رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۸ آذر ۱۳۸۹

زمزمه‌های عاشقانه

پانته‌آ بهرامی
pantea.bahrami@yahoo.com

نمایشگاه «زمزمه‌های عاشقانه» در روزهای پایانی نوامبر امسال در نگارخانه‌ی «زورو» در نیویورک گشایش یافت و تا ۲۴ دسامبر ادامه خواهد داشت.

Download it Here!

این نمایشگاه مجموعه‌ای از آثار سه زن هنرمند ایرانی را دربرگرفته است که در بیرون از مرزهای ایران زندگی می‌کنند. نقطه‌ی مشترک کار هر سه هنرمند توجه به لطافت‌های انسانی، نیاز به دوست‌ داشتن و دوست داشته شدن و روابطی است که ماورای دلمشغولی‌های روزمره قرار دارد.

این سه هنرمند ایرانی، طبیعت، نقاشی‌های دیواری کاخ چهلستون در اصفهان و باغی رؤیایی در فرانسه را دستمایه‌ی کار خود برای خلق آثاری انتزاعی و آبستره قرار داده‌اند.

ناهید حقیقت، طراح نمایشگاه درباره‌ی معیارهای گزینش این آثار برای نمایشگاه «زمزمه‌های عاشقانه»، می‌گوید:

آثار ارائه شده در این نمایشگاه، مجموعه‌ای از آثاری است که عشق و حساسیت و رابطه را با سه نوع دید مختلف نشان می‌دهد. با تصاویری که هم واقعگرا و هم انتزاعی هستند. نقاشی‌های راجع به طبیعت متعلق به کارهای مینو آزاد است که در کانادا زندگی می‌کند. دلیل این که کارهای مینو را انتخاب کردم، این است که با وجود این که از طبیعت عکس گرفته است، ولی به نوعی رابطه‌ی انسانی و عاشقانه می‌پردازد.


رابطه‌هایی که احساسی هستند را در طبیعت خیلی قشنگ نشان می‌دهد. مثل رابطه‌ی سنگ و آب؛ درخت و آسمان. این رابطه‌ها به نظر من می‌توانند رابطه‌هایی عاشقانه باشند که در عکس‌های مینو زیاد دیده‌ام. او به طبیعتی که در آن زندگی می‌کند و دور و بر خود می‌بیند عشق می‌ورزد.

دلتنگی

ماندانا، دیگر هنرمندی که آثارش در نمایشگاه «زمزمه‌های عاشقانه» ارائه شده، در ایران در رشته‌ی ریاضی تحصیل کرده، ولی علاقه‌ی وافر به هنر، او را به سوی حرفه‌ی عکاسی و نقاشی ‌کشیده است.

ماندانا شش سال است که در آمریکا زندگی می‌کند و در این مدت همواره دلتنگ ایران بوده است. «دلتنگی»‌ انگیزه‌ی گرفتن عکس‌هایی شده که در این نمایشگاه به نمایش درآمده‌اند.


او درباره‌ی کارهای خود چنین توضیح می‌دهد:

مجموع عکس‌هایی که در این نمایشگاه هست، همه از کاخ چهلستون گرفته شده‌اند. نقاشی‌های روی دیواره‌های کاخ چهلستون هستند. کاخ چهلستون بنایی است که برای بزم و عیش و نوش ساخته شده بوده است. بنابراین روی دیوارهایش نقاشی‌های تقریباً یک در دو متری وجود دارد که بیشترشان صحنه‌های رقص، آواز، میهمانی و تفرج در طبیعت و در کل لذت بردن از زندگی را نشان می‌دهد. نقاشی خیلی بزرگی هم در آن‌جا هست، در مورد جنگ‌ها و پیروزی‌هایی که پادشاهان آن زمان داشتند. بیشتر این نقاشی‌ها که روی دیواره‌های پایین قصر دیده می‌شود، در مورد لذت‌های زندگی، خوشی و خوشگذرانی و طبیعت و تفرج است.

نقاشی‌ها با شعر همراه نیستند. فقط نقاشی روی دیوار هستند؛ نقاشی‌هایی که اتفاق‌های زیادی هم حول و حوش آنها افتاده است. زمانی که انقلاب شد، تعدادی از آدم‌های متعصب ریخته بودند آن‌جا و قسمتی از این نقاشی‌ها را از بین برده بودند. روی خیلی‌ از این نقاشی‌ها خط و خطوطی هست که نشان می‌دهد مردم با چاقو، کلید و یا با برخی ابزارها سعی کرده‌اند که آنها را از بین ببرند. درواقع آدم‌هایی به این نتیجه رسیده بودند که باید این کار را انجام دهند.


بعدها به‌هرحال کار ترمیم روی اینها انجام شد و بیشتر نقاشی‌هایی که الان آنجا هستند ترمیم شده‌اند، ولی چون از نیروهای متخصص استفاده نشده و احتمالاً خواسته‌اند ترمیم را ارزان انجام دهند، کیفیت نقاشی‌ها همانی نیست که چهارصدسال پیش روی دیوار کشیده شده است. کیفیت نقاشی‌ها حداکثر در حد دانشجویانی است که سعی کرده‌اند ظاهراً کار را حفظ کنند. نقاشی‌ها به تنهایی روی دیوار هستند و به نظر من بیشترشان در وضعیتی اسفبار قرار دارند. به هرحال من متخصص ترمیم نیستم، اما خیلی‌هاشان در حال از بین رفتن هستند.

چه کسی این نقاشی‌ها را کشیده است؟

بیشتر نقاشی‌ها امضا ندارند. در زمان خودشان هم رسم این‌طور بود که معمولاً نقاشی‌ها را در ایران امضا نمی‌کردند.

به چه دوره‌ای تعقل دارند؟

چهلستون در دوره ی شاه عباس اول شروع و در زمان سلطنت شاه عباس دوم تکمیل شده است. زمان آن فکر می‌کنم حدود ۱۶۴۰ میلادی است. این سالی است که بنای چهلستون تمام شده است.

به عنوان عکاس و کسی که به کار هنری علاقه‌مند است، چرا این موضوع را برای کار عکاسی انتخاب کردید؟

من بعد از این که از ایران آمدم، تازه شروع کردم به دلتنگ شدن برای نقش و نگارهایی که همیشه دوروبرم بودند. نقش فرش، نقش کاشی‌های مساجد و تمام نقش‌هایی که چشم‌مان به آنها عادت کرده بود. این نقش‌ها بعد از مدتی آن‌قدر عادی می‌شوند که حتی ممکن است زیبایی‌شان را هم تشخیص ندهیم، ولی وقتی یکباره از آن فضا خارج شدم و دوسال هیچ‌کدام از آن زیبایی‌ها را ندیدم، هم دلم تنگ شد و هم بیشتر ارزش این همه زیبایی را درک کردم.


بنابراین در سفرهایی که به ایران دارم، سعی می‌کنم هربار یک قسمت از چیزهایی را که می‌بینم ثبت کنم. ما همیشه می‌گوییم که ایرانیها خیلی هنرمندند و به هنر اهمیت می‌دهند، ولی فکر می‌کنم ما ایرانی‌ها آن‌قدر که باید برای هنر ارزش قائل نمی‌شویم. شاید برای این که چشم‌مان به آنها عادت کرده است! به خاطر همین دلم می‌خواهد یک‌سری از اینها را ثبت کنم و آنها را داشته باشم تا هر زمان خواستم دوباره نگاه‌شان کنم و برای نقاشی‌ها و پروژه‌های جدیدم از آنها ایده بگیرم و اجرا کنم.

رنگ‌های رویایی

آثار ژانت بوخور، هنرمند ایرانی مقیم کالیفرنیا در رنگ‌هایی رؤیایی و تصاویری آبستره غوطه‌ور هستند. در واقع لطافتی عاشقانه در آثار این هنرمند موج می‌زند.

او از مادری ایرانی و پدری آمریکایی متولد شده و تحصیلاتش را در رشته‌ی بیولوژی و نقاشی در کالیفرنیا پشت سر گذاشته است.

ناهید حقیقت، طراح نمایشگاه، آثار ژانت بوخور را این‌گونه توصیف می‌کند:

کارهایش خیلی جالبند. به دلیل این‌که تمام کارهایی که گرفته از یک عکس به وجود می‌آیند. عکسی از باغ مونه در فرانسه گرفته شده و تا آن‌جا که من می‌دانم سال‌هاست که فقط با این عکس در کامپیوتر بازی می‌کند و در حدود صدها تصویر از این یک عکس به وجود آورده است. با وجود این که تمام فرم‌ها انتزاعی هستند، ولی فرم‌ها با همدیگر از رابطه‌های سکسی و عشقی صحبت می‌کنند. مخصوصاً رنگ‌هایی که به کار برده است، به این محتوا معنای بیشتری می‌دهند.


وقتی برای اولین‌بار وارد نمایشگاه شدم، رنگ‌های آبی آسمانی، صورتی و بنفش‌های رویایی، نوعی لطافت عاشقانه به من منتقل کرد. شما آن را چگونه دریافت کردید؟

نگاه شما در این زمینه خیلی درست است. این رنگ‌ها آن‌قدر لطیفند و آن‌قدر این فرم‌ها توی هم رفته‌اند که واقعاً مثل زمزمه‌های عاشقانه، داستان عشق برای ما تعریف می‌کنند.

می‌خواستم از تجربیات خودتان برای‌مان بگویید و مشکلاتی که برای انجام چنین کاری وجود دارد؟

نکات مثبت‌ آن خیلی بیشتر است. من واقعاً لذت می‌برم که با هنرمندها تماس بگیرم و از استودیوهای‌شان دیدن کنم. نوع زندگی هر کدام‌شان فرق می‌کند. همه به نظر من آدم‌هایی هستند که سختی‌هایی را پشت سر گذاشته‌اند. آدم‌هایی هستند که هنر را به هر چیزی ترجیح داده‌اند. زندگی هنری، زندگی آسانی نیست.


متأسفانه این نمایشگاه که الان برپا شده است، یعنی «زمزمه‌های عاشقانه»، آخرین طراحی‌‌ای است که در این گالری انجام می‌دهم. از یک نظر متأسفم و از زاویه‌ی دیگر این تجربه برای من راه‌های زیادی را باز کرد. با آدم‌های خیلی زیادی برخورد کردم که هم برای کارهنری خودم خوب بودند و هم این که خودم را از نظر روحی سامان دادم.

نقش اجتماع

ماندانا فرد، در مورد نقاشی‌های بنای چهلستون اصفهان و نقش افت و خیزهای اجتماعی در هنر نقاش‌های آن دوران می‌گوید:

نمی‌توانم بگویم که نقاشی‌های این بنا تحت تأثیر شرایط اجتماعی آن دوران بوده است. نه فقط کارهایی که در ایران قدیم انجام شده، بلکه در جاهای دیگر دنیا هم اگر شما به هنر نگاه کنید، می‌بینید وقتی کسی که متولی امر است و در حقیقت خرج می‌کند و هنرمندی را استخدام می‌کند تا برایش نقاشی دیواری انجام دهد، تصمیم‌گیرنده، متولی و صاحب کار می‌شود.


عکس‌ها از پانته‌آ بهرامی

اصولاً این‌که هنرمند خود تصمیم بگیرد که چه کاری را انجام دهد و در مورد هنرش فکر کند، یک پدیده‌ی مدرن است. یعنی شروع آن از قرن نوزدهم بوده و قبل از آن- تقریباً- ما چنین چیزی را زیاد نمی‌دیدیم. مثلاً نقاشی‌هایی که در کلیسا هستند را در نظر بگیرید. خب آن کسی که صاحب کلیسا بوده یا آن گروهی که تصمیم‌گیری می‌کرد، تصمیم می‌گرفت که چه نقاشی‌ای بر دیوار باشد. به عنوان نمونه نقاشی‌هایی که برای آدم‌های خیلی متشخص، به فرض برای پادشاه‌های کشورهای مختلف کشیده می‌شد نیز به همین صورت بود.

در واقع هنرمند ایده‌ای را که دیگران داشتند، برای‌شان اجرا می‌کرد. ایده‌ای که شاه عباس داشته، خوبی و خوشی و خوشگذرانی بوده و ما همان‌ها را داریم در این نقاشی‌ها می‌بینیم و از سختی‌هایی که احتمالاً در جامعه‌ی آن زمان ایران وجود داشته چیزی در این نقاشی‌ها دیده نمی‌شود. این نقاشی‌ها در مورد رقص و آواز و نشستن در طبیعت و نوشیدن شراب و خوش‌گذرانی و این‌جور چیزهاست.

شما به عنوان یک هنرمند جوان، فکر می‌کنید هنرمندان ایرانی در کارهای هنری‌شان چقدر تحت تأثیر پدیده‌های اجتماعی هستند؟

به‌طور مشخص بچه‌های نقاشی که داخل ایران زندگی می‌کنند، خیلی کارهای خوبی انجام می دهند. وقتی من نقاشی‌های‌شان ‌را نگاه می‌کنم، واقعاً کیفیت کارها خوب است. از نقاشی‌هایی که این‌جا می‌بینم، خیلی بهتر است. شاید فشارها و محدودیت‌هایی که وجود دارد، باعث می‌شود خلاقیت هنرمندها خیلی بیشتر بروز کند.

برای این‌که خیلی از ابزارهایی که این‌جا برای ابراز عقاید هنرمندان در دسترس است، در آن‌جا در اختیار هنرمندها نیست، ولی با این وجود می‌بینیم در همان زمینه‌هایی که می‌توانند کار کنند، واقعاً کارهای‌شان خلاق است و به شدت تحت تأثیر مسائل اجتماعی، زندگی شخصی، هویت انسانی و زندگی‌شان در ایران هستند.

Share/Save/Bookmark