رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۶ دی ۱۳۸۸

معینی کرمانشاهی؛ «نمادگرایی موفق در ترانه»

محمود خوشنام

پیش از این نیز گفته‌‌ایم که در آن سال‌ها، یعنی سال‌های دو دهه‌ی ۲۰ و ۳۰، نیاز جامعه به نوآوری، آهنگ‌سازان و ترانه‌سرایان جوانی را پرورش داد که ترانه‌های خوب و ماندگاری دستاورد همکاری آنان شد. آهنگ‌سازان که غالباً پرورش یافته‌ی مکتب صبا بودند، به ساخت و پرداخت آهنگ‌های نو رغبت بسیار نشان دادند و ترانه‌سرایان جوان را نیز به دنبال خود کشیدند.

Download it Here!

اینان کوشیدند حرفهای تازه‌تری را جانشین عاشقانه‌های پیشین بسازند و از تکرار شمع و پروانه و گل و بلبل فاصله بگیرند. در میان این ترانه‌سرایان، سه تن شهرتی بیش از دیگران یافتند. سه تنی که به سبب نزدیکی‌های نسبی و مشابهت‌های متنی، می‌توان آن‌ها را «سه تفنگ‌دار» ترانه‌سرایی در دوره‌ی سرآغاز تحول به‌شمار آورد: اسماعیل نواب صفا، رحیم معینی کرمانشاهی، و بیژن ترقی.

رحیم معینی کرمانشاهی هم مثل نواب صفا، زاده‌ی کرمانشاه است و چون او، در سال ۱۳۰۴ زاده شده است. او به تصویرسازی بیش از همتایان هم‌زمان خود توجه نشان داد. شاید به این دلیل که در نوجوانی علاوه بر شعر، به دنبال نقاشی نیز رفته و پیوند شعر و نقاشی در ذهنیت او بعدها زمین‌های شده است برای ترانه‌سرایی‌های تصویری.

نخستین متن تصویری معینی با عنوان «آبشار» با موسیقی بزرگ لشگری پیوند خورده و با صدای یاسمین، خواننده‌ی معروف آن سال‌ها، به اجرا درآمده است.


رحیم معینی کرمانشاهی

پس از «آبشار» نوبت به «طاووس» رسیده که هنگامی که پرهای زیبای خود را می‌کشاید، که جلوه‌گری کند، نمی‌داند که پاهای زشت خود را نیز هویدا می‌کند. نتیجه‌گیری اخلاقی این حرف آن است که همه‌ی آدم‌ها اسیر زشت و زیبای روزگارند. «طاووس» با آهنگی از پرویز یاحقی درآمیخته، و با صدای مرضیه پرورده شده است.

درکنار گلبنی، خوش رنگ و بو، طاووس زیبا
با پر صد رنگ خود
مستانه زد
چتری فریبا
از غرورش هرچه من گویم
یک از صدها نگفتم
نکته‌ها در وصف آن، افسونگر رعنا نگفتم
تاج رنگینی به سرداشت
خرمنی گل جای پر داشت
در میان سبزه هر سو
بی‌خبر از خود گذر داشت
هر زمان بر خود نظربودش سراپا
نخوتش افزون شد از آن چتر زیبا
بی‌خبر از کار دنیا
من که خود مفتون هر نقش و جمالم
هر زمان پابند یک خواب و خیالم
خوش بدم گرم تماشا
چو شد ز شور او
فزون غرور او
پای زشتش شد هویدا
هرکسی در این جهان
باشد اسیر زشت و زیبا
چو غنچه بسته شد
پرش شکسته شد
تا بدید آن زشتی پا
هرکسی در این جهان
باشد اسیر زشت و زیبا
من همان طاووس مستم
چتر خود نگشاده بستم
یک جهان ذوق و هنر
هستم، ولی با صد دریغا
سینه‌ای بي‌کینه دارم
روح چون آیینه دارم
گنج شعر و شور و حالم
این همه نقدینه دارم
جلوه‌ی آن مرغ شیدا
گفته‌ی جان پرور من
پای آن طاووس زیبا
این دل بی‌دلبر من

رحیم معینی کرمانشاهی در ترانه‌ای دیگر با عنوان «سروی و بیدی»، علاوه بر تصویرسازی‌های طبیعی، گفت‌وگو را نیز وارد متن کرده است. سرو به بید از آزادگی و استقامت خود میگوید که حتی برف زمستانها برگ و برش را نمیریزد. و بید پاسخ می دهد که اگر افتاده حال و شکسته بال است، ولی از خود سایبانی برای دیگران میسازد.

سیمین بهبهانی شاعره معروف گفته است که معینی در عصری که ترانه مظروفی برای مغازله‌ها و معاشقات تکراری بود، توانسته نمادگرایی را با موفقیت در ترانه تجربه کند.

معینی کرمانشاهی شعر را پیش از ترانه سروده، ولی شهرت خود را بیشتر از طریق ترانه‌های تصویری به دست آورده است. او در سال‌های پیش از انقلاب مجموع‌های از شعرهای خود را با عنوان «ای شمع‌ها بسوزید» انتشار داد.

پس از آن مثنوی «فطرت» را به بازار فرستاد، تا نوبت به «خواب نوشین» رسید که مجموعه‌ی متنهای ترانه‌ای اوست. معینی با کتاب چند جلدی «شاهکار» به دنبال فردوسی نیز رفته و خود آن را ادامه‌ی شاهنامه، یعنی تاریخ منظوم ایران از ساسانیان به بعد می‌داند.

متن‌های ترانه‌ی معینی کرمانشاهی بر روی آهنگ‌هایی از آهنگ‌سازان شهره چون یاحقی و تجویدی نشسته و خوانندگان برجست‌های چون دلکش و مرضیه آن‌ها را خوانده‌اند. به ترانه‌ی عاشقانه‌ای با عنوان «آشفته حالی» از تجویدی معینی و با صدای دلکش گوش می‌کنیم. این همه آشفته حالی، این همه نازک خیالی، ای بدوش افکنده گیسو، از تو دارم، از تو دارم.

این همه آشفته حالی
این همه نازک خیالی
ای به‌دوش افکنده گیسو
از تو دارم، از تو دارم
این غرور عشق و مستی
خنده بر غوغای هستی
ای سیه چشم و سیه مو
از تو دارم، از تو دارم
این تو بودی کز ازل خواندی به من، درس وفا را
این تو بودی‌، کاشنا کردی به عشق، این مبتلا را
من که این حاشا نکردم
از غمت پروا نکردم
دین من، دنیای من، از عشق جاویدان تو، رونق گرفته
سوز من، سودای من، از نور بی پایان تو، رونق گرفته

من خود، آتشی که مرا
داده رنگ فنا، می‌شناسم
من خود، شیوه‌ی نگه
چشم مست تو را می‌شناسم
دیگر ای برگشته مژگان
از نگاهم رو مگردان
دین من، دنیای من از عشق جاویدان تو رونق گرفته
سوز من سودای من از نور بیپایان تو، رونق گرفته


Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

فایل صوتی ظاهراً موجود نیست یا خراب است؟

-- master muzaki ، Jan 13, 2010 در ساعت 07:29 PM

ishan az behtarinhaye Iran dar zabane sher va shaeri hastan beh khosous akharin asare hanuz natamame aghaye Moeini beh name shahkar shahkarist beh yad mandani va dar zamanehei keh sher dar avazhaye mobtazal va sargarmkonandehe beh khosous nasle javan besyar kamrang shodeh pasdari az arzehhaye chenin ashkhasi elzamist ba tashakor az maghalehe khube aghaye khoshnam

-- nina ، Jan 16, 2010 در ساعت 07:29 PM