تاریخ انتشار: ۲۲ آبان ۱۳۸۶ • چاپ کنید    

پدر زهرا: نامه‌هایم را پاسخ نمی دهند

پدر دختری که به شکلی مرموز در اداره منکرات همدان جان باخته است می گوید: "برای رسیدگی به پرونده کشته شدن دخترم به بیت رهبری، ریاست جمهوری و قوه قضاییه نامه نوشته ام اما تا کنون از هیچ کدام جوابی دریافت نکرده‌ام."

به گزارش سایت کانون زنان ایرانی، ابولقاسم .ب پدر دکتر زهرا در دیدار با برخی از فعالان جنبش زنان نسبت به واقعه مرگ مشکوک دخترش ابراز شگفتی کرد.

در همین حال مادر زهرا نیز در این دیدار به توصیف زمانی که از واقعه خبر دار شده بود، پرداخت.

مار زهرا می‌گوید: "از جاده ساوه به همدان رفتیم . هر چه التماس کردیم، نگذاشتند بچه مان را ببینیم تا ساعت 12 کنار خیابان بودیم وبعد هم به هتل رفتیم . فردای آن روز وقتی به ستاد امر به معروف رفتیم، گفتند بروید آگاهی، بروید پزشکی قانونی. دیدم شوهرم خودش را می‌زند وبا مردان دیگر درگوشی صحبت می‌کند. خدا! مثل مرغ سرکنده بودم. شوهرم می‌گفت بچه‌ات را کشته اند. فکر کردم زهرا را کتک زده‌اند. گفتند باید بروید دادگاه. نمی فهمیدم ماجرا چیست، شوهرم رفت پزشکی قانونی و به من تلفن کرد،گفت: الحمدالله بچه‌ات سالم است معنی این جمله را نمی دانستم. بعد فهمیدم که منظورش باکره بودن اوست."

وی می‌افزاید: "روی پاهای زهرا چند کبودی که جای لگد بوده ؛ دیدم... "
رحیم برادر زهرا نیز معتقد است صحنه خود کشی با عقل جور در نمی آید و می‌گوید: "صندلی را به من نشان دادند که یک جفت جای پا مثل مهر روی آن بود. مگر با بالا رفتن از صندلی و درست کردن حلقه دار با یک پارچه و دار زدن تنها یک جفت جای پا روی صندلی باقی می ماند؟"

پدر زهرا نیز می گوید: "آنها گفتند تسلیت می گوییم دخترت فوت شده مامور آگاهی هم مرگ را مشکوک می دانست. گفت برو مراسم خاکسپاری را انجام بده و بیا . 25 هزار تومان برای جواز دفن واریز کردم و آمدم. گفتند باید 15 هزار تومان دیگر هم واریز کنی.گفتم: خوش انصاف‌ها از اول می گفتید 40 هزار تومان بریزم."

به گفته مادر زهرا "در پرونده نوشته‌اند جرمی مشهود نبوده است."

نظرهای خوانندگان

بیایید در همان مسجدی که اوباش به نام بسیج دران به فتنه انگیزی مشغولند اخرین وداع با گل پرپرشده خویش را به جرم طراوت وجوانی بنماییم .چنین افتخاری بر محضر کدامین پیشوا درو غین یا راستین خوش یمن است کدامین دین در طالبان یا در بودا یا در یهود چنین میکند .شیعه یعنی این .ولایت راستین شما یعنی این .

-- بدون نام ، Nov 13, 2007 در ساعت 02:28 PM

دوستان بيسواد سلام.
در ايران اداره ي منكراتي وجود ندارد كه در خط اول آورده ايد بلكه اين اتفاق در ستاد امر به معروف و نهي از منكر كه مامورين اين ستاد به عنوان ضابطين قوه قضاييه ميباشند.

-- مهدي ، Nov 13, 2007 در ساعت 02:28 PM

صمیمانه با پدر و مادر محترم ابراز همدردی میکنم. واقعا نمیدونم چی بگم. خدایا بهشون صبر بده.

-- علی ، Nov 13, 2007 در ساعت 02:28 PM

فقط می شه اظهار تاسف کرد که چه جانورهایی به اسم مبارزه با منکرات بر جان و مال و ناموس مردم مسلط شده اند. ببینید که چطور هوای همدیگه رو دارند وحتی حق جوابگیری در قبال شکایت رو هم از مردم دریغ می کنند. اینقدر این اتفاقاتی که دایم پشت سر هم می افته اسفناکه که زبون و قلم از اظهار تاسف و انزجار باز می مونه. من برای خانواده زهرا آرزوی صبر می کنم و برای جانیان بی همه چیزی که وسایل مرگش رو فراهم آوردند یا او رو بی گناه به قتل رسوندند و اون هایی که بالا و پایین از این بند کردن بی رویه و بی شرمانه به مردم دفاع می کنند آرزوی عذاب ابدی می کنم.

-- بدون نام ، Nov 13, 2007 در ساعت 02:28 PM

خیلی وحشتناکه
واقعا چند روزه که این خبر را شنیدم همه جا و همه شکل احساس می کنم که در کنار این پدر و مادر داغدار هستم و
غمگین و همدرد!
از این بی کسی مملکت و بی عدالتی حاکم دلم میخواد فقط زار بزنم و گریه کنم. چون فکر می کنم هیچی نمی تونه آرامش بده
خیلی دردناکه
با خانواده زهرا و همه ایرانیان که داغ زهرا را لمس کردند همدردی می کنم.
صبر و بردباری برای خانواده زهرا آرزو می کنم.

-- اختر ، Nov 14, 2007 در ساعت 02:28 PM

این دلیلی است برای تمام کسانی که خود را می خواهند از واقعیت های جامعه دور کنند . امروز که ما اختیار سرنوشت خود را در دستان این افراد قرار داده ایم هیچ حریم خصوصی و شخصی برای مردم نمانده و حکومت و طرفدارانش نیز هیچ محدودیتی قائل نیستند و خیلی ها تصور می کنند با دوری از سیاست و تعیین سرنوشت خود کاری به این حکومت ندارند ولی جایی گیر دستگاه می افتند چون حزب حاکم چنگ بر تمام هستی مردم دارد

-- بدون نام ، Nov 14, 2007 در ساعت 02:28 PM

آقا مهدی اسمش اصلا مهم نیست
اون خراب شده ای که وقتی میری توش باید فاتحه ات رو بخونی مهمه
عدالت و مهر ورزی موج می زنه
فقط می خوام بدونم تاریخ چی می خواد در مورد اینا بنویسه
گرچه این ها تاریخ فرمایشی خودشون رو ثبت می کنن

-- آ--- ، Nov 14, 2007 در ساعت 02:28 PM

الملک یبقی مع الکفر ، ولا یبقی مع الظلم

.... و یک دیار به کفر میماند ، اما به ظلم نه

اول اینکه آقای مهدی که در بالا اظهار نظر کرده ای ، مطمئمنم ذره ای در تو احساس انسانی نیست که بجای همدردی ، به تمسخر گرفته ای این مصیبت عظما رو . ثانیا شک ندارم که تو هم یکی از این ماموارن بهشت جمهوری اسلامی هستی ، ثالثا قول شرف میدم که ریشه ظلم جمهوری اسلامی کنده خواهد شد .

-- سعید ، Nov 14, 2007 در ساعت 02:28 PM

خیلی ناراحت شدم خدا نسلشون رو از زمین برداره

-- بی نام ، Nov 14, 2007 در ساعت 02:28 PM


در این خاک زر خیز ایران زمین نبودند جز مردمی پاک دین

همه دینشان مردی و راد بود کزان کشور آزاد و آباد بود

بزرگی به مردی و فرهنگ بود گدائی در این بوم و بر ننگ بود

از آن روز دشمن به ما چیره گشت که ما را روان و خرد تیره گشت

از آن روز این خانه ویرانه شد که نان آورش مرد بیگانه شد

بسوزد در آتش گرت جان و تن به از بندگی کردن و زیستن

اگر مایه زندگانی بندگیست دو سد بار مردن به از زندگیست

-- Nam ، Nov 14, 2007 در ساعت 02:28 PM

هیچ کلمه ای،هیچ جمله ای نمی تواند گوشه ای از مصیبتی را که بر این عزیزان رفته بیان کند. تنها می توانم بگویم این فقط دختر شما نبود، دختر ایران زمین است که زیر سم ضربه اسبان وحشی و ددان مثله شده است. از خدای متعال صبر آرزو می کنم ، برای این عزیزان و تمام ملتم .

-- وحید ، Nov 14, 2007 در ساعت 02:28 PM

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)