تاریخ انتشار: ۲۷ آبان ۱۳۸۶ • چاپ کنید    

چکیده سرمقاله‌ روزنامه‌‌های ایران

فقط دولت نهم می تواند!
روزنامه آفتاب یزد در سرمقاله امروز خود با اشاره به وجود نکات مثبت و منفی در گزارش اخیر البرادعی، از دولت خواسته است که بخش های مثبت گزارش را در چارچوب یک برنامه برای حل مسئله بداند و در پایان آورده است: "امریکا در حال حاضر قادر به سنگ اندازی در برابر برخی برنامه های ایران و نیز ایجاد مزاحمت هایی در مسیر دستیابی ایران به حقوق خود می باشد که تاکنون نیز از این امکان،حداکثر بهره برداری را نموده است. ایران نیز از امکانات ویژه ای در منطقه برخوردار است و نفوذ ایران در برخی کشورهای دیگر نیز غیرقابل انکار است و همین امر، امریکا را نیازمند همراهی های ایران نموده و متأسفانه باید اذعان کرد که گاه این همراهی ها به خاطر دیگران، به صورت بلاعوض تقدیم امریکا شده است. پس چه بهتر که از شرایط ویژه فعلی برای کاستن هزینه هایی که برکشورمان تحمیل می شود استفاده کنیم و دشمنی های سابق و فعلی با امریکا ما را از نیازمندی های متقابل و زمینه همکاری ها، غافل نکند. البته شاید برای اجرای این پیشنهاد، حتی لازم نباشد که به توصیه دکتر احمدی نژاد، گذشته ها را فراموش کنیم."

اگر مجلس قدرتمندی داشتیم
روزنامه اعتماد در سرمقاله روز یکشنبه خود که به فلم عبدالواحد موسوی لاری، وزیر کشور سابق نگاشته شده، با تاکید بر لزوم تشکیل مجلس قدرتمند، می نویسد: "بیشترین دغدغه گروه های اصلاح‌طلب رد صلاحیت و بحث نظارت استصوابی است که از مجلس چهارم آغاز شد و تاکنون به صورت یک بیماری مزمن ادامه یافته است و تمام افراد نگران حق دارند که این دغدغه را نسبت به برخورد سلیقه یی بررسی صلاحیت ها داشته باشند. ما امید داریم در سالی که سال اتحاد ملی نام گرفته است حکومت سعه صدر بیشتری با جناح های منتقد از خود نشان دهد تا توطئه های دشمنان ناکام بماند و زمینه برای حضور دلسوزان نظام مهیا شود زیرا اتحاد ملی اقتضا می کند که دست اندرکاران انتخابات قانون را ملاک و معیار خود قرار دهند و عناصر موثر نظام حس کنند که در عرصه هنوز حضور دارند نه اینکه با دلایل واهی از حضور در جامعه منع شوند. هر چند در این راستا رایزنی هایی با مسوولان نظام نیز شده است و من نیز اطمینان دارم که مسوولان نظام ضرورت اتحاد ملی را حس می کنند و می دانند که تحقق اتحاد ملی مستلزم رعایت اصولی است که لازم است همگی به آن پایبند باشند و فقط نباید به بیان کلمه «اتحاد ملی» در سخنرانی ها و نوشتن آن در روزنامه ها اکتفا کرد."

بدهی دولت به بانک ها و یک وصله کج اقتصادی
روزنامه اعتماد ملی در سرمقاله خود، با اشاره به بدهی های روز افزون دولت به بانک ها و آشفتگی نظام مالی کشور، می نویسد:"دیگر نیز در کنار وجود ادعاهای اقتصادی مبنی بر خصوصی سازی بانک های دولتی، قیمت پایه سهام این بانک ها دچار افتی شدید می شود. البته هرازگاهی دولتی ها شعار و یا وعده ای مبنی بر پرداخت بدهی خود برای رسانه های خبری ارائه می دهند. اما بزرگ تر از این شعار خطر وجود کسری بودجه ناشی از عملکرد جاری یک دولت نفتی است که فرآیند بازپرداخت بدهی ها را به شوخی عملیاتی تبدیل می کند. در این شرایط بدون شک بدهی به بانک ها علامت خطر بزرگی برای اقتصاد کشور است. آن هم اقتصادی که در تصویرهای روزانه شعارها و تمثیل های غیرقابل باور برای آینده خود ترسیم می کند. اگر فرض را بر این بگذاریم که بخش بسیار بزرگی از این بدهی ها ناشی از تضمین طرح هایی از سوی دولت برای استفاده از تسهیلات تکلیفی است آیا می توان به سبک شدن وزن دولت در جدول اقتصادی کشور اندک امیدی داشت؟"

منتقدکیست و مخالف کدام است؟
کاظم انبار لویی، سردبیر روزنامه رسالت در سرمقاله شماره امروز با اشاره به برگزاری جشنواره مطبوعات و انتقاداتی که نحوه برگزاری و انتخاب منتقدان از جمله خود وی شده، می نویسد: "متاسفانه به دلیل عدم مهندسی درست نقد و نصیحت، جامعه رسانه ای ما به سمتی می رود که مرز نقد و مخالفت خلط شده است. اگر از نقد منظور مخالفت با نظام و دولت و حتی آ موزه های دینی و انقلابی باشد ما نه تنها این لباس را برتن نداریم بلکه برای دفاع از نظام و دولت اسلامی و دین حاضریم جانمان راهم فدا کنیم .نباید انتظار داشته باشیم رئیس جمهور به این رقم افراد سیاه نویس جایزه بدهد؛ البته فکر می کنم ناقد محترم اگر حداقل یکی از 120 مقاله انتقادی اینجانب را در سال 85 می خواند ، قدری در موردمفهوم "منتقد دولت" و دیدگاه انتقادی رسالت نسبت به دولت تجدید نظر می کردند."

بعد ازچهار سال!
روزنامه کیهان در سرمقاله امروزش که به قلم حسین شریعتمداری نگاشته شده با اشاره به گزارش البرادعی و با بیان اینکه "با وجود نکات مثبت در این گزارش، تناقض هایی هم در آن دیده می شود"، آورده است: "با توجه به مفاد دو گزارش اخیر البرادعی، ادامه حضور پرونده هسته ای ایران در دستور کار شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز غیرقانونی و مغایر مفاد NPT و اساسنامه آژانس است. چرا که وظیفه آژانس دیده بانی فعالیت هسته ای کشورهای عضو است و این دیده بانی که از طریق بازرسی انجام می پذیرد نمی تواند پرونده کشور عضو را در دستور کار شورای حکام قرار دهد، مگر آن که اسناد برآمده از بازرسی ها، اولاً، حاکی از تخلف کشور عضو قصور و تقصیرباشد و ثانیا کشور عضو بعد از تذکر آژانس اقدامی برای رفع آن انجام نداده باشد و یا برای بازرسی از تاسیسات هسته ای خود مانع تراشی کرده باشد که هیچکدام از این موارد در پرونده هسته ای ایران وجود ندارد. بنابراین ادامه حضور این پرونده در دستور کار شورای حکام نیز غیرقانونی است. به عنوان مثال شورای حکام طی چند سال گذشته به بهانه ابهام در منشأ پلوتونیوم، چندین قطعنامه علیه ایران صادر کرده است ولی آقای البرادعی در گزارش سپتامبر خود با صراحت بر بی اساس بودن این اتهام تاکید می ورزد... اکنون چه کسی پاسخگوست؟! و... و بالاخره، علی رغم مستندات یاد شده که به وضوح از بازی سیاسی آمریکا و متحدانش علیه ایران اسلامی حکایت می کند، چنانچه باز هم بر باقی ماندن پرونده هسته ای کشورمان در شورای امنیت سازمان ملل اصرار داشته و احتمالابه صدور قطعنامه دیگری اقدام کنند، آیا تجدیدنظر جمهوری اسلامی ایران در تعامل با آژانس و نهایتاً اعلام خروج از NPT تنها راهکار عاقلانه نیست؟"

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)