رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۷ شهریور ۱۳۸۶
گفتگو با محمود خوشنام درباره الهه، خواننده فقيد «رسوای زمانه»

رسا و شفاف، مثل الهه

معصومه ناصری

از «اينجا» بشنويد

آقای خوشنام! اهمیت خانم الهه برای مخاطبان موسیقی امروز در چیست؟

اهمیت صدای خانم الهه در وهله اول در رسابودن و شفافیت صدایشان بود. صدای بسیار بسیار شفافی داشت که متأسفانه با از دست دادنش، جامعه موسیقی ایران یکی از این صداهای خوب را از دست داد. بماند البته که پس از انقلاب ما صداهای شفاف دیگری را هم به شکل‌های مختلف از دست دادیم.
ولی مسأله مهم‌تری که من می‌توانم به شما بگویم، این است که در موسیقی سنتی ایران صداها به دو بخش تقسیم می‌شوند: آوازخوانان و تصنیف‌خوانان. این‌ها هیچ‌کدام در گذشته همدیگر را قبول نداشتند. به خصوص آوازخوانان کار تصنیف‌خوانی را کار عبث، ضعیف و مبتذلی می‌دانستند. ولی بعدها معلوم شد که تصنیف‌خوانی هم چم‌ وخم کار خودش را دارد و اگر درست اجرا بشود، دارای ارزش‌هایی کمتر از آوازخوانی نخواهد بود. خواننده‌ها هم به همین دو دسته تقسیم می‌شدند؛ همانطور که گفتم. خانم الهه از نادر خوانندگانی بود که در هر دو زمینه و در هر دو حیطه توانایی و قدرت داشت. ما اگر بخواهیم نمونه‌ای دیگر در این مورد ذکر کنیم، یکی قمرالملوک وزیری است و دیگری دلکش، که هر دو در هر دو حیطه‌ی آوازخوانی و تصنیف‌خوانی واقعاً جلوه‌گری می‌کردند. خانم الهه هم از این دسته بود. یعنی واقعا وقتی شما در برنامه «گلها» آوازش را می‌شنیدید، هیچ از آوازخوانان حرفه‌ای درجه‌ یک، کم نمی‌آورد.

خانم الهه هیچ وقت در موسیقی ستاره بود یا به قول فرنگی‌ها «Celebrity» بود؟

راستش چون آن زمان، سال‌های ۳۰ و ۴۰، دوره شکوفایی موسیقی سنتی در ایران بود و همه این‌ها، نوآورانه کار می‌کردند و همه با همدیگر و هم‌زمان با هم روی صحنه می‌آمدند، ستاره شدن کمی کار مشکلی بود. رقابت‌ها بسیار متراکم و پیچیده بود و هرکس می‌کوشید سهم بیشتری برای خودش داشته باشد. من نمی‌توانم به‌عنوان یک ستاره از او یاد بکنم، برای این که هم‌زمان با او خوانندگان دیگری هم بودند که شهرت بیشتری هم داشتند، مثل دلکش، مرضیه و حتی شاید در جهت دیگری مثل پوران شاپوری و غیره. ولی اهمیت خانم الهه بیشتر این بود که بخشی از کارش را در یک موسیقی جدی‌تری صرف می‌کرد که ما به آن موسیقی فاخر «گلها» می‌گوییم که الان جایش واقعاً در مجموعه موسیقی ایران خالی‌ست.

وقتی در مورد موسیقی «گلها» حرف می‌زنیم، چه ویژگی‌هایی مدنظرمان هست؟ شما می‌گویید موسیقی از نوع «گلها» می‌شود مشخصاتش را هم بگویید؟

من از موسیقی «فاخر گلها» گفتم...

بله دقیقاً.

فاخر به این معنا که هم ریشه در اصالت‌ها داشت و هم در عین حال نشانه‌هایی از نوآوری در آن دیده می‌شد. اگر تنها به صورت اصیل اجرا می‌شد، برمی‌گشت به موسیقی دوره قاجاری که البته اصالت داشت؛ اما تنوع، شادابی و طراوات نداشت. در «گلها» در واقع با حفظ اصالت یک مقدار طراوات و شادابی تزریق شد به موسیقی ایران. از طریق سازآرایی، ارکستراسیونهای بزرگ، از طریق ارکستر بزرگ و اصلاً ایجاد کردن ارکستر بزرگ و تنوعی که در ترانه‌ها و شعرهایی که روی آن آهنگ گذاشته می‌شد یا غزلیاتی که برای آواز انتخاب می‌شد، همه این‌ها مجموعه‌ای از ویژگی‌هایی را به وجود می‌آوردند که برنامه‌ی «گلها» را از برنامه‌های دیگر موسیقی رادیو متمایز می‌کرد.

خاطرتان هست که کار خانم الهه در برنامه‌ی «گلها» چطور بود؟

بله! اتفاقاً درباره‌ی این موضوع وقتی چندی پیش من با آقای مهندس همایون خرم صحبت می‌کردم؛ آهنگسازی که خانم الهه با او خیلی نزدیک کار می‌کرد. ایشان می‌گفت که در واقع اولین آهنگی را که در گلها اجرا کرده است، با صدای الهه بوده و آقای داود پیرنیا مدیر برنامه «گلها» از صدای الهه خوشش آمده بود و آن را گذاشته بود برای اجرای آهنگی که واقعاً درجه یک باشد از نظر او و بعد به خرم پیشنهاد می‌کند که یک آهنگی بساز که ما با صدای الهه بتوانیم آن را اجرا کنیم. نتیجه این توصیه و پیشنهاد ترانه‌ای است با عنوان «رسوای زمانه» که یکی از بهترین کارهای «گلها»یی خانم الهه است. شعری از آقای بهادر یگانه. این آهنگ در مخالف سه‌گاه ساخته شده و بسیار از نظر آهنگ دلنشین و با چفت و بست، محکم و دقیق و در عین حال با حالت تغزلی شاعرانه، بسیار بسیار دل‌انگیز است.

می‌فرمایید که آقای پیرنیا از صدای الهه خوشش آمده بود و گفته بود که ترانه‌ای باشد یا آوازی باشد که با صدای الهه هم‌خوانی داشته باشد. ويژگی صدای الهه چه بود؟

از ويژگی‌اش گفتم. شفاف بود و رسا که رسابودن با شفاف بودن، کمی هم متفاوت است. یعنی صدا ممکن است رسا باشد، ولی شفاف نباشد؛ تیرگی در آن باشد. ولی صدای خانم الهه هم رسا بود و هم شفاف، و بعد هم یک شیرینی و ملاحتی توی اجرای به خصوص تصنیف‌ها به کار می‌برد که صدا را دل‌انگیزتر از آن چه که بود، می‌کرد.

در میان نسل علاقه‌مند به این نوع موسیقی، کدام آهنگ او بیشتر گــُل کرد؟

جدا از «رسوای زمانه» یک ترانه بسیار دل‌انگیز دیگری نیز خانم الهه دارد با عنوان «سرگشته» که بازهم آهنگش از مهندس همایون خرم است. ولی بخشی از جذابیت خودش را از شعری گرفته که پیوند خورده است با آهنگ آقای خرم؛ و آن شعری است از آقای هوشنگ ابتهاج که مطابق همه شعرهایی که ایشان می‌سراید، بسیار جنبه نمادین دارد و بسیار بسیار دل‌انگیز است. من باید به خصوص از یک زمینه دیگری که هردومان فراموش کردیم درباره‌اش صحبت کنیم، (حرف بزنم و آن) ترانه حماسی و انقلابی است که خانم الهه خوانده و آن ترانه‌ای است از عارف قزوینی با عنوان «از خون جوانان وطن لاله دمیده»

خانم الهه هم این ترانه را دوباره خواندند؟

بله، بله! این آهنگ از عارف قزوینی است. ولی در دوره‌ی «گلها» همین ارکستر بزرگ گلها، زمانی که آقای روح‌الله خالقی سرپرستی ارکستر را به‌عهده داشت،‌ این آهنگ را برای ارکستر بزرگ تنظیم کرد و با صدای الهه پخش شد.

به مناسبت خاصی این ترانه را خواندند؟

دقیقاً نمی‌دانم. احتمالاً شاید در سالگرد انقلاب مشروطه بود یا زمانی که از عارف صحبتی به میان ‌آمده. ولی بعد در برنامه «گلها» بارها این اجرا تکرار شد. برای این که بسیار جذاب تنظیم شده بود؛ سازآرایی بسیار دل‌انگیزی داشت. یعنی در واقع خود عارف این را فقط با یک سه‌تار مختصر و خشک و خالی می‌نواخت و می‌خواند. ولی آقای خالقی برای آن یک ارکستر بزرگ 60-50 نفره تنظیم کرد و طبیعی است که بر جذابیتش بسیار افزود.

ولی امضای خانم الهه «رسوای زمانه» است!

«رسوای زمانه» هست؛ ولی یک ترانه دیگری دارد با عنوان «آمد، اما در نگاهش آن نوازش‌ها نبود.» این آهنگ هم، اگر اشتباه نکنم، از مهندس همایون خرم است که بر روی غزلی از ابوالحسن ورزی نشسته و بسیار بسیار پیوند دل‌انگیز و جذابی از کار درآمده. یک شعر دیگری هست با عنوان «باز آمد» که این هم ترانه قشنگی است. حالا که همه این حرف‌ها را زدیم، یک نکته هم درباره‌ی بعضی ترانه‌های ارمنی بگویم که باب شده بود در آن زمان در ارکستر گلها. مرحوم جواد معروفی نسخه (ورسیون) فارسی آهنگ‌های ارمنی را درست کرده بود.

یعنی موسیقی، موسیقی ارمنی بود؛ ولی با سازهای ایرانی؟

بله، بله. اصل آهنگ ارمنی بود؛ ولی بسیار دلنشین و از نظر ملودی خیلی شبیه به آهنگهای ایرانی.

نمونه‌هایش را می‌شود مثال بزنید؟

مثلاً از جمله ترانه‌ای با عنون «دلم را بی‌خبر می‌بری» که شعرش را جمشید ارجمند ساخته و برای آهنگ ارمنی گذاشته و آقای معروفی آن را تنظیم کرده برای ارکستر بزرگ و اصل آهنگش هم، اگر اشتباه نکنم، از آهنگسازی ارمنی به‌نام «جانبازیان» است.

خانم الهه هم از این کارها اجرا کرده‌اند...

بله خانم الهه خواندند...

همین را خانم الهه خواندند؟

بله. این آهنگ را به‌اضافه‌ی یکی‌ دو آهنگ دیگر. من حاضر به ذهن نیستم و الان نام‌هایش در نظرم نیست. شاید 4-3 تا از این آهنگ‌های ارمنی بود.

البته نه این‌که این‌ها را به‌عنوان موسیقی ایرانی پخش بکنند، به‌عنوان موسیقی کشورهای هم‌جوار که شباهت‌هایی با موسیقی ایران دارد، پخش می‌شدند و این هم کار بسیار جالبی بود و اگر واقعاً ادامه پیدا می‌کرد، یک نوع شناسایی بیشتری از موسیقی کشورهای همسایه هم به دست می‌داد.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

"موسیقی فاخر گلها که الان جایش در موسیقی ایران خالیست...". این حقیقت را چه زیبا بیان کرده اید آقای خوشنام! با آرزوی تندرستی و سرشادی برای شما تا به پیگیری و روشنگری در تاریخ موسیقی ایران ادامه دهید.

-- آرتا ، Aug 19, 2007 در ساعت 09:43 PM

مصاحبه‌گر، بازجو نیست!

-- سوشیانت ، Aug 20, 2007 در ساعت 09:43 PM

سو شیانت جان وقتی مصاحبه گر موضوع مصاحبه را نمی شناسد و می خواهد از تک و تا نیفتد آن وقت چرا ! تنها تکنیکی که به ذهنش می رسد که این است که عین بازجو سوال کند! بهش افتخار هم می کنند می گویند غیرحرفه ای گری در زمانه!

-- مریم ، Aug 20, 2007 در ساعت 09:43 PM

مصاحبه خوب و خودمانی بود. بعد انقلاب فقط شاهد سرکوب و خاموش کردن استعداد ها و کارهای هنری بودیم نه جز ان.
دید های فیلسوفانه ی خمینی عزیز ! و دینی بقیه درین باره یادمان نرفته. صدای خوانندگان زن خاموش شد. حال حسابش کنید بخواهد خوانندا یاصلن هو مو سکسوال هم در اید دیگر فبها. و فضای کشور برای بسیاری از هنرمندان که مذهب و دین دیگر داشتند چنان شد که عملن دیگر انها هم نقشی درین میان ایفا نمی توانستند کنند. اینگونه اله و دلکش و مرضیه ماندند متعلق به نسلی که صدای انها را شنیدند. رانده شدن این افراد که تمام وجودشان بسته به شغلشان بود انها را چنان با مشکلات هویتی فرو برد که شخصیت بیرونی بسیاری از انها بجای کار هنری در ایران در جاهای دیگر متبلور شد. یاد اله و مرضیه و همه این افراد بخیر . اکنون سی سال سی سال از خاموشی صدا هایی اینچنین میگذرد و انگار همه چیز طبیعی شده است. سی سال دوران تاریک فرهنگی و خفقان . شما اهنگ ا خون جوانان وطن لاله دمیده را گوش کنید تا ببنید چگونه اله انرا تاثیر گذار خوانده است. خانوم معصومه میتوانید انرا اینجا گوش کنید>
http://www.iranian.com/ram/Elahe/KhuneJavananeVatan.ram

سی سال شوخی نیست .
درباره الویس پریستلی مصاحبه خوبی و خودمانی از تجربه یک ایرانی با اقای کلانتری در سایت نیلگون هم وجود دارد.

موفق باشید
علیرضا .المان

-- علیرضا ، Aug 20, 2007 در ساعت 09:43 PM

khoda biamors eftekhare honare musighie ma bud ta 50 sale ayande digar kasi nakhahad tavanest as khune javanane vatani ke elahe khand be khanad 50 sal vaght mikhahad ke elahei digar motevaled shavd agar mojahedine namard basicheash nemikardand laaghal mitavanest sedayash ra dar kharej be gushe hameye iranian bersand ravanash shad va yadash bekheyr nasle man ba sedaye jaduiash sendegi kard

-- simohssen@libero.it ، Aug 22, 2007 در ساعت 09:43 PM

«الهه» به افسانه ها پیوست
هر شب الهــه ای به زمین می برند و باز
این آسمان غم زده محو این الهه هاست
http://www.tahrir.blogfa.com/post-160.aspx
مطلبی جدید درباره الهه

-- farhad delera ، Aug 22, 2007 در ساعت 09:43 PM

بسيار خوب ميشد جناب خوشنام برنامه هايي در باره خوانندگان قديمي در زمانه تهيه مي كرد.

-- farzad ، Aug 23, 2007 در ساعت 09:43 PM

غم زمانه خورم يا فراق يار كشم

-- بدون نام ، Aug 23, 2007 در ساعت 09:43 PM

يادش هميشه گرامي.

-- سالومه ، Aug 27, 2007 در ساعت 09:43 PM

سایت www.ghadimiha.com و عکس هایی از تشییع جنازه خانم الهه.

-- علی ، Sep 18, 2007 در ساعت 09:43 PM