رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۴ دی ۱۳۸۸

مشکل اصلی مهاجرین انگلیس تبعیض نژادی نیست

برگردان؛ ونداد زمانی
v.zamaani@gmail.com

«سمیر شاه» هشت ساله بود که با خانواده‌اش، بمبئی را به‌قصد مهاجرت به انگلیس ترک کرد. او در حال حاضر مدیر مؤسسه نخبگان «رانی مید» است، سازمانی تحقیقاتی که تلاش اصلی‌اش معطوف به بررسی پدیده‌های قومی و مهاجرتی در انگلیس است.

«۲۰ سال پیش که ریاست اخبار و امور جاری شبکه تلویزیون ب. ب. سی به من محول شده بود، برای آشنایی بیشتر به دفتر یکی از سردبیران اصلی شبکه رفتم تا با همکاران زیر دستم آشنا شوم.

در دفترش به منشی‌اش گفتم که می‌خواهم سردبیر را ببینم، منشی به‌محض دیدن قیافه من گفت که آقای راننده تاکسی... خیلی باید ببخشید... آقای سردبیر سرش کمی شلوغ است و بهتر است که من کمی منتظر بمانم تا ایشان بیایند... من ضمن اشاره به این‌که راننده تاکسی نیستم کارتم را نزد منشی گذاشتم و به او گفتم که به سردبیر بگوید، رئیس جدیدش آمده بود تا او را ببیند و به سرعت محل را ترک کردم».

البته، سردبیر فوق در اولین فرصت به‌همراه منشی‌اش با صورتی سرخ و معذرت‌خواهی فراوان نزدم آمد و قضیه را رفع و رجوع کرد.


«سمیر شاه» مدیر مؤسسه نخبگان «رانی مید» است، سازمانی که تلاش اصلی‌اش بررسی پدیده‌های قومی و مهاجرتی در انگلیس می‌باشد

نقطه‌نظری که می‌خواهم پس از یادآوری حادثه فوق بگویم این است که هرچند، هم‌چنان بخش بزرگی از رانندگان تاکسی از مهاجرین آسیایی هستند، ولی تعداد بسیار زیادی مدیر و رئیس آسیایی‌الاصل، مشاغل کلیدی موجود در جامعه انگلیس را رهبری و هدایت می‌کنند.

آن‌قدر زیاد که کم‌تر منشی‌ای پیدا می‌شود که اشتباه ۲۰ سال پیش را تکرار کند. در یک کلام، انگلیس محل بسیار خوبی است برای مهاجرین.

در هر گوشه از جامعه انگلیس آدم‌های مهم و تأثیرگذار و مدیر از نوع سیاه و قهوه‌ای به‌همراه سفیدها مشغول فعالیت هستند. در رشته‌های حسابداری، نرم‌افزارها، داروسازی، صنعت، خرده‌فروشی و بازار، وکالت، هنر و رسانه‌ها شاهد حضور نسل‌های مختلف مهاجرین هستیم که مشغول باز کردن راه‌شان به‌سمت مراتب و مسئولیت‌های بالاتر هستند.

جالب‌تر از همه این است که بدنه عمومی و فقیر جامعه انگلیس نیز منحصر به سیاه‌ها و قهوه‌ایی‌ها نیست و تنوع موجود در رأس هرم، در لایه‌های پایین‌تر نیز سرایت کرده است.

تحقیقات جمع‌آوری شده نشان می‌دهد که فعالیت باند‌های جنایی، برعکس آن‌چه که در آمریکا مدون شده، مختص گروه‌های قومی خاصی نیست و در این مجموعه نیز، باید صراحتا اذعان داشت که همه گروه‌های نژادی و قومی از شانس کاریابی و مشارکت مساوی برخوردار هستند.

نگاه کمی عمیق‌تر به تغییرات موجود، مشکل اصلی و معاصر مهاجرین را برملا خواهد کرد. به‌نظر می‌رسد موج گسترش روزافزون حضور مهاجرین در سطوح رهبری و تصمیم‌گیری مسائل اجتماعی منحصر شده است به هندی‌های طبقه متوسط، مهاجرین شرق آسیا، چینی‌ها و بخشی از سیاهان آفریقا.

برای مثال پاکستانی‌ها شانس کاریابی‌شان نصف هندی‌هاست؛ و سطح تحصیلات سیاهان کارائیبی انگلیس از بقیه قوم‌ها پایین‌تر است.


سمیر شاه در میان جوانان هندی

مدتی است که نگرانی در باره مهاجرت بی‌رویه نیز دیگر مختص سفیدها نیست و از حالت یک نگرانی نژاد‌پرستانه خارج شده است. در آمارگیری سازمان‌های دولتی (دو سال پیش)، تقریبا نصف مردم مهاجرت کرده به انگلیس نیز مخالف افزایش بی‌رویه تازه واردین به کشور هستند.

پیش‌فرض دیگر در باره مهاجرین این بود که همه اقلیت‌ها در صفی محکم، شانه‌به‌شانه هم‌دیگر در مقابل سفیدها ایستاده‌اند، ولی در طی ده سال گذشته این نگاه نیز اعتبار خود را از دست داده است.

در حال حاظر، تنش بین اقلیت‌های قومی خیلی عمیق‌تر از تنش آن‌ها و سفید‌هاست. خانواده‌های تحصیل‌کرده، لیبرال و غیرمذهبی که از گجرات هند به انگلیس آمده‌اند، کم‌ترین تشابه ممکن را با بنگلادشی‌هایی که از روستای سیلهوت به انگلیس آمده‌اند دارند.

سیاهان کارائیب و مهاجرین آفریقایی نیز تلاشی ندارند تا به این ادعا پایبند بمانند که همه سیاهان با هم برادرند.
جمعیت مهاجر کارائیب به‌جای آن‌که طبق برداشت کلیشه‌ای در محله‌های بسته خودشان باشند، چنان در جامعه سفید حل شده‌اند که صحبت از محو عمومی نسل کارائیب و حل شدن‌شان در جامعه مطرح گشته است.

امروزه نیمی از متولدین مهاجر کارائیب، یکی از والدین‌شان سفیدپوست است. اوائل امسال، مؤسسه تحقیقات اقتصادی - اجتماعی دانشگاه اسکس «Essex» در گزارش خود اعلام کرده است که جمعیت کارائیب کشور، به گونه‌ای «مجازی» محو می‌شوند.

البته باید اذعان کرد که مشکل اقلیت‌ها با امتزاج هیچ‌گاه برطرف نشده است. چه‌بسا اقلیت کارائیب که بیشترین التقاط را تجربه کرده است، هم‌چنان در پایین‌ترین قشر اقتصادی کشور گیر کرده است و بچه‌های‌شان بالاترین رده ترک‌تحصیل را به خود اختصاص داده‌اند.

موفقیت مهاجرین رابطه تمام و کمالی با تبعیض نژادی و یا تلاش برای ادغام نژادها ندارد. اگر به جمعیت فقیر و محروم جامعه انگلیس با دقت بیشتری بنگریم، متوجه می‌شویم که شباهت‌های موجود در این قشر فقیر بین خودشان، با شباهت‌های آن‌ها با اقلیتی که از آن آمده‌اند بیشتر است.

مهم‌ترین وجهه محدودکننده اقلیت‌ها در این است که عده‌ای از آن‌ها به‌شدت به کامیونیتی خودشان وابسته می‌گردند.

به‌عنوان نمونه، خانواده‌های بعضی از گروه‌های مسلمان اصرار بیش‌ازحد در کنترل و محدود کردن فرزندان‌شان دارند، تا بدان حد که آن‌ها از تماس با جامعه اصلی غافل می‌گردند. (که این خود از قابلیت‌های رشد و شکوفایی فرزندان‌شان خواهد کاست)

چسبیدن به الزامات و عناصر عقیدتی و سنتی توسط بعضی از اقلیت‌ها به مشکل اصلی مهاجرت بدل گشته است، پدیده ای که من از آن به‌عنوان کالچرال کلونینگ «Cultural Cloning» یاد می‌کنم.

این بدین معناست که گروهی از مهاجرین به‌جای آن‌که از مفیدترین و الزامی‌ترین عناصر اجتماع میزبان استفاده کنند، به بازسازی و نگه‌داری رفتار و عقایدی تن می‌دهند که به آن از قدیم خو کرده‌اند. پدیده‌ای که به‌نظر من تبعیض و محدودیت قومی را دامن می‌زند.

Share/Save/Bookmark

برگرفته از:
Samir Shah, Race is not an issue in the UK anymore, The Spectator, 7th October 2009

نظرهای خوانندگان

البته آقا یادش رفته بگه که دیگه تو اروپا سفید‌ها کاری به مهاجرین ندارن و این خود مهاجرین هستن که زیراب همدیگر را میزنن .. مخصوصاً چاپلوس‌های هندی که خودشون را رئیس مهاجرا میدونن لابد به خاطره این که اولین کلفت‌ها و نوکر‌ها بودن که اومدن .....

-- shahab ، Dec 25, 2009 در ساعت 04:00 PM