رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۳ آذر ۱۳۸۹
محبوب‌ترین آهنگساز کلاسیکِ پست مدرن

نگاهی به زندگی و آثار هنریک گرتسکی

امید حبیبی نیا

شب جمعه دوازدهم نوامبر هنریک گرتسکی،(xɛnrɨk ɡuˈrɛtski) آهنگسازی که برخی از منتقدان از او به‌عنوان محبوب‌ترین آهنگساز کلاسیک معاصر در میان عامه‌ مردم یاد می‌کردند، چشم از جهان فروبست.

هنریک گرتسکی در حالی در هفتادو هفت سالگی و در اوج شهرت درگذشت که بدون شک نزد بسیاری از مردم که به گونه‌ای تخصصی موسیقی کلاسیک را دنبال نمی‌کردند نیز مشهورترین موسیقیدان کلاسیک حاضر به حساب می‌آمد.

سمفونی شماره‌ی سه او که به «سمفونی ترانه‌های اندوهناک» شهرت دارد و به قتل عام کمونیست‌ها، مخالفان و اقلیت‌های مذهبی و نژادی توسط دولت آلمان نازی می‌پردازد، از شهرتی جهانی برخوردار است.

این سمفونی که با صدای داون اوپشا، خواننده‌ی سوپرانو مشهور آمریکایی عرضه شد، در مدت کوتاهی به یکی از آلبوم‌های موسیقی محبوب بسیاری از کشورها بدل شد، اگرچه تم اصلی سمفونی درباره‌ی هالوکاست است، اما ترکیب روایی و خلاقیت گرتسکی در ارائه‌ی این سمفونی سبب شد تا به گونه‌ای کم‌سابقه نه تنها این آلبوم به جدول موسیقی روز آمریکا و بریتانیا راه یابد بلکه در بریتانیا برای چندین هفته متوالی در بین بیست آلبوم پرفروش هفته در میان سوپراستارهای موسیقی عامه‌پسند پاپ بدرخشد.

این آلبوم بیش از یک میلیون نسخه به فروش رفت و به‌عنوان نخستین سمفونی یک آهنگساز قرن بیستمی که به چنین موفقیتی دست یافته بود به شهرت رسید.

در بریتانیا یکی از قطعات این سمفونی در جدول ترانه‌های روز تا رده‌ی ششم نیز بالا رفت و این در حالی بود که ترانه‌ای از پل مک کارتنی در رده‌ی پنجم بود و در آمریکا برای یک سال در جای نخست رده‌بندی موسیقی کلاسیک قرار داشت.


گرتسکی در پاسخ به این موفقیت گفته بود: «شاید این چیزی بود که مردم در این نوع موسیقی به آن نیاز داشتند و من به‌ هر روی این نیاز را برآورده کردم، چیزی که آنها یک جایی گم کرده بودند. شاید من به‌طرزی غریزی می دانستم آنها به چه چیزی نیاز دارند.»

بسیاری از منتقدان سمفونی سوم گرتسکی را به دلیل تلفیق ساختار آوایی مختلف برای روایت موسیقیایی یک فاجعه ‌یتاریخی و فاصله گرفتن گرتسکی از مدرنیسم رادیکال، اثری پست‌مدرن به‌شمار می‌آورند.
سمفونی سوم گرتسکی در واقع واجد تمامی خصوصیات یک موسیقی پست مدرن هم هست؛ مینی‌مالیسم، ترکیب آوانگاردی از موسیقی کلاسیک با مؤلفه‌های روحانی و نوع روایت موسیقیایی‌اش که برای مخاطب، تجربه، درک و شهودی فردی پدید می‌آورد.

ویدئو: سمفونی اندوه گرتسکی

یک زندگی، یک مبارزه

هنریک گرتسکی در ششم دسامبر ۱۹۳۳ در روستایی در جنوب غربی لهستان و در زمانه‌ای به‌دنیا آمد که خطر جنگ از سوی آلمان نازی جهان را تهدید می‌کرد.

پدرش کارمند راه آهن بود و مادرش پیانو می‌نواخت، اما هنری گرتسکی مادرش را در دو سالگی از دست داد و با این‌که از او خاطره‌ای دور در ذهن‌اش نقش بسته بود بسیاری از کارهای موسیقیایی نخست‌اش را به‌یاد او ساخته یا به او تقدیم کرده است.

پس از مرگ مادرش، مدتی از پرداختن به موسیقی بازداشته شد و تنها در ده سالگی اجازه یافت تا به آموختن ویلن بپردازد.

دوسال بعد دچار یک سانحه شد که با شکستگی استخوان لگن خاصره و نارسایی خدمات پزشکی نزدیک به دو سال در بیمارستان بستری شد و تا پایان عمر نیز دچار عوارض ناشی از این سانحه بود.


در نوزده سالگی وارد یک مدرسه موسیقی شد تا مربیگری موسیقی را فرابگیرد و از همین زمان قطعات ساخته‌ی خود را به اجرا درآورد. با این حال او در این زمان در تنگنای شدید مالی قرار داشت و حتی از داشتن یک رادیو نیز محروم بود.

پس از آن وارد آکادمی موسیقی شد تا تحصیل خود را ادامه بدهد و در سال ۱۹۶۰ پس از نوشتن نخستین سمفونی خود از آنجا فارغ‌التحصیل شد.در سال ۱۹۵۸ وی نخستین اجرای عمومی قطعات موسیقی‌اش را عرضه کرد، موفقیت او به‌عنوان یک آهنگساز آوانگارد توجه بسیاری را در عرصه‌ی بین‌المللی به‌سوی وی جلب کرد.
در سال ۱۹۶۱ سمفونی نخست او در فستیوال جوانان پاریس با استقبال بسیاری روبرو شد و منتقدان از آن به‌عنوان بارقه‌های آوانگارد در موسیقی کلاسیک یاد کرده‌اند. او چند سالی در پاریس زیر نظر اساتیدی چون الیور مسیان، رومن پالستر و کارل هاینس اشتوکهاوزن به کار موسیقی پرداخت.

در سال ۱۹۶۸ در بازگشت به لهستان به تدریس پرداخت و چهارسال بعد به مقام استادیار دست یافت، رافائل آگوستین که در آن زمان دانشجوی گرتسکی بوده است می‌گوید: «او به ما می‌گفت اگر شما می‌توانید دو یا سه روز بدون موسیقی زنده بمانید پس بهتر است از آهنگسازی دست بکشید و بروید دنبال دختر بازی یا نوشیدن آبجو ولی اگر بدون موسیقی نمی‌توانید زنده بمانید پس آهنگ بسرائید.»

ویدئو: حالا تاریک شده است

در اوایل دهه‌‌ی ۷۰ وی به‌طور ناگهانی سبک خود را که از آن به‌عنوان رادیکال مدرنیسم یاد می‌شد تغییر داد و به مینی‌مالیسم روی آورد.

سمفونی شماره دو در این حال و هوا تکامل یافت. تهیه‌ی این سمفونی که توسط یک مؤسسه در نیویورک صورت گرفت، سبب شد تا آلبوم موسیقی گروسکی برای نخستین بار در کشور دیگری جز زادگاهش عرضه شود.
در سال ۱۹۷۵ زمانی که مشغول تدریس در یک دبیرستان مخصوص موسیقی بود با مقامات رسمی حزب کمونیست که سعی می‌کردند در کار مدرسه دخالت کنند درگیر شد و در سال ۱۹۷۹ از پست‌اش در اعتراض به ممانعت مقامات دولتی از بازدید پاپ از منطقه‌ی سکونتش استعفاء داد و یک «کلوب روشنفکری کاتولیک» تأسیس کرد که به‌زودی به یکی از گروه‌های فشار علیه حزب کمونیست بدل شد. در طول دهه هشتاد آثارگرتسکی با موفقیت های پیاپی بین المللی روبرو شد؛ در ۱۹۸۹ در لندن سمفونی سوم خود را اجرا کرد.

این سمفونی که در سال ۱۹۷۷ برای نخستین بار اجرا شد و یکی از مشهورترین سمفونی‌های موسیقی کلاسیک معاصر جهان در طول چند دهه‌ی اخیر است، شهرت بسیاری برای گرتسکی به ارمغان آورد.

در طول دهه‌ی ۸۰ و ۹۰ وی در عرصه‌ی سیاست به‌شدت فعال بود و در سال ۱۹۹۱ قطعه‌ای برای «جنبش همبستگی» ساخت.

پست مدرنیسم

در فوریه ۱۹۹۴ آکادمی موسیقی بروکلین میزبان سه آهنگساز برجسته‌ی پست‌مدرن بود، دو آمریکایی (فلیپ گلاس، جورج کرامب) و گرتسکی لهستانی.

سال بعد چند کار موسیقیایی دیگر ارائه کرد که برای سازهای مختلف نوشته شده بودند؛ از جمله Songs are Sung که براساس شعری از ولیمیر خلبینکوف، شاعر فیوچریست روسی و از دوستان مایاکوفسکی ساخته شده است.

منتقدان و موسیقی‌شناسان معتقدند که دوران اخیر موسیقی او ترکیبی از مینی‌مالیسم پست‌مدرن و موسیقی کلاسیک آوانگارد است. وی خود معتقد بود که سبک موسیقی‌اش بیشتر ملهم از فرانتز شوبرت است به‌ویژه در زمینه‌ی ترکیب آوایی و استفاده از سازهای زهی.


با وجود حضور مؤلفه‌های مذهبی در موسیقی گرتسکی، موسیقی او همواره از چارچوب‌های قراردادی موسیقی کلاسیک مذهبی فراتر می‌رفت.

گرتسکی در مصاحبه با نویسنده‌ی کتابی که در سال ۱۹۹۴ درباره زندگی او منتشر شد، می‌گوید: «من هرگز برای مخاطبان آهنگ نمی‌سازم، درست است که به مخاطب فکر می‌کنم اما حرفی برای گفتن دارم که او هم برای درک‌اش باید با من همنوا شود.»

سمفونی سوم گرتسکی که وی را به‌عنوان یک آهنگساز پست مدرن معرفی کرد از سه موومان آرام و محزون شکل گرفته است که ترکیبی خلاقانه از تم‌های سوگواری قرن پانزدهمی و سوپرنوا است.

این سمفونی با دعای یک دختر جوان آغاز می‌شود: «آه مادرم برایم گریه نکن، ملکه‌ی معصوم بهشت همیشه نگهبان من است». این دعا در برابر دیواری خوانده می‌شود که مأموران گشتاپو زندانیان را تیرباران می‌کردند.
ترکیب خلاق گرتسکی در این سمفونی از نئورمانتیسم و مینی‌مالیسم سبب شده است تا این اثر نه تنها نظر منتقدان را به خود جلب کند و به‌عنوان اثری پست مدرن شناخته شود، بلکه محبوبیت بی‌سابقه‌ای برای یک آهنگساز کلاسیک قرن بیستمی به ارمغان بیاورد.

وی در سال‌های پایانی عمر خود از بیماری‌های مختلفی رنج می‌برد و در عین حال کار بر روی سمفونی شماره چهار خود را به پایان برده و قرار بود این سمفونی توسط ارکستر فلارمونیک لندن در بهار گذشته اجرا شود که وخامت بیماری گرتسکی این فرصت را از وی ربود.

تنها یک ماه پیش از مرگ‌اش نشان عقاب سفید بالاترین نشان افتخار لهستان را در بستر بیماری از دست همسر رئیس جمهور لهستان دریافت کرد.

وی همچنین دو دکترای افتخاری از دانشگاه‌های کونکوردیا و کاراکف دریافت کرده بود.با مرگ گرتسکی، موسیقی پست‌مدرن قرن بیست و یکم محبوب‌ترین آهنگساز کلاسیک خود را از دست داد.

Share/Save/Bookmark