مسئله ی دین و مذهب اهمیت زیادی دارد و دقیقا بیشترین آمیختگی را با کار فرهنگی و ساختار اجتماعی دارد "نقد دین و مذهب اساس هر نقد دیگر است " . به این معنی که دین و مذهب نوعی شناخت خیالی و ماوراءاطبیعه از جهان است . این خیال دو منشاء دارد ضعف انسان در مقابل طبیعت و آشفتگی روابط اجتماعی ترس از طبیعت یا بی توجهی به آن ناتوانی در تحلیل روابط اجتماعی یا نادیده پنداشتن آنها انسان را بر آن داشت تا با آفریدن تصورات خیالی سعی کند نیازهایش را در جامعه بر آورده و انها را وقف این حقیقت موهوم کند و در پیشگاه آفریده ی خویش زانو بزند . ریشه ی این آفرینش در نیاز عملی انسان برای یافتن سمت و سوی خویش - که به نوبه ای از شرایط تنازع بقا ناشی میشود - نهفته است .
مذهب سازشی هدفدار با محیط پیرامونی جهت تنازع بقاست ولی تماما با افسانه ها اوهام خیالات و دانش غیر واقعی آمیخته اند . برای شناخت صحیح و حقیقی لازم است که شناخت ساختگی و خیالی را از میان برد و مسئله را بطور کامل در نظر گرفت . مبارزه با اشکال افسانه پردازی و موهومات معمولا زمانی موفقیت آمیز است که تعصبات مذهبی مغایرت با زندگی واقعی داشته باشد و در این حالت است که تیغ یک انتقاد برنده کافی ست تا پوسته ی مذهب را فرو اندازد .با بستن کلیساها و مساجد آنچنانکه در بعضی نقاط انجام شده راه را برای بازگشت مذهب هموار میکنیم . مذهب زمانی از بین میرود که یک ساختار اجتماعی کاملا پیشرفته وجود داشته باشد یعنی تکنولوژی ای که انسان را از هر گونه وابستگی خفت بارش به طبیعت را آزاد میسازد . این نابودی تحت روابط اجتماعی ای که عاری از هر گونه نمایش مذهبی و کاملا سالم هستند و نبوغ بشر را سرکوب نمیکنند میتواند به انجام برسد . مذهب بی نظمی طبیعت و بی نظمی روابط اجتماعی را به زبان تصویرهای خیالی ترجمه میکند فقط نابودی بی نظمی های زمینی ست که می تواند به واکنش های مذهبی اش برای همیشه پایان دهد یک زندگی اجتماعی برنامه دار آگاهانه و معقول در تمام سطوحش هر گونه نمایش مذهبی و شیطان صفتی را برای همیشه منسوخ خواهد ساخت .

خدا قوت به بچه های زمانه

مصطفا ،رضا و آزاده، نه خسته. عالی بود.