تاریخ انتشار: ۱۸ دی ۱۳۸۶ • چاپ کنید    

مهران قاسمی، روزنامه نگار جوان ایرانی درگذشت

بعد از ظهر امروز مهران قاسمی دبیر سرویس بین الملل روزنامه اعتماد ملی در سن 30 سالگی به علت ایست قلبی درگذشت.


مهران قاسمی یکی از روزنامه نگاران پر کار در عرصه رسانه ها بود (عکس از منصور نصیری)

یکی از همکاران او به رادیو زمانه گفت: وی علاوه بر مسئولیتش در روزنامه اعتماد ملی، سردبیرهفته نامه خودرو و نویسنده و مترجم چند کتاب از جمله روزشمار هسته ای و خاطرات جیمی کارتر نیز بود.

بشنوید: گفتگوی رادیو زمانه با یکی از همکاران مهران قاسمی

مهران قاسمی فعالیت روزنامه نگاری اش را از سال 1376 آغاز کرده وبا برخی از روزنامه های کشور همکاری داشت و سابقه همکاری با روزنامه های شرق ،اعتماد ملی ، اعتماد، هفته نامه شهروند امروز را در کارنامه خود داشت.

مهران قاسمی که سابقه بیماری قلبی نیز داشت، چندی قبل به دلیل تصادف شدید رانندگی دچار آسیب جسمی شدید شده و در منزل بستری شد. او دو سال قبل با سارا معصومی ازدواج کرده بود.

مهران قاسمی در یادداشتی که چندی قبل در آستانه سی سالگی با عنوان « یادداشت سی سالگی» منتشر کرد، نوشته بود: « از دیروز ظهر سی‌ساله شده‌ام و چه حس غریبی است ورود به این دهه چهارم زندگی. هزار کار ناکرده دارم و هزار افسوس برای آن‌چه که بر زمین مانده است و هزار سوگ بر آن‌چه که گاه انجام داده‌ام. اگر چرخ روزگار اندکی هم به عقب می‌چرخید، شاید فرصت برای جبران بسیاری از اشتباهات وجود داشت اما افسوس که در گذر بیرحم زمانه باید به بازی برد- باخت تن بدهی و یا همه چیز را بدست آوری و یا از دست رفته ببینی. صادقانه می‌گویم دو سال و نیمی است که نگاهم به زندگی عوض شده، قدر فرصت‌هایش را، تمام لحظاتش را می‌دانم و به این باور رسیده‌ام که چه بسیار افراد و چیزها که شاید حتی ارزش لحظه‌ای اندیشیدن و وقت تلف کردن نداشته‌اند. حالا دیگر حس می کنم وقتی برای تلف کردن ندارم. شاید هم روزی آن‌قدر جسور شوم که بگویم برای مردن هم وقت ندارم. این تغییر نگاه را اما مدیون حضور پررنگ کسی هستم که امروز به عنوان همسر در کنار دارم و جالب اینجاست که من و سارا، زاده یک روز هستیم؛ روزی در میانه فروردین ماه.»


در همین ارتباط:
وبلاگ مهران قاسمی
وبلاگ همسرش

نظرهای خوانندگان

نمی دونم چطوری باید گریه کنم برای مهران که هر روز سربه‌سر هم می ذاشتیم. هر روز به من می گفت تیکه تیکه بشی الهی. بمیری الهی و کاش می مردم و این روز را نمی دیدم. نمی دانم حالا لحظه هایی که سایه مهران روی سرم نیست را چگونه طی کنم.
http://adam.ir

-- آدم ، Jan 8, 2008 در ساعت 07:15 PM

تسلیت به خانواده محترمشان و به جامعه مطبوعات ایران

-- اختر قاسمی ، Jan 9, 2008 در ساعت 07:15 PM

خداوند بزرگ به بازماندگان این مرحوم بخصوص همسر گرامیشان صبر و بردباری عنایت فرماید.
یاد این عزیز گرامی باد

-- شبنم فلاحی ، Jan 9, 2008 در ساعت 07:15 PM

Ba arze tassliat be jameye khabarnegaran o khanevadeye gerami aghaye Ghassemi

-- NAM ، Jan 9, 2008 در ساعت 07:15 PM

..................................................
..................................................
هیچکس جز مهران نمی توانست در مدت کوتاهی، فقط در مدت کوتاهی لبه یقه بارانی اش را بالا بکشد و تا تو به خودت بیایی که رفته ، با کیسه های پر از شادمانی برگردد.
آرام با لبخند همیشگی اش دست هایش را جلو بیاورد و بگوید:(( بچه ها یه عالمه خوشبختی براتون خریدم)) .....
حالا دیگه نمی دونم کی برای ما خوشبختی می خرد.؟؟!!
..................................................
..................................................

-- هومن اکبریان ، Jan 9, 2008 در ساعت 07:15 PM

May God bless him. Who chose this photo? He/She must have vey bad taste.

-- Carl ، Jan 9, 2008 در ساعت 07:15 PM

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)