رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱ خرداد ۱۳۸۹

موسیقی در بلوچستان

محمدعلی احمدیان

بلوچ تعلق خاطر شدیدی به موسیقی دارد. با موسیقی متولد می‌شود و به هنگام مرگ نیز از آن جدایی ندارد. زیباترین احساس و عمیق‌ترین دردها و شورانگیزترین داستان‌های عشقی و حماسی را، نیمی به زبان گفتاری و نیمی به زبان موسیقی بیان می‌كند.

آنجا كه احساس به ژرفای دریا و غمی به عظمت صحرا در قالب جسمش به حركت می‌آید. آنجا كه زبان گفتاری‌اش از بیان فرو می‌ماند، با زبان موسیقی به فغان می‌آید. آنجا كه از تشكر آمیخته با احترام و هیجان در برابر آفریدگاری كه فرزند به وی عنایت كرده عاجز می‌شود، به موسیقی روی می‌آورد. آنجا كه غم از دست رفته‌ای به جانش چنگ می‌اندازد، سوزناك‌ترین مرثیه را، نه با زبان شعر بل‌كه با بیان موسیقی می‌سراید.

موسیقی مقام خاصی در زندگی بلوچ یافته و با زندگی وی پیوندی عمیق خورده است، ولی آنچه امروز در این منطقه می‌شنویم با موسیقی اصیل بلوچ تفاوت دارد.


تأثیری‌پذیری موسیقی بلوچ از موسیقی هند

موسیقی بلوچ از زمانی نه چندان دور، دگرگونی پذیرفته و بیش از حد، تحت تأثیر موسیقی هند قرار گرفته است. البته در اصل، موسیقی بلوچ از موسیقی هند زیاد بیگانه نیست و مشتركات فرهنگی این دو سرزمین در زمینه‌ی ادبیات و فلسفه و عرفان می‌تواند تا حدی این تأثیرپذیری را توجیه كند، اما واقعیت آن است كه موسیقی بلوچ در این تقلید كورانه راه افراط می‌پیماید.

نفوذ فرهنگ هندی نه تنها زمینه‌ی موسیقی بل‌كه در سبك آرایش و نوع پوشاك و بسیاری احوالات دیگر به موازات تأثیراتی كه متقابلاً بلوج در هند برجای گذاشته، مشهود است. در ریشه‌یابی این تأثیرگذاری و تأثیرپذیری به عللی دست می‌یابیم كه پای در مسائل تایخی و جغرافیایی دارد:

شهر باستانی « تیس» (Tis) كه در ده كیلومتری شمال چاه بهار، در ساحل دریا واقع شده و هم اكنون به قصبه‌ای كوچك مبدل شده است، قرن‌ها پیش مركز تجارت و داد و ستد بوده و با سند و هند و كشورهای عربی جنوب غربی ایران رابطه اقتصادی داشته كه دامنه‌ی آن به مصر نیز می‌رسیده است. این روابط كه بیشتر بر مبنای مبادله‌ی پنبه و نیشكر منطقه و غلات سیستان با كالاهای هندی مثل عقیق و پارچه و مخمل و ادویه استوار بوده است ضرورتاً آمد و شد هندیان را به این ناحیه موجب می‌شده است.

رقابت انگلیسی‌ها با پرتقالی‌ها كه در بندر تیس نفوذ یافته بودند، انگلیسی ها و بالطبع هندی‌ها را كه زیر سلطه‌ی آنها به سر می‌بردند، متوجه چاه بهار كرد و این خود موجبی دیگر برای نفوذ هندیان در این ناحیه شد. كار این نفوذ تا بدانجا كشید كه امور تجاری چاه بهار و فعالیت‌های عمده ی بازار آن یكسره توسط هندیان انجام می‌شد. این وضع تا زمان رضا شاه ادامه یافت.

در این زمان هندی‌ها مختار بودند یا تبعیت ایران را بپذیرند یا به وطن‌شان بازگردند. بسیاری از آنان ایران را ترك كردند ولی با رفتن این عده، روابط هندی و بلوچ قطع نشد.

نیاز ماهیگیران بلوچ به قایق‌های ماهیگیری كه در گویش بلوچ «اوری» (Ury) نامیده می‌شود و همچنین به نخ تور و چوب میان‌تهی وسبكی كه برای بادبان و پارو به كار می‌رود (پلمن Pelmen) هنوز هم ارتباط اینان را با هندیان حفظ كرده است.


نوازندگان موسیقی بلوچ

حفظ برخی سنن قومی كه با موسیقی توأم است مثل مراسم ختنه سوران، عروسی، رقص گواتی و غیره، موجب شده است نمونه‌هائی از موسیقی اصیل این منطقه برجای بماند. به علاوه [پیش از انقلاب] در گوشه و كنار بلوچستان معدودی از نوازندگان دوره‌گرد یافت می‌شدند كه به موسیقی سنتی خود وفادار مانده‌ بودند.

نوازندگان دوره‌گرد كه این حرفه را از نیاكان خود، نسل بعد از نسل به ارث می‌برند، در ابتدا لانگو (Lângo) نامیده می‌شدند و سپس لقب لوری (Luri) گرفتند و هم اكنون نیز به همین نام شناخته می‌شوند مگرتنبورگ‌نوازان كه به پهلوان (Pahlowân) شهرت دارند.

دستمزد نوازندگان در مجالس طرب و مراسم و اعیاد، با توافق طرفین تعیین می‌شود اما علاوه بر دستمزد مبلغی هم به عنوان «داد» می‌پردازند كه همان انعام یا صله است و مقدارش به شخصیت اجتماعی و فردی داددهنده بستگی دارد. روی‌هم‌رفته نوازندگان از موقعیت اجتماعی ممتازی برخوردار نیستند.

زنان بلوچ در نوازندگی سهمی ندارند، فقط آواز وترانه می خوانند. خواندن‌شان هم اغلب به طور دسته‌جمعی است.


ابزار موسیقی بلوچ

آلات و ادواتی كه بلوچ روح نا آرام و احساس پر مایه اش را با آن به نوا در می آورد، یا از اصالت منطقه‌ای برخوردارند مثل قیچك (Geycak) تنبورگ (Tanburag) نی و یا نظیر بانچو (Bânco) همپای موسیقی هندی از آن دیار آمده‌اند. ابزار متداول موسیقی در بلوچستان عبارتند از:

قیچك: نام دیگرش سرود (Sorud) یا سروز است. قیچك‌نواز را قچكی یا سرودی یا سروزی می‌گویند.

تنبورگ: نام دیگرش «سه تار« است و شباهت زیادی هم به سه تار دارد. در گذشته تنبورگ نواز را پهلوان می نامیدند ولی امروز بیشتر به تنبورگی یا جنگی (Jangi) مشهور است.

رباب: بلوچ‌ها در اینكه رباب را هم از نظر اصالت منطقه‌ای در ردیف قیچك و تنبورگ بگذارند تردید دارند. این ساز از نظر شباهت زیادی به سی تار هندی دارد. طریقه‌ی گرفتن و نواختن آن مثل تنبورگ است با این تفاوت كه تنبورگ را با انگشت سبابه زخمه می‌زنند و این یكی را با مضراب فلزی.

بانچو: یكی دیگر از ابزار موسیقی در این منطقه است كه صدای شلوغ و رسایی دارد. نواختن بانچو در جلگه‌ی سند رواج فراوان دارد و به عقیده‌ی نوازندگان بلوچی از آن دیار آمده است.

نی: از دیگر ابزاری است كه صدایی حزن‌آور دارد و از چوب نی ساخته می‌شود. نوازنده‌ی آن را نلی (Nely) می‌گویند.

دروكل (Drokkol) : دروكل را دهل نیز میگویند. این وسیله همیشه اركستر را همراهی می‌كند و از این جهت ضرب را به خاطر می‌آورد.

كوزه: از سازهای قدیمی این خطه است كه رو به فراموشی می‌رود و به ندرت مورد استفاده قرار می‌گیرد. جنس آن از سفال است. شكلی خمره‌مانند دارد كه از پوست بز پوشیده شده است.


خطوط اساسی موسیقی بلوچ و كاربردهای مختلف آن

موسیقی بلوچ در طول حیات خود چند خط اساسی را بر حسب كیفیت بیان و نحوه‌ی اجرا دنبال كرده است كه از آن میان یكی «صوت (Sowt) است. «صوت» عبارت است از آهنگ‌های شادی‌آور و نشاط‌انگیزی كه با ترانه و آواز همراه باشد. ترانه‌های «صوت» پیرامون مفاهیم عاشقانه و زیبائی‌های طبیعت دور می‌زند و حكایت از شور و نشاط و عشق و جوانی دارد. معمولاً مرد ترانه می‌خواند و گروهی از زنان هم بندهای آخر را تكرار می‌كنند. «صوت» با همراهی چند ساز كه قیچك به طور مسلم جزو آنهاست اجرا می‌شود.

آهنگ «صوت» زیاد متنوع نیست، یك فرم است كه مرتباً تكرار می‌شود و یكنواختی آشكاری از آن احساس می‌گردد. اما ترانه‌ی «صوت» برعكس آهنگ آن، متنوع است و مفاهیم آن پرمعنا و بیانگر شور و حالی است كه سروده‌ی طبع لطیف و شاعرانه‌ی بلوچ و انعكاس تخیلات زیبای اوست. بنابر این می‌توان گفت در صوت، ترانه بیش از آهنگ اهمیت دارد و در بیان نیازهای روحی و كشش‌های عاشقانه نقش مؤثرتری از آن دارد.

بلوچ غمگین‌ترین احساسش اعم از غم هجران و درد غربت و شكوه از معشوق و شكایت از روزگار را در قالب نغمه‌های سوزناكی می‌نوازد كه «زهیروگ» (Zahirug) نامیده می‌شود. «زهیروگ» را به فارسی «یاد عمیق» ترجمه می‌كنند و تنها با قیچك نواخته می‌شود.

«زهیروگ» نغمه‌های كشیده و بدون ضربی است كه مثل یك بیت غمبار، با اندكی اختلاف، مرتباً تكرار می‌گردد. وقتی «زهیروگ» را می‌شنویم احساس می‌كنیم در ساحل دریائی از اندوه نشسته‌ایم و تكرارهای غم‌انگیز ناله‌های قیچك همچون امواج دریا یكی پس از دیگری ابتدا به خروش می‌آید وسپس در ساحل به آرامش می‌نشیند.

ساز فریادی می‌كشد و نغمه‌های آن تا سرحد امكان اوج می‌گیرد و سپس از اوج به حضیض می‌آید و به خاموشی می‌گراید. پس از سكوت كوتاهی مجدداً فریاد سر می‌دهد و همان فراز و نشیب عیناً تكرار می شود. «زهیروگ» ساز بدون آواز است ولی گاه با آواز همراه می‌گردد. در سرحد زمین، آهنگ‌های مشابه «زهیروگ» را «لیكو» (Liku) می‌گویند. «لیكو» همان «زهیروگ» است با ملایمت و كشش بیشتر.


موسیقی بلوچ در مجالس رسمی و جشن‌ها

بلوچ‌ها، موسیقی مخصوص مجالس رسمی و اعیاد و جشن‌ها را اصطلاحاً «شعر» می‌نامند. در این نوع موسیقی، مضامین ترانه‌ها یا پیرامون داستان‌های شورانگیز عشقی دور می‌زند و یا درباره‌ی داستان‌های حماسی است. بعضی از این ترانه‌ها نیز حاوی وصف طبیعت است. هنگام اجرای «شعر» لوری سعی دارد اشعار گیرا و جالب توجهی بخواند تا مجلسیان را هر چه بیشتر به وجد آورد و «داد» بستاند.

در اجرای«شعر» سه حالت مختلف معمول است كه یكی از آن سه حالت «دبگال» (Dabgâl) نامیده می‌شود. در این حالت خواننده كه معمولاً تنبورگ هم می‌نوازد سازش را در بغل می‌گیرد و با زبان محاوره به بیان داستان می‌پردازد. «لوری» حین «دبگال» دیگر تنبورگ نمی‌زند لكن سایر همكارانش كه قیچی حتماً جزو آنهاست، آرام آرام می‌نوازند. حالت دیگر به ترانه نزدیك است و آهنگ كلام ریتمیك می‌شود. خواننده، تنبورگ را به صدا می‌آورد و همه در هم می‌ریزند و شور و حالی ایجاد می‌شود.

این مرحله را «الحان» (Alhân) گویند. حالت دیگری كه در اجرای «شعر» پیش می‌آید، جائی است كه لوری، یا اجراكننده به مضمون غمگینی می‌رسد و به آوازی اندوهگین، شرح ماجرا را دنبال می‌كند. این حالت را زهیریگ (Zahirig) نامند.

پایگاه خاص موسیقی در آداب و رسوم این منطقه از پایداری به سنت مبدل شده و مقام‌های خاصش در هر مرحله، نام ویژه‌ای یافته است. آهنگ‌ها و ترانه‌های شش شب اول مراسم عروسی را نازینك (Nâzink) می‌نامند. كه از نازنیك (Nâzink) به معنای ستایش كردن مشتق شده است.

ترانه‌هایی كه در خانه‌ی داماد خوانده می‌شود و قد و قامت و شجاعت و مردانگی و بخشندگی و دانش و بزرگی داماد را می‌ستاید و در خانه‌ی عروس، زیبایی و فر و شكوه و نجابت و شایستگی دختر را كه در تمام این مدت در جل (Jol) نشسته است. روز هفتم داماد را با پایكوبی به حمام می‌برند. آهنگهایی كه در راه نواخته می شود «لارو» (Lâru) نام دارد. «هال» (Hâlo) نام ترانه‌هائی است كه به هنگام استحمام داماد، به طور دسته‌جمعی می‌خوانند. پس از پایان كار، عزم بازگشت كه كردند، دیگر بار «لارو» آغاز می‌شود. به خانه كه رسیدند «لارو» به «نازینك» مبدل می‌گردد.

مراسم تولد نوزاد هم با موسیقی توأم است. این مراسم را كه شش شب به طول می‌انجامد، «شپ تاگی» (Sap – Tâgi) می‌گویند، مركب از شب و تاگی به معنای طاقت آوردن. در تمام این مدت با خوراكی وعطر و روغن سر پذیرائی می‌كنند و با نوای موسیقی پیام شادمانی و رضایت سر می‌دهند چرا كه تولد نوزاد در هر دودمان، نشانه‌ی دوام و بقای هستی آن خانمان است.

این آهنگ‌ها وترانه‌ها را به طور كلی «لاروششگانی» (Lâru – sesegâni) می‌نامند مگر ترانه‌های شب آغاز را كه «سفت »(sefat) نام دارد و در شكرگزاری به درگاه خداوند است و اظهار امتنان از عنایت وی.

در مراسم عزاداری هم موسیقی مقام خاصی دارد. نوای حزن آوری با قیچك می نوازند كه «موتك» (Mutk) نامیده می‌شود و از روی تعمد، قیچك قیچك تنها سازی است كه با نوای محزونش توانائی بیان اندوه و درد بلوچ را داراست. علاوه بر موتك آهنگ‌های خاصی برای برگزاری مراسم عزاداری وسوگواری‌های مذهبی دارند كه وزبت (Wazbat) نامیده می‌شود.

پایگاه اعتقادی موسیقی و رقص گواتی

موسیقی در این خطه، به خصوص در منطقه‌ی ساحلی، گاه با اعتقادات مذهبی، افسانه‌ها، اساطیر، خرافات و جادو و جنبل می‌آمیزد و جنبه‌ی درمانی – اعتقادی می‌یابد. ساكنان این منطقه (مثل بسیاری از ساكنان سواحل جنوبی ایران) به وجود الواح مرموزی معتقدند كه در جسم افراد حلول كرده، بیماری‌های گوناگون جسمی و روحی را موجب می‌شوند.

این ارواح مرموز را «باد» می‌نامند كه بر چند گونه‌اند. مهمترین آنها عبارتنداز «گوات» (Gowât)،«زار» «شیك»، «پری»، و هر كدام به چند دسته تقسیم می‌شود. بیرون راندن این «بار»ها یا ارواح مرموز، از تن بیمار متضمن برگزاری مراسمی است كه اغلب با موسیقی و دعا و رقص و جادو همراه است.

هر یك از انواع چهار گانه‌ی فوق علائم ظاهری خاصی دارد و برای معالجه‌اش می‌باید به افرادی كه در آن قسمت تخصص دارند مراجعه شود. مثلاً برای معالجه‌ی بادی كه از نوع زار است به «بابازار» یا «مامازار» مراجعه می‌كنند و برای درمان باد گوات، به «خلیفه‌ی گواتی». آنچه در بلوچستان، به خصوص در سواح دریای عمان بیش از سایر بادها رواج دارد گوات است.

گوات خود تقسیمات مختلفی دارد كه هر كدام را فقط با اجرا رقص و آهنگ خاصی می‌توان از تن بیمار خارج كرد. اجرای این آهنگ كه مستلزم شناختن جنی گوات است با خلیفه است. خلیفه همراه عده‌ی زیادی كه بعضی با ساز و بقیه با دست زدن و خواندن و رقصیدن با وی همكاری می‌كنند، در خانه‌ی بیمار جمع می‌شوند و چند شب متوالی به رقص مخصوص گواتی می‌پردازند. خلیفه با تنبورگی كه در بغل دارد، ریتم آهنگ‌ها را تعیین می‌كند، سپس قیچكی و ربابی و دیگر همكارانش، آهنگ را دنبال می‌كنند. خود خلیفه فقط آكورد می‌گیرد و می‌خواند.

آهنگ‌هایی كه در رقص گواتی نواخته می‌شود به اصطلاح بلوچ‌ها «مگام»های بسیار متنوعی دارد كه تعدادش مناسب است با تعداد بادهای گوات. ریتم این مگام‌ها (كه همان مقام است) از نت‌های بسیار كشیده و غمگین تا ریتم‌های تند و هیجان‌انگیز، تفاوت می‌كند، بعضی با شعر همراهند و بعضی ساده‌اند.

اشعار غالباً مذهبی است و در مدح خدا و رسول و پیرها و شیخ و مرادهایشان است. در میان این اشعار كلمات عربی و بلوچی و گاه كلماتی بی‌معنی به گوش می رسد. هر آهنگ به نام مخصوصی شناخته می‌شود مثل یا گلندر، یا هو، یا الاهو، سیمرغ، مسته، گلند. بعضی آهنگ‌های بدون شعر، فقط با اصواتی که معرف ریتم آن است، نامگذاری می‌گردد.

موسیقی بلوچ، پهنای گسترده‌ای است گاه با ژرفای قابل‌تعمق. تقسیمات فراوانی دارد و نام‌ها و واژه‌های خاصی پدید آورده كه همه حاكی از اهمیت آن است. چه در مراسم شادی و چه در عزاداری، موسیقی تلفیقی زیباست از خمیر مایه‌های احساسی با رسوم و سنن و اعتقادات قومی. گاه با حماسه‌ها و داستانهای عشقی شور‌انگیز می‌نشیند و گاه با مذهب می‌آمیزد.

به هر طریق موسیقی بلوچی نه تنها از غنا و وسعت خاصی بهره‌مند است بلكه آن‌چنان در زندگی مردم آمیخته و با روح و احساس‌شان عجین شده كه نمی‌تواند از نگاه پژوهشگری كه به مطالعه‌ی احوال این مردم می‌پردازد مخفی بماند وبه عبارت دیگر از مطالعه‌ی آن می‌توان به رموز و دقایقی از فرهنگ پرمایه این مردم دست یافت.

«موسیقی بلوچستان» پژوهشی است که نویسنده در سال ۱۳۵۳ انجام داده و اطلاعات متن به این سال مربوط می‌شود.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

با سپاس از گزارشتان

-- عمادی ، May 22, 2010 در ساعت 11:59 PM