1373»
محمد جواد ظریف: به دلیل سیاستهای حاکم برسازمان ملل و تسلطی که کشورهای غربی به خصوص آمریکا برسازمان ملل دارند، متأسفانه هنوز درزمینه بازسازی خسارات غیر مستقیم وغرامات مستقیم جنگی که درقطعنامه 598 تصریح شده هیچگونه اقدامی صورت نگرفته است. « روزنامه کیهان 28/ 4/ 1373»
شورای امنیت ضمن ابراز ناراحتی ازآغازجنگ و ادامه جنگ میان ایران و عراق وکشتاربی شمارانسانها و خسارات مالی این جنگ هفت ساله، ضرورت رسیدن به یک راه حل جامع وعادلانه شرافتمندانه و پایدار میان دوکشورمتخاصم تأکید کرد وحکم خود را به صورت یک متن ده ماده‌ای ارائه داد دراین قطعنامه آمده بود که هرکشوری که این قطعنامه را نپذیرد نسبت به آن کشور اقدامات بیشتری صورت خواهد گرفت. عراق بلافاصله این قطعنامه را پذیرفت؛ مشروط به متابعت ایران. ولی جمهوری اسلامی ایران از پذیرفتن صریح قطعنامه سرباززد. ایران گفت این قطعنامه دارای نکات مثبتی است. به هرحال ایران قبول کردن قطعنامه را مشروح به جابجایی برخی بندها اعلام کرد. بعد ازاعلام قطعنامه، عراق که درکناراین تحولات توان نظامی خود را افزایش داده بود حملات خود را به اهداف اقتصادی و نیزپایانه‌های نفتی و اهداف دریایی بطورکم سابقه شدت داد واعلام نمود تا زمانی که ایران آتش‌بش را قبول نکند به حملات خود ادامه خواهد داد و از سویی درگیری میان نیروهای آمریکا و ایران، کشتارزائرین خدا درمکه، تحریم تجاری توسط امریکا، تشدید حملات تهاجمی عراق وتشدید حملات شیمیایی این حلقه را تنگ و تنگ‌ترکرد. قطعنامه 598 درسال 1366 به تصویب رسید و حدود یکسال بعد در 27 تیرماه 1367از سوی جمهوری اسلامی ایران پذیرفته شد « روزنامه سلام 29/4/1370»
امام خمینی: و اما درمورد قطعنامه که حقیقتاً مسأله بسیارتلخ و ناگواری برای همه و خصوصاً برای من بود این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوۀ دفاع و مواضع اعلام شده درجنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می‌دیدم ولی به واسطۀ حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلاًخودداری می‌کنم وبه امید خداوند درآینده روشن خواهد شد، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم « صحیفه نورج 20 ص 238»


-- محمد شوری‌ ، May 24, 2008 در ساعت 02:52 PM

بنی صدر و همپیمانانش از نوعی غرور بیجا و خودبزرگ بینی که ناشی از نوعی احساس خودکوچک بینی ناشی می شود رنج میبرند. برای همین هم حتا تا کنون یک کلمه از آن حرفهای متوهم آن دوران از حکومت اسلامی گرفته و تا حکومت توحیدی و اقتصاد توحیدی و استراتژی امامت و از این مهملات که منحصر به خرافات است نه فاصله گرفته اند و نه انتقاد کرده اند. و این درحالی ست که سی سال از آن ماجرا گذشته است. بنی صدر و همفکرانش که بسیار قلیل هم هستند چه در ایران و چه در اروپا هنوز هم خواهان استخراج یک دستورالعمل حکومتی هستند از آن ام الکتاب که آنرا باید دستورالعمل آدمکشی و دیگرکشی نامید. و عجبا که برای بنی صدر که در دانشگاه سوربن لیسانس گرفته هم هزار چهارصد سال دیگرکشی و دیگراندیش کشی کافی نیست تا از اینهمه درسی بگیرد. شاید گناه تمامی کت و شلواریها اعم از بازرگان گرفته تا بنی صدر و نهضت آزادیها و ملی مذهبی های امروزی و دیگران همانا این باشد که پل پیروزی آخوندان شدند. آنها نه تنها همدستان آخوندان مرتجع بودند بلکه آنها حتا آخوندان را از مرکب مانوسشان در مسجد و حسینیه قرون وسطایی پیاده کردند و بر دوش خود سوار کردند و آوردند در کاخهای قرن بیستم. و هرگز هرگز از اینهمه گناه و نادانی نه تنها از خود انتقاد نکردند بلکه بر آن پای نیز فشردند و می فشارند. کافی ست حتا به نوشته ها و گفته های هرکدامشان از آقای سحابی گرفته تا یزدی و دیگران نظری بیفکنیم. همین الان موضوعی را یادم می آید که خوب است گفته شود. امروز بهاییان را بجرم های امنیتی دستگیر کرده اند. در بهبوهه ی انقلاب و «پیروزی» آن در مسجدی نزدیک شوش همین آقای یزدی و بنی صدر و چمران سخنرانی داشتند. پیش از سخنرانی یزدی شبی زمین نشسته بود و ما بچه های پابرهنه ی جنوب تهران هم آمده بودیم پیش از سخنرانی یزدی، یک مداح چه فحشهایی را نثار بها الله و بهایی ها و بابی که نکرد. وقتی یزدی شروع به سخنرانی کرد در مدح شور و حال آن مداح و درفشانیهایش کلی دادسخن داد و او را تایید کرد. چند نفری که دور و بر ما بودند امیدوار بودند که او به عنوان یکی از تعزیه گردانان انـ قلاب جلو این همه افتضاح را بگیرد ولی او بنزین بر این آتش ریخت...آری ملی مذهبی ها و نهضت آزادیها همیشه این چنین بوده اند و متاسفانه آنها نتوانستند گامی حتا کوتاه در راه تعالی خود بردارندو گناهان کبیره سیاسی خود را برسمیت بشناسند برای همین هم آنها دایناسورهایی خواهند بود که پیکره شان پیر و فرسوده شان آخرین وارثین سیاسی و فکریشان خواهد بود. و بنی صدر نیز. شاید هنوز هم فرصتی باشد تا دستکم از آنهمه آدمکشی اویل انقلاب که آنها هم در آن بطور مستقیم دخیل بودند افشا گری کنند ولی گویا شخص شخیص خودشان و آبروشان براشان بیشترین اهمیت را دارد.

-- داراب از جنوب تهران ، May 24, 2008 در ساعت 02:52 PM

be nasare injaneb Ange khyanat be in va an dar Iran sabeghe tolani darad,wali feker nakonam ke hich Irani be khod ejase bedehad be melat va khake khod khyanat konad va an ham baraye bigane!albate service haye bigane hamishe dar nasar darand ke afradi ra baraye khod va manafea khod be estekhdam dar biawarand,wali Ange wabaste bodan motealegh be 100 sale pish ast.bande niz bani sadr ra khaean nemidanam.dorod be hame ke be Iran miandishand.dr.Reza Alman

-- بدون نام ، May 24, 2008 در ساعت 02:52 PM

آقای مهران خلایق هرچه لایق! آقای بنی صدر اگر ... اولن آن کتابهای ... و آن حرفهای ... را نمی زد و نمی نوشت و سر ما نوجوانان را با حرفهای .... پر نمی کرد...در ثانی خودش را در چنگال یکی از خونآشام ترین و مخوف ترین سازمانهای تروریستی جهان یعنی سازمان مجاهدین خلق نمی انداخت گروهی که بحق و با مستندات و حتا بامستندات خودشان اگر گروهی بدخیم تر و آلوده تر و آدمخوارتر از گروه بر قدرت در ایران در جهان وجود داشته باشد همانا مجاهدین خلقند. آری او نه تنها به « خانه » ی آنها رفت بلکه آدم خطرناکی چون مسعود رجوی را که بعدها در حد گماشته و دربان صدام حسین سقوط کرد به عنوان داماد سرخانه نمی آورد. دوستان خواننده مرا ببخشند این موضوع میتوانست به خانو.ادهی بنی صدر و آیت الله بی عمامه مسعودخان رجوی مربوط باشد ولی آنها خودشان آن روزها چه استفاده های تبلیغاتی که از آن دختر معصوم فیروزه نکردند و آن « عروسی » در حد عروسی علی و فاطمه آوردند!! ( البته اگر در آن عروسی که علی عاقله مرد با آن دخترک ده ساله شمسی فاطمه کرد حدی باشد که البته برای عوام حدی دارد و برای بنی صدر و خانواده اش و هم مسعودخان داشت). از نوشته های بنی صدریان چنین بر می آید که گویی ناگهان از گفته های همصدای فرماندهان که بقول «رجب از تهران» معلوم نیست برای چیست...آری گویا حرف و حروف این فرماندهان ناگهان هوا و اکسیژنی به رخوتگاه بنی صدریان رسانده که این چنین اسناد رو می کنند. آقای بنی صدر بروید نام و محتوا دیگر کنید تا مطاعتان را مشتری در رسد. و در خاتمه مواظب تله ی این حکومت و حرفهایش باشید اینا از آن قماشند که ....د و با دیگران چها که نکنند. با اینهمه آقای بنی صدر مواظب خودتان باشید.

-- بدون نام ، May 24, 2008 در ساعت 02:52 PM

آقای بنی صدر بايد توضيح بدهد که چرا فاجعه قتل عام نيروهای داوطلب ايرانی (که اکثرا دانشجو بودن) توسط عراق در هويزه رخ داد؟

-- سارا ، May 25, 2008 در ساعت 02:52 PM

دوست گرامي ما آقاي رجب از تهران پرسش هاي عجيبي كردند. فرماندهان نظامي به دهها بار پاسخ بني صدر درباره جنگ و علل رويدادهاي آن زمان، گوش بدهكار نمي سپارند. دوست ما آقاي رجب از تهران نيز انگار به دهها بار پاسخ بني صدر در باره زن و آن تبليغ دروغ در باره اشعه موي زن كه بخشي از سلطنت طلب ها و مغرضين جاي پرسشگر (دانشجو) و پاسخ دهنده (بني صدر) را عوض كردند، گوش بدهكار نمي سپارند. و حتي از مقاله اي كه اخيرا از آقاي دكتر دلخواسته منتشر كردند، هيچ توجهي ندارند و يا كتابي كه صريحا بني صدر در باره زن و زناشويي نوشته اند و در آن علنا در مقام يك مجتهد و فيلسوف اسلامي حجاب و روسري را رد كرده اند و اصطلاح جلباب را به گونه اي ديگر تفسير نمودند، هيچ توجهي ندارند. و حتي توجه ندارند كه بني صدر پيش از ورود به ايران و تا كنون زن و فرزند او داراي حجابي كه به نام اسلام و به دروغ ارائه شده است، نداشته و ندارند. مي گويند بني صدر يك بار از خود انتقاد نكرده، او خبر ندارند و ايشان حاضر نيستند كتاب خيانت به اميد را كه در همان ورود به پاريس نوشته شده است، بخوانند و در آن از دهها انتقاد و اشتباهي كه بني صدر مرتكب شده است، با خبر شوند.
در باره اسلام سياسي، بني صدر حق دارد مانند همه نظرمندان ديگر، نظرات خود را داشته باشد. چنانچه عده اي سوسياليست هستند و عده اي ليبراليست و عده اي ديگر به مرام هاي ديگر معتقدند. دوست ما رجب از تهران بايد اين پرسش را مي كردند كه آيا بيان بني صدر از اسلام بيان آزادي است و يا بيان قدرت است. وقتي بيان او از اسلام بيان آزادي است، اتفاقا در شرايطي كه جامعه ايراني، يك جامعه ديني و اسلامي است و دين و اسلامييت به بخش مهمي از فرهنگ ايرانيت تبديل شده، ارائه يك بيان آزادي از دين و از اسلام، كمك برگي براي خارج شدن ا ز استبداد ديني و فرهنگي است و اين كاري است كه بني صدر انجام داده است.

-- حميد از تهران ، May 25, 2008 در ساعت 02:52 PM

خيلي خوشحال هستم كه راديو زمانه بعد از سالها پرده از يك حقيقت بزرگ برداشته اند. كساني كه مي گويند بني صدر خيانت كرد، خود را در برابر اين پرسش قرار نمي دهند كه اگر بني صدر خائن و به قولي آمريكايي بود، در مقام فرمانده نيروهاي مسلح، خيلي آسان بود كه با زد و بندهاي پنهاني و با ارئه اطلاعات غلط و به عنوان ستون پنجم عراق، راه ورود ارتش عراق را به ايران هموار كند و روياي صدام نه چهار روزه بلكه دو روزه تحقق پيدا كند. باز هم اينان حاضر نيستند ببينند كه بني صدر حتي تا سالها بعد از خروج از ايران در پيام هاي خود به ارتشيان و ساير نيروهاي نظامي، چنان با لحني حماسي ان نيروها را به دفاع از ميهن تشويق مي كرد، كه اشك از انسان جاري مي شد. در همان شرايطي كه مجاهدين خلق و خيلي از نيروهاي اپوزسيون ديگر، اگر نگوييم به عنوان لشكريان عراقي، بلكه به عنوان سمپاتي هاي نيروهاي آمريكايي و عراقي وارد كارزار با رژيم جمهوري ايران شدند.

-- محمد - تهران ، May 25, 2008 در ساعت 02:52 PM

کار نظری وعملی یا حکمت نظری و عملی در فرایند مکان و زمان به آزمون در می آید . داوری در باره تاریخ و شخصیت ها در تاریخ بر اساس وجدان آگاه و بیدار است و معرفت به آن ناشی از تجربه ذهنی و عینی بدون دخالت دادن کینه و دشمنی ها یا "خوشم آمدن ها یا بدم آمدن ها" می باشد . بنابراین داوری و نقد و انتقاد نسبت به شخصیت بنی صدر که اولین رئیس جمهور منتخب تاریخ ایران است ، در مجموعه کتابهایش ، مقالاتش و نظریاتش ، در عمل و رفتارش چه قبل از انقلاب و چه در ایستادگیش بر آزادی و استقلال ایران و علی رغم مقام هائی نظیر ریاست جمهوری ، ریاست شورای انقلاب و فرمانده کل قوا بودن که به استبداد مذهبی نه گفت، بایستی خالی از حب و بغض سنجش و ارزیابی کرد . به نظر من او در اندیشه و عمل در وادی ها مختلف امتحان خود را داده است . نمی دانم آن اشخاصی که ناسزا می گویند چقدر در راه آزادی و استقلال ایران بطور پیگیر کوشیده اند و آیا رفتار و کردار و گفتار خود را نسبت به خود ، به تاریخ، به جامعه ملی به محک داوری گذاشته اند؟ وشاید در نزد ناسزا گو ها گناه بنی صدر اینستکه یکی از متفکرین و نظریه پردازان بحق انقلاب بزرگ بهمن 1357 است که سهم بسزائی در فرو پاشی رژیم شاه دست نشانده و کودتا انگلیسی و آمریکائی بر ضد حکومت ملی و قانونی شادروان دکتر مصدق رهبر نهضت ملی ایران داشت می باشد ! یا بدلیل نظریات اسلامی اش است که نظریاتش مورد سنجش قرار دادن تا ناسزا گفتن فرق می کند . به گمان من انسانهای فرهیخته و فرزانه در پژوهش ، سنجش و نقد برای راه گشائی حال و آینده نظریات علمی و نظری انسان ها را ارزیابی می کنند .

بنی صدر بگمان من همانند امیرکبیر و مصدق یکی از سرمایه های ملی ما ایرانیان است و او همجنان با استقامت بطور پیگیر در راه استقلال ، آزادی و حقوق ملی ایرانیان در اندیشه و عمل در سخت ترین شرایط راه خود را ادامه می دهد......

-- Shahin ، May 25, 2008 در ساعت 02:52 PM

من تنها با نام مستعار و به عنوان یک مادر یک خانواده و کسی بارها در دوره انقلاب متاسفانه در تظاهرات شرکت کرده و بدبختانه مرگ بر شاه گفته و باز بدبختانه تر زنده باد خمینی گفته و پای سخنرانی های حضران و خصوصا بنی صدر و دیگر نهضتی و ملی مذهبی ها رفته و مقاله های آبکی علی اصغر جاج سید جوادی خوانده و و و... با این تجربیات دردناک باید عرض کنم که در حقیقت آب توبه ای را که فرماندهان غالبا آدمکش بر سر بنی صدر و به این دیری که او شاید نزدیک هشتاد سال سن دارد می ریزند آب پاکی و طهارتی ست که بر سر خودشان میریزند و بر سر نظامشان که نظامی ددمنش پرور است. گر چه بنی صدر نه به ددمنشی آنان بود و نه وقت کرد به آن ددمنشی برسد.

-- معصومه مادری از تهران ، May 25, 2008 در ساعت 02:52 PM

چند سطر بالاتر یکی از منتقدین می گوید من 30 سال پیش کتابهای بنی صدر را در دانشگاه تدریس می کردم. همه می دانیم که نثر و ادبیات بنی صدر دشوار است و کسانی که می خوانند و خوب می فهمند حتما اهل مطالعه هستند. و کسی هم که تدریس کرده لابد اهل علم و دانش بسیار بوده است. اما متاسفم بگویم که این آقایی که چند سطر بالاتر اینگونه عامیانه و مبتذل دشنام می دهد، یا سیر نزولی دانش او تا انحطاط پیش رفته و یا به طور قطع از همان اول دروغ می گوید. اما در خصوص اظهار نظر فرماندهان، همین قدر کافی است که بنی صدر کوشش داشت تا جنگ ایران و عراق را خاتمه دهد و کشورهای غیر متعهد و از جمله عرفات و احمد سکوتره و دیگران را متقاعد کرده بود که با پرداخت خسارت از سوی کشورهای عرب به ایران، با افتخار و پیروزی تمام عیار جنگ را به پایان ببرد. و ایشان بارها گفتند که مستبدین کوشش داشتند تا با ادامه جنگ حلقه استبداد را کامل کنند.

-- محمودی از اصفهان ، May 25, 2008 در ساعت 02:52 PM

سارا خانم كه مي گويند بني صدر بايد در باره فاجعه قتل عام داوطلبان ايراني در عمليات هويزه پاسخ دهد، پاسخ ايشان را به مقدمه كتاب حماسه هويزه به قلم آقاي شمخاني ص 12 ارجاع مي دهم. آقاي شمخاني در اين مقدمه مي نويسند : " من شخصا بعضی از آنچه را که به عنوان ماجرای هویزه نقل می‌شود، قبول ندارم؛ یعنی هرگز هدف بنی صدر شکست عملیات هویزه نبود ...او کسی بود که با بدست آوردن یک پیروزی، می توانست همه مخالفین خود را حذف نماید و مسلم است که هرگز حاضر نبود آگاهانه شکست در یک عملیات را بپذیرد. این نهایت ساد‌ه‌اندیشی است اگر اعلام شود عملیات هویزه، عملیاتی بود که بنی‌صدر در آن خیانت کرده است. بنی‌صدر تمام تدبیر خود را به کار گرفت که عملیات هویزه موفق شود. من خودم در اتاق جنگی که بنی‌صدر در آنجا بود حضور داشتم".

-- داريوش ، May 26, 2008 در ساعت 02:52 PM

zende bad Amir Kabirha, zendeh bad Mosadeghha zendeh bad Banisadrha ,zendeh bad Mardan Bozorge Tarikhe Iran

-- masud ، May 26, 2008 در ساعت 02:52 PM

با سلام. آماری منتشر شده بود که متوسط کتاب خوانی در ایران را دو دقیقه در روز اعلام کرد لذا جای تعجب ندارد که آقایان رجب و استاد بی نام دانشگاه! که اقتصاد توحیدی و کیش شخصیت را تدریس میکرده است! از نظرات آقای بنی صدر بی اطلاعند و از محتوای کتابهای او که بیش از بیست عنوان است بی خبرند . او حد اقل در کتابهای خیانت به امید و درس تجربه و زن وزناشویی و... پاسخ بسیاری از سوال های این آقایان و سوالهای مشابه را داده است اگر کمی از
کینه بکاهیم و به مطالعه بیافزائیم و انصاف هم چاشنی کنیم وطن ما گرفتار امثال پهلوی ها و خمینی ها و خامنه ای ها و خاتمی ها و احمدی نژاد ها و خلاصه مستبدها نمیشد. امیر کبیر ها و مدرسها و مصدق ها وبازرگانهاو بنی صدر ها که خدمتکزاران واقعی ملت و پیام آوران استقلال و آزادی در ایرانند از تیغ تهمت و ناسزای بد اندیشان در امان بودند . به خاطر استاد محترم بی نام دانشگاه و آقای رجب و دیگر منتقدان می آورم انتقاد سازنده حق است اما از تخریب چیزی نه عاید تخریب کنند میشود و نه ملت و نه ایران از تخریب شخصیت های ملی سودی میبرد.باز به خاطر شما می آورم که بنا بر بر اورد و امار رسمی که از سوی جمهوری اسلامی انجام گرفت( در سال 1362) از جمله، متوسط در آمد خانوار شهری و روستایی در فاصله سالهای 57 تا 60 از هزینه تجاووز کرد معنی این امر اقتصادسالم است، که در این سالها آقای بنی صدر اغلب در اداره امور کشور شریک و دخیل بود(وزیر دارایی،عضو شواری انقلاب و سپس رئیس جمهور). لابد وامهای مسکن که او در زمان خود بنیاد نهاد را که بسیاری از هموطنان را صاحب خانه کرد در درسهای دانشگاهی شما فراموشتان شده بود وگرنه یادتان نمیرفت.دفاع او از حقوق مردم ایران را چطور، شاید اینهم یادتان رفته بود. هم او بود که در میدان آزادی فریاد بر آورد چرا باید در نظام جمهوری شکنجه باشد ؟ چرا باید در کشور، نهادهای مختلف زندانهای خود را داشته باشند؟ او با این سخنرانی به مقابله با استبداد همت گماشت و در دفاع از حقوق ملت تا پیشنهاد رفراندوم پیش رفت و آقای خمینی مجبور شد بگوید اگر 35 میلیون نفر هم بگویند بله من می گویم نه!او اگر به زور اصالت میداد و کیش شخصیت داشت با خمینی کنار می آمد و در این کار رفسنجانی و خامنه ای و تمامی اقمارشان در مقابل او وزنه ای نبودند. اما او آزاده و آزاد اندیش بود ،دفاع از حقوق من وشما را برگزید و هنوز هم به این کار با جدیت تمام مشغول است.انتقاد حق شماست اما انصاف هم خوب چیزی است.در مورد جنگ هم مطالب بسیار است و حقیقت پنهان نمی ماند فقط به این بسنده میکنم که او بیشتر دوران حضورش در مقام ریاست جمهوری و به هنگام جنگ در جبهه ها و سرکشی به سربازان مدافع وطن گذشت.در نه ماه اول جنگ با باز سازی ارتش که متلاشی شده بود و باز گرداندن روحیه ملی به آنان و تبدیل آن به ارتش ملی ( نه شاهنشاهی و یا "اسلامی")و به همت رشادت نیرو های مسلح، ارتش مجاووز گر عراق نه تنها متوقف و بخش هایی از خاک ایران که اشغال شده بود آزادشد بلکه در ادریبهشت 60 طرح صلح پیشنهادی کشور های غیر متعهد با اصلاحیه طرف ایرانی به توافق صدام نیز رسید و میرفت تا جنگ پایان یابد و ایران غرامت نیز بگیرد در آن هنگام تعداد کشته شده های در جنگ در ایران به هفت هزار نفر (که آنهم خود ضایعه بود) نمیرسید اما آقای رجایی به وزیر خارجه کوبا که ریاست هیئت را به عهده داشت پیام داد فعلا نیایید در ایران تغییر و تحولاتی در جریان است! قدرت طلبان برای استقرار استبداد به جنگ نیاز داشتند لذا کودتا کردند و جنگ هشت سال ادامه یافت و متاسفانه خسارات جانی و مالی جبران ناپذیری ببار آورد و امروز بانیان آن طلبکارند.

-- جمال ، May 26, 2008 در ساعت 02:52 PM

با سلام به نظر می رسد که شما در درج نظرات گزینه ای عمل می کنید زیرا که من نیز برای شما نقل قولی آوردم و گمانم بر این بود که آنرا نیز درج می نمایید ولی تا کنون نشانه ای از درج آن ندیدم.مطلب ارسالی در ذیل همان آدرس ای میلی است که این چند سطر را اکنونبه عنوان انتقاد برایتان ارسال می کنم. است که
. . . . . .
زمانه ـ کامنت قبلی شماا صورت پرسش و پاسخ قبلا منتشر شده ای بود که طولانی تر از ظرفیت بخش اظهار نظر ها بود.

-- محمد صادق ، May 26, 2008 در ساعت 02:52 PM

. . .
تعجب من همه از این است که شما ابناء صدر (به قول نویسنده ای در همین صفحه) خواهان برپایی حکومتی بازهم اسلامیتر و نابتر و محمدی تر از این هستید مکه هست. بابا ول کنید! اسلامتان را در سینه ها تان نگه دارید. سیاست را و اسلام را به هم نیالایید. امروز مردم ایران در کوچه و خیابان به معصومین شما ، به معصومین شیعه توهین های عجب و قریبی می کنند که در تاریخ سابق نداشته و ندارد. البته این را دیگران هم نوشته اند و تنمها حرف من نیست! بیایید با جدایی سیاست و دین هر دو را پاس دارید. من با آن مادر خانوم موافقم که آب توبه بر سر بنی صدر آب توبه بر سر خودشان است. بنی صدر در مورد تمامی پرسش هایی که از او و ایدئولوژيش شده پاسخ نداده و در مورد داماد قدیمش مسعود رجوی آدمکش هم چیزی نگفته. البته این می توانست به من و ما مربوط نباشد اما آنها این ازدواج را مثل همه ی کارهای دیگرشان برخ ما کشیدند و آنرا رسم الخط ما معرفی کردند. اگر چیزی در این مورد گفته و نوشته شده دست کم ما در این ایران از آن مطلع نیستیم. خوب است بنی صدر اینها را همه با هم در یک نوشته و بدون ارجاعمان به فلان سوره و آیه و حدیث پاسخ دهد و ناگفته های کشتارها ی روزهای اول و آخر انقلاب و خلاصه هر چه می داند را بگوید.

-- بدون نام ، May 26, 2008 در ساعت 02:52 PM

لطفا اگر سوزن دمکراسی شما گیر نکرده این مطلب را درج کنید.
جواب به آنهایی که غرضی ندارند ومیگویند که از این و آن شنیده اند که بنی صدر گفته موی زن برق دارد .میتوانند این مطلب را بخوانند و به این آدرس رجوع کنندhttp://www.banisadr.com.fr/Books/Hejab/pdf/HEJAB.pdf
. .

-- حمیدیان ، May 29, 2008 در ساعت 02:52 PM

شما خوب میدانید که این لینکhttp://www.banisadr.com.fr/Books/Hejab/pdf/HEJAB.pdf در ایران فیلتر شده لطفا کل مطلب را تایید بفرمائید
جواب به آنهایی که غرضی ندارند ومیگویند که از این و آن شنیده اند که بنی صدر گفته موی زن برق دارد .میتوانند این مطلب را بخوانند و به این آدرس رجوع کنندhttp://www.banisadr.com.fr/Books/Hejab/pdf/HEJAB.pdf
و اما به آنهایی مرض دارندو جای سئوال و جواب را عوض میکنند, پیشنهاد میکنم که حتما به یک روانشناس مراجعه کنند.
این سئوال و جواب بین یک دختر دانشجو و آقای بنی صدر انجام شد.
سئوال کننده دختر دانشجو است و جواب دهنده آقای بنی صدر نه بر عکس.

سئوال
من با چند نفر از پسرهای دانشجو در مورد پوشیدن موی سر زن بحث می کردیم و آن را بعنوان حجاب قبول نداشتم و معتقد بودم که اگر لباسم متناسب باشد و خودم را بپوشم, همین حجاب است . هرکدام از اینان دلیلی را پیش کشید که میگفت : ثابت شده است که موی سر زن اشعه ای تولید میکند که روی مرد اثر می گذارد بطوریکه این باعث میشود که مرد از حالت عادی خارج شود . حا لا از شما می خواهیم بگویید که این نظریه تا چه اندازه درست است ?
جواب: البته من نخواستم که این مسئله را روی این گونه تاثیرات ببرم والا چنین چیزی ممکن است زیرا اگر قرار بود که اینگونه تاثیرات نباشد که زن و مرد با هم جمع نمی شدند و اصلا بشری بوجود نمی آمد . ناچار باید جاذبه ها باشند و بر هم اثر کنند . و این نظریه علمی علی ا لا صول صحیح است. منتهی مطلب این است که آیا این > نقش > هم پیدا بکند یا نکند . تمام حرف همینجاست . نوع > که ما پیشنهاد می کنیم که شما زنان و مردان ایران بسازید باید نوع پوششی باشد که به شما امکان بدهد که تمام این در روابط زناشویی به تمام و کمال وجود داشته باشد و نه اینکه نباشد . یعنی هر زنی حق دارد از مد لذت ببرد و هر مردی هم از زن (البته در چارچوب زناشویی),و این حق طبیعی و فطری بشر است و در اسلام نیز تمام منع های رابطه جنسی در بین زن و شوهر از بین رفته است. در قدیم منع های جنسی در جوامع بشری خیلی زیاد بود و هنوز هم وجود دارد . ولی اسلام همهء اینها را نقض کرده و از بین برده است. معهذا الان بسیاری ناکامی های جنسی وجود دارد که علتش همین منع هایی است که از قرنها قبل در دستگاهای اطلا عاتی ما بجا مانده و ماندگار شده است. پس باید این جاذبه وجود داشته باشد که اگر نباشد زن و مرد از هم فرار خواهند کرد. منتهی ما حرفمان این است که آیا اینگونه تا ثیرات نقش سیاسی و اقتصادی و اجتماعی هم پیدا میکنند یا نه ?و آیا بالاخره به تبلیغ و جا افتادن و حاکم شدن ایدئولوژی زور منجر می شود یا نه ?والا ما نگفتیم که تاثیرات از بین برود, بعکس عقیده من این است که اگر این تاثیرات این نقشها را از روابط اجتماعی از دست بدهد , تن آزاد شده و تازه جاذبه بدست آورده و عشق هم معنی می یابد . و تازه زناشویی هم مفهوم پیدا میکند. ومنظور ما این نبود که بخواهیم این تاثیرات را از بین ببریم, بعکس می خواهیم اینها جای خودشان و طبیعت خودشان را بدست آورند و در نتیجه واقعیت خودشان را بدست بیاورند. مسئله همین بود.
سئوال : کیفیت این تاثیرات بر مرد آشنا و غریبه چه اندازه است?
جواب: این تاثیرات هم بر مرد آشنا و هم بر مرد غریبه تاثیر دارد

-- احمیدیان ، May 30, 2008 در ساعت 02:52 PM

آقا یا خانم حمیدیان من این نوشته ی ملال آور بنی صدر را خواندم. من البته نه با ایشان دوستی دارم و نه دشمنی ولی واقعا این سخنان گهربار فقط از رییس یک فرقه یا یک امام زمان برمی آید. من که به آقابنی صدر پیشنهاد می کنم ایشان قدر متواضع شوند. ایشان می فرماییند « حجابی که ما از شما توقع داریم » چه و است و چه است و برای چه است و چه نیست. من با آن نویسنده ای که می گوید شما خواهان اسلامی با هم ناب ترید و برپایی حکومتی اسلامتر موافقم. ولی در نوشته ی بنی صدر و حتا شما پیرو مرید و شاید مکقلد او آنچه موج می زند بی خبری از عالم است.

-- بدون نام ، May 30, 2008 در ساعت 02:52 PM

آقای بنی صدر چکاره هستند که از من زن « توقع حجاب» داشته باشند خجالت بکشید آقای امام زمان منش. آقای ایت الله و مجتهد. آقای بنی صدر افضاآت می فرمایند که « حجابی که ما توقع داریم » چنین است و چنان.

-- بدون نام ، May 31, 2008 در ساعت 02:52 PM

هرکه که وطن پرست باشد اینها را خیانت کار می داند.بخاطر خون تمام شهیدان بخصوص شهید رجایی اینها تا عمر دارند باید عذاب بکشند مگر ما مردم ایران بمیریم که یاد رجایی بزرگ را از یاد ببریم که بدست اینان شهید شد.

-- Mostafa ، Aug 29, 2008 در ساعت 02:52 PM

جناب بدون نام كه سخنان بقول خودتان ملال آور بني صدر را خوانده ايد و منت خواندن آن را بر ما مي گذاريد. اين نوشته براي تفريح شما منتشر نشده كه مي پرسيد چرا ملال آور بود. بلكه پاسخي است به دروغهايي كه درباره بني صدر مي سازند و با وقاحت تمام تكرار مي كنند و وقتي با سند پاسخ مي دهيم مي فرماييد ملال آور بود.
آقاي مصطفا، اولا من وطن پرست هستم و بني صدر را خائن نمي دانم. ثانيا به چه اجازه اي به بني صدر تهمت آدم كشي مي زنيد؟ اگر مسلمان هستيد براي تهمت خود سند ارائه كنيد. هر كسي كه از عقل خود استفاده كند مي داند كه زمان مرگ رجايي، دست بني صدر از وطن كوتاه بود و هيچ امكاني براي حفاظت از جان هوادارن خود را نيز نداشت چه رسد به قتل مخالفين. تاريخ و خداوند قضاوت خواهند كرد كه آيا اين بني صدر بود كه به ايران خيانت كرد، يا رجايي كه در گروگانگيري تسليم "شيطان بزرگ" شد و در مسجد سپهسالار گفت: "ما آن پيروزي كه به دست بني صدر باشد نمي خواهيم".

-- امير ، Oct 11, 2008 در ساعت 02:52 PM

درود بر مغز متفكر اقتصادي ايران و رحمت خدا بر مهدي بازرگان .
من هرگز خميني لج باز را نمي بخشم كه اينگونه با احساسات ما بازي كرد وجنگ را با لج بازي ادامه داد.

-- اتوسا ، Jan 22, 2009 در ساعت 02:52 PM

من تا امروز فکر میکردم بنی صدر خیلی انسان خوبی بود و سکولار بود. ولی با خواندن اینجا تاسف خوردم به خودم که چرا تحقیق نکرده از کسی برای خودم بت ساخته بودم. در وطنپرستی بنی صدر شکی نیست و اینکه اسلامی که او دنبالش بود با این حکومت فرق داشت. ولی متاسفم از اینکه ایشان این همه سال در فرانسه تحصیل کرده به ایران امد و نتایج تئوری اسلام سیاسی خودش را دید و همون کسایی که با استفاده از تئوری های او حکومت 30 ساله خود را بر جان و مال و ناموس مردم برپا ساخته اند چه خیانت هایی که بر مردم ساده دل ایران نکرده اند. برای چه آقای بنی صدر به اشتباه خود اعتراف نمیکنی؟ هنوز هم بر اسلام سیاسی خود اصرار می ورزی درحالیکه نتیجه اش را 30 سال است که داری میبینی که چه ظلمی مانده که بر جان و مال و ناموس ما روا نداشته اند و حتی این اسلام سیاسی به خودت نیز که پدرش بودی وفا نکرد؟ ایا وقت ان نشده که اسلام را به درون سینه ها بازگردانیم و سیاست را به جای خود تا از شر این استبداد عجیب و غریب و طویل که نمیدانم از زمان پیامبر اسلام یا بعد از او بر ایران چنگ انداخته و به تخریب فرهنگ اصیل ایرانی همت گمارده پایان دهیم. مردیم از این اسلام ناب محمدی. به چه زبانی بگیم بابا غلط کردیم نخواستیم. ما ازادی میخواهیم. سکولاریسم و دموکراسی میخواهیم. اگر اسلام این است من بی دین هستم و فقط خدا را قبول دارم. اگر این نیست بس کنید کوبیدن بر طبل جهالت و استبداد را که در پشت اسم اسلام و به نام دین به خورد خلق الله میدهید.

-- کیان ، Sep 25, 2009 در ساعت 02:52 PM

درود بر مرد مقاومت ایران ابوالحسن بنی صدر
مردی که خود را آلوده این نظام نکرد

-- آرش ، Jan 11, 2010 در ساعت 02:52 PM