چکیده سرمقاله روزنامههای ایران
تنها نشانه شجاعت،شعارهای شجاعانه نیست
روزنامه آفتاب یزد در سرمقاله روز شنبه خود با اشاره به رویکرد دولت نهم در "تخریب" چهره دولت های قبلی و با انتقاد از سیاست خارجی این دولت که به نوشته آفتاب یزد "هزینه های گزافی را برای ملت و انقلاب داشته است"، مینویسد:"سیاست خارجی دولت نهم، حامیانی دارد که بدون وقفه ادعاهایی مبهم در خصوص نفوذ ایران در تحولات بینالمللی مطرح میکنند و این نفوذ را هم تماماً به دولت نهم نسبت میدهند؛ بدون آن که حاضر باشند عقبه منجر به تشکیل دولت نهم و چهره ترسیم شده از ملت، کشور و انقلاب اسلامی توسط سیاستمداران پرسابقه ایرانی را در تعامل کنونی جهان با ایران موثر بدانند. همین تبلیغات پرحجم، ظاهراً بعضی از دولتمردان را به تکرار برخی سخنان تشویق میکند و تکرار همان سخنان نیز توسط حامیان دولت، نشانه دیگری از موفقیت سیاست تهاجمی دولت تلقی میگردد! اما آیا همه واقعیت همین است؟ آیا تکرار این سخن که "پرونده ایران به آژانس برگشته است" و منتسب کردن تلویحی این بازگشت به سیاستهای جدید هستهای و ایستادگی دولت جدید، چیزی از واقعیت زورگویانه حاکم بر پرونده هستهای ایران را کم میکند؟ یا تنها بر بعضی لجاجتها در سطح آژانس و شورای امنیت خواهد افزود؟ آیا اخبار منتشره در مورد انعقاد قرار داد 800 میلیون دلاری (560 میلیون یورویی) با یکی از بزرگترین شرکتهای آلمانی علیرغم دشمنیهای بی منطق آلمان با ایران و همراهیهای مشمئز کننده آلمانیها با اسرائیل، گسترش روز افزون مناسبات تجاری با چین و روسیه علیرغم همراهیهای غیر قابل انکار آن دو کشور با امریکا و انگلیس و رای مثبت به قطعنامههای ضد ایرانی، مدارا در برابر بدقولیهای مکرر روس ها در راهاندازی نیروگاه بوشهر و موارد مشابه را میتوان نشانه موفقیت دیپلماسی تهاجمی دولت دانست و دیگران را بخاطر انتقاد از این دیپلماسی، مرعوب نامید؟ حامیان دیپلماسی خارجی دولت نهم، برای بلاتکلیفی در قرارداد خط لوله صلح - که شاید بهترین نام برای آن، پاداش به هند بابت آرای ضد ایرانی در شورای حکام آژانس انرژی اتمی باشد- علیرغم مساعدتهای ایران در تعیین قیمتگاز ، چه نامی برمیگزینند ؟ "
آفتاب یزد در ادامه می نویسد: "آیا برخی مسئولان دولت نهم هنوز به این نتیجه نرسیدهاند که گروهی از این حوادث، دستاورد طرح غیر ضروری - و گاه بی موقع - برخی سخنان، در تریبونهای عمومی است که تحریک همزمان بعضی کشورهای عربی و تعدادی از کشورهای اروپایی را بدنبال داشته است؟ اصرار بر تکرار برخی نکات در مورد فعالیتهستهای و ایجاد خوراک تبلیغاتی علیه برنامه هستهای ایران، تاکنون چه نتیجهای جز نزدیک کردن مواضع برخی کشورها به یکدیگر و نهایتا همراهی آنها با امریکا و انگلیس داشته است. ایران میتوانست - و میبایست - یکبار به صورت شـفـاف، مـواضـع خـود از جمله در خصوص غنیسازی را اعلام و بر پایبندی بر حقوق هستهای کـشورمان تاکید کند که این کار به صورت حکیمانه توسط عالیترین مقام کشور، انجام شد. اما آیا ضرورت دارد که مثلا هر روز تعداد سانتریفیوژها را هم اعلام کنیم و برای تحقیر طرف های مقابل- که متاسفانه هیچ نشانهای از کاهش تعداد آنها مشاهده نمیشود- سخنانی بگوییم که رسانههای وابسته به لابی صهیونیسم- یا تحت تأثیر آنها - آن را نشانه پیشرفت مشکوک فعالیت هستهای ایران تلقی کنند؟ آیا گمان نمیکنیم که این روشها نهایتاً در خدمت کسانی خواهد بود که میخواهند افکارعمومی نه چندان آگاه جهانیان را برای افزایش فشارها بر ایران آماده کنند؟ راستی مگر پیشرفتهای هستهای در 18 سال گذشته، مرهون سخنرانیها و شعارهای تریبونی بوده است که هم اکنون بر گسترش روز افزون این سخنرانی ها اصرار داریم؟"
حساسیت بزرگان درباره انتخابات مجلس هشتم
روزنامه اعتماد ملی در سرمقاله امروز خود، با اشاره به سخنان اخیر محمد خاتمی و مهدی کروبی که از آنها به عنوان "دو شخصیت تاثیرگذار اصلاحطلب" یاد کرده ، مبنی بر نگرانی از نحوه برگزاری انتخابات مجلس هشتم می نویسد: "هر دوی این بزرگواران تاکید نمودهاند که کشور در وضعیت فوقالعادهای قرار گرفته است. در حوزههای داخلی و بینالمللی هر روز شاهد بحرانهای تاثیرگذاری هستیم. مجلس توانا که میتواند و باید بر اساس رهنمودهای امام راحل بنیانگذار جمهوری اسلامی در رأس امور باشد، باید منتخبی از فرهیختگان ملت ایران باشند. شیوههای متخذه در سالهای گذشته موجب کنار نهادن و یا کنارهگیری بخش عظیمی از تواناییهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور شده است. انتخابات پرشور و بانشاط در حوزه بینالمللی نیز موجب ثبات و افزایش ضریب امنیتی کشور میشود. در حالی که قدرتهای بزرگ هر روز در حال تدوین و اجرای نقشههای شوم خود هستند، انتخاباتی فراگیر، عادلانه، رقابتی و سالم که در آن چنانکه مقام معظم رهبری فرمودهاند، نقش سلایق به حداقل رسیده و شاخصهای اولیه برگزاری یک انتخابات قابل قبول، به رسمیت شناخته شود، کشور را از خطرات ایمن خواهد نمود."
اعتماد ملی در پایان می نویسد: "انقلابها به حضور پرنشاط، آگاهانه، مسوولانه و جدی مردم زندهاند، در غیر این صورت تنها سایههایی از آنها باقی خواهد ماند.انتخابات یعنی بهکارگیری رای و نظر مردم، در غیر این صورت میتوان نامی دیگر بر آن نهاد."
کنفرانس پاییزی، ضیافت بی مهمان
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله اش با اشاره به برگزاری کنفرانس صلح خاورمیانه که به "کنفرانس پاییزی" شهرت یافته، از عقب نشینی طیف محمود عباس که بنا به ادعای این روزنامه "با چشم پوشی از مالکیت قدس و حق بازگشت آوارگان موافقت کرده اند"، انتقاد کرده و در ادامه می نویسد: "هنوز کاملا روشن نیست که آیا جناح خائن فتح امتیازات بیشتر از این را هم به اشغالگران داده اند یا نه ولی این بزرگترین امتیازی است که تاکنون به صهیونیست های اشغالگر داده شده چیزی که مقامات ارشد صهیونیستی هم هرگز انتظار دریافت آنرا نداشته اند و امروزه با ناباوری به اینهمه خیانت و ذلت پذیری جناح فتح می نگرند و برای دریافت امتیازات بیشتر وسوسه می شوند. باید پرسید که محمود عباس سلام فیاض و جناح خائن فتح از اعطای این امتیازات بنیادی به دشمن اشغالگر چه چیزی در عوض دریافت کرده اند ."
جمهوری اسلامی می نویسد: "کنفرانس سازش پائیزی به میزبانی آمریکا برگزار می شود از آنجا که این مهمانی مورد استقبال گروه های فلسطینی و کشورهای عربی قرار نگرفته و فقط دست نشاندگان رژیم صهیونیستی در آن حضور خواهند داشت یک ضیافت بدون مهمان است . طبیعی است که این کنفرانس از هم اکنون شکست خورده است."
خرده استخوان لای زخم
روزنامه کیهان در سرمقاله آخرین شماره خود که به قلم ناصر بهرامی راد نگاشته شده، با اشاره به مطرح شدن مجدد پرونده "آمیا"، از آن به عنوان "یک خرده استخوان لای زخم "یاد کرده و می نویسد: "اکنون، پای اینترپل هم به ماجرای مسخره آمیا باز شده است. بعد از سال ها مقاومت در برابر زیاده خواهی غیرقانونی و آلوده به فساد دستگاه قضایی و دولت آرژانتین، اجلاس مجمع عمومی اینترپل در نشست اخیر خود برخلاف مفاد بندهای دوم و سوم اساسنامه پلیس بین الملل با درخواست آرژانتین برای صدور دستور جلب 5 تن از شهروندان جمهوری اسلامی ایران موافقت کرد و به این ترتیب ناتوانی خود را در تأثیرناپذیری از اراده های سیاسی و آلوده نشان داد. هیئت نمایندگی کشورمان در اجلاس مجمع عمومی اینترپل در واکنش، بیانیه مستدلی صادر کرد. تعدادی از مسئولان کشورمان نیز این تصمیم غیرقانونی را محکوم کردند، ولی این موضع گیری های مقطعی، واکنش مناسبی به رفتارهای دولت ضعیف آرژانتین نیست.خرده استخوان "آمیا" باید از لای زخم روابط دو ملت بزرگ ایران و آرژانتین خارج شود، و چاره آن، محاکمه پیگیر و قاطع قاضی های رشوه خواری همچون خوان خوزه گالیانو و آلبرتو نیسمان است. امثال این عناصر آلوده و دولتشان باید هم از سوی محاکم داخلی ایران و هم از طریق نهادهای قضایی بین المللی تحت تعقیب کیفری قرار بگیرند و حکم محکومیتشان به عنوان اسناد رسمی در اختیار سازمان های بین المللی و افکار عمومی جهان گذاشته شود."
تجربه زدایی
روزنامه اعتماد در سرمقاله روز شنبه خود که به قلم علی ظفر زاده نگاشته شده، با بررسی تاریخچه عزل و نصب ها در دولت نهم و با شاره به تغییر مدیران در سطوح مختلف می نویسد: "ظاهراً رئیس دولت وظیفه خود می داند که در تقابل با ظلم و ستم و بی عدالتی که به زعم ایشان در دولت های پیش از او اتفاق افتاده، مظاهر (مدیران و ساختارها) آنان را از بین برد، اگر چنین نشود مفهوم انقلاب، که همانا دگرگونی و جابه جایی و بالا و پایین است حاصل نمی شود.رئیس جمهور ، با این ظن و گمان تجربه حاصل از حدود 3 دهه پس از انقلاب در عرصه مدیریتی دستگاه اجرایی کشور را یکجا به کنار گذاشت. به رغم هشدارهای مکرر نخبگان و دلسوزان با تجربه کشور دولت راه خود را رفت و کار خود را کرد، در غیاب مدیران باتجربه منصوبان کم تجربه زمام امور را به دست گرفتند. این تغییرات تا آنجا انتقادبرانگیز شد که مهمترین حامیان او هم کشتی اجرایی کشور را بی قطب نما در حوزه اقتصادی توفان نقدینگی دانستند و حتی بانک مرکزی هم در این زمینه هشدار داد و از غول تورم سخن به میان آورد. البته دولت ابتدا انکار کرد که تورم، گرانی و بیکاری وجود دارد. وقتی علائم و شواهد غیرقابل انکار ظهور و بروز کرد، ابتکار به خرج داد و با تغییر در نرم های آماری و آمارسازی، صورت مساله را پاک کرد، حال که در گرداب توفان خودساخته و در دل امواج حوادث گرفتار آمده، انگشت اشاره به سوی مدیران وابسته به خود گرفته و اندک تجربه مکسوب آنان را نیز نادیده می گیرد و با فرمان عزل آنان خود را تبرئه و مدیران را متهم اصلی ناکامی ها قلمداد می کند."
|