تاریخ انتشار: ۲۶ آبان ۱۳۸۶ • چاپ کنید    

ابراهیم یزدی: دولت ایران آزادترین دولت دنیاست

جمعی از شخصیت‌های مطبوعاتی، فرهنگی و سیاسی و فعالان جامعه مدنی روز پنجشنبه در انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ایران گردهم آمدند تا در پاسداشت آزادی بیان از خدمات عمادالدین باقی ،روزنامه‌نگار و فعال حقوق بشر که در زندان به سر می برد، قدردانی کنند.

ابراهیم یزدی دبیر کل نهضت آزادی ایران يکی از سخنرانان اين مراسم با اشاره به سخنان محمود احمدی‌نژاد که"ایران آزادترین کشور دنیاست" گفت: "هیچ دولتی در دنیا آزادی دولتمردان ما را ندارند. هر کاری که بخواهند انجام می‌دهند. هرکس را بخواهند به زندان می‌اندازند. هر حسینیه و مسجدی را خراب می‌کنند. آزادی دولت لجام‌گسیخته است. بجای آنکه به درد معلمان برسند آنها را به زندان می‌اندازند. روزنامه نگاران و دانشجویان نیز همینطور. زنان ما را به چه جرمی می‌گیرند؟ کارگر اعتصابی را که به زندان نمی‌فرستند. این ساده‌ترین کار است."

دبیرکل نهضت آزادی با اشاره به جان باختن زهرا بنی‌یعقوب در اداره امر به معروف همدان افزود: "داعیه حکومت از جانب خدا و امام زمان را دارند، به مادر ستم دیده بنی یعقوب چه جواب می‌دهند؟ "

ابراهیم یزدی حاکمیت را در مرگ این دانشجو "مسئول دانست" و گفت: "هیچ کدام نمی‌توانند بگویند خبر نداشته‌اند، همه شان باید جوابگو باشند."

ایراهیم یزدی در ادامه بر آزادی بدون قید و شرط زندانیان تاکید کرد و با رد طرح عفو عمومی گفت: "اگر قرار است کسی تقاضای عفو کند آنها هستند که باید بعد از رفع مشکل درخواست عفو کنند."

یزدی خطاب به سران حاکمیت گفت: "درهای زندان را باز کنید و به ملت برگردید."

نظرهای خوانندگان

به زبان آوردن این حرفها بطور رسمی خودش نشانۀ آزادی بیان در ایران است! در کجای غرب کسی می تواند این طور علیه حاکمیت حرف بزند و به خیانت علیه مصالح مملکت متهم نشود؟ کی جرأت می کند هولوکاست را علنی و رسمی نفی کند؟ مگر غیر از این است که در غرب هم کسانی را که از خط قرمز عدول می کنند به زندان می اندازند و جریمه می کنند؟ اگر آزادی بیان آزادی انتقاد از حاکمیت است، که این آزادی در ایران بیشتر از غرب وجود دارد. ولی اگر آزادی بیان آزادی برای سرنگونی حاکمیت و ایجاد هرج و مرج است، در غرب هم وجود ندارد.

-- منصور ، Nov 17, 2007 در ساعت 02:31 PM

منصور خان، یا زندانی کردن معلم، کارگر اعتصابی،دانشجو، عضو نهضت آزادی، اعضا فرق مذهبی، قتل دانشجو در اداره امر به معروف و... واقعیت هستند یا خیر.
اگر واقعیت هستند که تکلیف شما و جمهوری مطلوب شما روشن است!
اگر واقعیت نیستند که آقای یزدی یک مجنون کم خرد حراف دروغ پرداز است که کد و رفرنس دادن از سخنان ایشان و سنجش درجه آزادی بیان از روی رفتار دولت با چنین انسانی با چنین اوصاف، منتهای سخافت عقیده، سبکی اندیشه و ظاهر بینی سر کار عالی است.
با سپاس.

-- علیرضا ، Nov 17, 2007 در ساعت 02:31 PM

با تیترتان مقایسه کنید:
با اشاره به سخنان محمود احمدی‌نژاد که"ایران آزادترین کشور دنیاست" گفت: "هیچ دولتی در دنیا آزادی دولتمردان ما را ندارند.

-- بدون نام ، Nov 17, 2007 در ساعت 02:31 PM

خیر حاج منصور عزیز! البته که هر کسی در یه جمع خصوصی آزادیه بیان داره! مسئله اینه که هیچ روزنامه ای جرأت چاپ حرفای آقای یزدی رو نداره. آزادی بیان وقتی وجود داره که مثلا وقتی "انصار حزب الله" روزنامه خودش رو داره، "نهضت آزادی" هم روزنامه خودش رو داشته باشه و بتونه مواضع خودش رو علنا به اطلاع عموم برسونه. حالا آزادی بیان وجود داره؟! یا مثلاً کدوم روزنامه الان جرأت داره بگه که ما بمب اتم به قیمت جنگ نمی خواهیم؟!

-- واله ، Nov 17, 2007 در ساعت 02:31 PM

تا وقتی افراد با شعوری مثل آقا منصور هستند....

"زمامداران هر مملکتی نشان دهنده شعور مردم آن مملکتند"

-- هادی ، Nov 17, 2007 در ساعت 02:31 PM

مرگ بر نظام فاشیستی جمهوری اسلامی

-- هادی ، Nov 17, 2007 در ساعت 02:31 PM

به علیرضا. 1- در واقعیت چیزهایی که نام برده اید رسانه های غربی و اپوزیسیون ورشکستۀ ایران بشدت اغراق می کنند، که دلیلش هم معلوم است. هر دو به دنبال سرنگونی جمهوری اسلامی اند، که بحمدالله هرگز موفق نخواهند شد چون این جمهوری روز به روز قوی تر و باثبات تر می شود. 2- وضع حقوق بشر در جمهوری اسلامی نسبت به غرب بمراتب بهتر است. جمهوری اسلامی تا وقتی که کسی به رویش شمشیر نکشد او را زندانی نمی کند، یا نمی کشد، که این حق هر حکومتی است، بخصوص حکومتی نوپا که دشمنانش با هرج و مرج می خواهند آن را به سقوط بکشانند و مملکت را دو دستی تقدیم آمریکا و اسرائیل کنند. در ضمن در همین غرب متمدن و مطلوب جنابعالی هم خیلی متمدنانه ناراضیان سرسخت را وادار به سکوت و انزوا می کنند، یا در بیمارستانها از دستشان خلاص می شوند. 3- خیر، آقای یزدی نه مجنون است و نه دروغ پرداز. او هم مثل هر طرفدار غرب سیاست خودش را پیش می برد و جمهوری اسلامی تا همین جایش هم به او و سایر نیروهای آمریکایی در ایران خیلی آزادی داده. 4- الفاظی مثل «سخافت عقیده، سبکی اندیشه و ظاهربینی» لایق کسی است که ظاهر غرب چشمهایش را کور کرده است. یادتان باشد که این ستون جای بحث است نه توهین و افترا.

-- منصور ، Nov 17, 2007 در ساعت 02:31 PM

به واله. آری، آزادی بیان جایی وجود دارد که صدها روزنامه و مجلۀ مبتذل آزادانه منتشر می شوند، انواع روزنامه های رسمی در دروغ پردازی و ساختن چهره ای دشمنانه از جهان سوم و اسلام و ایران از هم سبقت می گیرند، کتابهای درسی مردم شرق را وحشیانی می دانند که هرگز بویی از تمدن و فرهنگ نبرده اند، جایی که صدای مخالف فقط به گوش محفل خودش می رسد، و کسی که بنا به اعلامیۀ حقوق بشر و اصل آزادی بیان می خواهد در مورد هولوکاست آزادانه تحقیق کند به زندان انداخته می شود و جریمه می گردد. بنازم به این آزادی بیان غربی! در ضمن حرف از بمب اتم نزنید که هر روز بیش از پیش گند تبلیغات دروغ آمریکا و اسرائیل بالا می آید.

-- منصور ، Nov 17, 2007 در ساعت 02:31 PM

به هادی. خدا شعبان بی مخ را بیامرزد! طور دیگری نظرتان را بنویسید.

-- منصور ، Nov 17, 2007 در ساعت 02:31 PM

من به تمام دوستان پیش نهاد می کنم که جواب این فرد به نام منصور رو ندهید. امثال این فرد در جنایات رژیم شریک هستند و لیاقت تریبون داشتن و تحویل گرفته شدن در رسانه های خارج از ج ا ا را ندارند. جواب ما به اینها با ابزار دیگر و به شیوه دیگری خواهد بود.

-- سهند ، Nov 17, 2007 در ساعت 02:31 PM

به سهند. فرهنگ دموکراتیک خود را عیان کردید! اولاً بی هیچ دلیل و مدرکی و فقط بنا به عقایدم مرا وابسته به جمهوری اسلامی و جنایات و غیره متهم کرده اید. یعنی شما خود کاری می کنید که جمهوری اسلامی را به آن متهم می کنید: برچسب زدن به مخالفان خود. دوم. در فرهنگ شما کسی حق ندارد نظری مخالف نظرات رایج در اپوزیسیون غرب نشین داشته باشد! یعنی وقتی کسی از حق آزادی بیان خود استفاده می کند، برچسب می خورد. اگر منطق و استدلال دارید آن را رو کنید و از برچسب و انهام بپرهیزید. باد خزان است که معلوم می کند مرد و نامرد کیست. سوم. آزادی بیان به نوشتۀ جورج اورول یعنی آزادی بیان برای بیاناتی که عامۀ مردم تحمل آنها را ندارند. شما هم یاد بگیرید که نظرات دیگران را تحمل کنید تا وقتی که در ایران به قدرت رسیدید مخالفان خود را اعدام نکنید.

-- منصور ، Nov 17, 2007 در ساعت 02:31 PM

آقاي منصور
اگر فقط چند صباحي از عمر شريفتان را در خارج از ايران و ممالك ديكتاتوري اسلامي به سر بريد لطيفه هايي اين چنين از خود در نخواهيد كرد.

-- بدون نام ، Nov 17, 2007 در ساعت 02:31 PM

منصوراله این که در ممالک ادمها نفی هولوکاست جرمه برای اینکه یک مشت بزغاله(به قول احمدی)باورشان بشود که اصلن جنگ جهانی وجود نداشته و (کشتار دسته جمعی 11 ملیون نفرکه 6ملیون از انها یهودی بودند وگروهای دیگر از جمله اسلاوهاٌٌٌٌ کولیها معلولین کمونیستها سوسیالیستها وهمجنسگرایان ) وجود نداشته وایده نازی گری سر بلند کند در ضمن کسی که ایران را دو دستی تقدیم امریکا کنه خود احمد نفتیه.

-- همایون ، Nov 17, 2007 در ساعت 02:31 PM

I had heard Zahra's family name as "Bani-Ameri" But I see here "Bani-Yaeghoob"!! Is it true? Or jast a mistake!!??
BTW, this guy's last statement basically contradicts himself!! Good luck for you and IR!!!

-- Azade ، Nov 17, 2007 در ساعت 02:31 PM

خیلی سخته کسی رو که خودش رو به خواب زده رو بتوانیم از خواب بیدار کنیم....
به تمام دوستانی که مخالف منصور هستند... حرف هایش را اگر قبول نداریم لااقل برای تمرین بردباری و سعه صدر از ایشون میتوانیم استفاده کنیم(برای آنهایی میگم که دارو های قلبی و اعصاب و روان مصرف نمی کنند)

و اما منصور خان من حالم از آمریکا و غرب و تمدنش بهم میخوره... ولی هنوز متوجه نمی شم که
چطور دستگیری و کشتن یک پزشک زحمتکش رو توجیه میکنی؟!
زندانی شدن دانشجو ها رو چی؟ میخوای بگی کسی زندانی نشده و همش توهم رسانه های غربیه؟
کارگران اعتصابی چه طور؟
حسینیه درویش هم یعنی سر جاشه و خراب نشده؟
ببین شما امت حزب الله چرا وقتی ازتون سووال میشه به جای جواب سووال رو دادن به غرب و شرق و عواملش فحش میدید؟ جواب سوالات بالا رو محض رضای خدا بدون حاشیه دقیق و درست بده لطفا!

-- فاطر ، Nov 17, 2007 در ساعت 02:31 PM

jenabe mansoor khan
maloome ke honare safsatebazi ro khoob az aghaye raeesjomhooretoon yad gereftin.
salbe azadi az matbooat be bahaneye emkane vojoode nashriate mobtazal!!!!va engar dar hamin jomhoorie eslami nashrie mobtazal chap nemishavad. fekr nemikonam shenakhte dorosti az vasiat matbooat dar gharb dashte bashid . kasi ke yek bar pa be forooshgahaye ketab va matbooat dar gharb gozashte bashad hazer nakhahad shod azadie anhara ba noe iraniasham moghayese konad albate agar ensaf dashte bashad va az taasob ya doroogh beparhizad.kesi edea nadarad ke gharbiha 100% be azadi dast yafteand.harf faghat dar in ast ke anha az 100 pelle hadaghal 50 tayash ra bala amadeand dar hali ke ma dar pelleye dahom motavaghef shodim va akheeran darim be pellehaye paeentar nozool mikonim.

-- mariam ، Nov 18, 2007 در ساعت 02:31 PM

اصلا تیترایی که انتخاب می کنید، مرتبط با متن نیستن! این واقعا باعث آزار خواننده می شه! دقت بیشتری روی انتخاب تیترها داشته باشید و حرفه ای تر عمل کنید.

-- حسین ب.ن ، Nov 18, 2007 در ساعت 02:31 PM

حضور محترم جناب منصور خان:
1- متاسفانه من را به همان بیماری متهم می کنید که خود مبتلا به آن هستید!!! روشن است، افرادی همانند شما که عمق جغرافیایی دید شان از غرب تا کرج و از شرق تا هفت حوض بوده و اصولا ابزار افزایش عمق دید جهان بینی را در اختیار نداشته و بازخورد فکری خود را از رسانه های معلوم الحال داخلی کسب می کنند، امثال من را متهم به وابستگی فکری به رسانه های جو ساز غربی نمایند. اگر من از اندیشه وجود آزادی بیان و دموکراسی در غرب دفاع می کنم(بنا بر گفته شما) حداقل چنین شرایطی را از نزدیک لمس نموده و با آن زندگی کرده ام. اما سرکار عالی اندیشه ای را نفی میکنی چون مرجع و رفرنس شما، کیهان، جمهوری اسلامی، یا لثارات و ... می باشند.
2- فرمودند :"جمهوری اسلامی تا وقتی که کسی به رویش شمشیر نکشد ..." من می گویم جمهوری شما، حتی به جانورانی همانند سعید امامی که به سود آنها شمشیر می کشد هم ترحمی روا نمی دارد. گذشته از آن، ایا امثال احمد باطبی، دانشجویان پلی تکنیک و نویسندگان مقتول، هنگام دستگیری شمشیر در چاه مستراح خانه رها کردند یا همراه با آلت جرم ساز دستگیر شدند؟!!!من واقعا در تعجبم که گوهر وجودی شما از چه عناصری تشکیل شده است که به این سادگی این چنین بزرگ دروغ پرداخته اینان را شمشیر کش دانسته و در خط بعدی نسخه رفتار با آنان را پیچیده، شایسته مرگشان می دانید و کشتن آنان را حق هر دولت.( که احتمالا دولت های غربی با این تعریف شما دولت نبوده و نیستند که اگر بودند رها شدن از شر شمشیر کشان به کمک تز شما از حقوق ایشان است و غیر قابل اعتراض)
3-لطف فرموده برای گفته خود در مورد آزاد شدن دولت های غربی از شر مخالفان در بیمارستان ها یک نمونه ارائه کنید در غیر اینصورت الطفات فرموده کمتر وقت شریف را مصروف رمان های پلیسی-سیاسی دست سوم انتشارات کاغذ کاهی نمایید.
4-شما در کدام بازه زمانی در طول مدت پر بار عمر خویش در و در کدام طول و عرض جغرافیایی غرب حضور داشته اید که شما را بی تمدن، وحشی و بی فرهنگ نام نهاده اند؟
اگر از مخاطبین خارج از ایران کسی در کشورهای غربی اینگونه مورد خطاب بوده است پاسخگو باشد، موجب سپاسگزاری است.
5- در پایان شایسته است تا مراتب تشکر خود را از رفتار خود انتقادانه شما از جمهوری دموکراتیک مطلوب خود اعلان نمایم. جای هیچگونه نگرانی نیست. اگر امثال اندیشه مخالف شما در جایگاه تصمیم گیری قرار گیرند، شما و هم پالکی های شما کاملا از خطر حذف فیزیکی در امان هستید. همان کاری که شمایان پس از دست یابی به قدرت از انجام آن ناتوان بودید و هستید. این خط و این نشان در آرشیو رادیو زمانه یادگار خواهد ماند.

-- علیرضا ، Nov 18, 2007 در ساعت 02:31 PM

از ملا نصرالدين پرسيدند مركز زمين كجاست؟ گفت همين جائي كه من ايستاده ام. گفتند از كجا چنين ميگوئي؟ گفت متر بردار اندازه بگير. حالا حكايت اين برادر منصور خان ما از طايفه سربازان امام زمان است كه حرفهايش در ولايتي كه آب هميشه سر بالا ميرود تعجب انگيز نيست.به قول برادران اجركم عندالرژيم!

-- بدون نام ، Nov 18, 2007 در ساعت 02:31 PM

به آقا یا خانم بدون نام و همایون و فاطر. سیاستهای داخلی جمهوری اسلامی ایران می تواند خیلی ایرادها داشته باشد. اما رفع آنها در گرو اصلاحات و تحولات داخلی است، نه همصدایی با آمریکا و اسرائیل، کاری که شما می کنید. علم کردن نقض حقوق بشر در ایران و های و هوی تبلیغی و رسانه ای پیرامون آن یک پروژۀ آمریکایی است، و چه پولها هم که خرج آن نمی شود! هدف تضعیف جمهوری اسلامی است و اپوزیسیون ورشکستۀ خارج کشور هم در دام این سیاست افتاده است. اصولاً کینه توزی این اپوزیسیون به جمهوری اسلامی چشمهایش را کور کرده است و در دشمنی با آن به هر دری می زند. غافل از اینکه جمهوری اسلامی، با تمام خوبی ها و بدی هایش، حافظ یکپارچگی و امنیت ایران است و با قدرت و اقتدار در مقابل دشمنانش ایستاده است، دشمنانی که سودای تضعیف آن، برپایی انقلاب و جنگهای داخلی و قومی در چهارگوشۀ ایران، حضور نظامی و ... را دارند. و البته فقط خوابش را می بینند. اما اینها در تحلیلهای کینه توزانه و انتقامجویانۀ اپوزیسیون جایی ندارد و اینان خود را یا دربست در اختیار سیاستهای آمریکا قرار داده اند و یا در دام آن افتاده اند. یعنی نه در همکاری اش با آمریکا راه به جایی می برد و نه در تحولات ایران به حساب می آید. سلامت باشند.

-- منصور ، Nov 18, 2007 در ساعت 02:31 PM

آقا منصور باز هم زدی به صحرای کربلا!
آقا بلاخره مشکلات داخلی خودمون رو کی باید حل کنه نمی تونیم بشینیم دست رو دست بزاریم که یک مشت جاهل هر کاری دلشون خواست با مردم بکنن و ما هم به بهانه تضعیف نظام دم بر نیاریم که!
این نظام به هیچ وجه برای من نسل سوم بعد از انقلاب ارزش نداره چون نقشی در به وجود آوردنش نداشتم (خوشبختانه!) و اگه نتونه خودشو اصلاح کنه یا من یا نسل بعد از من به زیر خواهد کشیدش!
شما هم به جای فرا فکنی و آمریکایی یا انگلیسی دانستن سوالات من و امثال من جواب بده!
کی مسئول ستمگری ها و تضییقاتی است که در داخل برای اقشار مختلف ایجاد شده؟
اگه این حضرات حاکم خیلی دلشون برای نظام میسوزه چرا عوض اینکه با مردم خوب تا کنن باهاشون در افتادن!؟ خوب تا کردن با مردم پول خیرات کردن پول تو سفر استانی و واکمن و دوچرخه دادن به بچه ها نیست امیدوارم حداقل اینو قبول داشته باشی!

-- فاطر ، Nov 18, 2007 در ساعت 02:31 PM

به علیرضا. خیلی گرد و خاک کرده اید. و دوباره به تهمت و اتهام متوسل شده اید، که همه از سر استیصال است. جواب آنها را قبلاً داده ام و حال چیزی که باید اضافه کنم این است که شما چشم بسته غیب گفته اید و من برخلاف اتهام تازۀ شما 24 سال است که در خارج زندگی می کنم (در ضمن دانمارک، که برای پیدا کردنم مشکل کمتری داشته باشید) و خیلی هم خوب با دموکراسی غرب و آزادی بیانش آشنایی دارم. بنابراین برای من روی منبر نروید، چون من تعاریف رایج و رسمی غرب از دموکراسی و ... را از حفظم، و دیگر هم چشم بسته غیب نگویید.
1- آری، من جمهوری اسلامی و کیهان و ایرنا و ... را می خوانم، و در کنار اینها سایتهای اپوزیسیون داخل و خارج و ... را هم می خوانم. شما هم اگر این کار را می کردید حالا به جای تکرار حرفهای آمریکا و اسرائیل در کنار ملت خودتان قرار می گرفتید. توصیۀ من این است که تا دیر نشده با دامن مردم خود برگردید.
2- آری، در درون جمهوری اسلامی جنایات زیادی اتفاق افتاده است، قتل و ... که هم باید به آنها رسیدگی شود و هم از تکرار آنها جلوگیری شود. اما اولاً اینها به محافلی از نظام برمی گردد و ثانثاً باعث نمی شود که ما شعار سرنگونی کل نظام را بدهیم و عملاً در جبهۀ آمریکا و اسرائیل قرار بگیریم، یعنی دشمنانی که در پی تضعیف ایران و دخالت نظامی در کشورند و در این میان جاده صاف کن هایشان را هم دارند. خدا نکند شما هم یکی از آنها باشید، والا مردم ایران شما را نمی بخشند.
3- نمونۀ خلاص شدن دولتهای غربی از دست مخالفان خود ... نویسندۀ ... است که خودش هم آن را پیش بینی کرده بود. اما از آنجا که در قضایای پزشکی ردی برجا نمی ماند اثبات این قضیه ممکن نیست، هر چند که خیلی ها آن را می دانند. اتهام خواندن رمانهای پلیسی کاغذ کاهی هم جزو همان انگهایی است که آدم در شرایط شما از سر استیصال می زند. این کارها نکنید و در نوشته هایتان خونسردی خود را حفظ کنید.
4- خیلی ممنون از اینکه وقتی به قدرت می رسید مخالفان خود را اعدام نمی کنید. مشکل شما فقط این
است که هیچ وقت به قدرت نمی رسید!

-- منصور ، Nov 18, 2007 در ساعت 02:31 PM

خب منصور خان حالا كم كم داريم به جائي ميرسيم . من دلم ميخواهد ايراد هاي سياستهاي داخلي ج.ا.ا.را از زبان شما بشنوم. در ضمن پيروي از سنت حسنه بر چسب زردن را به شما تبريك و تسليت ميگويم.

-- بدون نام ، Nov 18, 2007 در ساعت 02:31 PM

درجواب منصور باید بگم: آقای عزیز شما اطلاعی از وضعیت دیگر کشورها نداری. در امریکا به راحتی انتقاد میکنی و زندانی هم در کار نیست. میتوانی برای مثال روزنامه یا فیلم یا اعتراضات مردمی به جنگ را در نظر بگیری.
در استفاده کردن ازواژگان هم اینقدر تهمت زدن برای چیست بدون فحاشی هم میتوانی نظرت رابگویی. یکی از ایرادهای اساسی در ایران امروز تبعیض گسترده بین انسانها و واگذاری کارها به وابسته ترین افراد است. مثال ساده از کاندیدا شدن رییس سازمان تربیت بدنی برای انتخابات رییس فدراسیون فوتبال است من 23 سال است که ورزش را دنبال میکنم نمیدانم چرا این آقا باید به فوتبال بیاید. چیزی غیر از شهرت؟؟؟؟

-- رضا ، Nov 18, 2007 در ساعت 02:31 PM

آقای منصور:
1-متاسفانه شمایان همواره در پی ناتوانی در ارائه پاسخ، برچسب نچسب و نخراشیده ای همانند همصدایی با اسرائیل و آمریکا در آستین داشته آماده چسباندن بر دهان هر صدای مخالفید. چرا؟ زیرا کثیف ترین پلید ترین اتهامی که می توان بر کسی روا داشت از دیدگاه شما قرار داشتن در صف آمریکا و اسرائیل است، که در همین مقال به سه یا چهار تن صدای مخالف، آمریکایی لقب داده اید.شما تا گاهی که بخواهید می توانید چشم ها بسته دهان گشوده اتهام وارد سازید. عملی که در جریان قتل عام های غیر محفلی تابستان 67 به راحتی آب خوردن صورت گرفت و ده هزار جوان متهم ولی بی گناه را به کام گورستان های مخفی خاوران فرستاد.
2- حال در مورد اتهامی که من به شما وارد کردم. فرمودید:"من برخلاف اتهام تازه شما 24 سال است که در خارج زندگی می کنم" اگر زندگی کردن در غرب تا این حد برای شما ارزشمند است و نفی حضور شما در بلاد فرنگ آنطور که فرمودید اتهام محسوب می شود، پس مرا بخاطر وارد ساختن اتهام زندگی کردن در ایران به خود عفو نمایید. :-)
3- فرمودید: "شما هرگز به قدرت نمی رسید" این دفعه من برای شما دست مریزاد می فرستم که با چشمان باز غیب گویی در غیب گویی فرمودید. زیرا اولا خود را آنچنان مستاصل و درمانده دیده اید که معترض کوچکی همانند مرا دشمن تشنه قدرت خود می دانید. قدرت ارزانی شما که سی سال است بر گرده این مردم ساده دل و مخلص چنبره زده اید. دیگر اینکه مسلما تا وقتی تپانچه قدرت شما بر شقیقه نیاز مردمان بوسه می زند حقا که شما بر مسند قدرت حضور خواهید داشت.
4- حفظ و عدم حذف اندیشه مخالف هنگام جای دیگری بر نوک هرم قدرت وظیفه هر صاحب قدرت و رفتاری آزاد منشانه است و به هیچ روی اجباری به سپاسگزاری و تشکر از عقاید طبیعی و عادی من ندارید.(هرچند می دانم برای کسی که حذف فیزیکی مخالف را حق طبیعی هر دولت می داند درک این موضوع تا چه پایه سخت و غیر ممکن است) اما اگر وقت کردید از خود بپرسید که تیشه سرکوبگری شما تنها در چند سال آغازین انقلاب با اندیشه مخالف چه کرد.
5- در راستای دادن گزک چندین متری به دست مبارک برای پرداختن اتهامات جدید علیه خود، دیگر خوانندگان این گفتگو، ابراهیم یزدی و دیگر ایادی آمریکا و اسرائیل( وغیره...) از فرصت استفاده کرده مراتب انزجار خود را از جنگ طلب آمریکایی، اسرائیلی، احمدی نژادی و هر نوع دیگر آن اعلان می نمایم. امیدوارم امثال اینجانب را ارتقاء درجه داده حداقل به نوکری مثلا دولت نیوزلند یا سوییس یا هر جای دیگری که باعث شود تا چشم ها را گشوده بیشتر فکر کنید، مفتخر سازید.
6- فرمودید:"در درون جمهوری اسلامی جنایات زیادی اتفاق افتاده است، قتل و ... "
حال که مرحمت فرموده و جنایات رخ داده در دامن جمهوری محترم اسلامی را نیمه تاییدی نمودید، بحث از نظر من تمام شده تلقی می شود.
***با آرزوی محاکمه تمام جنایتکاران غرب و خاور میانه در پیشگاه داور عادل تاریخ.
پانوشت: برادر جان یا مرا زیاد کوچک فرض کن یا خود را زیاد بزرگ نبین یا کشور دانمارک را بزرگ تر و پهناور تر بدان که در آن صورت پشه ای چون من در جستجوی پیلی چون تو رنج سفر به امامزده داوود را بر خود هموار نخواهد نمود :-)

-- علیرضا ، Nov 18, 2007 در ساعت 02:31 PM

1- همصدایی شما (علیرضا و ...) با آمریکا و اسرائیل اتهام نیست، یک واقعیت است. شما در مورد جمهوری اسلامی همان حرفهایی را می زنید که این دشمنان ایران هم شبانه روز در رسانه هایشان می زنند. حال باز بگویید من به شما اتهام می زنم.
2- آقای یزدی و سایرین کافی نیست که انزجار خود را از سیاستهای آمریکا اعلام کنند، اینان باید عملاً راه خود را از آمریکا جدا کنند. دموکراسی و عدالت و حقوق بشر و ... چیزی خوبی است، ولی نه زمانی که آمریکا با علم کردن اینها می خواهد در خاورمیانه اغتشاش راه بیندازد و حضور خود را توجیه کند. انرژی اتمی و حقوق بشر و ... بهانه است. آمریکا فقط زبان زور به کار می برد و جمهوری اسلامی هم با مشروعیت کامل و حمایت مردم با همین زبان در مقابلش ایستاده است. آیا درک این موضوع خیلی سخت است؟ امثال شما باید خیلی هم ممنون باشند که دولت مقتدری مانند جمهوری اسلامی در مقابل سیاستهای توسعه طلبانۀ آمریکا و اسرائیل ایستاده است و تا همین حالایش هم آنها را مستأصل کرده است. همین قضیۀ انرژی اتمی مثلاً. اگر قرار بود جمهوری اسلامی به حرف آدمهایی مثل یزدی گوش می داد و تعلیق می کرد، حالا نه فقط به این درجه از استقلال و اعتبار و اقتدار در سطح بین المللی دست نمی یافت، که باید خودش را برای پذیرش بهانه های دیگر آمریکا آماده می کرد. و این یعنی خفت. ولی جمهوری اسلامی با ایستادگی در مقابل زور راه خودش را رفت و سربلند بیرون آمد، تا جایی که حالا آمریکا و اسرائیل را در انظار جهانی سکۀ یک پول کرده است. البته اینان هنوز هم دارند رجز می خوانند، ولی به قول معروف قمارباز اگر نگوید به ت... دق می کند.
3- همان طور که قبلاً هم نوشته ام جمهوری اسلامی با تمام خوبیها و بدیهایش استقلال و یکپارچگی و امنیت ایران را تضمین کرده است، و ضعف آن در شرایط فعلی مساوی است با هرج و مرج و اغتشاشات قومی و انقلاب و دخالت نظامی خارجی و ... با تمام پیامدهایی مانند جنگ و ویرانی و آوارگی و ... شمایی که مرتباً بر طبل سیاستهای آمریکا و اسرائیل می کوبید و آوای شوم سرنگونی جمهوری اسلامی ایران سر می دهید، آیا این چیزها را نمی دانید؟ در هر صورت حالا دیگر دانستید.
4- جمهوری اسلامی ارزشها و آرمانهای خودش را دارد و مثل هر دولتی از آنها پاسداری می کند. کسانی که در سال 67 خود را به کشتن دادند یا به دنبال توهماتی بودند که داشتند، و دیدیم که چطور این توهمات در سطح جهانی فرو ریخت، و یا مجاهدینی بودند که دیدیم از کجا سردرآورده اند. بنابراین جوانانی که شما از آنها یاد می کنید بی خود و بی جهت و از روی ناآگاهی تاریخی خود را با شاخ این حکومت درانداختند. تازه جمهوری اسلامی خیلی به آنها رحم کرد که توابهایشان را پذیرفت.
5- اپوزیسیون خارج به صدای خودش عادت کرده است، صدایی یکدست در مخالفت با جمهوری اسلامی، از روی آرمانگرایی، بنا به تحلیلهای همیشه غلط، با ادبیاتی نوستالژیک، گرفتار در کینه توزی و انگیزۀ انتقامجویی از حکومتی که آنها را دربدر کرده است. از همین روست که وقتی یک نفر صدایی خلاف صدای یکدست آنها سر می دهد چنان شوکه می شوند که گویی آسمان به زمین آمده است، یعنی جمهوری اسلامی به غرب آمده است! آن وقت این یک نفر می شود مأمور و جاسوس و مزدور و جنایتکار. به این می گویند فرهنگ دموکراتیک اپوزیسیون خارج! این اپوزیسیون هنوز نفهمیده که هر کس در هر گوشۀ دنیا می تواند هر عقیده ای داشته باشد، و عقیدۀ صرف نمی تواند دلیل وابستگی به جایی باشد. شما مدام حرف از مدارا و تساهل و تولرانس و غیره می زنید، اما خودتان در اولین قدم اینها را زیر پا می گذارید و با مخالف خود همان کاری را می کنید که جمهوری اسلامی را به آنها متهم می کنید، یعنی برچسب وابستگی به او و برداشتن چماق تکفیر. بعد هم خودتان را نمایندگان دموکراسی و آزادی بیان و غیره برای ایران فردا می دانید! اما شما از حالا که دستتان از قدرت کوتاه است دارید همان کاری را می کنید که (در حرف) مخالفت خود با آن را اعلام کرده اید و جمهوری اسلامی را به آن محکوم می کنید. من نمی فهمم که شما برای چه دارید مبارزه می کنید؟ اگر جمهوری اسلامی دارد همین کارهای شما را می کند پس دلیل دشمنی شما با آن چیست؟ کسی هست که جواب این سئوال را بدهد؟ مگر شما نمی گویید عقیده آزاد است و باید آزاد باشد؟ پس چرا وقتی که من ابراز عقیده می کنم و برای عقیده ام دلیل می آورم و به کسی هم دشنام و بد و بیراه نمی گویم، بنای تهمت و افترا و برچسب وابستگی و غیره می زنید و چماق تکفیر برمی دارید؟ من از نظام جمهوری اسلامی در کلیت آن دفاع می کنم، عقیده ام را با صراحت می نویسم و از آن دفاع می کنم. اما شما در دشمنی با جمهوری اسلامی غرق در کلیشه ها، تبلیغات سوء، حس انتقامجویی و کینه توزی شده اید و سوراخ دعا را گم کرده اید. شما به صدای مخالف عادت ندارید. اما بدانید که صدای مخالف شما در خارج از کشور بلند شده است و بلندتر هم می شود. شما ناچارید چشمهایتان را باز کنید، واقعیات را ببینید و با مخالف خود به دور از اتهام و دشنام برخورد منطقی بکنید تا از حالا تمام ادعاها و برنامه ها و نسخه هایتان برای ایران فردا را به آزمون بگذارید. این گوی و این میدان. بیایید هر چه که از منطق و استدلال دارید رو کنید.

-- منصور ، Nov 18, 2007 در ساعت 02:31 PM

به فاطر. به شما حق می دهم. مشکلاتی را که اسم برده اید همه وجود دارند و باید طوری برطرف شوند. ولی چطور؟ با فعالیت برای سرنگونی؟ این که وضع را بدتر می کند. من مخالف اصلاحات در ایران نیستم و هر کس در حد توان خود حق دارد برای آن بکوشد. ولی من مقیم خارجم و روی سخنم در نوشته های بالا با کسانی در خارج است که بیست و چهار ساعته حرفهای بوش را تکرار می کنند. این حرکتی است که بعد از اختصاص آن بودجۀ 75 میلیون دلاری به اپوزیسیون ایران بیشتر شده است.

-- منصور ، Nov 18, 2007 در ساعت 02:31 PM

به رضا.
1- آزادی بیان در آمریکا برای کوچکترین چیزی دستور روز تعیین نمی کند و هر چیزی همان می شود که صاحبان زر و زور می خواهند. اصلاً شما در تاریخ قرن بیستم آمریکا یک روز هم سراغ دارید که دموکراسی و آزادی بیان و آزادی و حقوق بشر برای چیزی دستور روز تعیین کرده باشد؟
2- اعمال تبعیضی که نوشته اید در ایران برای انتصابات وجود دارد ایرادی بجا و جزو مسائلی است که باید اصلاح شود، اما یادتان باشد که به خاطر یک دستمال قیصریه را به آتش نکشید. در ضمن شما در غرب نیستید که بدانید تبعیض یعنی چه. تبعیض و راسیسم در دانمارک (محل زندگی من) صورت قانونی به خود گرفته، راسیستها و رسانه های وابسته شان هر چه دلشان بخواهد می نویسند (قضیۀ کاریکاتورهای پیامبر که یادتان نرفته)، خارجیها شهروندان درجه دوم به حساب می آیند و مسلمانها اصلاً آدم به حساب نمی آیند. آری جانم، آوای دهل شنیدن از دور خوش است.

-- منصور ، Nov 18, 2007 در ساعت 02:31 PM

برادر منصور:
آی قربان آن دهان نمکین بگردم من، که ما اپوزیسون و در اقلیت هستیم و باید به دامان مردم باز گردیم ولی صدای مخالف ما در خارج از سوی اکثریت بلند شده است :-)) از اینکه موجبات انبساط خاطر ما را با این جملات قصار فراهم می نمایید سخت سپاسگزاریم.
ولتر در گور لرزید :-)

-- علیرضا ، Nov 20, 2007 در ساعت 02:31 PM

منصور خان شما گفتید که 24 سال در ایران زندگی نکردید! از شما دعوت می کنم 4 سال در ایران زندگی کنید که بفهمید برای من احمدی نژاد و بوش از لحاظ شخصی و اعتقادی هیچ فرقی ندارند!
شما احتمالا کمی در مورد عمق نفوذ فساد در زژیم جمهوری اسلامی ذهنی هستید.
من هم دلم نمی خواهد حرکت قهر آمیز دیگری مثل انقلاب یا حمله خارجی صورت گیرد! ولی باور بفرمایید احمدی نژاد و طیف فکری پیرامونش در آرزوی یک تعرض جزئی خارجی است که به بهانه آن یک خفقان 67 مانند و قلع و قم مخالفان براه بیاندازد. او و اطرافیانش بیش از سرسپرده ترین ایرانیان (به زعم شما) علاقمند ایجاد بحرانی چون جنگ است.
در ضمن بحث مشکلات داخلی قابل تاویل نیست همین نظام با ایجاد این مشکلات پایگاه مردمی خود را سست کرده است. در ضمن نمیتوان قتل و تجاوز و طرح امنییت اجتماعی را به توطئه آمریکا نسبت داد این خود کرده رژیم است و نارضایتی عمومی ناشی از آن و متعاقبا استقبال از دخالت بیگانه به پای خود رژیم خواهد بود. از مردم نمی توان انتظار داشت هرگونه ظلم و ستمی را تحمل کنند فقط به این دلیل که تمامیت ارضی ایران حفظ شود یا نظامی که منشا این ظلم و ستم است (یا بخشی از آن به قول شما!) حفظ شود. ما با هیچ کسی عهد اخوت نبسته ایم و صبر 28 ساله مان بالاخره روزی به اتمام خواهد رسید و آنروز دشمن دشمن ما دوست ما خواهد بود! حال میخواهد این دشمن آمریکا باشد یا هر کس دیگه!

-- فاطر ، Nov 20, 2007 در ساعت 02:31 PM

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)