رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۰ فروردین ۱۳۸۸

سروش: رابطه وحی و محمد رابطه باغبان و درخت است نه خطیب و بلندگو

دکتر عبدالکریم سروش متفکر و دین پژوه نامدار ایرانی در نامه ای سرگشاده به آیت الله جعفر سبحانی از علمای حوزه قم در باره آرای خود در باره قرآن به عنوان کلام پیامبر روشنگری کرده است.

پس از انتشار مصاحبه دکتر سروش در باره قرآن با یکی از رسانه های هلند، در هفته های اخیر افراد مختلفی عموما از حوزه دینی و شماری از روشنفکران مسلمان بر آرای دکتر سروش در باب قرآن خرده گرفته اند و در روزهای اخیر مجید مجیدی از فیلمسازان مسلمان او را تلویحا «کافر» خوانده است. آیت الله سبحانی بلندمرتبه ترین عالم اسلامی است که ضمن ستایش از سوابق دکتر سروش در دین پژوهی، آرای او را در باب قرآن به باد انتقاد گرفت. سروش در اشاره به نقد او و چند تن دیگر از علمای حوزه می گوید: «پیش از شما چهار نفر از فضلای حوزه علمیه نیز در این بحث شرکت جسته بودند، و همه به زبان تحلیل و استدلال، و بدون طعن و تکفیر سخن گفته بودند.» اما در اشاره به نقد بهاء الدین خرمشاهی از اینکه این قرآن شناس «رسم مروت فرونهاد و سخن‌هایی نه بر سبیل حکمت گفت و مرا از قرآن‌ستیزان خواند» ابراز ناخرسندی کرده است.

دکتر سروش که اکنون برای تدریس در آمریکا به سر می برد در نامه خود نوشته است: شگقتی من نخست از این است که فرموده اید "سکوت او را می توانم گناهی نابخشودنی در مقابل این گزارش بشمار آورم". آیا خبر یقینی دارید که من در این مورد سکوت کرده ام؟ آیا مصاحبه مرا با روزنامه کارگزاران، درین خصوص نخوانده اید؟ یا گناه از مخبران است که این خبرها را از شما دریغ می کنند؟

دکتر سروش با آوردن متن مصاحبه ی توضیحی اش در روزنامه کارگزاران توضیحات مفصلی هم در شرح آرایش و دفاع از آنها در نامه خود آورده است.

وی در باره وحی و رابطه آن با شاعری که از نکات مهم مورد انتقاد ناقدان بوده می گوید: سخن من این است که برای درک پدیده ناآشنای وحی، می توانیم از پدیده آشناتر شاعری و بطور کلی خلاقیت هنری مدد بجوئیم و آن را بهتر فهم کنیم. این فقط در مقام تصور است. مگر غزالی نگفت برای درک پدیده وحی، می توانید از پدیده وسوسه شیطانی مدد بگیرید؟ چرا که ان الشیاطین لیوحون الی اولیائهم. (شیاطین به دوستان خود وحی می کنند). علامه طباطبایی وحی را شعور مرموز می خواند و بگمان من هنر مرموز مناسب تر می نماید.

وی بشری بودن قرآن را مرادف با ورود هوی و هوس در آن نمی داند و در توضیح می آورد: از پیامبر بگذریم. آدمیان غیرمعصوم چون شما، چون آیت الله بروجردی و چون بوعلی و سعدی و ناصرخسرو و کانت و دکارت و پوپر، آیا چون پیامبر نبوده اند پس هر چه گفته اند آلوده به هوا و هوس بوده است؟ بفرض که وحی پیامبر صد در صد بشری و غیر الهی باشد، باز هم نمی توان نتیجه گرفت که لاجرم از سر هواست.

او تفاوت اصلی میان خود و نقد آیت الله سبحانی را در نوع متافیریک دو طرف می داند: به من حق بدهید که بگویم متافیزیک شما متافیزیک بعد و فراق است و متافیزیک من متافیزیک قرب و وصال. تصویری که از خدا و محمد در ذهن شماست گویا تصویر خطیب و بلندگو یا ضبط صوت است. خطیب می گوید و بلندگو آن را پس می دهد. گویا شما می پندارید قرآن بر زبان محمد نازل شده است نه بر دل او. اما تصویر من از آن رابطه تصویر نفس و بدن، یا ساده تر، تصویر باغبان و درخت است. باغبان بذر می کارد و درخت میوه می دهد.

مطابق تصویر شما، گویا خطیب می تواند هر کلامی را به دهان بلندگو بگذارد از شعر گرفته تا فلسفه تا ریاضیات، از عربی تا انگلیسی و چینی اما مطابق تصویر من، هر میوه ای از هر درختی بر نمی خیزد. درخت سیب فقط سیب می دهد نه آلبالو. و اشعریت محض است اگر بگوئیم از هر درختی هر میوه ای را می توان انتظار برد.

حتی در همان تصویر خطیب و بلندگو هم، بلندگو بی کار نمی نشیند و محدودیت های خود را بر صدای خطیب تحمیل می کند. محمد عرب است لذا قرآن هم عربی می شود، وی در حجاز و در میان قبائل چادرنشین زندگی می کند، لذا بهشت هم گاه چهره عربی و چادر نشینی پیدا می کند: زنان سیاه چشمی که در خیمه ها نشسته اند (حور مقصورات فی الخیام، سوره الرحمن)

دکتر سروش در باره ورود خطا در قرآن و علم پیامبر نیز مساله را در تاریخ اسلامی دارای سابقه می داند و می نویسد: نه در قرآن آمده است که خداوند همه علوم را به پیامبر خود آموخته، نه پیامبر بزرگوار خود چنین ادعا کرده، نه کسی چنین انتظاری داشته است که از الهیات و روحانیات گرفته تا طب و ریاضیات و موسیقی و فلکیات پیامبر همه چیز را بداند. ابن خلدون صریحا در "مقدمه" می گوید سخنان پیامبر در باب طب، همان سخنان و عقاید اعراب بادیه نشین بود و خود به طبیب مراجعه می کرد. ابن عربی هم در "فصوص الحکم"، در باب اینکه کامل از همه جهات برتر از ناقص نیست، می آورد که: پیامبر اکرم، اعراب را از دخالت در لقاح گیاهان و از گرده افشاندن از نخل های نر بر نخل های ماده منع می کرد و چون درختان کم بار شدند به اشتباه خود پی برد و گفت: "شما امور دنیایی را نیکوتر می دانید و من کار دین را نیکوتر از شما می دانم."

دکتر سروش در پایان نامه مفصل خود از بازگشت به ایران و آمادگی اش برای گفتگو و مناظره خبر می دهد و می گوید: من اکنون در یکی از دانشگاه های آمریکا به تدریس اشتغال دارم و کاری را که به برکت سعه صدر مسئولان در ایران از انجامش محرومم، در اینجا انجام می دهم. مایلم که پس از بازگشت به ایران، در صورت امکان از حضرت آیت الله دعوت کنم تا محیطی امن و آرام فراهم آورند و در گفتگویی حضوری درین خصوص شرکت جویند و احقاق حق و ابطال باطل کنند.

متن کامل نامه دکتر سروش در صفحه اندیشه زمانه منتشر خواهد شد.

در همین زمینه:
کلام محمد - مصاحبه میشل هوبینک، از بخش عربی رادیو جهانی هلند با دکتر سروش

واکنش آیت الله سبحانی به آرای دکتر سروش - خبرگزاری فارس

مجموعه واکنش ها به مبحث قرآن کلام محمد؛ از جمله شامل متن مصاحبه توضیحی با روزنامه کارگزاران - در سایت دکتر سروش

Share

نظرهای خوانندگان

Shoroosh ba shoosmad kilo falsafeh be natayeji resideh ke ye nojavane NORMALE dabirestani mesle ab khordan rad mikoneh. Badbakhtiye ma ine ke injoor adama 20-30 sal tool mikeshe ta yekhoorde sar aghl bian

-- akbar ، Mar 7, 2008 در ساعت 05:24 PM

آقاي سروش اگر قرار بود به حرف كسي گوش بده سالها پيش مناظره با آقاي مصباح رو قبول ميكرد ولي هراس انديشه هاي پوپري از تفكر فلسفي شيعي هميشه باعث ميشه ايشون
بيشتر با واژگان بازي كنند.
اگر چه سخنان و پاسخ هايشان نيز اغلب رسانه اي بوده و گرنه هر كسي كه اطلاع درستي از دين و فلسفه و معرفت شناسي داشته باشد مي فهمد كه اولا" افكار كلا" ترجمه اي و منسوخ و ثانيا" پر عيب و غير قابل پذيرش هستند!
اگر چه حالا زير حرفش زده و به نام توضيح جلوي خراب كاريش را گرفته و گرنه مدتها پيش از رسانه اي شدن بايد اين توضيحات را ميدادند

ايشان قبلا" صريحا وحي را تجربه ديني مثل عرفا دانسته اند!!!!

-- ميم نقطه ، Mar 7, 2008 در ساعت 05:24 PM

جناب م ن لطفا اگر پاسخی در تحلیل ایشان دارید بفرمایید ؟ در ضمن تفکرفلسفی شیعه چه جایگاهی در تاریخ فلسفه جهان داشته که امروز دنیای فلسفه در مقابلش وامدار باشه...!

-- بدون نام ، Mar 7, 2008 در ساعت 05:24 PM

من فكر ميكنم در برابر فيلسوف بهتر است فيلسوف حاضر نه يك سياست مدار
مصباح يك سياست مدار است
اگر فكري منسوخ و پر عيب باشد كه نيازي به جلوگيري از پخش آن نيست
دين هميشه به باز نگري نياز دارد تا بتواند بماند
براي همين خاطر هم آقاي خميني مجمع تشخيص مصلحت را درست كردند

-- محمد ، Mar 7, 2008 در ساعت 05:24 PM

Melat bad az marg'e Khomeini naw-ga-hawn mowte-jeh shod keh e-shawn shaw-er ham boodeh va nagha-she e-shawn ba lab-khand za-her gasht!! In Soroosh va Soab-hawnee magar vazi-feh va ya resa-leh az Khoda darand keh in-ghadr ez-har'e fazl meko-nand!! Hay-hot
IS MAN, then, not aware that is We who create him out of a drop of sperm - whereupon, lo! he shows himself endowed with power to think and to argue?? (And forgets abou his own creation) Surah Ya-Sin, Verse 77
Say: "O my Sustainer! Judge in truth!" and "Our Sustainer is the Most Gracious, the One whose aid is ever to be sought against all your attempts at defining Him!" Surah Anbiya Vese 112

-- Abbas ، Mar 7, 2008 در ساعت 05:24 PM

آیا بنظر نمی رسد که کل ماجرای مخالفت و تکفیر آقای سروش موضوع قدرت و سیاست است و نه امری دینی؟ اگر نظریه آقای سروش پذیرفته شود میدانید چقدر آقایان علمای سیاستمدار و قدرت طلب بیکار و آستین کوتاه میشوند؟ هیج فکر کرده اید چرا ناگهان سید حسین نصر عزیز کرده حسینه ارشاد شد ؟‌ مگر او فیلسوف دربار و شاه نیود؟‌ آیا جز این است که نظریاتش تقویت رژیم و قدرت حاکم است و به همین دلیل مورد توجه قرار گرفت؟

-- یک خواننده ، Mar 7, 2008 در ساعت 05:24 PM

بنظرم دکتر سروش اکنون به تنهایی زیربنایی ترین حرکت روشنگری مدرن ایران را آغاز کرده اند. آفرین بر ایشان و بر شهامت شان.
این نهال به سالیان بلند بر خواهد داد و مایه رهایی و رستگاری ایران خواهد شد. برایشان آرزوی طول عمر و عزت و سلامتی می کنم.

-- آرش ، Mar 8, 2008 در ساعت 05:24 PM

دین تاثیر بسیار زیادی در زندگی ما یافته. اندیشه در باره وجوه مختلف حقانیت های بر آمده از دین بسیار لازم است.
نمی توان گفت کل حقیقت در باره دین در گذشته گفته شده
در حالیکه شعور بشر تکامل میابد

-- کریم-غ ، Mar 8, 2008 در ساعت 05:24 PM

حالا یا "شعور مرموز" و یا "هنر مرموز !" شماها ("فضلا" و "علمای" شیعه) که معتقدید انسانها نمی توانند وحی بگیرند (رجوع کنید به کتاب "علامه" طباطبایی در "تفسیر المیزان" از آیه 110 سوره کهف) چگونه است که درباره چیزی که نمی دانید و کیفیتش را نچشیده اید و نمی شناسید، این همه حرفهای نامربوط می زنید! بدتر از همه، اینهایی اند که فکر می کنند "دکتر سروش اکنون به تنهایی زیربنایی ترین حرکت روشنگری مدرن ایران را آغاز کرده اند." !
اینها سر یک موضوعاتی دعوا راه انداخته اند که اثبات سخن یکی بر دیگری هیچ مشکلی را حل نمی کند.
مسلمانان اگر نظرشان بر اصلاحات است باید از این آقایان راجع به موضوعاتی مانند معصومیت امامان و مبحث ولایت فقیه و امام زمانی که پسر امام حسن عسگری است و هنوز بعد از 1200 زنده است و در جایی مخفی شده، سئوال کنند. راجع به اصل تقلید که شیعیان (از عام و خاص) بدان معتقدند سئوال کنند.
اینها آن چیزهایی است که اگر درباره آنها روشنگری شود جامعه متحول خواهد شد.


-- حسین میرمبینی ، Mar 8, 2008 در ساعت 05:24 PM

پاسخ عبدالکريم سروش به آيت الله جعفر سبحانی
http://news.gooya.com/society
/archives/068973.php

-- بدون نام ، Mar 8, 2008 در ساعت 05:24 PM

پاسخي قاطعانه تر از اين نميتوان به ايت الله سبحاني داد.

-- محمد رضا ، Mar 8, 2008 در ساعت 05:24 PM

در اين ماجرا سروش نه تنها تنها نيست بلکه امروز دانشجو و پير و جوان و حتا مردم کوچه و خیابان هم اگر چه خوشبختانه بیدين شده اند و حتا به امامان و انبیا و اوليا و کسانی که تا پيش از انقلاب معصومشان می نامیدیم توهين و ناسزا و حرفهای زشت حتا می زندد که البته اين فحاشی را از روحانيت و خصوصاآقای خامنه ای ولی امر مسلمين جهان و وانصار و جانبازان ايشان ياد گرفته اند و لی بهرحال در اين رابطه از سروش پشتيبانی می کنند. اين مسئله تا آنجا پيش رفته که اکثريت غريب به اتفاق طلبه های جوان نيز با او همراهند. حکومت اسلام ناب محمد تا کنون اصطلاحی را در مورد به قول خودش «دشمن ذبون» بکار می برد: تلاش مذبوحانه!! آری تلاش مذبوحانه تلاشی ست که حيوانی که با بسم الله الرحمن الرحيم سرش را بريده اند می کند تا از مرگی محتوم نجات يابد ولی هر چه تلاش و دست و پا زدن او بيشتر می شود مرگش حتمی تر است. و حالا واقعا تلای جمهوری اسلامی و ملايان مرتجع تلاشی مذبوحانه است. فقط با يک تفاوت! آنها سر اسلام و تشيع را آنها خودشان بريدند و نه دشمن ذبون و حالا همه ی اين تلاشها مرگ اين موجود مقدس را حتمی تر می کند. شايد البته با تلاش سروش اسلام هم برای خودش و برای ما دين پذيرفتنی شود.

-- بدون نام ، Mar 8, 2008 در ساعت 05:24 PM

magar Mohammad nagoft ké akhariin peyghambar hast , agar harfesh drost bashé ,pass Mehdi ché karé hast ? pass Mohamad peyghambaré ma ghablé akhar boodeh .

-- mehrdad ، Mar 8, 2008 در ساعت 05:24 PM

احسنت بر دکتر سروش

-- ابوالفضل ، Mar 8, 2008 در ساعت 05:24 PM

قرآن؛پندارنيك، كردارنيك
بنام خدا
و ان اتلوا القرآن فمن اهتدي فانما يهدي لنفسه و من ضل فقل انما انا من المنذرين.(نمل،92)
اي محمد(ص)! تو ماموري قرآن رابراي مردم تلاوت كني، هركس هدايت شد،راه خودرا پيدا كرده است وهركه نشد،راه گمراهي را انتخاب. وظيفه توفقط هشداراست و وظيفه ديگري نداري!
اي رسول ما تو جادو نيستي
صادقي هم خرقه موسيستي
هست قرآن مر تو را همچون عصا
كفرها را دركشد چون اژدها
تو اگر در زير خاكي خفته اي
چون عصايش دان توآنچه گفته اي
(مثنوي مولوي،دفترسوم)
***
درماه رمضان سال 1425 قمري مصادف با 25 مهرماه سال 1383، شروع به نوشتن كتابي كردم بنام«همه حرف خدا» سي آيه در 30 موضوع خاص را مورد بحث قرارداديم و گفتيم تمام وهمه حرف خدا همين است.
پس ازپايان تحريرو انجام مراحل تنظيم واداري آن، براي اخذ مجوزچاپ، به وزارت ارشادسپرده شد؛ كه باعدم تائيد،هنوزدرمرحله بررسي مجدداست!
درماه مبارك رمضان امسال بازهم خدا توفيق دادتا هرشب يك موضوع را به رشته تحرير درآورم؛ وبالاخره به وعده خود درتدوين دفتردوم وفاكنم.
همانطوركه درمجموعه دفتر اول بيان شد، نگاه ما به قرآن، نگاه پيچيده و مخصوص آكادميكي نيست .
نگاه ما به قرآن، نگاه زندگي است:
«ماانزلناعليك القرآن لتشقي»(طه،2)، ماقرآن رابرتو نازل نكرديم كه خود رابه رنج وسختي درافكني.
نگاه ماه به قرآن، نگاه عام است نه خاص:
«ولقديسرناالقرآن للذكر، فهل من مدكر»(قمر،17) ماقرآن رابراي راهنمايي و هدايت مردم بفهم آسان كرديم تا ازآن پند گيرند.
معني قرآن ز قرآن پرس و بس
وزكسي كآتش زده است اندرهوس
پيش قرآن گشته قرباني و پست
تا كه عين روح قرآن شدست
(مثنوي مولوي،دفترپنجم)
نگاه ما به قرآن، نگاه شيعي نيست:
«وننزل من القرآن ماهو شفاورحمه للمومنين ولايزيدالظالمين الاخسارا.(الاسراء17)، آنچه در قرآن هست شفاودرمان همه آن كساني است كه ايمان‌آورده اندواما براي كافرين(كسانيكه نقاب برصورت خودقرارداده اند) جزشقاوت چيزديگري نخواهد بود.
تاهوا تازه است، ايمان تازه نيست
كاين هوا جز قفل آن دروازه نيست
كرده اي تاويل حرف بكر را
خويش را تاويل كن، نه ذكر را
برهوا تاويل قرآن مي كني
پست و ك‍ژ ازتو معني سني
(مثنوي مولوي،دفتر اول)
نگاه ما به قرآن نگاه مسلماني نيست؛ نگاه توحيدي است.
«هذا بيان للناس وهدي موعظه للمتقين»( آل عمران، 138) اين كتاب براي همه مردم است وراهنماي آناني است كه مي خواهندخوب باشند:
خود مگيراين معجزچون آفتاب
صدزبان بين نام او ام الكتاب
(مثنوي مولوي،دفترچهارم)
نويسنده معتقد است، تمام اديان توحيدي همه يك حرفند: حرف خدا!
حرف خدا چيست؟
پندارنيك، كردار نيك؛ عمل صالح با نيت پاك!
خداوندهركس راكه بانيت پاك يك عمل خوب وصالح انجام دهد،او راجزءايمان آورندگان ومؤمنان دانسته وبهشت راپاداش اوقرارمي دهد:
«ان هذاالقرآن، يهدي للتي هي اقوم؛ ويبشرالمومنين. الذين يعملون الصالحات ان لهم اجراكبيرا».(الاسراء،9و10)
قرآن كتاب راهنمااست براي آنهايي كه ايمان آورده وعمل نيكو وصالح انجام مي دهند، براي آنان پاداش بسيارعظيمي خواهد بود.
بنابراين درتمامي موضوعاتي كه به بررسي آن مي پردازيم، سعي داريم اين نگاه را برمحتواي تحريرخودحاكم كنيم و سعي داريم با زبان خيلي ساده بگوئيم قرآن كتاب رمل و اسطرلاب نيست كه هيچكس آن رانفهمد،وفقط افرادي معدودآن را بيان كنندو بعدبراي ما نسخه بپيچند!
زيرا قرآن پيچيده نيست كه ما نفهميم. البته قرآن پيچيده هم هست؛ چون معجزه هميشگي همه زمانهاست و براي همين است كه هرچه درآن بيشترتدبروتحقيق مي كنيم به نكات تازه تروبهتري براي راه ورسم زندگي مي رسيم؛ به راه حل هايي براي بهتر شدن زندگي، ساده تر شدن...
... و قرآن هرروزدرحال شدن است، درخلقت تازه، دررويش زندگي وحيات و تكامل:
كل يوم هو في شان بخوان
مر ورا بي كا وبي فعلي مدان
كمترين كاريش هرروز آن بود
كو: سه لشگر را روانه مي كند
لشكري ز اصلاب سوي امهات
بهر آن تا در رحم رويد نبات
لشكري از خاكدان سوي اجل
تابدان هر كسي حسن عمل
(مثنوي مولوي،دفتراول)

-- محمد شوری ، Mar 8, 2008 در ساعت 05:24 PM

سلام.من نمیدانم سروش تا کی باید به این بی احترامی های خود به دین اسلام و ائمه ادامه دهد و مراجع ما ساکت بنشینند.
خدا امام خمینی رو بیامرزه که فتوای ارتداد سلمان رشدی رو داد.من فکر کنم اگر ایشان زنده بودند ساکت نمیشستند و کاری یا فتوای میدادند.راستی یادم نبود اگر امام زنده بود سروش جرات نمیکرد اینهارو بگه.

-- بنده خدا ، Mar 9, 2008 در ساعت 05:24 PM

به نظر من ،تو کشور ما کسی هست که اندازه دکتر سروش پیامبر را بشناسه و دوست داشته باشه

-- مهدی ، Mar 9, 2008 در ساعت 05:24 PM

يكي جهود ومسلمان نزاع ميكردند
چنانكه خنده گرفت از حديث ايشانم
به طيره گفت مسلمان گر اين قباله من
درست نيست خدايا جهود ميدانم
جهود گفت: به تورات ميخورم سوگند
اگر خلاف كنم همچو تو مسلمانم
گر از بسيط زمين عقل منعدم گردد
به خود گمان نبرد هيچكس كه نادانم

-- حشمت ، Mar 10, 2008 در ساعت 05:24 PM

سروش چون بشر است درك او نيز بشري و خطا پذير است و يقيني نيست.پس بحث كردن راجع به آن نيز ارزشي ندارد

-- بهروز ، Mar 11, 2008 در ساعت 05:24 PM

به سروش بايد گفت "چو بشنوي سخن اهل دل مگو كه خطاست سخن شناس نه اي جان من خطا اينجاست " اين دين 1400 سال است كه با خون جگر شبانه روزي ائمه اطهار(ع) و علماي دين چكش كاري شده و چون كوهي استوار در مقابل تمامي شبهات ذره اي از صلابتش كم نشده حال بايد از تو سوال كردآيا الفباي دين را ياد گرفته اي كه در ساحت وحي الهي به نظريه پردازي وجولان پرداخته اي . من وتو بايد به بحثهايي در حد خودمان بپردازيم نه وحي اي كه دست ما از آن كوتاه است . كساني چون علامه طباطبايي بايد در مورد وحي نظر دهند 000

-- بدون نام ، Mar 12, 2008 در ساعت 05:24 PM

فارغ از راستی آزمایی، دو نکته را در مورد این مجادله رو به تزاید متذکر می شوم:
1) در روزگاری نه چندان دور (اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد) که بسیاری از جوانان عطشناک افکار احیاگرایانه دینی دکتر شریعتی بودند شاهد به بن بست کشاندن واکاوی و طرح افکار او بودیم. از جمله مبلغان و در عین حال منتقدان تفکر شریعتی، آقای دکتر سروش بودند که همواره سخنرانی ایشان در سالگرد مرحوم شریعتی بر هم می خورد. حال آنکه دیدگاه احیاگرایانه شریعتی اگرچه انتقاداتی به روحانیت سنتی داشت اما از یک طرف سعی در بازتعریف مفاهیم اخلاقی ای چون ایمان، توکل، عشق در حوزه خصوصی و مفاهیم اجتماعی اسلامی ای چون جهاد، شهادت و حج از طرف دیگر داشت. علیرغم تمام ایراداتی که به دیدگاه شریعتی وارد بود برایند آن، گرایش جوانان به سوی دین بود. این نقطه تاریخی درست همان جایی است که اگر اندیشمندان آزاده ای چون حضرت آیت الله سبحانی در حوزه علمیه، در حمایت از بسط و در عین حال نقد افکار شریعتی همت می گماشتند بدلیل خیل عظیم طرفداران آن مرحوم، امروزه زبان مشترکی با طیف جوان پیدا کرده بودند تا در چنین گذرگاههای حساسی آنان را از عقوبت مسیر آگاهی دهند. این زبان، همان زبان عقل گرایی است که آقای دکتر سروش سالها در رشد و بالندگی آن کوشیده و هم اکنون از آن سود می برد.
2) نکته دیگری که حضرت آیت الله سبحانی به کرات آن را متذکر می شوند این شگفتی است که تربیت شده دبیرستان علوی و شاگرد ممتاز شهید مطهری چنین سخنانی بر زبان جاری کرده باشد. مگر در مصاحبه آقای دکتر سروش نیامده است که " اندیشمندان سده‌های میانه غالباً این نظرها را به شیوه‌ای روشن و مدون بیان نمی‌کردند و ترجیح می‌دادند آن‌ها را در خلال سخنانی پراکنده یا در لفافه بیان کنند. آن‌ها نمی‌خواستند برای مردمی که توانایی هضم این اندیشه‌ها را نداشتند، ایجاد تشویش و سردرگمی کنند." حال چگونه است که در روزگاری که به قول حضرت آیت الله، عوامل گمراه‌كننده طیف جوان، از ماهواره‌ها گرفته تا فیلم‌ها و رادیوها و افكار و اندیشه‌ها، همگی ایمان جوانان ما را نشانه گرفته‌اند، آقای دکتر سروش به ترجمه قبض و بسط شریعت به زبانی عریان و فارغ از لفافه های پیشین همت می گمارند. به نظر می رسد که خواستگاه این گشایش باب مجادله از یک بحث کلامی-فلسفی فراتر باشد. زیرا این بحث می توانست در بیانی که فقط برای اهل فن قابل درک است صورت پذیرد و یا به یادگار برای اندیشمندان نسلهای بعدی می ماند. آنچه مسلم است بد اخلاقی های صورت گرفته با او که در واژه "دولت احمدی" نمایان است او را به چنین مجادله ای کشانیده است. فکر می کنم قبل از اینکه این دو بزرگوار به ورطه مجادله ای بی پایان روی آرند، بهتر است به مبحث اخلاق (حداقل مستقل از دین آن) به عنوان تنها عامل نجات دهنده همگان، روی آریم. به نظر می رسد که در این مجادله همگی از پیش بازنده اند. اخلاق این گوهر فراموش شده در زندگی روزمره ما، هم اکنون شکیبایی رهبران و اساتید عرفان و اخلاق ما را نیز به چالش کشانیده است. هم اکنون که دین از سوی هر دو، سیاستمداران و دانشمندان ما به بازیچه گرفته شده است، اخلاق می تواند گره از کار فرو بسته ما بگشاید.

-- حسین ، Mar 15, 2008 در ساعت 05:24 PM

به نام خدا
با عرض پوزش
1- کلام محمد با معجزه محمد یکی نیست .
2- مقایسه کلام الهی ، با کلام شاعران و دانشمندان درست نیست .
3- واسطه بودن جبرئیل در رساندن پیام الهی با والا بودن مقام پیامبر مغایرت ندارد ، بلکه مشیت الهی است .
4- اگر سخنان پیامبر وحی مستقیم الهی نباشد در آن صورت تکالیف شرعی مانند نماز و روزه چه می شود .
5- شما خود اذعان داشته اید که در معراج ، جبرئیل از ترس سوختن بال هایش به مسیر ادامه نداد . بنا بر این شما بر وجود ملائکه اعتقاد دارید . بنابر این چه اشکالی دارد که جبرئل واسطه وحی الهی باشد .
6- شکی در آن نیست که بر همه احتمال الهام وجود دارد . اما الهام وحی نیست .
7- اینکه پیامبر خود را آخرین پیامبر می نامد ، اگر قرآن پیامبر وحی الهی نبوده و نتیجه کمال انسانی باشد . در آن حالت احتمال آمدن پیامبران دیگر نیز خواهد بود . و این با سخن پیامبر مغایرت دارد.
8- هر چند که در عالم طبیعت همه چیز طبیعی است . اگر به خدا یی به عنوان خالق هستی معتقد باشیم در آن حالت وحی الهی به واسطه جبرئیل نیز طبیعی خواهد بود .
9- بهتر است به دکتر سروش به عنوان یک اندیشمند نگاه شود نه یک رهبر دینی .
10- به نظر می رسد سخنان خبر نگار هلندی با سخنان دکتر سروش یکی نیست . و خبر نگار هلندی سخنان دکتر سروش را تحریف کرده است .

-- محمد باقر صبور ، Mar 17, 2008 در ساعت 05:24 PM

خطاب به دوستاني که منتظر فتوا نشسته اند عرض مي کنم که :

1. انديشه سروش در حد يک نظريه است و هيچگونه توهيني به قرآن و مقدسات نکرده است که مي فرماييد بايد عليه او فتوا صادر کرد .
شما تنها کاري که از دستشان بر مي آيد صدور فتوا است و مرتد شمردن او وگرنه اندازه اين حرفها نيستند که بتوانند مناظره کنند و يا حرف او را تمام و کمال بخوانند بعد اظهار نظر کنند .
انديشه سروش فقط درحد يک نظريه ناقص است و هيچکسي حق ندارد که او را کافر بخواند زيرا اين موضوعات برهيچکس روشن نيست .

-- یک عدالت خواه ، Mar 17, 2008 در ساعت 05:24 PM

جای بسی تاسف است آنان که ادعای مسلمان بودن می کنند،نه قرآنشان را می شناسند ومی فهمند،نه پیامبرشان را ونه اولیاء الله را. که در هر عصری زمین خالی از آنان (اولیاء)نیست.
انبیاء و اولیاءالله در او(الله)فانی شده اند.واین فنای فی الله به معنای یکی شدن و واحد بودن است. وقتی می گوییم پیامبر(ص)فانی فی الله است،مسلما کلام او وکلام الله یکی است.
به درستی که قرآن کلام محمد(ص)است.
اماجای افسوس دارد که جاهلان ونادانان همیشه منکر حقیقت بوده اند.همانگور که مردم زمان حلاج(رضی الله عنه)،انالحق گفتن او را کفر خواندندوبه دارش زدند،غافل از اینکه حلاج به مقامی رسیده بود که با الله یکی شده بود.فریاد می زد که من خدایم.اگر نادانان اجازه بدهند باید بگویم واقعا خدا بود.چون در الله فانی شده بود.
همینطور سبحانی ما اعظم شانی گفتن بایزید(رضی الله عنه).
آقای سروش عزیز هر کسی لیاقت شنیدن اسرار وفهم حقایق را ندارد.
"هر که را اسرار حق آموختند"
"مهر کردند و زبانش دوختند"
پس دهانتان را مهر کنید که نامحرمان بسیارند

-- فرشته ، Mar 19, 2008 در ساعت 05:24 PM

به نظرم اینجا را هم ببینید بد نباشد
http://m-nasr.com/Content_fa/?iPage=567

-- بدون نام ، Mar 20, 2008 در ساعت 05:24 PM

معاصر استفان هاوکینگ که وضع کننده نظریه سیاه چاله ها و ثابت کننده انست ، معتقد است
كه جرم جهان حداقل بايد ۱۰ برابر جرمى باشد كه امروزه براى جهان در نظر مى گيرند، زيرا در جهان حداقل به تعداد ستارگان، سياه چاله وجود دارد
حتى جرم مجموع سياهچاله بيشتر از جرم كهكشان هاست. بنابراين چگالى جهان را نمى توان به طور دقيق محاسبه كرد زيرا ترديد در تعداد سياهچاله مانع از محاسبه دقيق چگالى مى شود ولى آنچه مسلم است اين است كه اگر چگالى جهان حدود ۱۰ برابر چگالى كنونى باشد آنگاه نيروى جاذبه بين كهكشان ها آنقدر زياد مى شود كه انبساط آنها را متوقف مى كند و دوباره آنها را به نقطه آغاز خلقت باز خواهد گرداند.
چنانکه قرآن میگوید :« روزی که آسمانها را مانند طومار نوشته ها در هم میپیچیم و مانند آفرینش نخست آنرا باز میگردانیم ، این وعده ایست که بر عهده ی ماست و ما بی تردید آنرا انجام خواهیم داد »انبیا104

-- mmj ، Mar 21, 2008 در ساعت 05:24 PM

انشاالله نتیجه این مذاکرات مبارک و سودمند برای اسلام و موجب تحکیم مبانی اعتقادی مسلمین خواهد شد اللهم ثبت السنتنا بالصواب والحکمه

-- احمد زمانی- مراغه ، Apr 6, 2008 در ساعت 05:24 PM

با سلام
من فكر مي كنم تمام مصائبي رو كه شريعتي تحمل كرد حالا بايد سروش تحمل كنه و چه مصيبتي بالاتر از اين كه نظريات و تئوريهات رو مغرضانه منتشر كنند و يا اصلا منتشر نكنند و در مقابل موضع گيري ها عليه نظرياتت رو بزرگ نمايي كنند..
من مدتهاست دنبال اصل نظريه آقاي دكتر سروش هستم و البته نامه هاي ايشون به آيه الله سبحاني اما تمام اين سايت ها فيلتر شدند
اگر اين نظريات اشتباه و كفرآلودند پس چرا از انتشار اونها واهمه دارند؟
به نظرم مخاطبان امروز اين مباحث به سطحي از شعور رسيدند كه بتونند درست رو از اشتباه تمييز بدند
با تشكر

-- مريم ، Apr 7, 2008 در ساعت 05:24 PM

آقاي سروش يك عارف است وجنگ علما وعرفا ديرينه است واين علما غالبا وقتي كم مياوردند حكم به مرتد بودن داده اند .عين القضات .حلاج. شبلي و...
اما عارف هرگز انديشه آزار كسي نكرده.
اما اگر آنجه سروش گفته صحيح نباشد كل اين دين غلط است ضمنا كدام منطق انساني پاسخ كلام را با فرمان قتل و...ميدهد جز ديكتاتورها ونرون هاي تاريخ كه به آنها بايد عالمان ديني (فرقي نميكند در گذشته مغان وخاخام وكشيش واكنون آيت الله و حتي فيلم سازها وبرج سازها را هم اضافه كرد ...

-- بابك ، Apr 11, 2008 در ساعت 05:24 PM

با سلام
جناب آقای دکتر سروش یکی از مردان انقلابی زمان خود است.ولی ایشان با علم زیادی که دارند تحت تاثیر فلاسفه غربی قرار گرفته واین سخنان ناروا را نسبت به ساحت مقدس قرآن کریم و پیامبر اسلام (ص)ابراز داشته اند.
و اما جواب
اگر عنایت داشته باشید در زمان خود پیامبر عده ایی بودند که میگفتند این سخنان نوعی شعر است .یا محمد نعوذ باالله دیوانه است. جناب آقای سروش گرچه بیش از هزار سال از نزول قران کریم می گذرد اما با وجود پیشرفت علوم باز هم این کتاب الهی تازه گی خود را حفظ نموده و خود قرآن کریم این گونه افراد را به عذابی دردناک بشارت داده است

-- سجاد بحرینی ، Apr 14, 2008 در ساعت 05:24 PM

متاسفانه برخی از فرهیختگان ما که ادعای مبارزه با تقلید کورکورانه می کنند در مقام عمل کورکورانه از تفکرات سروش وامثال وی حمایت می کنند که این خود خطرناکتر از مباحث فوق است.

-- ملائی ، Apr 20, 2008 در ساعت 05:24 PM

متاسفانه ما سالها پیش با سیاستهای اعراب و حمله وتاراج آنها کورکورانه والبته در آن زمان باالاجبار فرهنگ، سنت ، ودین اعراب را قبول نمودیم و آنقدر این فرهنگ در ما رسوخ کرده که شاید بایستی آنقدر سر بیگناهان زیادی بر بالای دار برود تا بسیاری از خرافات و تقلیدهای ما از اعراب از بین رفته و مقداری بتوانیم خدای خود را شناخته و بدانیم خدای تمامی دینها و انسانهای زمینی با یکدیگر فرقی نداشته و فقط این دینها هستند که با تحمیل عقیده و سنت و نژاد مختلف هر کشور ونسلی باعث دورتر شدن ما از خدای واحد شده وهر دین ومذهبی تنها پیامبران و خدای خود را قبول داشته که سر منشا آن نیز به آداب وسنن و نژاد هر قومی بستگی دارد ! همانگونه که اعراب با ظلم و اجبار فرهنگ و سنت خود را برما ایرانیان تحمیل کرده و اجازه ندادند که خود تصمیم بگیریم ! این مسئله تنها در دین مسلمانان برما دیکته نگردیده بلکه اگر دنیا به کام مسیحیان ویهودیان ویا ... نیز مهیا میبود شاید ما ایرانیان اینک دین دیگری داشتیم ! بهرحال عبدالکریم سروش با این افکار خود چند دهه ای از نظر فرهنگ و شناخت خالق وهستی ازما پیش بوده همانگونه که نظریه گالیله در دوران خود کفر شمرده میشد !

-- ایرانی الاصل ، May 4, 2008 در ساعت 05:24 PM

در زمانه ای که همه دست به دست هم داده اند تا به هر نحوی خدشه ای بر دین و دینداری واردکنند .ما مسلمانان و منتظران امام عصر(عج) چرا؟ ساالهای سال یزید و یزیدیان را لعن و نفرین می کنیم زیرا که آنان مسلمان وحسین زهرا(س) هم مسلمان ؟
من نمی دانم اگر امام عصر در چنین زمانی ظهور کنند آیا دکتر سروش شرمنده نمی شوند؟

-- ابراهیمی ، May 29, 2008 در ساعت 05:24 PM

آقایان مدیران این سایت و این رادیو و آقای سروش تا به حال دیده اید افرادی که شما در کشور انها زندگی میکنید تا به حال به پیامبر خود تو هین کنند جواب من را بدهید و مرا قانع کنید چرا پیروان مسیحیت و یهودیت پشوای خود را مسخره و توهین نمیکنن چرا فقط ما ایرانیان هستیم که به دین خود و پیامبر خود تو هین میکنیم شما که یک تحصیل کرده هستید چطور باور میکنید این دنیا بدون صاحب باشد ایا شما خداوند سبحان را قبول دارید اگر خداوند را قبول داشته باشید باید قرآن را قبول داشته باشید آیا این معجزه نیست که تمام کلمات قران با نظم و ترتیب خاصی کنار هم چیده شده اند شما که تحصیل کرده هستید بروید کتاب معجزات قر آن را بخوانید ببینید کدام کتاب است که با شرایط قر آن نوشته شده است خوب اگر قر آن را قبول ندارید که خداوند را هم قبول ندارید اما اگر خدا و قران را قبول دارید خوب در قر ان نام حضرت محمد چندین بار و وحی شدن به او هم چندین با آمده است

-- یک ایرانی ، Jun 1, 2008 در ساعت 05:24 PM

اقاي سروش هر كلامي كه مي گويند طبق عقل و منطق ميباشد به نظر من اگر حضرات بذارند وفتواي صادر نكنند به ايران بيايد ودر يك جلسه رسمي حرف دل ما دانشجويان و قشر روشنفكر غيربسيجي را به مقاماتي كه مارا در خفقان قرار دادند بزنند تا بدانند كه بيداريم

-- محسن ، Jun 17, 2008 در ساعت 05:24 PM

ابه نام خدا
اللهم عجل لوليك الفرج
من جداي از شخص ونظر شخص و فارق از استدلالات صاحب مقاله قبل از ورود به بحث ازاو ميپرسم خدا چرادين را فرستاد؟؟
و او ميگويد :براي هدايت بشر.
و از او ميخواهيم استلالشان را پي بگيرندو نتيجه را به ما بدهند.
ايشان استدلالشان را كامل كرده نتيجه را ايطور اعلام ميكنند:پيامبردرقراني خطاوارد كرده"يا"دين ذاتا خطا دارد(به ذاتا توجه كنيد)"
حال ما دوباره ازاو ميپرسيم اگر ديني خطاي ذاتي داشته باشد چطور ميتواند هادي انسان باشد!!!
اين به قول فلسفي ها:نقض غرض ست.
تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل
يا علي

-- سعيد ، Jan 10, 2009 در ساعت 05:24 PM

سلام به دوستان
1- محمد (ص) بی سواد بوده یعنی به اندازه یک شاعر زمان خودش هم سواد ادبیات نداشته تا اینکه به سرعت جمله سازی کند، آنهم سرعت 3 یا 2 دقیقه
2- هیچ دانشمند زمان ایشان نمیدانستند که صرب دارای الکترونهای کامل است در آخرین اوربیتالش .(بنیان المرصوص ) .
باید از نزدیک با دکتر سروش بحث کرد . نزدیک دید.

-- saed ، Apr 9, 2009 در ساعت 05:24 PM