ظاهراً معامله دارد جوش می خورد!! اگر جوش بخورد چه کسانی ماندگار می شوند؟

سرانجام خبري خوش از آمريکا شنيديم. حال موقع استفاده دولت ايران از اين فرصت داده شده است و دعوت پلوسي به ايران براي ديالوگ و گفتگو مانند سوريه. با اين کار ايران هم صف تحريم را مي شکند و نشان ميدهد که خواستار مذاکره و ديالوگ است و هم به دموکراتها کمک مي کند که تير خلاص را به جمهوريخواهان و بوش در انتخابات آينده بزنند. با اينکه خوشبختانه بوش ديگر نمي تواند انتخاب شود ولي منظور هواداران نگاه او در دولت امريکا و ميليتاريسم صنعتي هستند. پلوس و دموکراتها به اين پيروزي احتياج دارند تا مسير سياست آمر يکا را در خطي نو بياندازند و به پايان بحران عراق و خروج آمريکا از عراق دست يابند و از نگاه منفي به آمريکا در سطح جهاني به سان يک کابوي خودسر بکاهند. ايران اکنون مي تواند با اين شيوه و ديالوگ هم به اين دست يابد که از خطر حمله نظامي و تحريمهاي بيشتر بکاهد و هم رابطه بهتري با امريکا ايجاد کند و هم با قبول حق خويش در داشتن انرژي هسته اي، نشان دهد که حاضر است هرچه بيشتر در مسير رفع سوء تفاهمها قدم وردارد و نشان دهد که مانند بحران ملوانان قادر به خرد سياسيست و قادر بدان است بسان يک دولت مدرن،مسئوليت مدرن نيز نشان دهد و ديالوگ و همکاري کند. اميدوارم اين امکان بزرگ را ايران از دست ندهد و پلوسي و لانتوس را دعوت کند و اميدوارم که اپوزيسيون به انعکاس گسترده اين امکان و ديالوگ و ضرورت آن بپردازد. اينگونه ايران با يک تير چند نشان مي زند و همزمان حساب بوش را مي رسد و هم با اينکار دولت ايران نشان مي دهد که از نگاه بنيادگرانه موجود در برخي محافل ايراني نيز بيشتر فاصله گرفته است و خواهان روابط برابر و سالم و ديالوگ با غرب است. باشد که اين ديدار صورت گيرد و روزي ديگربار کنسول گري امريکا در ايران ايجاد شود و اين ديدار ايجاد گر راهي نو و ديالوگي نو در منطقه شود. ديالوگي وراي سياست نفرت از غرب بن لادني و دمکراسي به زور بوشي . دو نگاهي که در واقع مکمل هم هستند وبه اينخاطر نيز زبانشان شبيه هم هست و يکي از شيطان امريکا و جهاد بر عليه ملحدين سخن مي گويد و ديگري از محور شرارت و سرکوب سر مار و ديدن ايران و سوريه به سان محورهاي شرارت. بوش و بن لادن دو نگاه مشابه هستند که خواهان نفي ديالوگ و سرکوب ديگري و خشونتند. خواه که بوش از درون يک سيستم دمکرات هم بوجود آمده باشد. باز هم اين بيشتر نشان مي دهد که حتي سيستم دمکراسي را نيز بايستي با هشياري به نقد کشيد، آنگاه که مثل بوش و تحت تاثير کابوس يازده سپتامبر و در معناي رواني بريده شدن فالوس و توان قدرتمندي و اوج گيري احساسات ترس اختگي و ناتواني روحي و جسمي و احساس گناه در برابر تصاوير پر قدرت پدر و مادر خيالي خويش، به يک رجعت منفي احساسي و روحي دست مي زند و ديگر بار به فرهنگ خير و شر و نگاه نارسيستي و خشمگينانه شيفتگانه/متنفرانه برمي گردد. باري اين امکان بزرگ را از دست ندهيم. اميدوارم آقاي احمدي نژاد و دولت ايران اين فرصت بزرگ را از دست ندهد و اپوزيسيون ارزش و اهميت اين فرصت را درک کند. موضوع تنها ايران و امنيت ايران وديالوگ با غرب نيست که به تنهايي امري مهم و اساسي براي ما ايرانيان و منطقه است. بلکه موضوع شکاندن اين جو تشنج وعبور از اين نگاه بن لادني/بوشي از يکسو و از طرف ديگر عبور نهايي از باقيمانده نگاههاي ضدغربي و بنيادگرايانه در ايران از سوي ديگر و دست يابي به ديالوگ و راهي نو در سياست جهانيست که بر اساس احترام به همديگر و رقابت سالم و ديالوگ صورت مي گيرد و در فضاي جهاني شدن، سيستمي نو از ارتباط و ديالوگ و رقابت سالم بر اساس احترام و ديالوگ و بازي خندان انديشه ها و سيستمها بوجود مي اورد. حل مشکل ايران مي تواند کمک بزرگي به ايجاد اين راه نو باشد، در کنار دفاع از ايران و روند تحول دمکراتيک ايران و رفع تشنج در منطقه. باشد که خرد سياسي دولت ايران و اپوزيسيون ارزش اين لحظه را درک کند و با يک تير خندان و شوخ چشمانه چند نشان زند. حتي اگر که سياست پلوسي و بوش نيز در جايي يکديگر را به شکل بازي پليس خوب و بد نيز تکميل مي کند، باز هم تنها راه درست براي مقابله با اين چشم انداز و اين امکان، ايجاد اين ديالوگ و گفتگو و تبديل بازي حريف به وسيله اي براي چيرگي بر حريف و بردن بازي قدرت و سياست و کوبيدن خندان و باهوشانه سياست شلاق و خون و دفاع از سياست ديالوگ و احترام متقابل است. فرصت را از دست ندهيم و نشان دهيم ايرانيان با تمامي چندپارگي،در عين حال در حال بدست آوردن حرکت چندلايه و اتحاد همراه با انتقاد در جهت منافع ملي خويش و صلح جهاني و ديالوگ جهاني هستند. نشان دهيم که ايراني مدرن و نو در حال بوجود آمدن است که قادر به ديالوگ همراه با مرزبندي و انتقاد با يکديگر هستند و اين ايران مدرن را نه مي توان با حمله نظامي و يا با سياستهاي تحريکانه به حرکت خودانتحاري و افتادن به دام جنگ افروزي حريف واداشت. بلکه با قبول تواناييش و قدرت مدرنش ،تنها مي توان با ديالوگ و احترام و نقد از او خواست به عنوان يک دولت و ملت مدرن،مسئوليت مدرن خويش را در برابر جهان نشان دهد و با رفع شبهه و تشنج و ايجاد شفافيت و ديالوگ به رفع بحران هسته اي،عراق و منطقه کمک کند.

زياد دلتون رو خوش نكنيد
اگه رهبر بگه نه اون كه هيچي
سوسكم نميتونه پاهاش رو تو اين آب و خاك بزاره.

به داريوش برادري: دوست عزيز گفتگو آدابي دارد كه به نظر نمي رسد رژيم ايران چندان به آنها وقعي بنهد. بعيد است كه حاكمان ايران درك درستي از مفهوم گفتگو و ضرورت آن داشته باشند. منطق ذهني و تربيت اينها به گونه اي است كه هر نوع نرمش يا دعوت به گفتگو را دليلي بر ضعف طرف مقابل تلقي مي كنند. در همين قضيه ملوانها ي انگليسي ديديد كه بعد از بيانيه ي نرم شوراي امنيت چه طور جري شدند و شروع به .... كردند و پس از اولتيماتوم توني بلر دستهايشان بالا رفت. اين نه شعار است و نه كين توزي كور رژيم ايران به جز زبان زور زبان ديگري نمي فهمد.منطق ذهني اينها به قول يكي از روشنفكران وطني چيزي نيست مگر تحكم به زير دستان و خ... مالي فرادستان. ايران در همه كارگزاران رژيم ديد. ايكاش راهي براي گفتگو بود اما متاسفانه با گوشهايش بسته است و به نظر مي رسد به سرب داغ چيز ديگري نمي تواند آنرا باز كند.

كاخ سفيد از اظهارنظرارتش مبني براينكه ايران ممكن است به شورشيان عراق كند. به نحو ديگري نقل مي كند و اظهار مي كند كه شواهد ديگري مبني بر دخالت ايران در عراق و آموزش شورشيان و كمك تسليحاتي در عراق پيدا كرده است.

بابا بي خيال خيلي پيشوا رو جدي مي گيري