تاریخ انتشار: ۲۰ اسفند ۱۳۸۶ • چاپ کنید    

نامجو: فروش غیرقانونی آثارم، صدایم را کشت

در سیزدهمین برنامه "نقد نغمه" که به نقد آلبوم "ترنج" محسن نامجو اختصاص داشت، این خواننده جوان اعلام کرد، خرید و فروش غیرقانونی آثارش از سوی مردم منجر به کشته شدن صدایش شده است.

نامجو در این نشست که روز گذشته در تالار ناصری خانه هنرمندان برپا شده بود، خطاب به جمعیت انبوهی از طرفداران خود که در این تالار حضور یافته بودند، گفت:"هنگامي كه براي اشعار ترنج، نعره مي‌زدم، نعره‌هاي من آگاهانه نبودند؛ بلكه از دردهايي بودند كه در سينه داشتم و به دانش من مربوط نمي‌شد."

به گزارش خبرگزاری ایسنا، نامجو در بخش دیگری از سخنان خود در مورد موسیقی ایران گفت:" هميشه از موسيقي ايراني به عنوان موسيقي محدود نام مي‌بردند كه اساتيد در آن نوآوري مي‌كردند و مانند جسد مرده‌اي بود كه مبادا در اين سطح فراموش شود. اما من اعتقاد داشتم به جاي اين‌كه با تكان دادن، آن را بيدار كنيم، بايد به آن لگد بزنيم تا بيدار شود."

محسن نامجو یکی از جنجالی ‌ترین خوانندگان موسیقی زیرزمینی ایران است که تاکنون موفق به برگزاری کنسرت رسمی در ایران نشده است. بسیاری از کار‌های او باعث بروز واکنش‌هایی در اهالی موسیقی شده است.

در ادامه این نشست، وی در پاسخ به این پرسش ابوالحسن مختاباد که "شما چرا شعرهاي جدي حافظ و سعدي و... را به شوخي مي‌گیرد؟" گفت:"اين شاعران متعلق به همه هستند و اگر كسي مدعي اين است كه صاحب حافظ و سعدي است، مشتاقم با او بحث كنم تا مشخص شود چه كسي آن‌ها را بهتر مي‌شناسد."

نامجو همچنين با ابراز نارضايتي از ناشر كارهايش، گفته که ناشرش متعهد شده بود براي اين كارها از وزارت ارشاد مجوز بگيرد؛ اما اين كار را نكرد و وی شخصا اين كار را انجام داد.

محسن نامجو خواننده، موسیقی‌دان و ترانه‌سرا، در اسفند سال ۱۳۵۴ در تربت جام متولد شد. وی آموزش موسیقی را از نوجوانی با نت‌خوانی و آواز آغاز کرد و سپس ردیف موسیقی ایرانی را ابتدا نزد استاد "شاکری" و سپس "نصرالله‌خان ناصح‌پور" که یکی از برجسته‌ترین ردیف‌دانان ایران است آموخت.

نامجو پس از دوران دبیرستان در رشتهٔ موسیقی در دانشکدهٔ هنرهای زیبا پذیرفته شد ولی پس از مدتی، در بهمن ۷۶ دانشگاه را نیمه‌کاره رها کرد و فعالیت خود را به شکل تجربی و غیر آکادمیک ادامه داد.
مشخصهٔ آثار نامجو «تلفیق» است: تلفیق سبک‌های مختلف موسیقی ایرانی و خارجی و تلفیق اشعار کلاسیک با شعرهایی که خود می‌سراید. در موسیقی‌های او گوشه‌هایی از سبک‌های راک، سنتی، بلوز، جاز و محلی به گوش می‌رسد.

نظرهای خوانندگان

اقاي نامجو گويا زماني را كه در تقاطع خيابان ميرداماد - وليعصر تار ميزدند و سي دي هاي خود را مجاناً به دست مردم ميدادند فراموش كرده اند!
خود من بار اول كه در مقابل سي دي كه از ايشان گرفتم پر سيدم چقدر ميشود و ايشان با نگاه معني داري گفت مگر من گدا هستم كه پول بگيرم!!! حالا چه اتفاقي افتاده، خدا ميداند.

-- پيمان ، Mar 10, 2008 در ساعت 03:27 PM

دوست خبرنگاري كه اين گزارش را براي ايسنا تهيه كردند دقيق و كامل خبر را انعكاس ندادند.
پرسش من در ان جلسه اين بودكه لحن اشعار جدي يا تغزلي و يا عارفانه و ... است اما خوانش شما از اين اشعار مناسب با آن نيست . براي نمونه شما وقتي به همسرتان مي گوييد دوستتان دارم يا به فرزند خردسال خود سخنان محبت آميز مي گوييد با فرياد و نعره با وي سخن نمي گوييد بلكه لحن بيان شما نرم و آرام و مهربانانه است.در حالي كه آقاي نامجو دراشعارشان چنين تلفيق هاي نامتجانسي انجام داده اند.
متاسفانه درآن نشست به دليل سرو وصداي هواداران آقاي نامجو دو دوست منتقد و آهنگسازم كه روي اين آثار كار جدي هم كرده بودند فرصت اظهار نظر كارشناسي نيافتند و مجلس را ترك كردند. اگر چه يكي از اين دوستان موافق كار آقاي نامجو بودند( آقاي محمد رضا فياض) ودوست ديگر هم ( آقاي ساعد) نقد هاي جدي و قابل اعتنايي در تمامي زمينه هاي آهنگسازي تا تلفيق شعر و موسيقي و ... به كار داشتند اما متاسفانه فرصت پيش نيامد و من اميدوارم كه با انتشار اين دونقد فضايي مناسب تر براي نقد علمي كار آقاي نامجو فراهم شود.
من ضمن اينكه كار آقاي نامجو راموفق مي دانم اما به عنوان اين كه ايشان كار نويي كرده اند اعتبار و حقانيتي برايش قايل نيستم و اميدارم در فرصتي عاجل به شكل فني اين كار را مورد بررسي قرار دهم . اگر چه معتقدم كار نامجو و پديده اي به نام نامجو بجثي فرا موسيقايي مي طلبد و موسيقي وي نماد انحطاط و آنارشيسم در موسيقي است كه متاسفانه درحوزه هاي ديگر هم به نوعي خود را نشان داده است.

-- سيد ابوالحسن مختاباد ، Mar 10, 2008 در ساعت 03:27 PM

این گزارش بسیار اندک به واقعیت جلسه ی نقد نزدیک بود.
در ضمن اینکه وقتی یک جوان از نسل ما بدون حمایت آمده و کاری را انجام داده که بین خواننده های امروز در این کارها شاهد نوآوری هستیم این کار ارزشمند است و لو اینکه در آن نقص هایی هم باشد.
متاسفانه خرد کردن جوانه ها بین جامعه امروز ما باب شده.
نقد جناب ساعد هم بیشتر به دوره های آشنایی با موسیقی نزدیک بود نه چیز دیگه ای.

-- بدون نام ، Mar 11, 2008 در ساعت 03:27 PM

بسیار خوشحالم که در جلسه ی نقد مذکور بودم و شنیدم که آنچه آقای مختاباد مدعی هستند که در جلسه مطرح کردند از طرف اقای پرنیان بود که گفتند لحن باید با شعر همخوانی داشته باشد و .....
درباره ی انحطاط هم باید گفت کاری که رو به انحطاط برود اینچنین جذب مخاطب ندارد.
چرا نمی پذیریم که طیف جوان امروز اگر نو آوری دارد باید به او کمک کرد نه اینکه او را کوبید.
هدف از موسیقی تتمیع روح است حال اگر طیف گسترده ای با ساز به قول برخی ناکوک نامجو تتمیع میشوند پس این ساز ناکوک را باید پذیرفت.
به طور حتم تفاوت بسیاری، بین نامجو و دیگر خوانندگان جوان بوده که برخی نامجو را صاحب سبک میدانند و طیف گسترده ای از جوانان از آثار وی حمایت میکنند

-- بدون نام ، Mar 11, 2008 در ساعت 03:27 PM

برخلاف نظر اين خواننده محترم من هم در جلسه حضور داشتم و اين آقاي مختاباد بود كه اول پرسيدند كه چرا شما از اشعار جدي استفاده مي كنيد ولي فضاي كار شما طنز است و حتي براي توضيح سوال خود از شاعران و موسيقي دانان صدر مشروطه مثال آوردند كه مثلا عشقي يا عارف و شيدا و بهار اگر كاري را در قالب هزل يا هجو يا طنز مي سرودند آهنگش هم چنين فضايي داشت.
و به موسيقي مي خورد.

-- بدون نام ، Mar 11, 2008 در ساعت 03:27 PM

آهای آقای نامجو! چرا آنطور که من دوست دارم ، نگفته‌ای که دوستش داری؟! چرا سازت را مطابق عادت و رسم و رسوم کوک نکرده‌ای؟! چرا به جای اینکه به فکر "تعالی و نظم و ترتیب" باشی، به "انحطاط و آنارشیسم" دچار شده‌ای؟! ای منحط! ای آنارشیست! چرا به سنتها پشت‌پا میزنی و نعره سَر‌میدهی؟! چرا هیاهو برای هیچ راه انداخته‌ای؟! اقلا بخاطر یه چیزی هیاهو راه می‌انداختی. چرا میگی که باید به موسیقی ایران لگد زد تا از خاب بیدار شود؟! چیکارش داری؟ خوب بذار بخابه. چرا میگن نو‌آوری کرده‌ای؟ اون نوآوریت بخوره تو سرت!

-- شاهین دلنشین ، Mar 11, 2008 در ساعت 03:27 PM

به نظرم آقاي نامجو فراموش كرده اند كه اگر حالا اينگونه كنار بزرگان موسيقي ملي مي نشينند و نظرات و عقائد خود را مطرح مي كنند تنها و تنها بخاطر اينترنت و دست به دست گشتن سي دي ها و موسيقي هايشان در دست جوانان است وگرنه از كجا مي خواستند كسب جمعيت كنند ، نمي توان انتظار داشت كه بر خلاف آمد عادات اجتماع كار كني و با هنجار هاي درست يا غلط رسمي همراهي نكني و متاسفانه امكان ارائه كارها را به شكل قانوني نداشته باشي آنوقت بيايي از پتانسيل اينترنت و نسل جوان استفاده كني و سري در ميان سرها در آوري ، بعد كه شناخته شدي بگويي خوب حالا اصلا من از اينكه موسيقيم دست به دست گشته راضي نيستم بياييد پولش را هم بدهيد ، نه نمي شود ، آقاي نامجو بايد يادش باشد نه تنها از تمامي كساني كه ايشان را با شنيدن آثارشان و معرفي نامجو به ديگران از حضيض گمنامي به اينچنين اوجي رسانده كه به موسيقي گذشته لگد حواله مي كنند ، چيزي طلبكار نيست بلكه به گمانم از جهت اخلاقي بدهي نيز دارد

-- علي محمدزاده ، Mar 11, 2008 در ساعت 03:27 PM

واقعا متاسفم برای همه کسانی که نعره کشی را با موسیقی اشتباه گرفته اند و با استفاده از کلمه "تلفیق" برای خود مجوز تولید "چرت و پرت " صادر می کنند. البته اینها که راه پول درآورن و "خر" کردن مردم را بلدند، باید برای احمقهایی متاسف بود که این کارها را نوآوری موفق می دانند و آنقدر بدبختند که لذت هم می برند، جلسه نقد هم می گذارند.
این همه آدم با استعداد در این مملکت داریم که می توانند موسیقی خوب به مردم معرفی کنند، آن وقت اینها چسبیده اند به یک
.... که حتی از دانشگاه تهران اخراج شده و طرفدارانش(امثال نویسنده این مطلب) می گویند و می نویسند : "او دانشگاه را نیمه کاره رها کرد!" واقعا شرم آور است، شمایی که شیفتگان سینه چاک این... هستید که باید در مورد زندگی اش بیشتر بدانید!
نامجو هم " موسیقیدان " مناسب دولت احمدی نژآدی است ....

-- نکیسا ، Mar 12, 2008 در ساعت 03:27 PM

aghayane nabeghe ke fek mikonin maslan darin naghd mikonin , mizane har asare honari havase ensaniye na ghalebhaye poosideyee ke chand nafar messe ostad shajariyan mitoonan belakhare ghabele goosh kardanesh konin ,,,, badesham koodoon estedad too in mamlekat , nakone manzooretoon aghaye esfahani o a msalehome ? be har hal mohsen e namjoo ro hame doost daran , shoma ham mitoonin lengekafshe hesadato ta har vaght doost darin bejavin .

-- بدون نام ، Mar 17, 2008 در ساعت 03:27 PM

mizane har asare honari havase ensaniye na ghalebhaye poosideyee ke chand nafar messe ostad shajariyan mitoonan belakhare ghabele goosh kardanesh konin ,,,, badesham koodoon estedad too in mamlekat , nakone manzooretoon aghaye esfahani o a msalehome ? be har hal mohsen e namjoo ro hame doost daran , shoma ham mitoonin lengekafshe hesadato ta har vaght doost darin bejavin .

-- بدون نام ، Mar 17, 2008 در ساعت 03:27 PM

من فقط این و میدونم که ما واقعا ظرفیت دموکراسی رو نداریم.اگه این موزیک و خوانند رو دوست نداریم دلیل نمی شه به خواننده و طرفداراش توهین کنیم.
اگر هم آقای نامجو به خاطر کپی غیرمجاز کارهاشون ناراحت هستد و ما می گیم همین کپی ایشون رو معروف کرده چرا فکر این و نمی کنیم که اگه کارها مجوز داشت و می تونست راحت به بازار بیاد فکر می کنید باز هم هواداراشونکم می شد.مطمئن هستم کسی که شعر و این نوع موزیک رو دوست داره می رفت و اصل کار رو می خرید.

-- saeed ، Apr 30, 2008 در ساعت 03:27 PM

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)