تاریخ انتشار: ۱۵ دی ۱۳۸۶ • چاپ کنید    

چکیده سرمقاله های مطبوعات ایران

اگر مشرف ترور می‌شد
سرمقاله امروز روزنامه صدای‌عدالت را عطاالله مهاجرانی نوشته است.

مهاجرانی در این سرمقاله با اشاره به ترور بی‌نظیر بوتو می‌پرسد: چه‌كسی ممكن است بی‌نظیر بوتو را كشته باشد؟ به نظر می‌رسد زندگی و مرگ درهم تنیده شده است، نه فقط در پاكستان بلكه در افغانستان، عراق، سودان، فلسطین، لبنان و سومالی هم، چنین است. آیا این چهره نهایی ماست؟ آیا می‌توانیم بگوئیم به وضعمان افتخار می‌كنیم؟

سرمقاله‌نویس این روزنامه همچنین در بخش دیگری از یادداشت خود ٱورده است: اگر به كشته‌شدن بوتو به عنوان یك زن بنگریم، می‌توانیم چهره واقعی پاكستان را در این آینه خونین ببینیم. زندگی و سیاست و مرگ یك مجموعه واحد در تاریخ خانواده بوتو است.

مهاجرانی با یک شبیه‌سازی استفهامی و یک پرسش اساسی، سرمقاله خود را چنین به پایان برده است: آیا شباهتی میان مشرف و مكبث وجود دارد؟ آیا مشرف به شبح بی‌نظیر بوتو نگاه كرد در حالی كه می‌گفت: خون، خون می‌آورد! هربار كه خونی در پاكستان ریخته می‌شود، خون‌های دیگری ریخته می‌شود. مشرف در قلب بحران زندگی می‌كند. اگر مشرف با گلوله كشته می‌شد، چه اتفاقی در پاكستان می‌افتاد؟‎ ‎
از آنجا كه مشرف تنها كسی است كه در اوضاع سیاسی كنونی پاكستان نقش دارد؛ او هم تنها كسی است كه می‌تواند كشور را نجات دهد. سوال این است: پس از مرگ مشرف چه اتفاقی خواهد افتاد؟‏

آشوب از درون، فشار از بیرون!
روزنامه كیهان در سرمقاله امروز خود با عنوان آشوب از درون، فشار از بیرون، به قلم حسین شریعتمداری آورده است: تصور این بود و انتظار می‌رفت برخی از گروه‌های مدعی اصلاحات كه دل در گرو بیگانگان و چشم امید به حمایت آنان داشتند از رخدادهای چند سال اخیر عبرت گرفته و با مشاهده هویت وحشی و خون‌ریز آمریكا و متحدانش در «راه طی شده» تجدیدنظر كرده باشند.

شریعتمداری در تشریح مصادیق آن‌چه‌که خیانت اصلاح‌طلبان به مردم و نظام می‌نامد، می‌نویسد: نمونه‌ای از این دست را می‌توان در تاكید و اصرار دوباره برخی از مدعیان اصلاحات بر راهبرد «فشار از پائین، چانه‌زنی در بالا» ملاحظه كرد. نظریه‌ای «اجاره‌ای» كه تاكید مجدد مدعیان اصلاحات بر آن، نشان می‌دهد این جماعت هنوز هم شعور مردم را دست كم می‌گیرند و یا، زلف خود را چنان به زلف بیگانگان گره زده‌اند كه.... درباره نظریه اجاره‌ای «فشار از پائین، چانه زنی در بالا» كه فرمول دستكاری شده وابستگی به آن سوی مرزهاست گفتنی‌هایی هست.

او معتقد است ریشه چنین نظریه‌ای در جلسه مشترک برخی اصلاح‌طلبان با سوروس گرفته شده است. شریعتمداری می‌نویسد: سوروس در این جلسه از راهبردی با عنوان «آشوب از درون و فشار از بیرون» سخن به میان آورد. وی معتقد بود كه این راهبرد تنها راه ممكن برای تغییر ساختار نظام اسلامی و جایگزینی آن با یك نظام سكولار است.
شریعتمداری ادامه می‌دهد: مدعیان اصلاحات، راهبرد خیانت آمیز «آشوب از درون و فشار از بیرون» را از ترس حساسیت مردم به «فشار از پائین و چانه زنی در بالا» تبدیل كردند بی‌آن‌كه در ماهیت آن، یعنی ایفای نقش ستون پنجم دشمن در داخل كشور - كه به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌كنیم- كمترین تغییری داده باشند.

سرمقاله‌نویس روزنامه کیهان، با آوردن 12 مصداق برای تایید افشاگری خود علیه اصلاح‌طلبان، این مصادیق را چنین بر می‌شمارد:
1- آشوب 18 تیرماه 78 كه در آن روزنامه‌های زنجیره‌ای و اكثریت مجلس ششم نقش ستاد عملیاتی و تبلیغاتی آشوبگران را بر عهده داشتند.

2- طرح شعارهایی نظیر توپ تانك بسیجی دیگر اثر ندارد!

3- هجوم همه جانبه به سپاه، نیروی انتظامی.

4- اصرار بر رفراندوم برای تغییر قانون اساسی.

5- ارائه لوایح دو قلو برای افزایش اختیارات رئیس‌جمهور.

6- تاكید بر حذف نظارت استصوابی و پیشنهاد آزادی بهائیان.

7- طرح مجلس ششم برای حذف گزینش‌ها از تمامی مراكز نظام.

8- تهیه طرح 3 فوریتی مجلس ششم برای الزام دولت به پذیرش پروتكل الحاقی.

9- طرح غیرقابل تعقیب بودن مجرمان بعد از ورود به مراكز آموزش عالی.

10- حمایت جبهه اصلاحات از مفسدان اقتصادی (تقریباً بدون استثناء)!

11- حمایت از حضور دشمنان تابلودار نظام در روزنامه‌های زنجیره‌ای.

12- اعتصاب نمایندگان مجلس و استعفای دسته‌جمعی برخی از دولت‌مردان.

با آوردن چنین مصادیقی، شریعتمداری نتیجه می‌گیرد: همان‌گونه كه ملاحظه می‌شود، عمل‌كرد و مواضع مدعیان اصلاحات آشكارا و بی‌كم و كاست با اهداف اعلام شده آمریكا و اسرائیل هم‌خوانی داشت و دقیقاً در راستای راهبرد خیانت آمیز «آشوب از درون و فشار از بیرون» تنظیم شده بود یعنی همان راهبرد بنیاد صهیونیستی سوروس كه مدعیان اصلاحات از آن، با اندكی تغییر در الفاظ با عنوان «فشار از پائین و چانه‌زنی در بالا» یاد می‌كردند.

نه مجلس، نه دولت
روزنامه آفتاب یزد در سرمقاله امروز خود با اشاره به سخنان انتقادی محمد‌رضا باهنر در خصوص عمل‌کرد دولت نهم می‌نویسد: نمایندگان اصلا‌ح طلب مجلس از نیمه‌های سال 85 كه دولت دكتر احمدی‌نژاد یك‌ساله شد، انتقادهای خود را به این دولت آغاز كرده بودند و همین انتقادات، موجب حملات شدید و حتی اتهام‌افكنی و هتاكی نسبت به آنان در داخل و خارج از مجلس گردید. اما امروز بسیاری از همان اعتراض و انتقادها بر زبان نمایندگان اصول‌گرای مجلس جاری می‌گردد. و حتی به نظر می‌رسد اصول‌گرایان با داشتن حاشیه امن، برای بیان مقصود خود از عباراتی تندتر استفاده مـی‌كننـد.

سرمقاله‌نویس آفتاب‌یزد، بروز اختلاف در جبهه محافظه‌کاران را در شرایطی می‌داند که چهره‌های شاخص دولت و مجلس به دنبال تشكیل اجماع برای ارائه لیست واحد انتخاباتی و تسلط كامل بر مجلس هشتم هستند. این روزنامه در پرسشی از محافظه‌کاران که در تشکیل مجلس هشتم به دنبال چه تغییراتی به نسبت مجلس هفتم هستند، می‌نویسد: ؟مگر امروز، با هدایت عناصر موثر مجلس، همراهی كامل با دولت صورت نمی‌گیرد؟ مگر چهره‌های شاخص مجلس در ماه‌های گذشته، تلویحاً به سكوت در برابر برخی تصمیم‌های هزینه‌ساز دولت برای حفظ وحدت اصـول‌گـرایان اعتراف نكرده‌اند و مگر سایر قوا و تریبون‌های بانفوذ، به حمایت دائمی از مجلس و دولت اصول‌گرا مشغول نبوده‌اند؟ آیا تضمینی وجود دارد كه پس از تسلط مجدد اصول‌گرایان بر مجلس هشتم، بار دیگر گروهی از نمایندگان مجلس، مشكلات را به دولت نسبت ندهند و دولت نیز مصوبات مجلس را «مشكل ساز» نداند؟

تاكیدی بر یك رسالت
روزنامه سیاست روز سرمقاله امروزخود را به نقد سخنان محمود احمدی‌نژاد که گفته بود «جوانان ایران باید خود را برای مدیریت جهان آماده کنند»، اختصاص داده است.

محمد‌مختاری، نویسنده سرمقاله معتقد است: دور از احساسات باید بپذیریم كه ما با وجود برخورداری از ظرفیت‌های بالا به لحاظ عملی با وضعیت مطلوب فاصله زیادی داریم و این مهم تا حد زیادی ناشی از فقدان باور و برنامه‌ میان مسئولان میانی نظام است.

جوانان ما برای برعهده گرفتن مدیریت جهان لازم است ابتدا با شناسایی نقاط قوت و ضعف، فرصت‌ها و تهدیدهای كشور را مدیریت كنند و الگویی شایسته به جهانیان ارائه دهند.

سرمقاله‌نویس این روزنامه هشدار داده است: فراموش نكنیم كه سقوط غرب در صورتی كه آمادگی و برنامه‌ریزی لازم از سوی رقبای آن صورت نپذیرفته باشد، قطعا به ضرر بشریت تمام خواهد شد و زمینه ساز نوعی هرج و مرج و درگیری‌های خونین در جهان خواهد شد.

نظرهای خوانندگان

Some geopolitical considerations should be come into mind, regarding democratic demands of us, Iranians.
1. Dominant hegemony (USA) would not allow an independent state in the huge reservoir of energy (example: 1953 elected Mosaddegh government overthrown)
2. We should be able to either live with the current world system or change it (currently I.R.Iran trying to).
3. Democracy should be the base for either decision, although 2nd option is not considered moderate. Also, finding a degree of satisfying independence would be a huge challenge.

-- Behrouz ، Jan 5, 2008 در ساعت 09:10 AM

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)