تاریخ انتشار: ۱۰ دی ۱۳۸۶ • چاپ کنید    

نگاهی به سرمقاله های امروز مطبوعات ایران

مواضع ايران درباره خزر

محسن امین‌زاده معاون وزارت خارجه در دولت خاتمی، سرمقاله امروز روزنامه اعتماد را نوشته است. او با پرداختن به مساله تاریخی و بحث برانگیز سهم ایران از منابع دریای خزر با انتقاد از مواضع دوگانه روسیه می‌نویسد: یکي از علل مهمي که باعث شد ايران بر سر سهم خود در درياي خزر دچار مشکل اساسي شود سياست دوگانه، غيردوستانه و حساسيت برانگيز روسيه در تنها گذاشتن ايران در اين بخش مساله و قطعي کردن روش تقسيم ذخاير بستر دريا براساس توافق دوجانبه با همسايگان جديد ديوار به ديوارش بود.

اين اقدام روسيه که شيوه هاي سنتي روسيه در رفتار با ايران را به ياد مي آورد، تا آن حد براي ايران مشکل ايجاد کرد که اعلام کرد به رغم همه مزيت هاي مشاع بودن درياي خزر، اگر ايران نتواند سهم خود را از زير بستر دريا بگيرد، ممکن است از تقسيم کامل دريا حمايت کند.

امین‌زاده با اشاره به نتایج اولین اجلاس روسای کشورهای حوزه دریای خزر در عشق‌آباد؛ نتایج آن را برای ایران چنین برمی‌شمارد:

1- ايران روي حقوق خود در زير بستر دريا و قراردادهاي تاريخي 1921 و 1940ايران با روسيه و اتحاد شوروي تاکيد کرد.

2- مذاکرات بسيار موثر رئيس‌جمهور با حيدر علي اف رئيس جمهور آذربايجان که از حاشيه اجلاس آغاز شد و با مذاکراتي جدي‌تر خاتمه يافت به يک دوره طولاني کدورت‌هاي پرفراز و نشيب ده ساله خاتمه داد.

3- اجلاس سران خزر نقطه شروع مذاکرات جدي کارشناسي درباره تقسيم زير بستر درياي خزر شد.

4- در اين اجلاس ايران ميزبان دومين اجلاس سران خزر شد.

نویسنده در بخش دیگری از سرمقاله به تجزیه و تحلیل دومین نشست کشور‌های حوزه دریای خزر در تهران پرداخته و می‌نویسد: به نظر مي‌رسد تشکيل اجلاس سران خزر بيش از آن‌که کاربرد استراتژيک داشته باشد نتيجه علايق تاکتيکي متفاوت روسيه و ايران براي برگزاري چنين نشستي بوده است.

ظاهراً روسيه که بيش از ايران مبتکر برگزاري اجلاس در اين زمان بوده، بيش از هر چيز متوجه اختلافاتش با امريکا بوده و قصد داشته که با سفر رئيس جمهور روسيه به ايران يک اقدام تهديدآميز انجام دهد و به آمريکا نشان دهد که اگر در رابطه با استقرار سپر دفاع موشکي در اروپا تجديد نظر نکند ممکن است به ايران نزديکتر شود.

او با انتقاد از مفاد بیانیه پایانی اجلاس اخیر به سه دلیل معتقد است که کار حقوقی ایران در اثبات حق خویش در دریا خزر با مشکلات عدیده‌ای روبرو خواهد شد:

1- اجلاس تهران درباره تعيين تکليف ذخاير زير بستر خزر تقريباً ساکت است. در اعلاميه نهايي بحث تعيين تکليف منابع زير بستر دريا کم رنگ است و حتي خيلي کم رنگ‌تر از بحث تروريسم که مستقيماً به درياي خزر مربوط نيست.

2- ايران در واکنش به اقدام روسيه مبني بر تقسيم زير بستر درياي خزر بدون هماهنگي با ايران، پذيرش نهايي مشاع بودن درياي خزر در رژيم حقوقي را منوط به تعيين تکليف ذخاير زير بستر کرده بود، اما در اين اجلاس براي اولين بار رسماً اين شرط را کنار گذاشته و مشاع بودن همه چيز جز منابع زير بستر را به صورت ضمني و قطعي پذيرفته است.

3- يکي از مهم‌ترين مستندات ايران در دعاوي حقوقي بر سر رژيم حقوقي درياي خزر، پيشينه تاريخي خزر و قراردادهاي 1921 با روسيه و 1940 با اتحاد شوروي است. در تنظيم اعلاميه رسمي اين اجلاس که اولين سند مشترک سران پنج کشور است از ذکر اين پيشينه تاريخي و قراردادها خودداري شده است.

امین‌زاده چنین وضعیتی را ناشي از خصلت‌هاي سياست خارجي ماجراجو، جنجالي، فاقد ملاک و استراتژي و گرفتار تبليغات و روزمرگي دولت کنونی معرفی کرده است.

طوطي‌گري و مخالف‌خواني

کیهان امروز در سرمقاله امروز به تعریف اعتدال و اعتدال گرایی پرداخته است. محمد ایمانی در مقدمه نسبتآ بلند خود پس از تجزیه و تحلیل سیاست‌های دشمن برای سرنگونی جمهوری اسلامی ایران، با استناد به مواضع یکی از جریان‌های اصلاح‌طلب می‌نویسد: تأكيد بر ايجاد يا تعميق شكاف‌هاي قوميتي، نژادي، فرهنگي، جنسيتي، اقتصادي و... دقيقاً كاري است كه دشمن براي برهم زدن وحدت ملي دنبال مي‌كند و متأسفانه برخي جريان‌هاي داخلي هم تابع النعل بالنعل همان شيوه را پي مي‌گيرند. چرا؟ به راستي آيا ميان اين دو هيچ مرزي نيست؟ و اين هماني پيش آمده، خبر از يك فاجعه و خيانت نمي دهد؟

کیهان در پایان سرمقاله امروز خود با طرح پرسش‌هایی چنین به نقد و نفی جریان‌های غیر همسو پرداخته است: چرا از نعمت آزادي، فلاكت ولنگاري و هرج و مرج ساختند؟ و به بهانه تكريم آزادي و سياست ورزي، عدالت را سربريدند؟ چرا به نام روشنفكري، حلقه خشوع دربرابر بيگانه را به گردن آويختند و طوطي سخنگوي او شدند؟ چرا حيثيت آزادي را ملكوك ساختند و در لفافه نوخواهي و تحول، به ارتجاع و انحطاط و عقب‌گرد رسيدند؟ چرا از دل سياست ورزي آنها هرگز عزم و اتحاد و اراده مستقل ملي نجوشيد؟ چرا حاكميت ملي را دوگانه و چندپاره مي‌خواستند؟ از اين آنارشيسم معرفتي- سياسي چه سودي مي‌بردند و چه سودي به دولت (ملت) يا دشمن رساندند؟ چرا هرجا پاي فشار دشمن بر ملت و كشور و نظام در ميان بود، دست بر قضا جانب بيگانه را گرفتند؟ از سر لجبازي، سوفسطايي‌گري يا بازي در زمين دشمن؟! آيا نمي‌توان ناف افراطي‌گري، مصلحت ستيزي و نقدسوزي را يكباره براي هميشه بريد؟ اين‌ها زيبنده سياست ايراني نيست.

تلاش‌هاي آقاي سخن‌گو

روزنامه حزب‌الله چاپ تهران، در سرمقاله امروز خود در واکنش به یادداشت دیروز سخن‌گوی دولت در روزنامه ایران که از اجرای طرح ارتقای امنیت اجتماعی انتقاد کرده بود، نوشت: يادداشت مبسوط اين استاد دانشگاه تهران كه سمت‌هاي خطيري هم‌چون سخن‌گوي دولت، رئيس ستاد مبارزه با قاچاق كالا و ارز و وزير دادگستري را برعهده دارد، ما را بر آن داشت كه با تاسي به شيوه ايشان و به صورت مبسوط اين نظر مخالف را موشكافي كنيم.

این روزنامه در 4 بند، این‌چنین اظهارات دیروز الهام را موشکافی کرده است:

1- آقاي الهام بالاخره در سراسر اين نوشتار روشن نكرده است كه با كدام بخش طرح ارتقاي امنيت اجتماعي موافق نيست.

اگرچه از فحواي نوشتار برمي‌آيد كه ايشان با سه مرحله از چهار مرحله ياد شده مخالفتي ندارند اما متاسفانه ايشان چندين بار اصل طرح را زير سوال بردند. حتما ايشان واقف هستند كه در مقابل مجرمان حرفه‌اي نبايد به كشف‌الاسرار و عده‌الابرار استناد كرد چون امنيت و آسايش خانواده محترم سخنگوي دولت كه اين اجازه را مي‌دهد كه با طيب خاطر به رتق و فتق امورات بپردازند و همچنين امنيت تمامي شهروندان مديون حضور هوشمندانه و با اقتدار پليس است. بنابراين اي كاش ايشان در كنار انتقاد خود به تاييد اين طرح در سه مرحله ديگر اشاره مي‌كرد.

2- سخنگوي محترم بارها عبارت «طرح جامع» را به كار برده است و از نيروي انتظامي درخواست نموده كه اگر طرح جامعي براي ارتقاي امنيت اجتماعي دارد، دولت را نيز مطلع كند. مخاطب اين سخن قطعا جناب سردار احمدي‌مقدم، فرمانده نيروي انتظامي است و ما هم سخنگوي ايشان نيستيم؛ اما ضرورت در بطن اخبار بودن اين جسارت را به ما مي‌دهد كه اذعان كنيم مسئولان نيروي انتظامي ـ حداقل در رسانه‌ها ـ هيچ‌گاه به طرح جامع اشاره نكرده و خود را متولي طرح جامعي كه سياست‌هاي تربيتي، اصلاحي و بازدارندگي را با هم به اجرا درمي‌آورد، ندانسته‌اند.

نيروي انتظامي فقط متولي بخش بازدارندگي است و تصور نمي‌شود كه اجراي اين وظيفه ذاتي نيازي به استعلام از دفتر سخنگوي دولت داشته باشد. آقاي الهام با اشاره به روايت «آخرالدواء الكي»، برخورد ضابطان قضائي (ماموران نيروي انتظامي) را زير سوال برده است. پرسش اينجاست كه اگر برخورد نيروي انتظامي آخرالدواء نيست پس آخرالدواء چيست؟

3- سخنگوي محترم در بخشي از نوشتار مطول خود به پاسخ نقضي متوسل شده و از رفتار دوگانه در نيروي انتظامي و صدا و سيما در باب پوشش و حجاب انتقاد كرده است. اگرچه اين پاسخ آقاي الهام بيشتر به آسمان و ريسمان بافتن برخي افراد در اماكن عمومي و به‌ويژه تاكسي‌ها شباهت دارد ـ كه شايد ناشي از مردمي بودن بيش از حد ايشان باشد! ـ اما به هر حال در پاسخ بايد گفت: مگر صدا و سيما هم نقش ضابط قضايي را برعهده دارد كه شما توقع داريد هر دو به يك شيوه عمل كنند؟ ـ البته منكر قصور و تقصيرها در رسانه ملي نيستيم و از اين مجموعه هم خون‌دل زياد داريم كه به وقتش سراغ اين عزيزان هم خواهيم رفت اما به عنوان مثال چون تلويزيون در فيلم‌هاي خارجي زنان را بدون حجاب شرعي به تصوير مي‌كشد شما توقع داريد، در جامعه هم با اين ناهنجاري‌ برخورد نشود؟

4- وزير محترم دادگستري در صدر نوشتار تلاش وافري به خرج داده تا ثابت كند اجراي اين بخش از طرح ارتقاي امنيت اجتماعي، در حيطه امور قضايي مي‌گنجد و ربطي به دولت ندارد. اگرچه اين تلاش‌هاي رسانه‌اي و تبليغاتي چنان‌كه در سرمقاله ديروز اشاره شد يادآور ضرب‌المثل قسم حضرت عباس و دم خروس است و كمتر كسي باور مي‌كند دولتي كه قرار بود احياگر شعارهاي اول انقلاب باشد و همواره از حفظ اصول و ارزشهاي انقلابي سخن بگويد، با اجراي اين طرح مخالفت كند. تنها اين نكته باقي مي‌ماند كه به راستي جناب آقاي الهام و دولت محترم از چه چيزي واهمه دارند كه چون مار گزيده از طرح ارتقاي امنيت اجتماعي دوري كرده و از انتساب آن به شخص آقاي احمدي‌نژاد و يا اعلام حمايت دولت اجتناب مي‌كنند؟

مژدگاني اي خيابان خوابها.....

روزنامه سياست روز در سرمقاله امروز خود به قلم محسن مقصودي نوشته است: اگر هياهوي جنگ‌هاي انتخاباتي و نزاع بر سر شكل‌گيري ائتلاف‌هاي قدرت به مسئولان و رسانه‌ها فرصت داده باشد، حتما تا به حال در خيابان‌هاي شهر تهران، افرادي را كه شبها، روزي‌شان را در سطل‌های بزرگ زباله جستجو مي‌كنند. ديده‌اند!

هر يك از ما هم شايد بارها برخي از همشهري‌هايمان را ديده‌ايم كه رد سرماي زمستان، گوئي به دست در ميان آشغال‌ها و زباله‌ها به دنبال چيزي هستند، تا بخورند يا بپوشند و يا بفروشند و امرار معاش كنند و البته ما از كنار آنها بي‌تفاوت عبور كرده‌ايم.

این روزنامه در بخش دیگری از سرمقاله صریح خود می‌نویسد: البته اخيرا با اجراي طرح مكانيزاسيون جمع‌آوري زباله‌ها تهران، هم‌وطنان مستضعف شهر ما، روزي خود را در شرايطي بهداشتي‌تر از قبل به دست مي‌آورند كه به اين خاطر بايد خدا را شكر كرد و از همه مسئولان تشكر نمود! براستي آيا آن‌ها در برج‌هاي شیشه‌اي سر به فلك كشيده خود نشسته‌اند و از پشت شيشه دودي بنزهاي الگانس و خودروهاي تشریفاتي صدميليوني به تهران مي‌نگرند، اين چيزها را مي‌بينند!؟

آيا به ياد مي‌آورند كه خون همين مستضعفين و محرومان بود كه آن‌ها را به اين پست و مقام‌ها و ثروت‌هاي ميلياردي رساند؟! حقيقت اين است كه امروز تهران كه ام‌القراي اسلام مي‌ناميمش، به هيچ وجه چهره يك شهر اسلامي را ندارد.

در پایان این سرمقاله انتقادی آمده است: علما، روحانيون، اساتيد و دانشجويان چگونه سكوت خود را در برابر برخي بي‌عدالتي‌ها و تبعيض‌ها توجيه مي‌كنند؟! چگونه «شكم بارگي ظالمان و گرسنگي مظلومان» را به تما نشسته‌ايم و خود را پيرو علي (ع) هم مي‌دانيم؟!

در اين سالها رسانه‌ها، مطبوعات و از همه مهمتر رسانه ملي چقدر در راستاي «جنگ فقر و غنا» قدم برداشته و مستضعفين - كه به تعبير امام (ره) صاحبان اصلي انقلاب اند - چه سهمي از رسانه ملي داشته‌اند؟

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)