تاریخ انتشار: ۲۰ فروردین ۱۳۸۷ • چاپ کنید    

تیتر روزنامه‌های صبح ایران


آفتاب یزد:
● دروغ سیـزده در حال تبدیل به واقـعیت!‌‌
● مک‌کین: از ایران نگرانم،‌ اما آماده جنگ نیستم
● مقاومت همه‌جانبه، لا‌زمه حفظ فناوری هسته‌ای
● افروغ: نتیجه یکدست بودن هیأت رئیسه‌مجلس هفتم با دولت در آینده مشخص می‌شود

ابرار:
● احمدی‌نژاد: حل مسائل جهان فقط با تلاش پیروان ادیان ابراهیمی محقق می‌شود
● افروغ: با استقرار دولت نهم شاهد فقدان نقد درون گفتمانی در مجلس بودیم
● وزیربازرگانی: بخشی از افزایش قیمت‌ها با تنظیم بازار قابل کنترل نیست
● «مجنونِ لیلی» فیلمی که صرفاً برای گیشه ساخته شده است

اعتماد:
● درخواست آمریکا برای مذاکره با ایران
● وزیردفاع؛ قدرت موشکی ایران دفاعی است
● وزیر بازرگانی: کنترل تمام قیمت‌ها ممکن نیست
● اخوان المسلمین انتخابات مصر را تحریم کرد

اعتماد ملی:
● درخواست آمریکا از ایران برای گفتگو درباره عراق
● رکورد‌شکنی سیمان در بازار
● قطار دولت روی ریل گرانی
● مشعل المپیک در فرانسه خاموش شد

ایران:
● جایگاه جهانی ایران در فناوری هسته‌ای
● حسینی: بسته پیشنهادی شامل تعلیق غیرقابل پذیرش است
● سعید جلیلی: امنیت عراق، امنیت ایران است
● شهرام جزایری محاکمه می‌شود

تهران امروز:
● تشدید تورم با افزایش قیمت نفت
● دریانوردی شاتل فضایی از خلیج فارس تا راین
● نامه واشنگتن به تهران
● رضایت از دوبله شب عید؛ فقط 40 درصد

جام جم:
● افزایش قیمت خودرو در سال جدید
● ماموران کم‌تجربه؛ گره ترافیک را کورتر می‌کنند
● چه‌کسی وزیر اقتصاد می‌شود؟
● تعیین سقف زمانی برای رسیدگی به پرونده‌های قضایی

جمهوری اسلامی:
● گذشت زمان، آمریکا را بیشتر در باتلاق عراق فرو می‌برد
● وزیردفاع: قدرت موشکی ایران دفاعی است
● جشن هسته‌ای امروز در نطنز و تهران
● جزئیات طرح هدفمند شدن یارانه‌ها

حیات نو:
● حسینی: مشوق‌های همراه تعلیق را نمی‌پذیریم
● دستگیری هشتمین سارق مسلح بانک‌های تهران
● هاشمی: نگرانی ایران درباره عراق جدی است
● ارتش المهدی در آستانه انحلال

دنیای اقتصاد:
● ظهور پس لرزه‌های شوک نفتی
● تداوم التهاب شب عید در بازار خودرو
● جشن هسته‌ای همراه با خبر خوش
● صنعت سیمان در جست و جوی عدالت

رسالت:
● حسینی: مشوق‌های همراه با تعلیق را رد می‌کنیم
● دیلی‌تلگراف؛ بوش دست خالی از روسیه بازگشت
● معاون وزیر بهداشت: 2 رادیو داروی جدید برای درمان تومورهای سرطانی تولید می‌شود
● خاتمی: تحریم کشورهای توهین کننده به اسلام به عنوان عاملی بازدارنده

سرمایه:
● صنعت تایر کشور در آستانه تعطیلی
● منع بانک‌ها از تبلیغ تلویزیونی قرض الحسنه
● نخستین عاقد زن در جهان اسلام
● صادرات کالاهای افغانستان به آمریکا از طریق ایران

کارگزاران:
● دیدار احمدی‌نژاد با همسر وزیرخارجه مصدق
● وزیر بازرگانی: گرانی قابل کنترل نبود
● هادی قابل راهی زندان شد
● شکایت «آری‌هان» از راه رسید

کیهان:
● غنی‌سازی با سرعت 4 برابر پاسخ به قطعنامه
1803● کارگزاران: نهضت آزادی اصلاح‌طلب نیست
● تلاش پنهان عربستان و آمریکا علیه ایران و سوریه
● اسرائیل از درون بسیار شکننده است

همشهری:
● حزب‌الله لبنان: اسراییل برای جنگ آ‌ماده می‌شود
● پیامدهای گران شدن نفت بر اقتصاد ایران
● ساختمان‌های بنا شیشه‌ای جریمه می‌شوند
● امروز اعلام می‌شود؛ دستاوردهای جدید فناوری هسته‌ای

نظرهای خوانندگان

چرا؟
منظور اصلی از این نوشته تنها یک مقایسه ساده است ودرد و دل دوستانه فردی که در دو کشور متفاوت از هر نظر زندگی کرده و دوست داره اطلاعات و باورها ودانستهایش را با دوستان هموطنش با زبانی ساده در میان بگذاره .زیاد نمی خوام حاشیه برم از لحظه ای که ایران را ترک کردم و وارد آمریکا شدم کوچکترین اتفاقات و رفتارها برام عجیب و سوالهای که تو ذهنم شکل میگرفت بی جواب بودند.چرا ؟چرا؟... این همه چرا لحظه ای منو راحت نمی گذاشت مثلا چرا اینجا جوی آب ندارند؟ چرا جدولی کنار خیابان وجود نداره؟چرا آدمهایی که از کنار هم عبور می کنند اگر سلام نکنند حداقل یک لبخندی میزنند؟ چرا روی زمین آشغال نمی ریزند حتی کودکان کم سن و سال چرا تو خیابان ادم دعوایی نمی بینه ؟چرا افرادی که تو صف می ایستند بهم نمی چسبند یا همدیگر را حل نمی دند؟چرا مغازه دارها کارگراشون وکارمندای اداره ها همیشه روی لباشون لبخنده و سریعا کار ادم را راه می اندازند؟ چرا توی ترافیک بوق نمی زنند ؟چرا قسمت جلوی وسایل نقلیه عمومی متعلق به افراد سالمند و معلوله؟چرا مردم از هر رنگ و هر قوم و گروه و دسته ای در کنار هم به خوشی زندگی می کنند و چرا آداب و رسوم دین و آیینهای مختلف به جای جدای باعث نزدیکتر شدن انسانها به یکدیگر می شه؟چرا با دیدن پلیس آدم تا این اندازه احساس امنیت می کنه؟چرا جوانهاشون وفاداری راامتیاز میدانند نه خیانت نه تعداد دوست پسرها و یا دوست دخترهاشونو ؟ چرا اینجاداخل پارک 10 تا زمین چمن فوتبال کنار هم هست که تو 8 تاش پرنده پر نمیزنه؟ چرا اینقدر به خانمها احترام میزارند؟چرا هیچ کس به پوشش گویش وآرایش کسی کاری نداره؟وچرا اینها در مملکت ما وجود نداره و صدها سوال دیگه...

آره من از جایی می آمدم که از نیروی انتظامی گرفته تا همسایه های فضول و بعضا خانواده به کوچکترین حرکات و رفتارهام کار داشتن و به خودشون اجازه می دادند تو تمام سوراخ سمبه های خصوصی زندگیم دخالت کنند.از جای می آمدم که گوش کردن به موسیقی مهمانیهای دوستانه راه رفتن با جنس مخالف جرم محسوب می شد و آدم برای داشتن موی بلند و یا داشتن کوچکترین عقیده متفاوت با باورهای دیگران تحقیر وسرزنش می شد .من قصد ندارم بگم اینجا بهشته و ایران جهنم نه من فقط می خوام بگم چرا ما ایرانیها در حق خودمون اینقدرظلم می کنیم و چرا اجازه می دهیم به ما ظلم بشه چرا حق همدیگر رو به آسونی پایمال می کنیم ؟چرا به اسم خدمت حماقت و خیانت میکنیم؟هر کسی در هر مقام و موقعیتی سعی میکنه قدرتشو به دیگران نشون بده چرا ؟چون دوست دارند دیگران ازشون حساب ببرنند چون چیزی برای ارائه کردن ندارند همین معلمان زحمتکش و خستگی ناپذیر ببینید چه رفتاری با دانش اموزان دارند گاهی مدرسه رو با پادگان اشتباه میگیرند ناظم خودشو فرمانده میدونه و صد البته رل زندانبان رو خوب بازی می کنه مدیر مدرسه که برای خودش یک پا رئیس جمهوره .همین نیروی انتظامی مخلص و خستگی ناپذیر (البته در ایجاد رعب و وحشت و سر کیسه کردن مردم و خصصوصا جوانان)ببینید با بستن یک اسلحه کمری و یاری جستن از عقده حقارت و بیسوادی چه به روز مردم میاره.دهانت را بو میکند که به کسی اظهار عشق نکرده باشی نه جانم برای اینکه مشروب نخورده باشی یا اگه خورده ای مالیاتش را بدهی یا اگر پول نداری لااقل شلاقی نوش جان کنی.دختران و پسران جوان و نامحرم هم از قلم نیفتند که باید مالیات عشق و شور جوانیشون رو تمام و کمال بپردازند گاهی با رشوه و گاهی با یک دست و یک پا به عنوان محریه.کاسب سر محل که انگاری لطف می کنه به مردم جنس میفروشه کارمند اداره که آدم بیچاره میکنه پای یک ورق امضا کنه بابا از کارت راضی نیستی یا بلد نیستی چه گونه وظیفت رو انجام بدی کارت رو عوض کن یا محول کن به کسی که صد برابر تو درک و فهم داره و از پس مسئولیتش بر مییاد .نانوا پزشک قاضی خیاط ... همه و همه و در آخر جوانان واقعا گناه این جوونها چیه آره همون جونیه و بس .بعضی وقتها به جوونهای اینجا حسودیم میشه آره حسودیم می شه چرا اینها اینقدر آزاد و راحتند و جوونهای ما در بند.


کاملا صحیح است سیستم مملکت ما از ابتدا تا انتها غلطه و هنجارهای اجتماعی کشور عزیزمون نادرسته حالا می تونیم به همه چی جنبه تقدس بدیم بگیم اینها اداب و سنن و قوانین کشور ماست آقایان و بانوان محترم اگر این اداب و سنن و قوانین اشتباه باشه تا ابد باید دست نخورده بمونه یا باید همت کنیم با دست خودمون تغییری به وجود بیاریم وصد البته از خودمون باید شروع کنیم .اگه ما به خودمون و نزدیکانمون احترام بزاریم و حقوق خودمون و دیگران رو بشناسیم و به سادگی ضایع نکنیم دیگران هم نمی توانند یعنی به خودشون اجازه نمیدند پاشون رو از گلیمشون بیشتر دراز کنند.جامعه ما جامعه جوانیست به جوونها بها بدیم با دید بهتر بهشون نگاه کنیم بشنویمشون درکشون کنیم و ازشون دفاع کنیم .

-- aseman ، Apr 8, 2008 در ساعت 07:19 AM

سلام. اگر مي شد نام هر روزنامه به سايت همان روزنامه لينك مي شد، فرصت مناسبي براي اتصال به همان روزنامه به وجود مي آمد.
باتشكر

-- م. ابراهيم ، Apr 8, 2008 در ساعت 07:19 AM

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)