رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۹ آبان ۱۳۸۹
به مناسبت شصتمین سالگرد تولد شمس لنگرودی

شرحی بر شگفتی شعر برای ستایش تو

داریوش معمار

این موسیقی
می‌افتد از دهان
تو اگر نخوانی

«شمس لنگرودی» آفریدگار فروتن شعرهایی‌ست كه یكسره خود زندگی هستند. او علاوه بر این كاشف شعرهایی گمشده در میان غبار است، به همین دلیل وقتی می‌خواند:

«آفریدگارا
بگذار
دهان تو را ببوسم»

ناگهان در همراهی جهان شعر او احساس می‌كنیم، شاعر خود پروردگاری‌ست كه مادر زیبای هستی باید دهانش را ببوسد.

این یادداشت مختصر نه نقدی بر آثار«شمس لنگرودی» است، نه نگاهی به عقاید وی و نه شرحی بر احوال او، بلكه پاس‌داشتی مختصر برای شاعری‌ست كه در آستانه‌ی شصت‌سالگی بازتاب زندگی‌اش چیزی جز دوست داشتن، عشق و انسان نیست، شاعری كه با احساسی شوخ، عاطفه و طبعی ظریف و اخلاقی شرافتمندانه، همه‌ی دوستان خود را شیفته‌ی روش گفتن و نوشتن‌اش ساخته و در نهایت اشتیاقی درخشنده را در كورسوی حوالی او می‌توان یافت.

این حقیقتی‌ست كه اگر تمام زندگان و مردگان كره‌ی خاكی در كسوت شاعران بودند، و زندگی خود را با كنجكاوی در احساس و عاطفه‌ی هستی خویش آغاز می‌كردند، و زندگی‌شان را با كشف راهی تازه برای رسیدن به آن لحظه‌ی ناشناخته، با سرودن شعری به پایان می‌رساندند، باز هم جهان ما باید در انتظار تولد شاعری دیگر خود را آذین می‌بست، و حالا كه این‌گونه نشده و شاعران تعداد اندكی هستند در جمع بسیار؛ بهاری كه از جمع زمستان‌(ها) به‌درآمده‌اند، هستی باید تداركی یگانه برای ایشان ببیند، كه آفریدگاران، مروجان و پاس‌دارندگان عشق، طبیعت و انسانی هستند كه هر لحظه با كینه‌ای لجوج و افسارگسیخته تهدید می‌شود.

شمس ما در میان جمع شاعران عصر خود، جزء آن چند یگانه‌ای است كه تقدیر او یكسره تقدیر شعر در زمانه‌ی ماست. مرام‌اش نه به دلیل اینكه صرفاً شاعری نوآور، متعهد، تجربه‌گرا و صاحب‌سبک بوده، بلكه به دلیل تصویر بی‌پایان شعری فراتر از تمام اینها كه در طبیعت حضورش گسترده شده، جانی زیبا و ارزشمند است.

شخصاً بارها در نوشته‌ها و اندیشه‌های شبانه‌ام پیرامون شعر، آنجا كه به نام شاعرانی چون «شمس لنگرودی» رسیده‌ام، دقیقاً لحظه‌ای كه در مقام منتقد خواسته‌ام حواسم را در پی پیدا كردن نقصان‌ها یا ایرادهایی كه می‌شود از شعرها گرفت بفرستم، ناخودآگاه تحت تاثیر حالتی قرار گرفته‌ام كه ناشی از وجود هیجانی آن‌سوی زبان و كلمات در شعر لنگرودی بوده است، روحی كه به قول «ریتسوس» شاعر بزرگ یونانی اگر در خاک دمیده شود، از آن طلای ناب به عمل می‌آید.


شمس لنگرودی

حالِ زمانه‌ی ما در سیطره‌ی تحریک‌های ناخواسته است؛ فراموشی لحظه‌های شگفت، نخستین عارضه‌ای‌ست كه احساسات ما را همواره تهدید می‌كند؛ فراموشی معنایی كه عمری را بر سر آن گذاشته‌ایم و فراموشی حضوری كه تمام لحظاتمان به پاس‌داشت آن گذشته، و چه بسا برای دقایقی زیر تأثیر فشارها و سختی‌ها، یا خودخواهی و طمع، احساس ناب جاری در وجود خودمان را فراموش كرده‌ایم و در همان لحظه برای ریختن خونی دست به چاقو برده‌ایم. شاعران نیز از این عارضه مصون نیستند، چه بسا گاهی شعرشان آینه‌ی نفرتشان بوده، بازتابی تكان‌دهنده و تلخ از خودویران‌گری، اما هرچه تا امروز در لحظه به لحظه‌ی شعر «شمس لنگرودی»گشته‌ام چنین حالی را نیافته‌ام. نفرت در شعر او نیست، یاد و اندوه هست، تنهایی و غربتی عمیق هست، گله و كنایه به احوال و اوضاع جهان هست، اما كینه در شعر او نیست، شعری از شمس نخوانده‌ام كه وسیله‌ی انتقام باشد، حتی از كسانی كه او را تهدید كرده‌اند، تركش كرده‌اند و گاه تیغی تیز در پهلوی احساسش فرو برده‌اند، وقتی شاعری چنین از تهاجم تهی شده باشد و در معنای وسیع دوست داشتن و بی‌دریغ بودن راه خود را یافته باشد، دیگر نمی‌توان در نوشته‌ی او تنها به دنبال شعر رفت، بلكه چیزی فراتر از شعر را باید جست كه راز زیستن و راز یگانه شدن و یگانه ماندن است.

وجود شاعر نقشه‌ی راهنمای ما برای ورود به جهان شگفت‌انگیز و جاودان است؛ نقشه‌ای برای اینكه با همین كلمات روزمره، همین حوادث همیشه، همین كسالت‌ها و سختی‌ها و تنهایی‌های بزرگ چیزی بسازیم، فراتر از همه‌ی جسارتها، شگفتی‌ها و هنرها، تا ‍ژرفنای روان و روح انسان را نشانه برود و از میان تكه‌تكه‌های آن لذت دركی تازه از زیبایی و زندگی بیافریند.

وجود شاعر می‌تواند برای انسان روشن كند، چگونه شعری ما را به آفریدگار زندگی و تقدیر خویش مبدل می‌كند، و چگونه شاعری می‌تواند چنین شعری را بسراید، چگونه شاعری می‌تواند مقام طبع خود را در بلندای هرچه خباثت، خیانت و نقابِ فریب‌كاری است بنشاند و از هر كلمه گوهری بیافرینند كه جهانی را به درنگ در لحظه‌ی قتل دیگری وادارد، درنگ در برابر «سخت‌كشی» انسانی دیگر، درنگ در لحظه‌ی تیر انداختن به سمت قلبی كه می‌تواند آكنده از عشق، دوست داشتن‌ها و آرمان‌های بزرگ برای زندگی باشد.

وجود شاعر بی‌تابانه در انتظار كسانی است كه در تشویش و اضطراب، كسالت و دلهره، غریقی خاموش در كولاك زمستان هستند، تا ایشان را به ساحل شگفتی خود بسپرد.

روز شمار زندگی شمس لنگرودی:
۱۳۲۹. (۲۶ آبان)تولد در محله‌ی آسید عبدالله لنگرود.
۱۳۳۶. (مهر) ورود به مدرسه ی ابتدایی، دبستان کوروش (سبزه میدان).
۱۳۴۲. ورود به دبیرستان امیرکبیر.
۱۳۴۳. ورود به دبیرستان ملی محمدیه (خواندن شعری از فریدون توللی در روزنامه‌ی دیواری مدرسه و آگاهی از وجود گونه‌یی شعر به نام شعر نو).
۱۳۴۵. مطالعه‌ی گزینه‌ی شعری از نادر نادرپور و علاقه به شعر او و گرایش به شعر نو (نوقدمایی).
۱۳۴۶. نام نویسی در دبیرستان خیام برای تحصیل در رشته ی ریاضی.
۱۳۴۶. (بهمن) چاپ شعری چهار پاره به تقلید از نادرپور، در هفته نامه ی امید ایران.
۱۳۴۷. چاپ اشعاری در مجلات زن روز، تهران مصور، جوانان، فردوسی و... و علاقه به شعر فروغ و سیاوش کسرایی.
۱۳۴۸. (خرداد) اخذ دیپلم ریاضی.
۱۳۴۹. (مهر) ورود به مدرسه‌ی عالی بازرگانی رشت، آشنایی با شعر احمد شاملو و سرودن به شیوه‌ی او. شروع جدی و پیگیرانه‌ی شعر.
۱۳۵۱. آغاز آشنایی با شعر و نگاه و زندگی بوهمی بودلر و زندگی به شیوه‌ی او.
۱۳۵۲. تدریس ادبیات فارسی در مدارس رشت.
۱۳۵۳. آشنایی بیش‌تر با شعر لورکا و گرایش به شعر لورکا.
۱۳۵۳. (بهمن) اخذ مدرک لیسانس اقتصاد از مدرسه‌ی عالی بازرگانی رشت.
۱۳۵۴. چند ماه تدریس ادبیات فارسی در دبیرستان دخترانه‌ی خوارزمی در تهران.
۱۳۵۵. بازگشت به رشت برای کار در اداره‌ی کل کشاورزی رشت با سمت کارشناس اقتصاد کشاورزی و انتشار نخستین مجموعه‌ی شعر با نام "رفتار تشنگی".
۱۳۵۶. بازگشت به تهران برای کار در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان.
۱۳۵۸. ازدواج با خانم فرزانه داوری. اخراج از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان.
۱۳۵۹. دبیر اقتصاد و ادبیات فارسی در چند دبیرستان تهران.
۱۳۶۰. انتشار جُنگ بیداران به همراه رضا علامه‌زاده، نسیم خاکسار، بتول عزیزپور، فریدون فریاد، امیرحسن چهل تن و... انتشار نمایش نامه‌ی "قانون" در جُنگ بیداران.
۱۳۶۱. دستگیری به اتهام فعالیت سیاسی، و زندانی شدن در "اوین".
۱۳۶۳. چاپ دومین مجموعه‌ی شعر با نام "در مهتابی دنیا" و آغاز به کار در انجمن آثار ملی و آغاز همکاری مجدد با مطبوعات ادبی.
۱۳۶۵. چاپ شعر بلند "خاکستر و بانو" به همراه چند شعر دیگر.
۱۳۶۶. چاپ کتاب "گردباد شور جنون"، تحقیقی در سبک هندی و اشعار و احوال کلیم کاشانی.
۱۳۶۷. (۲۶ تیر) تولد الیانا و انتشار مجموعه‌ی شعر "جشن ناپیدا".
۱۳۶۹. انتشار شعر بلند "قصیده‌ی لبخند چاک چاک" به همراه دو مجموعه‌ی دیگر با نام‌های "چتر سوراخ" و "اشعاری برای تو که هرگز نخواهی شنید".
۱۳۷۰. انتشار جلد اول تاریخ تحلیلی شعر نو.
۱۳۷۰. انتشار رمان "رژه بر خاک پوک".
۱۳۷۲. چاپ کتاب "مکتب بازگشت"، تحقیقی در تاریخ و شعر دوره‌های افشاریه، زندیه و قاجاریه.
۱۹۹۲. سفر به آلمان، به دعوت نمایشگاه کتاب آلمان و شعرخوانی و سخنرانی.
۱۹۹۲. (۵ آوریل) شعرخوانی و پرسش و پاسخ، آلمان، انجمن فرهنگی هانور (بور گرشوله).
۱۹۹۲. (۲۷ آوریل) شعرخوانی و پرسش و پاسخ، آلمان، دانشگاه بوخوم.
۱۹۹۳. (ژانویه) سفر به بریتانیا به دعوت دانشگاه ادنبورگ و سخنرانی پیرامون ادبیات نوین فارسی در دپارتمان مطالعات خاورمیانه.
۱۹۹۶. (۲۱ مارس) سفر به آمریکا به دعوت دانشگاه آستین در تگزاس و کانون فرهنگی ایرانیان در اورلاندو (به همت دکتر مسعود نقره‌کار و خانم مهستی پاشاپور علمداری)
۱۹۹۶. (۲۰ آوریل) سخنرانی در کانون فرهنگی ایرانیان در اورلاندو، دانشگاه مرکزی فلوریدا.
۱۹۹۶. (۲۶ آوریل) سخنرانی در دانشگاه آستین، تگزاس، پیرامون وضعیت شعر معاصر در ایران.
۱۹۹۶. (۲۷ آوریل) سخنرانی در انجمن متخصصین ایرانی در آمریکا، تگزاس
۱۹۹۶. (۲۸ آوریل) سخنرانی در کانون دموکراتیک ایرانیان، دالاس، تگزاس.
۱۹۹۶. (۴ می) سخنرانی در انجمن دوستداران فرهنگ و هنر ایران، هانتر کالج، نیویورک.
۱۹۹۶. (۴ می) سخنرانی در ماهنامه‌ی مانثلی ریویو پیرامون شعر سیاسی ایران با حضور پل سوییزی و مگداف، نیویورک.
۱۹۹۶. (۱۱ می) سخنرانی در انجمن دوستداران فرهنگ و هنر ایران، شیکاگو.
۱۹۹۶. (۲۰ می) سخنرانی در گروه ادبی دفترهای شنبه، سانتامونیکا، کتابخانه‌ی میدنایت اسپیشیال، لوس آنجلس.
۱۹۹۶. (۱ جولای) سخنرانی در کانون سخن، سانتامونیکا، لوس آنجلس.۱۹۹۶. سخنرانی در انجمن قلم آمریکا، نیویورک.
۱۹۹۶-۱۹۹۷. زندگی در هلند به همراه خانواده و سفر به سوئد، آلمان، بلژیک، فرانسه، نروژ، سوئیس.
۱۹۹۷. سخنرانی در کنگره‌ی بزرگداشت نیما، دانشگاه اسلو، نروژ.
۱۹۹۷. سخنرانی در سالن شهرداری یوتوبوری، سوئد.
۱۹۹۷. سخنرانی در انجمن نگاه، شهر ایسن، آلمان.
۱۳۷۷. انتشار کتاب "تاریخ تحلیلی شعر نو ۱۲۸۴-۱۳۵۷" در چهار جلد.
۱۳۷۸. بازگشت به ایران به همراه خانواده. انتشار کتاب "شبی که مریم گم شد" قصه‌ای برای کودکان، تدریس غیر رسمی در چند دانشگاه. مدخل‌نویسی برای فرهنگنامه‌ها.
۱۳۷۹. انتشار مجموعه شعر "نت‌هایی برای بلبل چوبی" نشر سالی
۱۹۹۹. (۲۱ نوامبر) سخنرانی پیرامون وضعیت شعر فارسی از انقلاب تا امروز، میسا(middle east studies association north of America) mesa ،آمریکا.
۱۳۸۰. انتشار کتاب "از جان گذشته به مقصود می‌رسد" در آثار و احوال نیما یوشیج.
۱۳۸۰. انتشار گزیده‌ی اشعار از مجموعه‌ی گزیده‌ی ادبیات معاصر.
۱۳۸۱. برنده‌ی جایزه‌ی بنیاد بیژن جلالی در عرصه‌ی تحقیق.
۱۳۸۲. انتشار ویژه‌نامه‌ی شاعری شمس لنگرودی در هفته‌نامه‌ی عصر پنج‌شنبه (تیر ماه، شماره‌ی ۶۲-۶۱).
۱۳۸۲. انتشار ویژه‌نامه‌ی شمس لنگرودی در نشریه‌ی چیستا (اردی‌بهشت و خرداد)
۱۳۸۳. انتشار مجموعه شعر "۵۳ ترانه‌ی عاشقانه".
۱۳۸۳. انتشار مجموعه شعر "باغبان جهنم".
۱۳۸۴. انتشار ویژه‌نامه‌ی شاعری شمس لنگرودی در نشریه‌ی هنگام (شماره‌ی ۱۲۳)
۱۳۸۴. انتشار آلبوم صدای شاعر، بخشی از کتاب "۵۳ ترانه‌ی عاشقانه" با آهنگسازی محمد فرمانیان.
۱۳۸۴. برگزاری مراسم تجلیل شمس لنگرودی در زادگاهش.
۱۳۸۵. انتشار گزینه‌ی اشعار "توفانی پنهان شده در نسیم" به انتخاب بهاء‌الدین مرشدی.
۱۳۸۵. انتشار کتاب "بازتاب زندگی ناتمام" (بخشی از مصاحبه‌های منتشر شده در سال‌های ۱۳۷۰- ۱۳۸۳) به کوشش مژگان معقولی.
۱۳۸۵. ویژه‌نامه برای شمس لنگرودی در ماهنامه‌ی هنری نشانی (شماره‌ی اول، اردی‌بهشت).
۱۳۸۵. (۲۶ بهمن) نکوداشت در انجمن شاعران ایران.
۱۳۸۵. تجلیل در دانشکده‌ی ادبیات دانشگاه آزاد کرج.
۲۰۰۷. سفر به آلمان، ایتالیا، آمریکا و شرکت در چند شعرخوانی و مصاحبه‌ی رادیویی و تلوزیونی.
۱۳۸۶. ترجمه‌ی مجموعه‌ی "۵۳ ترانه‌ی عاشقانه" به عربی و کردی و سفر به کردستان عراق برای شعرخوانی.
۱۳۸۶. دریافت نشان سپاس گوهران (فصلنامه‌ی گوهران).
۱۳۸۶. اتمام رمان "شکست خوردگان را چه کسی دوست دارد" و سپردن به ناشر.
۱۳۸۶. انتشار بخش دوم کاست "۵۳ ترانه‌ی عاشقانه" با صدای شاعر و آهنگسازی محمد فرمانیان.
۱۳۸۶. "ملاح خیابان‌ها"، مجموعه شعر، انتشارات آهنگ دیگر.
۱۳۸۷. مجموعه اشعار (شامل همه مجموعه‌ها)، انتشارات نگاه
۱۳۸۷. چوپانی سایه‌ها (گزیده اشعار)، نشر تکا
۱۳۸۷. "تاریخ شفاهی" زندگی‌نامه‌ی شمس لنگرودی از سری کتاب‌های تاریخ شفاهی ایران زیر نظر محمد هاشم اکبریانی، مصاحبه‌کننده: کیوان باژن، نشر ثالث
۱۳۸۸. "هیچ کس از فردایش با من نگفت" گزیده اشعار به انتخاب و مقدمه آزاده کاظمی، انتشارات نگاه
۱۳۸۸. "مرا ببخش خیابان بلندم" گزیده اشعار به انتخاب غلامرضا بروسان، نشر شاملو
۱۳۸۸. "لبخوانی‌های قزل آلای من" مجموعه شعر، انتشارات آهنگ دیگر
۱۳۸۸. "رباعی محبوب من"، (پژوهش و گزینش)، نشر مرکز
۱۳۸۸. "۲۲ مرثیه در تیر ماه"، مجموعه شعر، (به صورت الکترونیکی چاپ شد، مربوط به جریانات پس از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ در ایران)

۱۳۸۹." می‌میرم به جرم آن که هنوز زنده بودم"، مجموعه شعر، نشر چشمه
۱۳۸۹. "رسم کردن دست‌های تو"، مجموعه شعر، انتشارات آهنگ دیگر

آثار در دست انتشار:

۱. شکست‌خوردگان را چه کسی دوست دارد، (رمان)
۲. صبح آفتابی‌تان به خیر گرگ برفی، (شعر)
۳. روزی که برف سرخ ببارد، (پژوهش و گزینش تک بیت‌های کهن)

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

چه تفاوتی ژرفی است بین آنها که ماندند و آنها که رفتند. هیچ قدرتی توانایی بازداشتن انسانها از سرودن نداشته و ندارد. برقرار باشید...

-- بدون نام ، Nov 17, 2010 در ساعت 03:30 PM

اقای معمار عزیز چنین لحن شیفته وستایشگرانه که دم به چاپلوسی می زند در خور یک منتقد ادبی نیست .برادر عزیز کمی قلمت را کنترول کن وبا دید واقع بینانه وعلمی در باره شاعران صحبت کن.ستایش ونکوهش بی حد وحصر اسیب بزرگ ادبیات ماست واقای معمار با مقاله ها وکامنتهایش به این ورطه افتاده است

-- بدون نام ، Nov 17, 2010 در ساعت 03:30 PM

من از شاگردان كارگاه آقاي لنگرودي بوده ام و از نزديك براي مدتي كوتاه در كلاس ها با روحيات و شعرشان آشنا شدم واقعاً ايشان در خور تشكر و تقديري اينچنين هستند.

-- فرزانه ابراهيمي ، Nov 18, 2010 در ساعت 03:30 PM

خوبه كه در زمان حيات شاعر به او توجه كرديد و نگذاشتيد براي وقتي كه مرد،اين باعث اميدواري است. از دست اندر كاران راديو زمانه ممنونم.

-- حمیدرضا نیّری ، Nov 18, 2010 در ساعت 03:30 PM

آقايون زمانه! ديگه شورش را درآورديد. آخر چرا اينهمه بادمجان دور قاب چيده ايد؟ ببينيد آخر اين هم شد فهرست افتخارات شاعر:
۱۳۸۶. اتمام رمان "شکست خوردگان را چه کسی دوست دارد" و سپردن به ناشر. (چه عجب که زمان شروع نوشتن رمانی را که هنوز هم منتشر نشده در فهرست افتخارات نياورده ايد!)
۱۳۸۵. تجلیل در دانشکده‌ی ادبیات دانشگاه آزاد کرج. (دانشگاه آزاد "دانشکده" ندارد. منظورتان تجليل دانشجويان رشته ادبيات است؟
۱۹۹۶-۱۹۹۷. زندگی در هلند به همراه خانواده و سفر به سوئد، آلمان، بلژیک، فرانسه، نروژ، سوئیس!!! خب که چی؟ همه ما سفر و گردش زياد می رويم.
۱۳۸۶. دریافت نشان سپاس گوهران (فصلنامه‌ی گوهران) در اصل گاهنامه ای که دوستان شاعر منتشر می کنند.
۱۳۵۱. آغاز آشنایی با شعر و نگاه و زندگی بوهمی بودلر و زندگی به شیوه‌ی او. (حتماً منظور آغاز آشنايی با آثار بودلر است! اين اطلاعات را از کجا گير آورديد؟ مگر اينکه خود شاعر همه را فهرست کرده باشد)

-- مرضيه ، Nov 18, 2010 در ساعت 03:30 PM

شمس لنگرودی شاعر خوبی است وشایسته اخترام است اما واقعیت این است که انتشار چنین رپرتاژ آگهی هایی در باره ایشان نه شایسته زمانه است ونه در خور شعر ونقد ادبی مان وتوهین به شعور خواننده است ودست کم گرفتن او.تحلیل نگاه موشکافانه است و با تجلیل بسیار فرق دارد.این نگاه شیفته واغراق نمایی ایرانی را باید کنار گذاشت وباید با رفتاری مدرن به تحلیل جزییات شعر پرداخت وگرنه فرق ما با ستایشگران سنتی امثال حافظ چیست ناسلامتی ادعای مدرنیسم داریم؟

-- احمد ، Nov 18, 2010 در ساعت 03:30 PM

دوستان زمانه, این هم نظرسنجی در مورد شما. منظورم این است که از کامنت ها می توانید به کیفیت کارتان پی ببرید. من هم با آقای احمد کاملن موافقم. شمس بزرگ, شاعر روی سر همه ی ما... خیلی هم دوستش دارم اما! تاریخ نشان داده است که هرنوع شکستی که می خوریم منشاش احساساتی بودن و افراط و تفریط ماست. شیفتگی فردی با معرفی و نقد فرق دارد آقای معمار. چیزی بنویسید که بعد از خط اول هم بتوان به خواندن آن ادامه داد. امیدورام شمس خودش عکس العملی نشان دهد. مرسی
//////////////////////////////////////
دوست عزیز
صرف‌نظر از نوشته‌ی آقای داریوش معمار، زمانه اصولاً در بخش های ادبی و هنری نمی‌خواهد رویکرد سلبی و نخبه‌گرا داشته باشد. ما مقالاتی داریم در خاک، پرسه در متن و کتاب زمانه که در نخبه ترین نشریات ادبی و فرهنگی می‌توانند منتشر شود. مقالاتی هم داریم که برای عموم مردم قابل استفاده است. لطفاً اگر مقاله‌ای نمی‌پسندید، کل کار ما را به چالش نکشید. این‌کار منصفانه نیست.
سپاس‌گزار حساسیت‌ها و علاقه‌ی شما هستیم و قدردانیم
فرهنگ زمانه

-- مریم ، Nov 19, 2010 در ساعت 03:30 PM

OH MY GOD
اگر در بر همین پاشنه بچرخد, بیوگرافی نویسنده و شاعران و بقیه هنرمندان جهان مثل تو این فیلم های تخیلی از در و دیوار خانه ها و شهرهامان سرازیر می شود و با حرکت آن ها همگی ما را خواهد برد. آقا ایییییییییییییییییییییییییییول قلم شما عجب نفسی داره. چون نفس من که از این "بیوگرافی" بند اومد قربان. مطمئنید چیز دیگه ای رو از قلم نینداخته اید؟ مثلن صرف صبحانه, ناهار, شام و از این قبیل؟ ببینید "دفاع بد" به این می گن
ممنون

-- بدون نام ، Nov 19, 2010 در ساعت 03:30 PM

اگر از داریوش معمار بدتون می آد چرا از شمس لنگرودی مایه می ذارید؟ معمار در اول این ستایش نامه می نویسه:
این یادداشت مختصر نه نقدی بر آثار«شمس لنگرودی» است، نه نگاهی به عقاید وی و نه شرحی بر احوال او، بلكه پاس‌داشتی مختصر برای شاعری‌ست كه در آستانه‌ی شصت‌سالگی بازتاب زندگی‌اش چیزی جز دوست داشتن، عشق و انسان نیست،
خب، چه کار کنه؟ بشینه در 60 سالگی لنگردوی شعرش رو نقد کنه؟
بعضی وقتا باید تشویق کرد. منتهی مثل اینکه در ایران اینقدر بدبخت هستیم که فقط می تونیم همدیگر رو بی قدر و بیچاره نشون بدیم.

-- بدون نام ، Nov 19, 2010 در ساعت 03:30 PM

سلام دوستان . من با داريوش معمار موافق هستم. يكي از انسان هاي بزرگ زمانه ما شمس لنگرودي است. براي شناخت شخصيت و افكار شمس لنگرودي جدا از آثار تحقيقي و شعرهايش، كتاب تاريخ شفاهي ايران( مصاحبه با شمس لنگرودي، نشر ثالث) به راستي خواندني است. دوستاني كه نظر ميدهند بايد بر اساس شناخت باشد نه ذهنيت. چه اشكال دارد كه يك نفر احساس خود را به كسي ديگر بروز دهد. اگر راديو زمانه بتواند با آقاي لنگرودي مصاحبه اي داشته باشد ممنون مي شويم.

-- كاوه ، Nov 19, 2010 در ساعت 03:30 PM

زيبائي حقيقتي است كه باور آن زندگي مي آفريند و نفي آن كينه و سر خوردگي مگر به ما امر كرده اند كه تا زنده ايم تنها به بروز سر خوردگي هايمان بپردازيم چه ايرادي دارد كسي در مورد درك زيباي خود از شعر شاعري بنويسد. من آقاي لنگرودي را سالها پيش كه در تهران يك بار در فرهنگسراي ارس باران ديدم آنوقت ها تازه تاريخ تحليلي ايشان منتشر شده بود و فكر كنم كتاب شعر قصيده لبخند چاك چاكشان منتشر شده بود وقتي ديدم هر دو كتاب را خريدم و يك ماهي براي خواندنشان وقت گذاشتم ديدم اين آدم زندگيش را بايد وقف ادبيات كرده باشد كه چهار جلد كتاب اينطور نوشته باشد كار بزرگي بود و هميشه به نظرم مي آمد بايد به نحوي از ايشان تقدير شود آن هم به نحوي شايسته در كشوري كه نخبه كش هستند آدم ها، من از آقاي معمار كه مرا لحظه اي به سويه زيباي شخصيت شاعر نزديك كردند تشكر مي كنم.

-- افسانه حقيقي ، Nov 20, 2010 در ساعت 03:30 PM