برندگان جشن قلم زرین زمانه مشخص شدند
از میان 477 داستان رسیده، هیئت داوران قلم زرین زمانه، چهار داستان را شایسته مقام اول تا سوم دانستند.
عباس معروفی، دبیر برگزاری نخستین مسابقه قلم زرین زمانه در گفتگو با زمانه اعلام کرد: داستانهای «ها کردن» از پیمان هوشمندزاده به عنوان بهترین داستان جایزه اول قلم زرین زمانه را از آن خود کرد. داستان «تیغه» از گیتی رجبزاده، جایزه دوم این مسابقه را گرفت و دو داستان «سیگار میکشی»، از فارس باقری و «آنگیل» از کیا بهادری به صورت مشترک به مقام سوم رسیدند.
جایزه اول قلم زرین زمانه شامل تندیس قلم زرین زمانه، لوح تقدیر، یک دوره فرهنگ سخن و مبلغ پانصد یورو به پیمان هوشمندزاده اهدا شد.
جایزه دوم قلم زرین زمانه شامل تندیس قلم زرین زمانه، لوح تقدیر، یک دوره فرهنگ سخن و مبلغ سیصد یورو به گیتی رجبزاده اهدا شد.
جایزه سوم قلم زرین زمانه به دو نفر یعنی فارس باقری و کیا بهادری تعلق گرفت که به هر یک از آنها تندیس قلم زرین زمانه، لوح تقدیر، یک دوره فرهنگ سخن و مبلغ دویست یورو اهدا شد.
بنا یه بیانیه هیئت داوران که دبیر آن عباس معروفی قرائت کرد، هیئت برگزاری مسابقه قلم زرین زمانه با تجلیل از یک عمر تلاش ادیبانه سیمین دانشور، از وی به عنوان «دماوند ادبیات ایران» تقدیر کرد.
هیئت داوران مسابقه قلم زرین زمانه، مرکب از محمد ایوبی، نسیم خاکسار، فرشته ساری، حسین مرتضائیان آبکنار، فرشته مولوی و حسین نوشآذر در مجموع سیزده داستان را از میان چهل داستان راه یافته به بخش نهایی به عنوان برندگان نهایی برگزیدند.
داستان «افسردگی» از داوود رحیمیان.به خاطر روايت بیسانسور از واقعهای غمانگيز که بسيار در جامعه رخ میدهد به مقام چهارم رسید.
داستان مانوئل از علی نيرومند به دلیل تسلط نویسنده بر صنعت دخالت نویسنده در متن به مقام پنجم رسید.
داستان «دیلن توماس را همینها کشتن» از بهزاد بارانی به خاطر ساختار ساده و پرکشش، به عنوان مقام ششم شناخته شد.
داستان «روشناییهای کج ایزراییل» از تایماز افسری، و «خواب» از خسرو عباسی خودلان
مشترکاً شايسته مقام هفتم شناخته شدند.
داستان «دیدار در کافه بالزاک برلین 1973 » از احمد احقری و «شبهای مهمانی» از علی قانع هشتم شدند.
داستان «برای مارسيای رذل عزيز» از امير يزدانبد شايستهی مقام نهم شناخته شد.
داستان «شیخ روزبهان را با الف و لام نمینویسند» از احمد بيرانوند مقام دهم را به دست آورد.
مراسم اعلام جوایز قلم زرین زمانه در خانه هدایت برلین برگزار شد و جوایز برندگان که عمدتا ساکن ایران اند در تهران به آنها اعطا خواهد شد.
|
نظرهای خوانندگان
2 داستان برگزیده ی خوانندگان چی شد؟
-- hamed ، Sep 10, 2007 در ساعت 08:01 PMبا سلام و خسته نباشید. من متعجبم داستان دوم و سوم از نظر محتوا و زبان و مضمون چه چیز فوق العاده ای دارند که برندخ اعلام شده اند؟! واقعاً نمی فهمم. من هر دوداستان را دو بار خواندم تا شاید چیزی که فکر و اندیشه من را وادار به حرکت کند و حد اقل چیزی به آگاهی من اضافه کند ولی دریغ از یک نکته جالب در داستان ها. واقعاً نمی فهمم. خواهش می کنم یکی از داوران محترم در همین صفحه برایم کامنت بگذارد و این دو داستان را برایم نقد و تحلیل نماید. ممنون می شوم.
-- سید رضا ولی آبادی ، Sep 10, 2007 در ساعت 08:01 PMba tashakor az hameye dast andar karan,be amir hossein yazdan bode aziz tabrik migooim.afra abshenasan va shirin shahidi
-- afra ، Sep 10, 2007 در ساعت 08:01 PMخسته نباشید/...
-- رهگذر ، Sep 10, 2007 در ساعت 08:01 PMهوشمند زاده رفيق جامي ست يا فاميل معروفي؟
-- بي نام ، Sep 11, 2007 در ساعت 08:01 PMباز هم كامنت منو درج نكنيد
تا ميتوانيد اين آقا ي عكاس ..را مطرح كنيد
شاید بشود گفت یکی دو تا از انتخاب ها کمی جای سوال دارد.
-- رازیگر ، Sep 11, 2007 در ساعت 08:01 PMاما به هر حال, اقدام بسیار درخوری بود. دست همگی درد نکند.
بر همه ی برنده شده ها هم مبارک باشد . امید که آغازی بر درخشش بعدی آن ها باشد
سلام / فكر نمي كنيد داستان (ديلن توماس را همين ها كشتند ) را هنوز هم چارلز بوكوفسكي نوشته است ؟
-- فرشيد ، Sep 11, 2007 در ساعت 08:01 PMاین ها ده تا داستان است. سه تا را ننوشته اید. در هر حال موفق باشید.
-- ... ، Sep 11, 2007 در ساعت 08:01 PMجناب معروفی ، کار داوران واقعا سوال بر انگیز است و باز هم رابطه مندانه. داوران لطف کنند و حداقل برتری ارزشی داستان آنگیل را نسبت به دیگر داستان های مرحله نیمه نهایی توضیح بدهند. با کلی گویی که نمی توان بیانیه صادر کرد. این یک داستان معمولی است که فقط رابطه می تواند آن را به صدر بیاورد. همین.
-- تایماز ، Sep 11, 2007 در ساعت 08:01 PMچه این کامنت تایید شود یا نه، میدانم که یک انسان پشت ماشین نشسته و آن را میخواند نه اینکه یک ماشین خودش بخواند و خودش نظر بدهد. راستش من فکر میکنم این طور داوریها و این طور نتیجهها، غیر از کمک کردن به سرخوردگی و بیانگیزگی نویسندگان جوانی که دم از حقوق آنها میزنید، و کمک به گستاختر شدن نویسندههای همیشهحاضری که میدانند در هر مسابقهیی پا بگذارند، انتخاب میشوند و جایزههای چندصدیورویی میگیرند، نتیجهی دیگری نخواهد داشت. همین!
-- بدون نام ، Sep 11, 2007 در ساعت 08:01 PMسلام.به عنوان یکی از ۳۹ کاندیدای نهایی از زحمات داوران و گردانندگان سایت تشکر می کنم و به دیگران توصیه می کنم توان تحمل اختلاف سلیقه ها را داشته باشند و باز هم خواهشمندم نسبت به تصحیح فامیل اینجانب به اسماعیلیون (حامد اسماعیلیون)اقدام فرمایید.
-- hamed ، Sep 11, 2007 در ساعت 08:01 PM1- مگر چندتا از اين منتخب هاي دوره نيمه نهايي و نهايي جهاني مي شوند و ماندگار، كه اين قدر بعضي از دوستان شور مي زنند؟
-- مجتبي فيلي ، Sep 12, 2007 در ساعت 08:01 PM2- مگر قطعيتي هم در خوب يا بد بودن و يا اصلاً ارزش گذاري در هنر وجود دارد كه اين قدر شور سالم بودن داوري ها را مي زنيد؟
3- اين ها(نويسنده هاي منتخب) مگر از مثلاً صادق هدايت كلفت تر هستند؟ مگر او به اندازه فاكنر و همينگوي و... جهاني شد؟
4- همه اين تلاش ها براي يك چيز است و آن هم اين كه بالأخره يك نفر از ايران بشود مثل ماركز.
5- مهم روح جشنواره هست، كه برگزار شود و فارغ از سياست هاي حكومتي باشد.
6- به خدا كم اهميت ترين موضوع هر جشنواره، داوري است. اصلاً چيزي به نام داوري در ادبيات (هنر) نمي تواند وجود خارجي داشته باشد.
7- همين كه كسي اين قدر جرأت داشته باشد كه زحمت بكشد و جشنواره برگزار كند و دردسر تحمل كند و آخرش هم كلي بد و بيراهه بارش شود،خودش خيلي حرف است .
8- ضمناً بيشتر نويسندگان خوبي كه من مي شناسم، در هيچ جشنواره اي اصلاً شركت نمي كنند. و چه كار درستي مي كنند كه نه شركت مي كنند و نه توقع داوري مطابق سليقه خودشان دارند و آخر سر هم ناسزا بار برگزار كننده و داور و... نمي كنند.
سلام و واقعا سرخورده مان کردید آقای معروفی.
-- ر ، Sep 12, 2007 در ساعت 08:01 PMدوستتان داشتم. هنوز هم دوستتان دارم. ولی این جایز ه که می دانم نیت شما در آن حمایت و پرو بال دادن به جوان های داستان نویس تنهای ایرانی بود که بعضا اول راه هم هستند و سن وسالی هم ندارند، درست برعکس از آب درآمد. سرخوردگی چیزی است که بیشتر کسانی که می شناسم و حداقل حقشان بود که به مرحله ی اول بیایند از این (زمانه) نصیبشان شد. نشسته ام پشت مونیتور و داستان ها را دانه دانه می خوانم. هیچ نصیبم نمی شود. همین الان مثلا سیگار می کشی را خواندم که سوژه ای اگر نگویم سرقت شده، به شدت تکراری داشت. و نویسنده نتوانسته بود حتی ترفندی به کار ببرد و موضوع را از این حالت دم دستی بیرون بیاورد. یک بچه هم از اول می دانست این دو نفر مرده اند. (هی سی سالت) مثلا چقدر جلوتر از آبجی خانوم ِ هدایت بود؟شما با این کارتان دارید جریان سازی می کنید آقای معروفی. و دارید داستان را به جاهای بدی می کشانید. همان جایی که الان به خاطر جریان سازی و داوری های کشککی شعر به آنجا رسیده. اگر واقعا داستان هایی که فرستاده شده اند قابل این مقام ها نیستند؛ ساده است مثل همه جا بگویید که مثلا هیچ داستانی مناسب مقام تشخیص داده نشد. این بهتر است تا اینکه به یک داستان نه چندان خوب جایزه بدهید و جریان سازی کنید. من یک داستان فرستاده بودم که از داستان های قدیمی ام و داستان متوسطی بود(البته از دید خودم).صادقانه انتظار داشتم فقط به دور اول بیاید و بعد حذف شود که اصلا نیامد. اما این اصلا مهم نیست مهم شوکی است که از دیدن این داستان های برگزیده دچارش شده ام. راستی به جز شما و مندنی پور هر چه سوال کردم دیدم بیشتر دوستان داستان نویس بقیه داورها را یا نمی شناسند یا اصلا برای داوری حائز صلاحیت نمی دانند.
به هر حال آقای معروفی عزیز. من فقط حرف دلم را زدم . و آن هم برای اینکه شما برای ما جوانها چیز دیگری بودید.امیدوارم کامنت من را با بعضی کامنت های دیگر که بی حرمتی می کنند یکی ندانید. من هنوز هم شما و تمام نوشته هایتان را دوست دارم. اما بیشتر از اینها سرخورده ام که بتوانم این سرخوردگی را بروز ندهم. شاید امثال ما که از جریان بدوریم بهتر است ننویسیم و برویم دنبال هزار جور بدبختی دیگری که در این مملکت منتظرمان است.
خب. ممنون از رادیو زمانه.
-- محمد رضا زمانی ، Sep 13, 2007 در ساعت 08:01 PMاین مسابقه در چه زمان و تاریخی برگذار می شود ؟
-- بدون نام ، Mar 17, 2008 در ساعت 08:01 PM