رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۷ آبان ۱۳۸۹

دایره‌المعارف فارسی: دُر نادیده ‌مانده

فرشته مولوی

دایره‌المعارف فارسی که به دایره‌المعارف مصاحب شهرت دارد، یکی از شمار گوهرهای پنهان گنجینه‌ی کتاب ما ایرانیان است. این کار ستاره‌ای‌ست از آسمان روشن دهه‌ی چهل که هنوز همانندی نیافته است. کاری‌ست که اهل فن، کسانی چون کامران فانی و داریوش آشوری، آن را «معجزه» می‌دانند؛ و دانشنامه‌شناسی چون عبدالحسین آذرنگ آن را به «قله‌ی دماوند» مانند می‌کند. با این همه خیلی از کتابخوان‌های ما، چه از نسلی که سواد را روی کاغذ به رسمیت می‌شناسد، چه از نسل نو که خودش و دنیایش به کامپیوتر بند است، حتا نام آن را هم نشنیده‌اند.


دایره‌المعارف مصاحب یکی از شمار گوهرهای پنهان گنجینه‌ی کتاب ما ایرانیان

دایره‌المعارف کتابی خریدنی نیست. هم سنگین‌وزن و پربرگ است، هم گران؛ قرار هم نیست که از سر تا ته و یا یک‌نفس خوانده شود. به درد علما و فضلا می‌خورد. جایش در اصل در کتابخانه است و نه در خانه. با این تفصیل چه باک اگر که کتابخوان‌ها از چنین کتابی بی‌خبر باشند؟ آن هم وقتی که با تقه‌ای روی دکمه‌ای می‌شود در باره‌ی هر چیز خروار خروار مطلب را به آنی روی صفحه‌ی کامپیوتر آورد؛ وقتی که ویکیپدیای فارسی رو به راه است؛ وقتی که از چپ و راست دانشنامه‌‌ی ریز و درشت در‌می‌آید؛ وقتی که انگلیسی‌‌دانی هم چاره‌ی ناچار است و هم مد روز؛ وقتی که ...

همه‌ی این‌ها به جای خود، اما:

دایره‌المعارف فارسی دانشنامه‌ای عمومی یا همگانی‌ست. دانشنامه‌ی همگانی تنها ابزار پژوهش نیست، و تنها به کار پژوهشگر نمی‌آید. از این گذشته پژوهش گستره‌ای‌ست که یک سرش در نخستین دوره‌ی رسمی یادگیری، یعنی در دبستان و دبیرستان، است و سر دیگرش در میان دانشجو و دانش‌پژوه حرفه‌ای. هر که می‌خواهد به تکه‌ای از دانش همگانی دست پیدا کند، یا پاسخ پرسشی را بیابد، یا در وقت نوشتن و خواندن و یادگیری رسمی یا نارسمی درستی یا نادرستی داده‌ای یا گفته‌ای را بسنجد، ناگزیر است که به سراغ دانشنامه‌ای از این نوع برود.

برخلاف دانشنامه‌ی تخصصی که تنها به درد گروهی ویژه می‌خورد، دانشنامه‌ی همگانی برای همه‌ی آن‌هایی‌ست که به نوعی و در زمانی با خواندن و نوشتن سر و کار دارند: از دانش‌آموز و آموزگار گرفته، تا نویسنده و مترجم و روزنامه‌نگار، یا استاد و پژوهشگر، یا ‌دست به‌ قلمی گهگاهی و خواننده‌ای کنجکاو.

دایره‌المعارف فارسی دانشنامه‌ای کاغذی یا چاپی‌ست. این که ما در عصر چیرگی کامپیوتر زندگی می‌کنیم، اما، معنایش این نیست که عمر کتاب چاپی به سر رسیده. با آغاز تندباد تکنولوژی و با سرریز شدن ابزار الکترونیک برخی به این گمان افتادند که دوره‌ی کتاب و کاغذ به سر رسیده؛ برخی حتا از این هم پیشتر رفتند و مدعی شدند که در این «دنیای قشنگ نو»، با رواج ایمیل (پست کامپیوتری) و ویسمیل (پیامگیر تلفنی) و تکست (پیام متنی) و موبایل (تلفن همراه)، نوشتن به شکل سنتی دیگر از مد افتاده.

اما این حرف‌ها حالا دیگر خریداری ندارد، چون زمان نشان داد که اصل نوشتن و اصل کتاب می‌تواند پذیرای قالب‌های گوناگون و یا تن‌پوش‌های رنگ به رنگ باشد. «ایکتاب» (کتاب کامپیوتری) تنها فرمی از کتاب است که در جایی و زمانی کاربرد دارد و کتاب کاغذی هم در جا و زمانی دیگر به کار می‌آید. وقتی در جاهای پیشرفته‌ی دنیا کتاب و گاهنامه‌ی کامپیوتری (آنلاین) نتوانسته کتاب و گاهنامه‌ی کاغذی را از میدان به در کند، در جاهای پس‌ افتاده‌ی دنیا روشن است که ناگزیریم تاکید و تکیه را روی دانش و ادب و خبر کاغذی بگذاریم. از این مهم‌تر آن که در هر جا، چه پیشرفته و چه پس‌مانده، گونه‌ی چاپی و گونه‌ی کامپیوتری رسانه‌های فرهنگی نه رقیب یکدیگر، که تکمیل‌کننده‌ی یکدیگرند.

دایره‌المعارف فارسی دانشنامه‌ای‌ست که بر پایه‌ی پیشینه‌‌ی دراز و تجربه‌ی گسترده در کار تولید فرهنگی و فنی و چاپی به‌سامان رسیده است. دانشنامه‌نگاری کامپیوتری و نشر الکترونیک به زبان فارسی هم پیشینه و تجربه‌ی بسیار کوتاه و اندک دارد، و هم مدیریت متمرکز و سازمان‌یافته ندارد. بنابراین اگر این تولید الکترونیک فرهنگی در بخش محتواسازی از دستاوردهای منابع چاپی بهره نگیرد، هم کار خود را سخت کرده، هم با بهره نبردن از تجربه‌های شده و راه‌های رفته، به اشتباه‌کاری و بلبشو دامن زده.

برای نمونه، در تولید متن برای ویکیپدیای فارسی، چه از نظر محتوا و چه از نظر روشمندی‌های دانشنامه‌نویسی، بهره گرفتن گسترده از دانشنامه‌های چاپی، به‌ویژه دانشنامه‌ای همگانی چون دایره‌المعارف فارسی، راهکاری ضروری‌ست. ویکیپدیای فارسی نوزادی‌ست که باید پرورده شود؛ اما این پرورش بی تکیه بر پایه‌ها وپشتوانه‌های چاپی به سرانجام درستی نمی‌رسد.

دایره‌المعارف فارسی دانشنامه‌ای‌ست که به نیازهای ویژه‌ی ایرانیان و نیز فارسی‌زبانان ناایرانی -- افغان‌ها و تاجیک‌ها -- پاسخ می‌دهد. گیرم که ما زبان فرنگی خوب بدانیم و گیرم که به منابع فرنگی دسترسی داشته باشیم، باز نیازمند آن خواهیم بود. منابع فرنگی هراندازه که ارزشمند و درخور اعتماد باشند، نه می‌خواهند و نه می‌توانند همه‌جانبه و به تفصیل و بری از پیشداوری در زمینه‌هایی که خاص ماست -- مثل ایران‌‌شناسی و اسلام‌شناسی -- پاسخگو باشند.


غلامحسین مصاحب

دایره‌المعارف فارسی نخستین دانشنامه‌ی معتبرهمگانی ما و به بیانی شناسنامه‌ی ملی ماست. با این کتاب است که ما توانستیم در میان ملت‌های متمدن سری بلند کنیم و بگوییم که ما هم از خود دانشنامه‌ای داریم که در اعتبار و ارزشمندی با دانشنامه‌های شما برابری می‌کند. می‌دانیم که تا پیش از مشروطه که سواد در انحصار خواص بود، بیشتر کتاب‌های مرجع ما به عربی نوشته می‌شد. پس از مشروطه که دیگر سواد رو به همگانی شدن رفت، در زمینه‌ی فرهنگ همگانی نخستین کار سترگ لغت‌نامه‌ی دهخدا است که در ۱۳۱۸چاپ و نشر آن شروع شد.

اما کار دهخدا به‌رغم کوشش ستودنی و یک‌تنه‌ی او، از ساختار و روشمندی علمی فاصله داشت. سپس در ۱۳۳۵از دکتر مصاحب خواسته شد که دانشنامه‌ای بر پایه‌ی ترجمه از دایره‌المعارف یک جلدی کلمبیا وایکینگ (نیویورک، ۱۹۵۳) در بیاورد. خرد و هوشمندی و میهن‌دوستی دکتر مصاحب او را بر آن داشت که به جای برگردانی از کار دیگران طرحی نو دراندازد؛ و در کنار ترجمه با تالیف و پژوهش در زمینه‌های ایرانی و اسلامی هم نیازهای خواننده‌ی ایرانی و یا فارسی‌زبان را برآورده کند و هم نمونه و سرمشقی از یک دانشنامه‌ی همگانی به دست دهد.

دایره‌المعارف فارسی نتیجه‌ی پیشامدی نادر در تاریخ ماست. این پیشامد نادر که «معجزه» خوانده می‌شود، چیزی جز سپردن کار به دست کاردان نیست که البته در سرزمین ما به‌درستی معجزه می‌نماید. پیشنهاد انجام کار به مصاحب و به ثمر رسیدن آن بی‌تردید به یمن حضور بزرگ‌مرد دیگری در تاریخ معاصر ما، همایون صنعتی زاده، که در آن زمان مدیر فرانکلین بود، صورت گرفت. حاصل کار مصاحب و همکاران فرهیخته‌اش ده سال بعد، در ۱۳۴۵، به شکل جلد نخست این دانشنامه (ا-س) از سوی فرانکلین درآمد.

جلد یکم که مهر و نشان مصاحب را به‌تمامی بر خود دارد، در جهان کتاب ایران دری یگانه است. یگانگی آن هم از کیفیت بالای محتوا و نظام‌مندی علمی و استوارش، و هم از ویژگی‌های چشمگیر فنی و چاپی‌اش برمی‌خیزد. اما بختیاری فرهنگی ما، یعنی بهره‌مندی از توانایی‌های کاردانی چون مصاحب و کارآفرین و مدیری چون صنعتی زاده، دوام نیاورد . با رفتن ناخواسته‌ی صنعتی زاده از فرانکلین و کناره‌گیری ناگزیر مصاحب در ۱۳۵۰کار به پایان رساندن جلد دوم به رضا اقصی سپرده شد.

سرانجام بخش یکم جلد دو (ش-ل) در ۱۳۵۶و بخش دوم جلد دو (م-ی) در ۱۳۷۴به بازار آمد. بنا بر دیباچه‌ و یادداشت جلد دو کار تالیف همه‌ی مقاله‌ها از الف تا ی -- جز موارد محدود -- و ویرایش بیشتر آن‌ها و آماده شدن برای چاپ تا حرف غ، همه، در زمان سرپرستی دکتر مصاحب صورت گرفته است. یادداشت ناشر ( «امیرکبیر» در عهد جمهوری اسلامی) در بخش دوم جلد دو، خبر از «طاغوت زدایی مختصر» از این مجلد و نوید تغییر و تکمیل «اسلامانه» در آینده می‌دهد.

دایره‌المعارف فارسی همچنان یگانه است. از سال ۱۳۵۷تا به حال با بالا گرفتن تب دانشنامه‌نویسی سرمایه و نیروی بسیاری صرف انواع و اقسام دایره‌المعارف‌ها، به‌ویژه دانشنامه‌های تخصصی، شده است. در درون از یک‌سو کارهای پردامنه و پرخرج و با پشتوانه‌ی دولتی، چون «دایره‌المعارف بزرگ اسلامی» و «دانشنامه‌ جهان اسلام»، را داریم و از سوی دیگر کارهایی بزرگ با پشتوانه‌ی مردمی، مانند «فرهنگنامه‌ی کودکان و نوجوانان» ( به سرپرستی وهمت بلند توران میرهادی و یاران و همکارانش).

در بیرون هم «ایرانیکا» به سرپرستی احسان یارشاطر (از زمره‌ی همکاران مصاحب در جلد یکم و نیز آغازگر «دانشنامه ایران و اسلام») همچنان خوش می‌درخشد و پیش می‌رود. بر این روال دانشنامه‌نگاری، به هر سبب، رونق داشته و دارد. با این‌ همه پس از چهل وچهار سال هنوز دانشنامه‌ای همگانی که از دایره‌المعارف مصاحب پیشی گرفته باشد و یا حتا با آن برابری کند، پدید نیامده است.

دایره‌المعارف فارسی گوهری یکتاست که گرچه اهل فن از ارزش آن آگاهند، قدر ندیده و از دیده و دسترس همگان دور مانده است. اگر چنین نبود، حالا می‌شد آن را در کتابخانه‌هایی دید که مخاطب این کتاب، یعنی همگان، به آن راه دارند. اگر چنین نبود، نام‌آشنای کتابخوان‌ها از هر سن و سال بود. اگر چنین نبود، نویسنده و روزنامه‌نگار و مترجم با آن الفت و به آن دسترسی داشت. و بیش و پیش از این‌ها، اگر چنین نبود، بنیادی مردمی و مستقل به همت درم‌دارانی کریم و فرهنگ‌دوست بر پا می‌شد تا بر پایه‌ی آنچه مصاحب پی افکند، کار را پی می‌گرفت؛ و با درست‌گردانی نادرستی‌ها و کاستی‌های آن و روزآمد کردن پیوسته‌ی آن، این میراث گرانقدر ملی را زنده نگه می‌داشت.

سخن آخر آن که، جلد یکم دایره‌المعارف فارسی مدخلی آموزنده و دیباچه‌ای روشنگر به قلم دکتر مصاحب دارد. در دیباچه می‌خوانیم که در گفتگوی آغاز کار صنعتی زاده به مصاحب می‌گوید: «با اقدام به چنین کاری و عملی ساختن آن، سنتی در این کشور گذاشته خواهد شد». دکتر مصاحب خود بر این باور است که این سنت «دقت و امانت فوق‌العاده در کار، و اجتناب از بی‌بندوباری رایج» است. ای کاش اگر نمی‌توانیم بازمانده‌ی پدر دانشنامه‌نگاری نو را پاس بداریم، دست کم در کار نوشتن سخن او را از یاد نبریم.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

ba salam, sepas az ettela resanie shoma.chegooneh mitavan in majmooeh ra kharid. montazere rahnemaeie shoma mibasham.

-- cyrus rezazadeh ، Nov 6, 2010 در ساعت 12:02 PM

خانم مولوی عزیز

اشاره به موقع و مفید شما به ارزش ملی و تاریخی این سند فرهنگی ایران ستودنی است. امیدوارم شیوه معرفی شما به کنجکاوی هر چه بیشتر نسل جوانتر دامن بزند که در دهه های اخیر ناچاراً با منابع اصلی و تولیدات فرهنگی (شاید) آشنایی کمتری داشتند.

-- ونداد ، Nov 6, 2010 در ساعت 12:02 PM

البته الان ديگه با بودن دايرة المعارف بزرگی که با مديريت جناب بجنوردی دارد منتشر می شود، دايرة المعارف مصاحب به زودی در سايه قرار می گيرد

-- saghi ، Nov 6, 2010 در ساعت 12:02 PM

خانم مولوی
با سلام. خاطرم میاید که مکان، سرمایه و نیروی کار آن دائرة‌المعارف، دست کم از جلد دوم به بعد توسط آقای محمد رحیم جعفری تأمین شد. شما در نوشتۀ خودتان، که می‌توانست از این بهتر باشد، هیچ نامی از ایشان نبرده اید، همچنین است در مورد دیگر دست اند کاران تولید و نشر آن دانشنامه. آیا این درست است که خدمات مردی را که دست کم به دنیای نشر ایران بهبود و رونق فراوان بخشید و زمانی کسانی را گرد آورد که بعدها به نیروی کار اصلی و متفکران و متخصصان آن عرصه مبدل شدند، با بی‌مهری به دست فراموشی بسپاریم؟ به نظرم می‌رسد که شما خودتان نیز مدتی در همان مؤسسه انتشارات امیر کبیر کار می‌کردید. افسوس که آن مؤسسه و آن‌همه تأسیسات به دست پاسداران افتاد!

-- امیرحسین آمویی ، Nov 6, 2010 در ساعت 12:02 PM

با سپاس از ابراز رای خوانندگان گرامی، در پاسخ به آقای رضا زاده: به گمانم بشود کتاب را در بازار ایران (شاید بازار سیاه یا غیررسمی) یافت
و نیز در پاسخ به آقای آمویی:
این که این نوشته می شد بهتر باشد البته رای شماست و من به آن احترام می گذارم، اما اگر کاستی این نوشته در این است که از آقای جعفری و انتشارات امیرکبیر سابق و یا دیگران نام نبرده، کوتاه بگویم که هر نوشته گنجایش و هدف ویژه ی خود دارد و در این نوشته کوتاه به قصد معرفی کتابی چنین سترگ نمی شود و نمی بایست از همه ی دست اندرکاران یاد کرد. اگر کاستی دیگری هم هست امیدوارم شما روشن بفرمایید و یا خود همت کنید تا بهره اش به دوستداران فرهنگ ایران برسد

-- فرشته مولوی ، Nov 6, 2010 در ساعت 12:02 PM

سلام بر شما
یکی از بهترین مقالاتی که به این موضوع اشاره دارد نوشته زیر از «همنشین بهار» است :

یادی از دکتر غلامحسین مصاحب و فرزند ِ شریفش دایره المعارف
......................

http://www.didgah.net/maghalehMatnKamel.php?id=17204

-- - ، Nov 7, 2010 در ساعت 12:02 PM

خانم مولوی گرامی
بسیار سپاسگزار معرفی این گنجینه ی گرانبها هستم. با ارج بی پایان بر تمامی زحمت کشان راه فرهنگ ایران زمین.
همواره پایدار باشید.
حوا

-- havasalimi@yahoo.com ، Nov 18, 2010 در ساعت 12:02 PM